دكتر اسحاق جهانگيري، روزهاي آغازين انقلاب دوره دانشجويياش را ميگذارانده و در سالهاي بعد، در عرصههاي جهادي انقلاب حضور يافته و اولين بار بهشكل رسمي نماينده مجلس شوراي اسلامي در دوره دوم بوده است. پس از آن نيز در پست وزارت صنايع و معادن جاي گرفت.
اسحاق جهانگيري در گفتوگو با خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا اظهار كرد: در سالهاي 56 و 57 دانشجو بودم. در آن زمان افراد و چهرههاي شاخصي بودند كه سعي ميكردند با انگيزههاي ديني اشكالاتي كه در رژيم گذشته ميبينند را بازگو كنند و همه را به مبارزه تشويق ميكردند؛ شهيد مهدي نصيري لاري از شهداي هفتاد و دو تن حزب جمهوري اسلامي در آن زمان در سيرجان، پايگاه انقلابيون بود. آقاي معاديخواه و شيخ علي تهراني نيز كه به سيرجان تبعيد شده بودند، جايگاهي ويژه داشتند.
وي با اشاره به تجمعات دانشآموزي در سالهاي منتهي به انقلاب بيان كرد: تكيه حركتها، بيشتر مذهبي بود؛ البته شايد در ساير نقاط ايران اينگونه نبوده است. در دانشگاه كمونيستها و چپها بر مسايلي مثل تبعيض تاكيد ميكردند و در ميان بچه مسلمانها نيز بيعدالتي و عقبافتادگي و عدم توسعه كشور و مسايل غيراخلاقي كه رژيم به آنها دامن ميزد، تاكيد ميشد.
امام خميني(ره)، حركت مردم را عمومي كرد
جهانگيري در ادامه يادآورد: اتفاقي مهم كه در انقلاب افتاد، اين بود كه امام (ره)، حركت مردم را عمومي و عامه مردم را در راه مبارزه همراه كرد. انقلاب در سال 56 با مراسم دورهاي چهلم شهدا، در ميان عامه مردم رفت و در شهرهايي مانند كرمان نفوذ كرد. توده مردم هم خيلي مشاركت داشت. شايد علت آن اهميت موضوع مذهب براي مردم بود و به همين دليل در جامعهاي مانند جامعه ايران نميتوان حركت مهمي بدون توجه به مذهبي بودن مردم انجام داد و تكيه امام (ره) بر اين نكته بسيار خوب بود.
وي، خواستههاي مردم به صورت عمده را متجلي در شعارها دانست و گفت: در سخنرانيهايي كه شكل ميگرفت، وضع سخت طبقه متوسط به پايين مردم مطرح ميشد؛ خيلي وضع از لحاظ اقتصادي سخت بود. جز مناطق محدودي از شهرهاي بزرگ بقيه مناطق از امكانات اوليه برخوردار نبودند. روستاها، آب و برق و راه نداشتند اما در شهرهاي بزرگ مثل كرمان و جز يك منطقه كوچكي از شهر، بقيه شهر وضع نامطلوبي داشت؛ حتي تهران هم اين وضع را داشت.
جهانگيري با تاكيد بر وضعيت نابسامان شهرهاي بزرگ در قبل از انقلاب، اظهاركرد: در خاطرات افراد رژيم شاهنشاهي هم به اين موضوع اشاره شده است. وقتي از بعد صنعت مطالعه ميكنيم، ميبينيم به هرحال آنها جرقه صنعتي شدن ايران را در دهه 40 زدند و تصميم گرفتند كه ايران را صنعتي كنند، اما به دليل اشكالات در برنامهها، از يك سو و از سوي ديگر فشارهاي اقتصادي بر مردم و مساله مذهب براي مردم، نارضايتيها را به حركتي پيش برنده رساند كه مردم را به مبارزه هدايت كرد و مردم هم با تمام وجود وارد مبارزه شدند.
مردم با اينكه ميدانستند درگيري و خطر وجود دارد، ميآمدند
وي با اشاره به خاطرهاي از دوران انقلاب در شهريور57 به ياد آورد: در مسجد ملك كرمان، تجمعي شكل گرفته بود و همزمان دولت ازهاري اعلام كرده بود كه هر تجمعي ممنوع است. بين انقلابيون كرمان اختلافنظر شده بود كه از مسجد بيرون بروند يا نه. بالاخره از مسجد بيرون آمدند و من هم در همان درگيري زخمي شدم؛ توده مردم با اينكه ميدانستند درگيري و خطر وجود دارد، ميآمدند.
