• یکشنبه / ۱۳ بهمن ۱۳۸۷ / ۱۲:۰۴
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8711-16823

*«انقلاب اسلامي» درگفت‌وگوبا عماد افروغ* دينداري عنصر مقوم هويت ايراني ماست بايد دركي صحيح از انقلاب به‌دست ‌دهيم نوع ارتباط با جوان در شرف انقلاب، شفاف بود

*«انقلاب اسلامي» درگفت‌وگوبا عماد افروغ*
دينداري عنصر مقوم هويت ايراني ماست
بايد دركي صحيح از انقلاب به‌دست ‌دهيم
نوع ارتباط با جوان در شرف انقلاب، شفاف بود

نماينده مردم تهران در مجلس هفتم، انقلاب اسلامي را واقعه‌اي بزرگ و شگفت‌انگيز و انسان مطلوب در جمهوري اسلامي را يك انسان اخلاقي مي‌داند كه وظايفي را براي دولت‌ها تعريف مي‌كند.

وي، انقلاب اسلامي را داراي دو ويژگي «صبغه اخلاقي، فرهنگي و معنوي» و«جامع بودن» خواند و به آسيب‌شناسي وقايع پس از انقلاب پرداخت و همچنين به «خلاء نظريه‌پردازي براي انقلاب» اشاره كرد.

دكتر عماد افروغ در آستانه سالروز پيروزي انقلاب اسلامي در گفت‌وگو با خبرنگار تاريخ و انديشه ايسنا، با بيان اينكه انقلاب اسلامي واقعه شگفت‌انگيز و بزرگي بود اظهار كرد: پيرو اين انقلاب، حوادثي به وقوع پيوست و شرايطي به نام جنگ بر كشور تحميل شد، توطئه‌هايي مربوط به استان‌هاي مرزي رخ داد و كشور از ضرورت نظريه‌پردازي انقلاب، غافل و دچار روزمرگي شد. اين روزمرگي در آن شرايط تا حدي هم طبيعي و ضروري بود؛ چرا كه مجموعه نيروها بايد پاسخگوي اتفاقات جنگ و بحران سياسي مي‌بودند.

عده‌اي صرفا به درك اجمالي و كلي از انقلاب اسلامي بسنده كردند

وي با بيان اين‌كه پيروزي زودرس انقلاب اسلامي هم مزيد بر علت شد تا وجه نظريه‌پردازي انقلاب به خوبي پيگيري نشود، اظهار كرد: تا زماني كه شور انقلاب وجود داشت و نزديك رخداد انقلابي بوديم و نظريه‌پرداز محوري انقلاب، حضرت امام(ره)، در قيد حيات بودند، فقدان وجه نظريه‌پردازي كمتر خود را نشان مي‌داد، اما متاسفانه تلاش براي فهم جوهره انقلاب اسلامي از سوي عده‌اي به صورت مستقل انجام نشد. اينكه سعي كنند اين جوهره را تبديل به برنامه‌هاي راهبردي و عملياتي كنند و عدول از اين برنامه را براي خود يك امر مذموم بدانند، صورت نگرفت و صرفا به درك اجمالي و كلي از انقلاب اسلامي بسنده كردند.

انقلاب اسلامي در انگيزه، ساز و كار و مقصد از ساير انقلاب‌ها جداست

افروغ اضافه كرد: در ميان برداشت‌ها و قرائت‌هايي از انقلاب اسلامي و ارزش‌ها و آرمان‌هاي آن، برخي صرفا به وجه آزادي‌اش توجه مي‌كنند و سعي دارند تفسيري شبيه انقلاب فرانسه از آن داشته باشند، برخي نيز به وجه اقتصادي انقلاب اسلامي مي‌پردازند و تلاش دارند تفسيري سوسياليستي از آن داشته باشند. در حالي كه انقلاب اسلامي ما نه همچون انقلاب فرانسه است و نه انقلاب روسيه، بلكه انقلابي است كه حضرت امام(ره) در وصيت‌نامه‌شان از آن به عنوان هديه و تحفه الهي ياد مي‌كنند كه در انگيزه، ساز و كار و مقصد از ساير انقلاب‌ها جداست.

