دكتر كمال خرازي با بيان اينكه انقلاب ايران، انقلابي مذهبي بود و ارزشهاي اسلامي را دنبال ميكرد گفت «رهبر انقلاب يك مرجع ديني و انديشمند بزرگ اسلامي بود و ارزشهاي انقلاب از اسلام گرفته شده بود و عامل اصلي پيروزي انقلاب هم همين بود.»
امام(ره) توانست با بيان مردمي خود، ارتباطي عميق را با تودههاي مردم برقرار كند
دكتر كمال خرازي، رييس شوراي راهبردي روابط خارجي و وزير پيشين امور خارجه در آستانه سالروز پيروزي انقلاب اسلامي در گفتوگو با خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا اظهار كرد: «در دهههاي 30 و 40 تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، مبارزات و تلاشهاي زيادي در ايران صورت گرفت تا تحولي سياسي به بار آيد اما اين تلاشها با موفقيت رو به رو نبود. تنها حركت حضرت امام (ره) بود كه به موفقيتي شگفتآور دست يافت و نهايتا انقلاب به ثمر رسيد، زيرا مبتني بر اعتقادات ديني مردم و متکي بر تودههاي مردم بود و از زبان ديني استفاده ميکرد. امام (ره) توانست با بيان ساده و مردمي خود ارتباطي عميق را با تودههاي مردم برقرار كند، همه را به صحنه آورد و سرانجام پيروزي بيافريند.»
انقلاب موجب شد مردم بين سياست و دين فاصلهاي نبينند
وي با بيان اينكه ارزشها و شعائر انقلاب از نگرش ديني سرچشمه ميگرفت، گفت: «برقراري حكومت اسلامي و اجراي احكام اسلام و ارزشهاي سياسي برخاسته از اسلام در شعار استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي خلاصه شده بود. انقلاب موجب شد مردم بين سياست و دين فاصلهاي نبينند و به بيان مرحوم مدرس سياست را عين ديانت خود بدانند. در واقع فعاليت سياسي عين فعاليت ديني تلقي ميشد و همه مبارزه سياسي را وظيفه اسلامي خود ميدانستند. اينچنين بود که انقلاب مردم ايران تحت رهبري امام (ره) سرانجام پيروز شد».
خرازي بيان كرد: «اينک اين سوال را بايد مطرح کرد که در پي تحولاتي كه ظرف سي سال گذشته رخ داده است، حالا ما چه ميزان "ديني" و چه ميزان "سياسي" فكر ميكنيم، اگر ما در آن دوره به عنوان يك ارزش معتقد بوديم كه "سياست ما عين ديانت ماست" و بين ديانت و سياست فاصلهاي نيست، نسبت به سياست تلقي ديني داشتيم و سعي ميکرديم رفتار سياسي خود را با ارزشهاي ديني محک بزنيم، اينک به نظر ميرسد در طول اين سي سال و در كوران حوادث گوناگون، سياست ما بر ديانت ما غلبه يافته است؛ در حالي كه انقلاب براي يک هدف سياسي به وجود نيامد و اگر قرار بود سياست ما بر ديانت ما غلبه داشته باشد، به جاي انقلاب اسلامي حركات سياسي ديگري ميتوانست به پيروزي بينجامد.»
برخي به جاي اينكه ديني بينديشند، صرفا سياسي ميانديشند
وي ادامه داد: «امروز ميبينيم برخي افراد به جاي اينكه ديني بينديشند و ديني رفتار کنند، صرفا سياسي ميانديشند، هرچند در طول عمر خود به عنوان افرادي متدين شناخته شدهاند. اين موضوع ريشه بسياري از مشكلات ماست. اين شکاف بين سياست و ديانت موجب شده است خيلي از كارها با يک نگاه سياسي، مباح تلقي شود؛ در حالي كه از نظر ديني مباح و مجاز نيست. اگر كسي به خود اجازه دهد به دليل اينكه كار سياسي ميكند دروغ بگويد، رفتار او با دينداري منافات بنياني دارد.»
خرازي افزود: «در آموزههاي ديني، جايز نيست دروغ بگوييد، گرچه در سياست ممكن است مباح باشد. لذا هر چه از ديانت فاصله بگيريم، با آسودگي بيشتري مرتکب كارهاي غير اخلاقي از جمله دروغگويي خواهيم شد. در اسلام پذيرفته شده نيست كه ما به مردم واقعيت را نگوييم. آن هم مردمي كه خود انقلاب كردهاند و صاحبان اين انقلابند و اگر آنها نبودند، انقلابي در کار نبود و مسوولان هم در صحنه سياسي حضور نداشتند. اين كه واقعيات به مردم گفته نشود و اطلاعات نادرستي به آنان ارائه شود، شاخصي است براي تشخيص دوري از ديانت؛ چرا كه پايه اين حكومت، مردمند و مالكين اين انقلاب و حكومت بايد كاملا در جريان مسائل انقلاب قرار داشته باشند.»