جهانگيري اظهاركرد: آزادي، استقلال و جمهوري اسلامي وجه غالب شعارهاي مردم بود و به عنوان خواسته اصلي مطرح ميشد، مردم ايران در تاريخ نشان دادهاند كه هر وقت عرصه بر آزادي آنها تنگ ميشد، سعي ميكردند دوباره آن را به دست بياورند.در صد سال اخير يكي از خواستههاي مردم آزادي بوده است و آزادي را طلب ميكردند؛ البته در دورههايي دستاوردهايي هم داشته است و دوباره كه با مشكل روبهرو ميشدند، اقدام ميكردند.
وي افزود: بحث ديگر بحث استقلال بود؛ استقلال در بخشهايي مثل حضور خارجيها در سياستگذاري و دخالت سفارتخانهها و قدرتها در مسايل سياسي و تصميمگيريهاي ايران مطرح بود.
عدم دخالت بيگانگان در مسايل سياسي، خواسته مردم از استقلال بود
جهانگيري در ادامه به ايسنا گفت: عدم دخالت بيگانگان در مسايل سياسي، خواسته مردم از استقلال بود. استقلال در مسايل اقتصادي هم عمدتا در خودكفايي نمود پيدا ميكرد. صنعت وابسته و كشاورزي خودكفا منظور بود تا صنعت و كشاورزي مستقلي داشته باشيم. نمودهاي اصلي، شعارهاي مردم و خواستههاي آنها بود كه مردم راهكار آن را در شعار جمهوري اسلامي ميديدند.
وي افزود: مردم فكر ميكردند راهكاري كه در آن جمهوريت و اسلاميت باشد، قادر است آزاديها را به مردم بدهد و استقلال را تامين كند. مساله حكومت اسلامي هم در سخنرانيها مطرح ميشد اما آنچه كه به عنوان موضوعي عمومي مطرح ميشد، جمهوري اسلامي بود.
جهانگيري، استقلال را در بعد استبداد داخلي و خارجي، خواسته مردم دانست و تشريح كرد: نمود مبارزه با استبداد داخلي درخواست مردم براي آزادي بود. مردم فكر ميكردند كه هيچ قدرتي در داخل نبايد بتواند آزاديهاي مشروع را مگر در قانون محدود كند و در سخنرانيها هم به اين مساله تاكيد ميكردند كه آزاديها را هيچ كسي نبايد و نميتواند محدود كند.
روند دستيابي به آرمانهاي انقلاب اسلامي رو به بهبود است
وي افزود: واقعيت اين است كه نسبت به قبل از انقلاب اوضاع بسيار خوب شده است؛ ما در دورهاي قرار داشتيم كه رژيم، حداقلهاي آزادي را براي مردم قائل نبود اما الان ما معتقديم كه آزادي وجود دارد؛ البته جاهايي از آن اشكال دارد. بايد به سمتي برويم كه اشكالات را هم برطرف كنيم.
جهانگيري، روند دستيابي به آرمانهاي انقلاب اسلامي را رو به بهبود دانست و بيان كرد: يكي از نمودهاي دخالت مردم در تعيين سرنوشت خودشان انتخابات است. در حاليكه در آن زمان انتخابات واقعا بيمعنا شده بود. بعد از مشروطه دوره محدودي انتخابات معنا داشت و موضوعي به نام انتخابات بعد از آن براي مردم مطرح نبود و حكومت نيز موروثي بود، اما در حال حاضر انتخابات ما شكل انتخابات را دارد، گرچه ممكن است اشكالاتي هم به آن وارد باشد.
وي با تاكيد بر محدوديتهاي زمان جنگ اظهار كرد: انتخابات مجلس دوم و سوم در وضعيت حاد جنگ انجام شد. وقتي كشورها دچار جنگ ميشوند، محدود ميشوند.بسياري از كشورهايي كه در آنها انقلاب بود، سالها طول كشيد تا پس از آن مجلس تشكيل دهند و قانون اساسي بنويسند، شوراي انقلاب تشكيل داده و كشور را اداره ميكردند. امام (ره) نگذاشتند كه اين فرآيند به يك سال برسد و بلافاصله مجلس و دولت شكل گرفت و قانون اساسي نوشتند؛ رييسجمهور هم آمد. در حاليكه در كشور در طول يك سال رييسجمهور، رييس ديوان عالي كشور و نمايندگان و بلافاصله رييسجمهور و نخست وزير نيز به شهادت رسيدند.