دچار نوعي دوگانگي شده‌ايم

عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي افزود: همچنان خلاء نظريه‌پردازي براي انقلاب را حس مي‌كنيم و به همين دليل است كه دچار نوعي دوگانگي شده‌ايم؛ ساحت هستي‌شناسي و معرفت‌شناسي و نگاه مبنايي در انقلاب اسلامي جاي ديگري تعريف مي‌شود، اما سياست‌ها، رفتارها و اعمال ما بعضا ربطي به مبناي‌مان ندارد. در ساحت نظر، منتقد غرب هستيم اما در ساحت عمل گاهي غرب‌گراتر از غرب مي‌شويم. در ساحت نظر، از نگرش و تحولي جديد در جهان‌بيني سخن به ميان مي‌آوريم اما در ساحت عمل، سياست‌هاي غربي را نخ‌نماتر و سطحي‌تر دنبال مي‌كنيم.

انقلاب اسلامي قالب سياسي موجود را شكست

افروغ تاكيد كرد: انقلاب اسلامي از يك منظر قالب‌شكني كرد و قالب‌هاي متعارف بين‌المللي را شكست. قالب سياسي موجود را شكست و تمايل داشت كه قالب اقتصادي را نيز بشكند. قرار بود قالب علمي را نيز بشكند. مي‌خواست با صبغه فرهنگي و هويتي خود قالب‌هاي فرهنگي را نيز بشكند؛ اما اينها تبيين و برنامه مي‌خواست و ما تا مدت‌ها شك داشتيم كه كشور اساسا نياز به برنامه دارد يا خير. عده‌اي مي‌گفتند كه نياز به برنامه‌ريزي نيست. بايد مثل طبيعت، جامعه را به حال خود واگذاشت. بايد جامعه هم مثل طبيعت اداره شود. يك نگاه طبيعت‌گرايانه افراطي داشتند؛ تا اين‌كه سرانجام ضرورت برنامه، مطرح و برنامه‌اي نوشته شد.

نماينده مردم تهران در مجلس هفتم در ادامه گفت‌وگو با ايسنا بيان كرد: پس از آن، اين بحث مطرح شد كه اين برنامه‌ها بايد حلقه‌هاي به‌هم پيوسته يك نگاه كلان باشد، سند چشم‌انداز 20 ساله مطرح شد.

وي ادامه داد: بايد بررسي كرد كه چه تبييني از انقلاب اسلامي به دست داده‌ايم و اين تبيين چه نسبتي با سند چشم‌انداز دارد و بين سند چشم‌انداز با برنامه‌هاي 5 ساله و سالانه چه رابطه‌اي است. اگر رابطه‌اي مستقيم بين سند چشم‌انداز و انقلاب اسلامي را مفروض بگيريم، بايد تامل و دقت كرد كه برنامه‌هاي پنج ساله و 20 ساله حتما در ارتباط با هم تدوين شوند و بعد مطمئن شد ‌كه برنامه 5 ساله به برنامه‌هاي سالانه تقسيم مي‌شود.

افروغ افزود: در اين بين همواره بايد مراقبت كنيم كه اسير شكل‌گرايي نشويم. قالب، اصالت و اعتبار ندارد. آن‌چه اعتبار و اصالت دارد، محتوا و كيفيت است كه نبايد پيش پاي قالب‌ها و كميت‌ها ذبح شود.

جهانيان هم نسبت به انقلاب اسلامي حقي دارند

وي تاكيد كرد: بايد بينديشيم كه تا چه اندازه از اين انقلاب الهي، فهم الهي به دست آورده‌ايم و تا چه حد به جامعيت انقلاب پرداخته‌ايم. قرار نيست اين انقلاب فقط جوابگوي مشكلات انسان ايراني باشد. اين انقلاب رنسانس جديد و معنويت‌گرا و خداگراست كه براي كل بشر مطرح شده است. وقتي در ساحت و سپهر جهاني به انقلاب نگاه كنيم رسالت و ماموريت جهاني هم داريم و بالطبع جهانيان هم نسبت به اين انقلاب حقي دارند. اين منظري متعالي است كه متاسفانه به ندرت در سطح رسمي ديده مي‌شود و به علت ارتباط تنگاتنگي كه بين سطح رسمي و غيررسمي برقرار شده و همواره سعي شده از منظر سطح رسمي به سطح غيررسمي توجه شود، سطح غيررسمي، منفعل سطح رسمي شده است و اين دغدغه‌ها در سطح غيررسمي و سطح روشنفكران و عالمان هم ديده نمي‌شود.