انتقال مفاهيم و ارزشهاي انقلاب به نسل سوم ضرورت دارد
خرازي در تحليل ضرورت انتقال مفاهيم و ارزشهاي انقلاب به نسل سوم با بيان اينكه شكاف بين نسل جوان و نسل انقلاب يك واقعيت است گفت: «نسلي كه در انقلاب بزرگ شد و خود دست اندركار انقلاب بود و دوران جنگ تحميلي را گذراند، با تمام وجود، واقعيات انقلاب و معناي آن را لمس و از انقلاب الگوهاي ذهني داشت؛ اما اين نسل به طور طبيعي از نسلي كه اين مسائل را نديده است و الگوهاي ذهني مربوط به نسل اول انقلاب را ندارد تا بتواند در قالب آن به ادراك و ارزيابي بپردازد، متفاوت است.»
وي افزود: «بزرگترين مشکل هم همين است كه كساني كه آن صحنهها را ديدهاند و با آن ارزشها زندگي كردهاند و عمري را با آن گذراندهاند، چه در دوران پيروزي انقلاب و چه در دوران جنگ تحميلي به سادگي نميتوانند نگرش خود را به نسلي كه آن واقعيات را نديده است، منتقل كنند و متاسفانه بعضا کرداري متضاد با انديشههاي انقلاب و آموزههاي ديني دارند و اين خود نسلهاي بعدي را دچار تناقض ميسازد.»
خرازي توضيح داد: «خوشبختانه کشور ما از نظر سياسي و نظامي توفيقات زيادي كسب كرده است اما از نظر فرهنگي چه در انتقال ارزشهاي انقلاب و چه در تدوين مباني انقلاب و تعليم آن به نسلهاي بعد با مشكل روبهرو بوده است، گرچه انقلاب ما در درجه اول يک انقلاب فرهنگي بود.»
نسل جوان در معرض بمباران خبري و فرهنگي قرار دارد
وزير امور خارجه دولت خاتمي بيان كرد: «نسل جوان در معرض بمباران خبري و فرهنگي قرار دارد. از يك سو برخي رفتارهاي متباين با ارزشهاي اخلاقي اسلامي و عدم توفيق ما در درک جوانان و سخن گفتن به زبان آنها و از سوي ديگر توفيق بيگانگان در تخريب ذهني جوانان، اين شكاف را وسيعتر كرده است. ما بايد ريشههاي جامعهشناختي و روانشناختي عدم توفيق خود را مطالعه کنيم. ما متاسفانه نگاه علمي و عميقي نسبت به اين پديده نداريم.»
وظيفه آموزش و پرورش و رسانههاي عمومي بسيار مهم است
وي گفت: «وظيفه آموزش و پرورش و رسانههاي عمومي بسيار مهم است؛ اگر موفق نشويم نسل جوان خود را به درستي تربيت کنيم و ارزشهاي انقلاب را به آنها منتقل سازيم، در آينده با نسلهايي رو به رو ميشويم كه اصلاً دغدغههاي نسل اول انقلاب را نخواهند داشت.»
نسل اول انقلاب در كوران انقلاب و جنگ ساخته شد
جوان امروزي اگر ميدان عمل نداشته باشد، ساخته نميشود
خرازي در ادامه گفتوگوي خود با ايسنا در بيان لزوم شكلگيري نهادهاي مردمي براي انتقال ارزشها، با تاكيد بر اينكه انسانها در كوران عمل ساخته ميشوند، تصريح كرد: «نسل اول انقلاب در كوران انقلاب و جنگ ساخته شد و نهادهاي مردمي در آمادهسازي مردم نقشي مهم داشتند. جوان امروزي اگر ميدان عمل نداشته باشد، ساخته نميشود و صرفا انتقال کلامي مفاهيم ذهني نميتواند انسانساز باشد، جوان بايد در صحنه عمل قرار بگيرد تا ساخته شود. در اين صورت نسل جوان به صورت عيني درگير مسائل انقلاب و جامعه ميشود و نسبت به آن احساس مالكيت پيدا ميكند.»
اگر امروز بخواهيم با سعي و خطا كشور را اداره کنيم به مردم و کشور جفا کردهايم
وي گفت: «البته بازگشت به ارزشهاي اول انقلاب نبايد به معناي ناديده گرفتن تجارب سي ساله گذشته باشد. متاسفانه برخي شعار بازگشت به ارزشهاي اول انقلاب ميدهند و به بهانه آن کشور را از تجربه کساني که در کوران حوادث سي ساله کشور درس آموخته و تجربه اندوختهاند، محروم ميسازند؛ گويي تجربه، امري مذموم است و الزاما بايد مانند ابتداي انقلاب افرادي كه كاملا بيتجربه هستند در مصادر امور قرار گيرند؛ اگر امروز بگوييم ميخواهيم مانند اول انقلاب با سعي و خطا كشور را اداره کنيم و از تجربه سي ساله استفاده نكنيم، به مردم و کشور جفا کردهايم.»