امام خميني (ره) ميخواستند جلوي برداشت غلط از شعارها را بگيرند
جهانگيري افزود: اين اتفاقات به اين معنا بود كه كشور هنوز تثبيت نشده بود و در وضعي چنين، يك لحظه ترديد نشد كه بايد مجلس بر مسايل كشور حاكم شود و مردم رييسجمهور خود را انتخاب كنند و رييسجمهور، كشور را اداره كند. اين روحيه امام (ره) به نظر من حتي در زمان جنگ حاكم بود؛ امام (ره) ميخواست طوري حركت كند كه از آرمانهاي انقلاب كه از ابتدا گفته شده بود، فاصله نگيرد.الان گرچه انتخابات ما ممكن است اشكالاتي داشته باشد، اما در منطقهاي قرار داريم كه هنوز كشورهاي همسايه ما وقتي خانمها اجازه رانندگي پيدا ميكنند، افتخار ميكنند. ما نبايد منطقه خود را با ديگر مناطق مقايسه كنيم. در مجلس دوم عدهاي به امام (ره) نامه نوشتند كه شما اجازه ندهيد تا خانمها در انتخابات شركت كنند و راي بدهند. در چنين فضايي، امام (ره) ميايستاد و مقاومت ميكرد. بر اساس واكنش امام (ره)، احساس ميكرديم كه امام خميني (ره) ميخواستند جلوي برداشت غلط از شعارها را بگيرند.
وي با تاكيد بر اهميت درك شعارهاي انقلاب در زمان خود بيان كرد: ما شرايط قبل را درك كرديم؛ در شرايط قبلي اوضاع بسيار سخت بود اما نسل جديد ابهامات بسيار جدي دارد. از اشكالاتي كه نسل ما و نسل قبل از ما دارد، اين است كه نتوانستيم مسايل را براي نسل جديد خوب تشريح كنيم؛ بخشي از آن به اين علت است كه حكومت در اختيار ما قرار گرفت و ما فراموش كرديم كه براي نسل جديد آرمانها را بايد دوباره تعريف كنيم.
جهانگيري بيان كرد: مردم اگر در آن زمان خود را با كشورهاي اطراف مقايسه ميكردند اما نسل جديد الان به دليل دسترسيهاي گسترده، خود را با دنيا مقايسه ميكند. در سوابق انقلابيون گفته ميشد كه يك نفر اعلاميه امام (ره) را از شهري به شهر ديگر ميبرد. آن زمان اقدامي مهم بود اما الان با اينترنت، دقيقترين خبري كه در هر نقطه دنيا هست ديده ميشود. اين دوره نيازهاي خود را دارد؛ جواني كه در اين دوره زندگي ميكند نسبت به جوان آن دوره، خواستههاي متفاوتي دارد.
آرمانهاي انقلاب بايد براي نسل جديد دوباره معنا شود
وي با تاكيد بر لزوم اينكه آرمانهاي انقلاب براي نسل جديد بايد دوباره معنا شود، اظهار كرد: علت، اين است كه انقلاب و مديريت آن توسط نسل قبل فرصت شناخت مساله نسل جديد را نداشته است. دشواري پاسخ دادن به اين مساله براي من دشوارتر است اما به هر حال نتوانستيم اين مساله را تشخيص دهيم و عدم آگاهي ما به مشكلات يا تفاوت ميزان آگاهي دوره دانشجويي ما با نسل جديد، علت آن است. فرزند من دهها امكان اطلاعاتي و تحليلي را دارد كه من نداشتهام و بر اساس اين منابع جديد، نيازهاي جديدي براي خود تعريف ميكند كه متفاوت است.
وي افزود: شايد مهمترين دليل اين است كه نسل اول، خود را به روز نكرد و بخش عمدهاي از آن نسل نيازهاي امروز را نشناخت تا به آن پاسخ دهد. به جوان امروز نميتوان اشكال گرفت، جوان بر اساس نيازهاي خود، مسايل را طرح ميكند. انتقاد به نسلي وارد است كه بايد خود را بهروز ميكرده است و نيازها را ميشناخته تا پاسخ بگويد.