افروغ افزود: به دليل يكپارچه‌نگري سطح رسمي و غيررسمي، سطح غيررسمي با دست خود و توسط عده‌اي اختيارات خود را واگذار و محول و با اين اقدام دو جفا كرده است؛ هم خود را ضعيف كرده است و هم نظارت لازم را بر سطح رسمي ندارد. از اين روست كه مي‌بينيم هنوز هم سخن از ضرورت برنامه به ميان مي‌آيد و مردم دغدغه دارند كه كانديداها در انتخابات مختلف، برنامه و راهبرد داشته باشند و كلي‌گويي نكنند؛ و نگرانند كه آيا شعار نمي‌دهند؟ اينها همه حكايت از اين دارد كه نگاه فكري و نظري لازم و كافي به مقوله‌ ارزشمند و متعالي به نام انقلاب اسلامي نشده است و تمام رفتارهاي پراكنده، غيرزنجيروار و غيرمتصل و روزمره حكايت از همين معضل اصلي دارد كه ما نگاه كلان راهبردي و حتي ايدئولوژيك به انقلاب اسلامي نداشته‌ايم. نفهميده‌ايم كه انقلاب چگونه بايد خود را در قالب برنامه‌هاي مختلف منتشركند و اين‌گونه است كه اسير نوعي نگاه‌هاي دوگانه شده‌ايم. در ساحت نظر، نقاد غرب هستيم اما در ساحت عمل غربي هستيم. بايد اين مساله را حل كرد.

وي به ايسنا گفت: يكي از مواردي كه مي‌تواند مانعي براي حل اين «دوخدايي» باشد، اين است كه برخلاف انقلاب اسلامي كه آمده است تا جسارت و نقادي را اشاعه دهد، عده‌اي به نام انقلاب اسلامي، مانع نقادي‌ها و شجاعت‌ها مي‌شوند و كاري مي‌كنند كه منتقدان يا منزوي شوند يا خود را با شرايط وفق دهند، عرصه غيررسمي نيز توان رويارويي با اين انزوا انطباق را ندارد.

افروغ تاكيد كرد: بر اين عقيده‌ام كه انقلاب اسلامي هنوز آن‌چنان زنده است كه اين انتقادها و دلسوزي‌هاي دردمندانه مطرح مي‌شود. حرف‌هايي كه حاكي از توجه بيشتر به وجه نظري و تئوريك انقلاب اسلامي است. اين نشان مي‌دهد كه به‌رغم همه‌ي تفسيرهاي غلطي كه بعضا ارائه شده، انقلاب اسلامي استوار است و اين استواري مويد آن است كه ما در حق چه چيزي جفا كرده‌ايم كه به‌رغم اين همه جفا، هنوز زنده است، پس اگر جفا نمي‌كرديم چه‌قدر مي‌توانست رشد كند و بالنده باشد.

نسل جوان را بايد عاقل پنداشت

اين پژوهشگر، در تحليل انتقال ارزش‌هاي انقلاب اسلامي به نسل سوم با بيان اينكه نسل جوان را بايد عاقل پنداشت تاكيد كرد: جوان خود يك هدف است. هم موضوعيت دارد، هم طريقيت. هم بايد در عرصه‌ها حضور داشته باشد و به واسطه اين حضور به خيلي از مسايل سامان دهد و هم اين‌كه اساسا خودش يك هدف است.

وي ادامه داد: با توجه به اينكه تحقق آرمان‌هاي انقلاب را نمي‌توان تنها در عرصه رسمي دنبال كرد و با توجه به آسيب‌هايي كه در نگاه حكومت‌محور صرف سراغ دارم، چشم اميد به قابليت‌ها و نهادهاي غير رسمي است. بايد نخبگان و روشنفكران اعم از حوزوي و دانشگاهي با دركي كه از وضع موجود به ويژه از قدرت و قابليت عرصه‌ي رسمي و غيررسمي به دست مي‌دهند، به تقويت عرصه‌ي غيررسمي اهتمام ورزند و از آن منظر، اين نگاه دوگانه را سامان دهند و جوان را با انقلاب آشنا كنند. چون عرصه غيررسمي يا مدني با توجه به صبغه و جوهره تاريخي كه از آن سراغ داريم، به حقيقت نزديك‌تر است تا عرصه‌ي رسمي كه با مصلحت پيوند خورده است، گاه بين مصلحت كلان و مصلحت فردي و گروهي و جناحي هم خلطي صورت گرفته است.