رييس شوراي راهبردي روابط خارجي بيان كرد: «اگر مسائل انقلاب، به درستي آسيبشناسي نشود ما نيز دچار مشکلاتي ميشويم كه ساير انقلابها با آن روبهرو شدند؛ انقلابهاي ديگر نيز ابتدا با انديشه و اعتقادي شروع شدند که همه نسبت به آن متعهد بودند اما بعدا سياست بر تفكر آنها غلبه كرد و دستهبنديها آغاز شد، هركسي به دنبال راه خود رفت و درگيريها به وجود آمد و كم كم از داخل خورده شد و در نهايت صورتي بيش از آن نماند.
انقلاب ما به لحاظ ماهيت از ساير انقلابها بسيار متفاوت است
وي تاكيد كرد: «انقلاب ما به لحاظ ماهيت از ساير انقلابها بسيار متفاوت است، برخاسته از مردم است و ساختار آن مردمي است. آنچه هم تا به حال آنرا حفظ کرده است، همين بنيان مردمي آن است. رهبران ما نيز چه شخص امام (ره) و چه مقام معظم رهبري همواره بر اين مساله تاكيد داشتهاند و هشدار دادهاند كه مسوولان مواظب باشند از مردم دور نشوند و همواره مردم را ولينعمت خود بدانند. مردم هستند كه انقلاب را به وجود آوردهاند و حافظ و نگهبان آن نيز خواهند بود.»
همواره بايد خود را ارزيابي كنيم
انديشمندان و نخبگان بايد دائما نظارهگر باشند
خرازي بيان كرد: «همواره بايد خود را ارزيابي كنيم كه اگر خللي در روند كار ما پيدا شده است، ريشههاي واقعي آن چيست. يك مجموعه وقتي در كوران حوادث قرار ميگيرد، ممكن است سرش به مسائل روزمره و درگيريها گرم شود و توجه نداشته باشد که در کلان قضيه چه مسيري را طي ميکند. در اينجاست كه نقش انديشمندان و نخبگان پررنگ ميشود. آنها بايد دائماً نظارهگر باشند و ببينند اشتباهات و خللهاي اصلي در کجاست. اينجاست كه رابطه انديشمندان و مجريان بسيار مهم است؛ چرا كه وقتي چنين رابطهاي وجود نداشته باشد و مجريان نيازي به مشورت با انديشمندان احساس نکنند، مجموعه به مسير صحيحي نخواهد رفت.»
امام (ره) همه چيز را بيپيرايه و صريح به مردم ميگفتند
وي گفت: «نبايد از جانب مردم تحت عنوان مصلحتانديشي تصميماتي گرفته شود و مردم را از اينكه از حوادث جامعه و روند مسائل مطلع شوند، محروم كنيم؛ اين مساله ميتواند خود خطرآفرين باشد. همواره بايد مراقب بود در چنين دامي نيفتيم. از خصوصيات انقلاب ما صداقت مسوولان در برخورد با مردم بوده است. اگر به زندگي حضرت امام (ره) نگاه كنيد ميبينيد ايشان همه چيز را بيپيرايه و صريح به مردم ميگفتند و عنوان ميكردند كه صاحبان انقلاب، مردماند؛ ما از چه باك داشته باشيم كه بخواهيم از مردم چيزي را مخفي كنيم؟ اين اخلاق حسنه همچنان بايد با قوت، تبليغ و حفظ شود؛ البته نميشود انكار كرد كه در برابر بيگانگان وضع فرق ميکند و مصلحتانديشي و عدم افشاي واقعيات امري ضروري است، ولي صحبت در اين است که مردم را نبايد بيگانه فرض کنيم يا بترسيم که اگر مردم بدانند مايوس خواهند شد. خير، مردم اگر بدانند خودشان از آرمانها و منافع کشور دفاع خواهند کرد.»
خرازي كه خود در دوره جنگ تحميلي رياست ستاد تبليغات جنگ را بر عهده داشته است، به ايسنا گفت: «ما در دوران جنگ تحميلي روي اين مساله تاكيد داشتيم. بعضي ميگفتند اگر بگوييم فلان اتفاق افتاده است، ممکن است مردم بترسند اما ما اين سياست را نداشتيم و فكر ميكرديم هر چه را هست بايد به مردم بگوييم، با اين استدلال که مردم موشك باران را تحمل ميكنند، تعداد شهدا و زخميهاي جبههها را تحمل ميكنند و اين واقعيات باعث نشده است كه مردم به جبهه نروند، بلكه بيشتر انگيزه پيدا ميكنند در صحنه بمانند و كشور را نجات دهند؛ لذا مخفي نميكرديم و واقعيات جنگ را به مردم ميگفتيم.»
بايد مشكلات را صادقانه با مردم در ميان بگذاريم
وي در پايان گفت: «امروز هم بايد مشكلات اقتصادي و سياسي را كه با آن روبهرو هستيم، بيپرده و صادقانه با مردم در ميان بگذاريم؛ اگر اين كار را بكنيم، مردم خود به صحنه ميآيند و مشكلات را حل ميكنند؛ اگر ما امور را از مردم مخفي كنيم، انگيزههاي مردم کاهش مي يابد و اعتماد آنها به مجريان كمتر ميشود، لذا تيشه به ريشه و اساس انقلاب و كشور زده ميشود.»
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: حميده صفامنش
انتهاي پيام