جهانگيري با اشاره به اهميت پاسخگويي به نيازهاي نسل جوان بيان كرد: بيان امام (ره) كه ميفرمود بايد فرزند زمان خود بود، شايد يكي از معانياش اين باشد كه در هر لحظه از زمان نيازهايي وجود دارد كه ما بايد مطابق با آنها رفتار كنيم.
توسعه جامع موضوعي است كه استقلال و آزادي در آن نهفته است
وي با تاكيد بر عدم جدايي استقلال و آزادي از شعار توسعه و عدالت تصريح كرد: توسعه گاهي تنها به اقدامات فيزيكي و اقتصادي تعريف ميشود و گاهي هم تعريف جامعي از آن صورت ميگيرد كه بخشهاي سياسي و فرهنگي و اجتماعي را نيز در برگيرد و توسعه پايدار در صورتي كه جامع همه اينها نباشد، موفق نيست. موضوع توسعه، دغدغه امروز انسان است كه همه نيازهاي مختلف پيرامون آن بايد ديده شود. توسعه جامع موضوعي است كه استقلال و آزادي در آن نهفته است و عدالت نيز حتي در سرمايهدارترين كشور دنيا كه بر اساس نظام سرمايهداري اداره ميشود، جزو شعارهاي رهبران آنهاست.
جهانگيري با تصريح معناي عدالت بيان كرد: گاهي عدالت را به بحثهاي اقتصادي محصور ميكنند اما گاهي هم در جاي خود قرار گرفتن تعريف ميكنند. حق دخالت مردم در سرنوشت خود هم از عدالت مراد ميشود اما به اين معناست كه فردي كه شايستگي انجام كاري را دارد، بايد در جاي خود قرار گيرد. عدالت صرفا بحث اقتصادي نيست كه محدود شود. اما از آن جايي كه عدالت با زندگي روزانه سروكار دارد، براي مردم بيشتر قابل لمس است.وقتي مردم ميبينند كه دولت امكاناتي دارد و اين امكانات بر اساس تشخيصي كه ميدهند توزيع نشود، مردم ناراضي ميشوند يا وقتي كه ميبينند حداقلهاي زندگي را ندارند، برايشان مساله ميشود.
حاكميت بايد به دنبال عدالت باشد
جهانگيري با بيان اينكه حاكميت بايد به دنبال عدالت باشد، اظهار كرد: يكي از افتخارات مكتب شيعه اين است كه اميرالمومنين (ع) شهيد راه عدالت است؛ يعني مهمترين ويژگي براي حضرت علي(ع) اين است كه عدالت را برقرار كند. وقتي در زندگي او دقيق شويم تنها يكي از اقدامات او اين بود كه به فقرا غذا دهد، اما وقتي از بيتالمال ميخواستند ناحق استفاده كنند، جلوگيري ميكرد و وقتي رفتار نامناسب از منصوبانش ميديد، برخورد ميكرد؛ البته اعتبار و آبروي انسانها براي او مهم بود تا به شكلي رفتار نكند كه آبروي انسانها حتي آنهايي كه با او زاويه داشتند، آسيب ببيند.
عدالت خميرمايه هر كاري است
توسعه ميتواند همگام با عدالت باشد
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا عدالت بر توسعه مقدم است؟ به خبرنگار ايسنا گفت: عدالت خميرمايه هر كاري است. عدالت را در هيچ مقطعي نميتوان از صحنه كار كنار گذاشت. توسعه ميتواند همگام با عدالت باشد؛ حتي در زندگي شخصي هم بايد عدالت را رعايت كرد. انسان در رفتار خانوادگي خود هم بايد رفتاري نمايانگر عدالت را داشته باشد، در حكومت هم هر حركتي بايد بر مبناي عدالت باشد.
جهانگيري افزود: اگر منظور از عدالت اين باشد كه به همه روستاها قبل از نيروگاه زدن برق برسانيم، پاسخ منفي است؛ زيرا اول بايد نيروگاه باشد و در توزيع برق عدالت را رعايت كرد. عدالت به اين معناست كه روزي كه مدير شديد از فردا صبح بايد عدالت را مبناي حركت خود قرار دهيد و مردم نيز از شما انتظار دارند كه حتي در سخنراني خود نيز عدالت را رعايت كنيد و رفتار تبعيضآميز نداشته باشيد.