اهالي حقيقت و درد، با شهامت، شجاعت و فهم دقيق‌تر وارد عرصه شوند

افروغ افزود: توقع اين است كه آنها كه اهل حقيقت و درد هستند، با شهامت و شجاعت و فهم دقيق‌تري، وارد عرصه شوند تا هم دركي از انقلاب اسلامي به دست دهند و هم اين نگاه دوگانه را آسيب‌شناسي كنند و هم مخاطب جوان را سيراب كنند. بخشي از وظايف مسووليت‌هاي عرصه غيررسمي خواسته يا ناخواسته به عرصه رسمي محول شده و عرصه رسمي هم بنا به دلايلي از مسووليت اصلي خود غافل شده است.

نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي اضافه كرد: به ياد دارم پيش از انقلاب را كه چگونه جوان‌ها و نيروهاي انقلابي در عرصه‌ي غيررسمي فعاليت مي‌كردند و با شيوه‌اي كاملا اخلاقي و صادقانه با جوانان ارتباط برقرار مي‌شد. جوان جذب مي‌شد؛ آن‌جا هدف، ارشاد و هدايت و خودآگاهي بود و جوان در يك تور اخلاقي قرار مي‌گرفت به خودآگاهي و اعتلايي در معرفت دست مي‌يافت و متحول مي‌شد.

وي ادامه داد: ما امروز متاسفانه چنين چيزي را نمي‌بينيم. بايد بررسي كرد علت اين ضعف چيست؟ آيا اين مسووليت كماكان نبايد به عهده انديشمندان و نخبگان و دردآشنايان ما در عرصه‌ غيررسمي باشد؟ البته اين مسووليت، بالقوه برعهده‌ آنان است اما آنها اين مسووليت را به بخش رسمي اعطا كرده‌اند و با شكل‌گيري جمهوري اسلامي دچار غفلت شده‌اند. در واقع همه‌ حرف من، اين است كه آن نقادي و نظارت و مسووليت‌پذيري لازم در عرصه مدني وجود ندارد و بخشي از تقصير را متوجه سياست‌ها و رفتارهاي رسمي مي‌دانم. ما در موارد زيادي دچار نقض غرض شده‌ايم. جاي ابزار و هدف عوض شده است. جمهوري اسلامي در بهترين حالت يك ابزار است نه هدف، هدف جاي ديگري تعين پيدا مي‌كند و جاي ديگري مشخص مي‌شود. به دليل غفلت از اين اهداف است كه با انواع و اقسام شكل‌گرايي‌ها و نگاه‌هاي فرماليستي روبه‌رو هستيم.

از سطح نظارت مردم بر دولت غفلت شده است

اين استاد دانشگاه افزود: اين مساله باعث مي‌شود كه قاعده امر به معروف و نهي از منكر كه قاعده‌ نظارتي اسلام و نظام ماست در دو سطح "دولت با دولت" و ديگري سطح "مردم با دولت" نارسا باشد. از سطح نظارت مردم بر دولت غفلت شده است. نظارتي كه بدون لكنت و با پرخاش صورت بگيرد و گوش شنوايي هم وجود داشته باشد و اينگونه نباشد تا نقدي مطرح مي‌شود، منتقد با انواع و اقسام انگ‌هاي ديني خود را مواجه ببيند و فراموش كند كه حقي براي مردم تعريف شده است.

افروغ در ادامه گفت‌وگو با ايسنا اضافه كرد: از سطح دولت با دولت هم غفلت شده است و شاهد آن نيستيم. در نظام‌هاي غربي كه ادعاي ديني بودن ندارند به محض اينكه كوچك‌ترين خطايي صورت مي‌گيرد با بالاترين مقام ذيربط برخورد صورت مي‌گيرد. توقع داريم كه در نظام جمهوري اسلامي به طريق اولي برخورد غليظ‌ ‌تري صورت بگيرد كه متاسفانه اين امر به شكل مطلوب ديده نمي‌شود.