جهانگيري ادامه داد: مردم انتظار دارند كه انتخاب افراد در جايگاههاي مختلف بر مبناي عدالت باشد. پس عدالت يعني هر كسي در جاي خود قرار گيرد. اگر كسي شايستگي ندارد و صرفا به اين علت كه آشناست در جايي قرار بگيرد، حركت خلاف عدالت است.
منابع انساني بايد بر اساس عدالت مديريت شوند
وي با تاكيد بر لزوم مديريت منابع انساني بر اساس عدالت اظهار كرد:در مديريت منابع انساني اشكالات جدي داشتهايم. يكي از مقولات مطرح درباره توسعه اين است كه از همه منابع بايد استفاده مطلوب صورت گيرد. در اين ميان از بين منابعي كه در اختيار حكومت و مديران وجود دارد، هيچ منبعي مانند منابع انساني با ارزش نيست. وقتي منابع انساني تبديل به سرمايه ميشوند، به اين معناست كه فرد از دو ويژگي دانش و تجربه، برخوردار و قادر است از منابع ديگر در جهت پيشرفت منابع كشور استفاده كند.
جهانگيري افزود: مثلا در يك كارخانه، كارگري كه ميتواند از ماشينآلات محافظت كند بايد مورد توجه و حفاظت دقيقي باشد و نبايد او را از دست داد. با وجود داشتن دهها نيروي ديگر كسي كه قادر است از همه سرمايههاي ديگر مطلوب بهرهبرداري كند، بايد مورد توجه باشد زيرا سرمايه انساني است و در هر مقطعي حتما از منابع انساني بايد بهره برد.
جهانگيري با تاكيد بر طبيعت انقلابها مبني بر نابساماني در زماني كوتاه، اظهار كرد: در اوايل انقلاب، جو احساسي در جامعه حاكم شد و در چنين شرايطي طبيعي است كه برخي از افراد از صحنه كنار گذاشته شوند اما به هر حال وقتي جو عقلايي ميشود، هر چيزي بايد سر جاي خود قرار بگيرد؛ ما در استفاده مطلوب از نيروهاي انساني، اشكالاتي داشتهايم.
وي، يكي از دلايل پيشرفت برخي كشورهاي آسيا را، سياستگذاري مناسب دانست و گفت: سياستگذاري كار نيروي انساني خوب است و مدير خوب و سرمايه انساني ميتواند سياستگذاري خوب انجام دهد. سياستگذاري خوب وقتي اتفاق ميافتد كه ما به مباني علمي، اعتقاد و به موفقيتهاي ديگران باور داشته باشيم و شرايط كشور خود را خوب تجزيه و تحليل كنيم؛ در نتيجه خطاي سياستگذاري كم ميشود و ميتوان سياستگذاري صحيح داشت.
استمرار سياستگذاري مهمتر از خود سياستگذاري است
وي با بيان اينكه سياستگذاريها را بايد استمرار داد افزود: در كشورهايي كه پيشرفت كردند هيچ كشوري پيدا نميشود كه مدير بعدي همه سياستهاي مدير قبلي خود را زير سوال ببرد. در مطالعه برخي از كشورهاي آمريكاي لاتين و شرق آسيا كه با كودتا مواجه شدند، ميبينيم دولت كودتا، سياستهاي قبلي را به هم نزده است و در نتيجه توسعه يافتهاند. استمرار سياستگذاري مهمتر از خود سياستگذاري است.
مردم از رييسجمهوري كه انتخاب ميكنند، توسعه ميخواهند
وي با تفكيك پستهاي سياسي از كارشناسي بيان كرد: يك دولت وقتي عوض ميشود ميتواند پستهاي سياسي را تغيير دهد و نبايد وقتي دولتي، وزرا را تغيير ميدهد، فكر كنيم كار بدي انجام داده است؛ اين مساله طبيعي است كه مردم در مقطعي به رييسجمهوري جديد رو ميكنند و او نيز در ادامه فعاليتهاي خود كابينه را عوض ميكند. مهم اين است كه مردم از رييسجمهوري كه انتخاب ميكنند، توسعه ميخواهند.