نوع ارتباط با جوان در شرف انقلاب، با انگيزه، شفاف، صادقانه، اخلاقي و سالم بود

وي گفت: نوع نگاهي كه برخي از ما به مفهوم قدرت داريم كه نگاه غلطي هم هست، باعث شده كه ارتباط خوبي با نسل جوان انقلاب برقرار نكنيم. نوع ارتباطي كه در شرف انقلاب با جوان برقرار مي‌شد و با انگيزه، شفاف، صادقانه، اخلاقي و سالم بود، امروز دستخوش نوعي نگاه ابزاري و سياسي شده است. ممكن است اينگونه تفسير كنند كه نوعي ضرورت ايجاب مي‌كند تا برخي اوقات اينگونه رفتار شود اما معتقدم حتي اگر ضرورتي هم باشد نبايد اين ضرورت با منافع فردي و گروهي و جناحي پيوند بخورد. از اين سخن هم نبايد اينگونه استنباط شود كه به ضرورت شكل‌گيري جمهوري اسلامي باور ندارم. به ضرورت شكل‌گيري جمهوري اسلامي باور دارم و معتقدم كه گام بلند انقلاب اسلامي، تشكيل جمهوري اسلامي به عنوان يك حكومت بوده است و بدون حكومت ارزش‌ها و اخلاق متعالي اسلامي را نمي‌توان دنبال كرد اما همواره بايد مراقب بود كه حكومت يك ابزار است، هدف همان ارزش‌هاي متعالي است كه قرار است محقق و پياده شوند و شاهد پياده شدن جامع آن‌ها باشيم.

افروغ افزود: اگر راه‌حل اساسي براي اين مساله پيدا نشود ممكن است روز به روز نيروهاي سالم و دردمند ما كناره‌گيري كنند و فرصت‌طلبان روي كار بيايند.

وي تاكيد كرد: به خاطر بي‌توجهي به اين مقولات و لاغركردن عرصه مدني و تضعيف نظارت و تفسيرهاي غلطي كه از انقلاب و جمهوري اسلامي به دست داده شده، گاه فرصت‌طلبان توانسته‌اند بار خود را ببندند. در مقاطع مختلفي شاهد اين قضيه بوده‌ايم كه فرد به دليل اينكه با رقيب انقلابي خود ناسازگار بوده به افرادي گرايش پيدا كرده كه اصلا انقلابي هم نبودند و آن افراد غيردردمند و غيرانقلابي، بهترين فرصت‌ها را براي دنبال كردن منافع خود داشته‌اند. همواره سفره ما براي فرصت‌طلبان پهن بوده است تا از اين شكل‌گرايي و درگيري‌هاي جناحي نارس سوءاستفاده و منافع خود را دنبال كنند و اين براي دردمندان بسيار گران است.

افروغ ادامه داد: گروه‌ها در رويارويي با مسايل، مرتب يكديگر را طرد مي‌كنند و در اين ميان فقط عده‌اي فرصت طلب از خوان گسترده جمهوري اسلامي متنعم مي‌شوند و چون هيچ موضع‌گيري هم در مقوله‌هاي مختلف نداشته‌اند، ظاهرا هيچ نقطه سياهي هم در كارنامه‌شان نيست. آنها افراد بي‌خيال و ظاهرا خنثي بوده‌اند كه متناسب با شرايط موضع عوض كرده‌اند. اين رفتار هيچ نسبتي با انقلاب اسلامي و خلاقيت و اخلاق مورد انتظار در انقلاب اسلامي ندارد، اما واقعيتي جاري و ساري است و عمدتا به دليل عدم فهم صحيح و تنگ‌نظري‌ها و نگاه ابزاري به مقولات، شاهد آن هستيم.

انديشه حضرت امام (ره) از جامعيت برخوردار است

وي تاكيد كرد: انديشه حضرت امام (ره) از جامعيت و جسارت لازم برخوردار است كه با اين مقولات برخورد شود. بايد كار را به كاردان بدهيم؛ به كسي كه درك عميق و شايستگي بارزي در اداره مسايل در مقاطع مختلف دارد.

افروغ افزود: بهترين موقع براي طرح اين گلايه‌ها و درد دل‌ها همين سالروز پيروزي انقلاب اسلامي است كه مقداري به خود بياييم، تجديدنظر كنيم و در اين كشور سازوكارهايي را در عرصه غيررسمي و رسمي تعبيه كنيم كه به فرصت‌طلبان و همچنين انسان‌هاي ضعيفي كه فرصت را براي آنها فراهم مي‌كنند، اجازه مانور داده نشود.

وي در ادامه به خبرنگار ايسنا گفت: وقتي برخي درك ناصحيحي از انقلاب دارند و مفروضات انقلاب اسلامي را فهم نمي‌كنند، خواه ناخواه زمينه براي تئوري‌ها و الگوهاي توسعه و پيشرفتي فراهم مي‌شود كه هيچ نسبتي با انقلاب اسلامي ندارد. كما اينكه پس از جنگ به طور خاص شاهد اين الگوهاي اقتصادي توسعه بوديم و هنوز هم هستيم. بخشي از آن به عدم فهم صحيح ما از انقلاب برمي‌گردد اما عده‌اي هم هستند كه عامدا خلاف آرمان‌هاي انقلاب عمل مي‌كنند. همان مواردي كه حضرت امام (ره) در منشور روحانيت به آن با عناوين تحجر و ظاهرگرايي و مخالفت با فلسفه و عرفان اشاره مي‌كنند. تقريبا مي‌شود گفت آن‌ها درك اجمالي از انقلاب داشتند اما مخالف آن بودند. بيشتر تعلق به اسلام اخباري و اشعريت داشتند. اين‌ها در كمين نشسته‌اند تا از فرصت‌ها بهره‌برداري كنند.

جمهوري اسلامي مبنايي جديد براي مشروعيت يك نظام و قانونيت آن است

افروغ اضافه كرد: جمهوري اسلامي مبنايي جديد براي مشروعيت يك نظام و قانونيت آن است، اگر كسي فهمي صحيح از دو مولفه‌اي بودن آن و توجهي به حق مدار بودن انسان نداشته باشد، خواه ناخواه زمينه براي تفسيرهاي مبتني بر افراط و تفريطي فراهم مي‌شود. عده‌اي دركي از اسلام را القاء مي‌كنند كه گويي هيچ حقي براي مردم متصور نيست. در اين صورت است كه جمهوريت و آموزه‌هاي اسلام درباره‌ي حقوق ملت رنگ مي‌بازد. عده‌اي هم علم جمهوريت را بلند مي‌كنند و توجه ندارند كه در چه بستر و زمينه‌اي از حق مردم و جمهوريت دم مي‌زنند. به قيمت تقابل با اسلام نمي‌شود از جمهوريت مردم هم دفاع كرد به دليل اينكه مردم ديندار هستند و اسلام هم نگاهي خاص به حقوق انسان دارد.

بايد دركي صحيح و فلسفي از انقلاب به دست ‌دهيم

وي ادامه داد: بحث اصلي اين است كه بايد دركي صحيح و فلسفي از انقلاب به دست ‌دهيم و مهم‌ترين عنصر آن در نظام‌سازي كه فلسفه سياسي جمهوري اسلامي باشد را خوب فهم و دو مولفه‌اي بودن مشروعيت را درك كنيم و اجازه مانور به يكسونگران ندهيم، اما بايد اعتراف كرد كه اين فرصت‌ها داده شده و ما شاهد آن هم هستيم؛ همواره شاهد نوعي افراط و تفريط بوده‌ايم. احساس من اين است كه منشاء اصلي اين افراط و تفريط عدم درك صحيح از انقلاب اسلامي است. اگر تبيين فلسفي مي‌كرديم و انقلاب اسلامي را يك بسته نرم‌افزارانه جامعي مي‌ديديم، يقينا موفقيت‌هاي بيشتري داشتيم و در سطح جهاني تحولات بهتري را رقم زده بوديم.