پيشرفت و عدالت خواستههاي مردم از دولتهاست
جهانگيري افزود: پيشرفت و عدالت خواستههاي مردم از دولتهاست. دولت تصميمات خود را در عين تغيير دادن، نبايد طوري اتخاذ كند كه عدالت را تحت تاثير قرار دهد. بر مبنايي كه دنبال توسعه و پيشرفت هستيم بايد حتي پستهاي سياسي را هم مرتب كرد اما مبناي اساسي براي توسعه، تغيير بر مبناي شايستگيهاست تا توسعه صورت گيرد. اگر نتيجه كار اين باشد كه ورودي و خروجي از سيستم كابينه، يعني ورود پول نفت و ماليات مردم و درآمدها مناسب باشد، كابينه مناسب بوده است.
وي با تاكيد بر شايستگي به عنوان لازمه سامان دادن ورودي و خروجي از كابينه گفت: مهم اين است كه در ازاي ورودي، خروجي مناسب و سامان يافته باشد. مهمترين علت سامان برونداد دولت، شايستهسالاري است.
جهانگيريي با در نظر گرفتن سه دهه گذشته انقلاب و تحليل دولتهاي پس از انقلاب اسلامي تصريح كرد: هر دولت را بايد در زمان و جايگاه خود ديد. دولتهاي قبل از آقاي موسوي بسيار كوتاهمدت بودند و آنها حتي فرصت چينش مناسب كابينه و برگزاري جلسات را نداشتند. در همان مدت كوتاه هم شهيد رجايي كارهاي خوبي انجام داد.
وي افزود: در فضا و جو احساسي انقلاب، در كردستان و خوزستان و تركمن صحرا، ناآرامي بود و كشور هنوز نهادهاي خود را به جهت جريان انقلاب در اختيار قرار نگرفته بود. در آن فضا، اختلافات هم نقش داشت اما به اين شكل نبود كه عدهاي، عده ديگر را كنار بگذارند. عدهاي به هر دليلي مثلا اعضاي نهضت آزادي، اين گونه نبود كه ارادهاي آنها را كنار بگذارد بلكه در مجلس اول و دولت اول شركت كردند. عدهاي اقدامي كردند و بازرگان و دولتش استعفا كردند، خوب ميتوانستند استعفا نكنند. امام (ره) هم پذيرفت، در مقطعي ممكن است كه فضا طوري بود كه ديگر نتوانستند، برگردند. بايد ديد كه كجا ما مقصر بوديم و حتي از اعتمادي كه رهبر انقلاب به ما كرد و كارها را به ما سپرد، خوب استفاده نكرديم و بعد ديگران كجا تقصير داشتهاند و جريان روشنفكري را از صحنه كشور كنار گذاشتند. حتما به اين نتيجه ميرسيم كه عمدتا خود جريان روشنفكري اشكال پيدا كرد و همه تقصيرها گردن ديگران نيست و آنها هم وقتي كنار رفتند، در فضاي انقلاب و اتفاقات پس از آن مثل انفجارها و ترورها، ديگر بازنگشتند.
جهانگيري با اشاره به سركار آمدن دولت بني صدر در اوايل انقلاب بيان كرد: از فرداي روزي كه بنيصدر آمد، از امام (ره) فاصله گرفت و امام (ره) هم كمتر در كارهاي اجرايي دخالت ميكردند. بنيصدر با روحانيون ديگري كه كار اجرايي داشتند، برخورد پيدا كرد و به جايي رسيد كه مجلس با او برخورد كرد و به دنبال آن، انفجارها و كشتارهايي از مقامات صورت گرفت. اگر عكسالعملها و عملها را با هم ببينيم، شايد مسايل توجيه شود. البته شايد هم در مواردي عكسالعمل و عمل چندان با هم سازگار نبودهاند.
وي با اشاره به اهميت تثبيت و استمرار دولتها تصريح كرد: در كشورهاي غربي دولتهايي را داريم كه شش ماه سركار هستند اما ساز و كارهاي آنها اين گونه است كه دولت و كابينه نقش كليدي ندارد و تغيير هم ميدهند و در روند توسعه هم اختلالي ايجاد نميشود. در ايران به هر حال دولت نقش مهمي دارد و در دوره 4 سالهاي كه سر كار است، فرصت دارد تا كارهايي را انجام دهد.
جهانگيري در ادامه به تحليل وضعيت ورودي و خروجي دولت مهندس ميرحسين موسوي پرداخت و به ايسنا گفت: در شرايط جنگ و بعد از انقلاب و حركات احساسي با وجود مديران بدون تجربهاي كه از دانشگاه يا حوزه آمده بودند، اين دولت شكل گرفت و اين افراد تازهكار تسلط و سنخيتي با كار در وزارتخانهها نداشتند؛ اما در اين شرايط حتي منابع درآمدي كشور با كاهش فروش نفت و تحت تاثير جنگ به جايي ميرسد دولت، بخش خصوصي را كنار ميگذارد و بر همه شئونات اقتصادي كشور حاكم ميشود. با اين شرايط گسترده جنگ، همين كه توانستند كشور را اداره كنند و شيرازه كشور از هم نپاشد، اتفاقي مهم افتاده است.
وي افزود: در آن دوره مجلس بودم؛ كل بودجه ارزي كشور 7 ميليارد دلار بود، 4 ميليارد مستقيما به جنگ ميرفت. تنها 2 ميليارد براي واردات كالاهاي اساسي خرج ميشد؛ گندم، برنج و دارو كه اگر نميآمد، بحران داخل كشور داشتيم. با مابقي ميخواستيم كل وزارتخانهها را اداره كنيم. پيداست كه اگر توليدي وجود داشت معجزه بوده است و در چنين شرايطي دولت آقاي موسوي حاضر بود.
جهانگيري به تحليل دولت آيتالله هاشمي رفسنجاني پرداخت و بيان كرد: در فضاي بعد از جنگ انتظارات طبيعي مردم از پايان جنگ، توسعه و حركت چرخهاي اقتصادي بوده است. ابتدا آقاي هاشمي فضاي مهمي براي توسعه باز كرد، كارهاي اقتصادي بالا رفت؛ با اينكه منابع درآمدي 15 يا 16 ميليارد دلار بود.
جهانگيري افزود: كارخانهها فعال شدند. بخش خصوصي در عرصه وارد شد. فضا باز شد و همه جريانات احساس كردند تا حدي در حكومت نقش دارند و هيچ جرياني احساس حذف شدن از صحنه سياسي را ندارد و همه به نوعي در سيستم نقش دارند. به هر حال بروندادهاي آن دوره هم مشخص است؛ در مقطعي هم دولت آقاي هاشمي با مشكل مواجه شد. خصوصا در دوره دوم، دچار بحران بدهي خارجي شد و نقدينگي داخلي بالا رفت و منجر به افزايش نرخ تورم شد و مجبور شدند، بخشي از سياستها را تغيير دهند. در تغيير سياستها به صورت طبيعي برخي از هزينههايي كه قبلا انجام گرفته و بر دوش مردم افتاده بود، به همان نسبت در اختيار مردم قرار نگرفت.
جهانگيري، دولت سيد محمد خاتمي را در دو دوره، تحليل و اظهار كرد: در اين دولت، سياستهاي دولت قبلي استمرار داشت و خيلي از اعضاي دولت آقاي هاشمي، عضو دولت آقاي خاتمي هم بودند و در دولت اول، شايد تقريبا نصف اعضاي دولت از دولت پيشين بودند و نيمي ديگر نيروهاي جديد كه ايشان به دولت اضافه كرد. از سوي ديگر محدوديتهايي به صورت طبيعي رودرروي خاتمي بود.
وي ادامه داد: كاهش بهاي نفت و درآمد دولت در سال 77 طوري بود كه وزراي اقتصادي و دكتر حبيبي -معاون اول خاتمي- ساعتها براي تامين بودجه جاري جلسه ميگذاشتند تا راهحل پيدا كنند و بخشي از مشكلات كشور و حقوق كارمندان دولت را تامين كنند.
جهانگيري، دولت خاتمي و هاشمي را شبيه به هم دانست و به ايسنا گفت: هيچ نيرويي در اين دوره احساس نميكرد كه از صحنه اداره كشور كنار رفته است، ممكن است احساس كنند كه در قوه مجريه نيستند اما حتما جاي ديگري در قوه قضاييه، مجلس، صدا و سيما و... حضور داشتند و از تجربه و توان آنها استفاده ميشد و در مجموعه نظام فعال بودند.
جهانگيري در ادامه از اينكه يك جريان با هويت كه براي پيروزي انقلاب تلاشها و رنجهاي بسياري كشيده است، از صحنه حذف شده انتقاد كرد و گفت: بايد دولت راهكاري پيدا كند كه از فكر و انديشه افراد و گروههاي مختلف براي پيشبرد و كار خود استفاده كند زيرا پيشرفت كار دولت، پيشرفت كشور است.