افروغ تاكيد كرد: همه‌ي اين‌ها به معني اين نيست كه ما دستاوردي نداشتيم و بين شرايط كنوني و قبل از انقلاب تفاوت و تمايزي قائل نيستيم. اين‌ها ديگر تفسير قشري و غرض‌ورزانه از اين بحث‌هاست. انتقادات براي بهبود و پيشرفت و تعالي است. براي اينكه انسان‌ها زندگي سالم‌تر فرهنگي، اقتصادي و اخلاقي‌ داشته باشند؛ جامعه ما قابليت‌ها و شايستگي‌هاي بيشتري دارد و انقلاب اسلامي هم آن قدر توانمند است كه آن‌ها را به قابليت‌ها و شايستگي‌هايشان برساند، اما شرط و شروطي دارد كه به نظر مي‌رسد ما نسبت به اين شروط فراز و فرود داشته‌ايم.

اين استاد دانشگاه با اشاره به آرمان‌هاي انقلاب اسلامي گفت: ما همواره بايد اين آرمان‌ها را بسط دهيم و با نسل جوان در مورد آن‌ها به گفت‌وگو بنشينيم. آرمان‌هايمان را بشناسيم و به انبساط آن‌ها فكر كنيم چون انقلاب اسلامي يك پروژه ناتمام است و ثانيا بايد با جوان تعامل داشته باشيم؛ هم جوان‌ها اين استعداد و قابليت را دارند كه با آنان گفت‌وگو كنيم و هم انقلاب اسلامي سرشار از قابليت‌هاي منبسط مطلوب است.

جوانان با آرمان‌هاي انقلاب مشكل ندارند؛ مشكل اينجاست كه با جوان مفاهمه نمي‌شود

وي با بيان اينكه آرمان‌هايي كه در انقلاب اسلامي به صورت مستقيم مطرح شدند و از جمله شعارهاي بارز استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي مورد استقبال همه‌ي جوانان است اظهار كرد: جوان‌ها با اين آرمان‌ها مشكل ندارند. مشكل اينجاست كه اصلا با جوان مفاهمه و گفت‌وگو نمي‌شود و ديگر اينكه جوان احساس مي‌كند در عمل به اين آرمان‌ها بها داده نمي‌شود و شاهد بي‌توجهي در مقاطعي و با فراز و فرودي هستيم.

افروغ تاكيد كرد: مسايل يك روح و يك شكل دارند. بايد بيشتر اصالت را به روح ‌داد و مراقبت كرد كه مبادا روح، تحت‌الشعاع يك شكل، عنوان يا يك هيجان قرار گيرد. بحث من اين است كه ما در زمينه تحقق شعارهايمان فراز و فرود داشته‌ايم و تفسيرهاي مبتني بر افراط و تفريط زياد رخ داده است؛ قانون اساسي را دور مي‌زنند و به گونه‌اي به اصول و قواعد آن توجه ندارند و آن را حسب يكسري ضرورت‌هاي متصوري با لطايف‌الحيل و با فرافكني‌هايي دور مي‌زنند.

وي ادامه داد: اين مقوله‌اي است كه بايد به آن توجه كرد و نبايد دست ما به راحتي با هر ترفندي براي دور زدن قانون اساسي باز باشد. قانون اساسي، ميثاق ملي است و بايد همواره به آن توجه كرد. ممكن است اشكالي در قانون در برخورد و مواجهه با شرايط و ضرورت‌هاي زماني و مكاني وجود داشته باشد اما در قانون اساسي راهكاري هم براي تغيير و تعديل آن تعبيه شده است. اگر همان‌طور كه قبل و در شرف انقلاب با جوان ارتباط برقرار مي‌شد، هم اكنون نيز همان ارتباط غيرسياسي، اخلاقي و غيرابزاري وجود داشته باشد و با او به گفت‌وگو بنشينيم و اجازه دهيم او هم حرف‌هاي خود را بزند، طبعا با سهولت بيشتري ارزش‌هاي انقلاب منتقل مي‌شود.