مردم و دولت بايد براي دستيابي به توسعه و پيشرفت تلاش كنند
وي با تاكيد بر ضرورت و لزوم تغيير در جامعه ايران، وظيفه مردم و دولت را تلاش براي دستيابي به توسعه و پيشرفت خواند و بيان كرد: به دليل چسبندگي و علاقه به نظام، جايي كه لازم ميدانم، حرف ميزنم. با اينكه من سياسي نبودم، اما الان لزوم بيان تجربيات را ميبينم.
وي با اشاره به اهميت توسعه در دهه چهارم، با تاكيد بر اينكه ايران شايستگي پيشرفت را دارد گفت: ايران كشوري است كه استعدادهاي طبيعي اعم از منابع طبيعي، شرايط جغرافيايي، منابع زيرزميني و نيروي انساني خلاق و تحصيل كردهاي دارد. موج جوانان ايران را امروز معدود كشورهايي دارند. معناي جوان تحصيلكرده كارآفريني است؛ يعني ميتواند توليد كند و مولد باشد. كالا، كار و خدمات توليد ميشود. در حاليكه بسياري از كشورها بحران سن بالاي مصرفكننده و كمبود نيروي توليدكننده دارند، وضع ايران عكس آن است.
همه جريانهاي درون كشور پيشرفت ايران را ميخواهند
وي افزود: با اتكا به همين پتانسيل گفتهاند كه اگر ايران خوب سياستگذاري شود، در سال 2025 ميتواند به يكي از قدرتهاي بزرگ تبديل شود. ايران اين شايستگي را دارد. همه جريانهاي درون كشور، پيشرفت ايران را ميخواهند و به نظر ميرسد كه در اين خواسته با هم اختلاف نظري ندارند و به دنبال پيشرفت ايران هستند؛ ايراني كه به ارزشهاي ديني مردم توجه كند و بالاخره به عنوان الگوي خوب توسعهيافته ستايش شود.
جهانگيري در ادامه بيان كرد: تمام كشورهايي كه پيشرفت كردند چند ويژگي عمده داشتند؛ يكي اين كه در تمام سطوح خواسته پيشرفت، يك خواسته عمومي است؛ از بالاترين فرد اراده دارند كه ايران بايد توسعه پيدا كند و اين بايد در ايران شكل بگيرد.
توسعه، سياستگذاري صحيح ميخواهد
وي افزود: دوم اينكه توسعه، سياستگذاري صحيح ميخواهد و بايد اين سياستگذاري بين منابع طبيعي و انساني برنامهريزي كند. سرمايه انساني تربيت شده در جمهوري اسلامي است كه ميتواند اقدام كند و درست نسيت كه سرمايه انساني جمهوري اسلامي را از صحنه سياستگذاري كشور كنار بگذاريم و فكر كنيم كار مهمي انجام دادهايم. اين سياستها بايد در دوره طولاني استمرار داشته باشند. هركسي آمد قبلي را تخريب نكند.
وي در ادامه با انتقاد از مشكل سياستگذاري و استمرار ندادن سياستها بيان كرد:گاهي وقتي يكي ميرود و ديگري ميآيد، طوري برخورد ميشود گويي ديگري از رژيم ديگري بوده است.
جهانگيري، بحرانهاي سي سال گذشته را محدود ارزيابي و خاطرنشان كرد: ما اگر بر اساس علم، عقل و عزم كشور را اداره كنيم، هيچ بحراني نميتواند ايران را از پا در آورد و اصلا بحراني براي ايران پيش نميآيد. بحران وقتي براي كشوري پيش ميآيد كه در اداره عالمانه كشور و عزم براي اجراي تصميمات دچار مشكل شود. اگر اين سه مساله انجام شود همه خواستههاي ايران محقق ميشود. ايران ميتواند خواستههايش را محقق كند.
توسعه در ايران شدني است
وي در پايان گفت: در دوران مسووليتم و در دوره فعلي فرصت داشتم تا فكر كنم؛ ايران را با هر جا مقايسه كردم، ديدم توسعه در ايران شدني است. كشور 70 ميليوني با نيروي انساني كه از دانشگاه بيرون ميآيد ميتواند، حتي بحرانها را اداره كند؛ البته بعضي اوقات خودمان بحران ميسازيم و بعد از بحران گله ميكنيم.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: مريم پيمان
انتهاي پيام
نظرات