انقلاب اسلامي تقابلي با هويت ايراني ندارد

دينداري ما جزو عنصر مقوم هويت ايراني ماست

افروغ گفت: با درك كلي از انقلاب اسلامي به اين معنا مي‌رسيم كه انقلاب يك زيرساخت تاريخي دارد كه آن زيرساخت تاريخي، هويت ايراني است و انقلاب اسلامي تقابلي با هويت ايراني ندارد و نمي‌توان اين دو را از هم جدا كرد. اين خام‌نگري است كه بخواهيم اين دو را از هم جدا كنيم. دينداري ما جزو عنصر مقوم هويت ايراني ماست. نمي‌توان هويت ايراني را منهاي دينداري تعريف كرد. چه قبل از اسلام و چه پس از آن همواره دينداري ايرانيان عنصر هويت بخش ملي آن‌ها بوده است.

وي افزود: به هر حال گفت‌وگو با نسل سوم، حسن ديگري هم دارد و مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه ممكن است جوان ارزش‌ها و نيازهاي ديگري داشته باشد كه الزاما با ارزش و نياز فعلي من سازگار نباشد. مهم اين است كه منشاء اين سلسله مراتب ارزش‌ها يگانه باشد اما ممكن است در اين سلسله مراتب ارزش‌ها براي يك فرد ارزشي سياسي مهم باشد و براي ديگري ارزش‌هاي اقتصادي يا فرهنگي و غيره؛ اين‌ها ايرادي ندارد؛ چرا كه هر كس بسته به جايگاهش نيازهاي خاص و متنوعي دارد كه حتما بايد در اين گفت‌وگو مطمح نظر قرار گيرند. مخصوصا پس از استقرار نظام سياسي طبيعي است كه توقعات و انتظارات بالاتر برود. اما روح فرهنگي و هويتي اين انقلاب در پاسخ به نيازها هيچ‌گاه نبايد فراموش شود.

افروغ بيان كرد: فراموش نكنيم كه ما فقط دل‌مشغول نيازهاي اقتصادي نيستيم؛ نيازها و نگاه‌هاي فرهنگي هم داريم و اشكالي ندارد از تجربه‌هاي خوب بشري هم استفاده مي‌كنيم اما تفاوت‌هايي هم با شيوه مديريت حاكم بر جهان داريم و به همان دليل آمديم حرف نو بزنيم. نشود كه حرف نو انقلاب دستخوش پاسخ‌هاي مقطعي به نيازها قرار گيرد.

اگر عمق اخلاقي و معنوي انقلاب را درك نكنيم، در بازتوليد آن مشكل خواهيم داشت

اين استاد دانشگاه درباره كارآمد كردن نهادهاي بازتوليد معنا پس از انقلاب اسلامي گفت:‌ ما اگر عمق اخلاقي و معنوي انقلاب را درك نكنيم، مسلم است كه در باز توليد آن هم مشكل خواهيم داشت و اين مساله امروز ماست؛ نمي‌توان فرض را بر اين گذاشت كه انقلاب به لحاظ معنايي و اخلاقي خوب تئوريزه و فهم شده است و تنها مشكل بازتوليد آن است. وقتي در همان وجه اول مشكل داريم در بازتوليد آن هم مشكل خواهيم داشت. وقتي مباني را متوجه نشويم در بازتوليد هم دچار اشكال خواهيم شد.

وي افزود: مشكلي كه در بازتوليد معنا داريم ريشه در فهم غلط و عدم فهم صحيح از انقلاب اسلامي است. اول بايد انقلاب اسلامي را به عنوان واقعيت فكري، فلسفي و اخلاقي و معنوي و الهي درك كنيم تا درخصوص بازتوليد آن بتوانيم چاره‌انديشي كنيم.متاسفانه انقلاب يا درك نشده يا اگر هم درك شده، در تاقچه گذاشته شده است. هر از گاهي اين درك را از كشو درمي‌آوريم و به رخ مي‌كشيم؛ غافليم از اينكه اين فهم بايد خود را در قالب سياست‌گذاري‌ها، رفتارها و برنامه‌ها نشان دهد و تجلي پيدا كند.

افروغ بيان كرد: فرايند بازتوليد معناي ما فرايند مطلوبي نيست؛ قطع نظر از تلاش‌ها و دلسوزي‌ها و برخي دغدغه‌هايي كه برخي از اصحاب خرد دارند، نظام رسمي ما آنچنان كه بايد و شايد درخدمت فرايند بازتوليد معنا نيست؛ چون اگر بود ما امروز نبايد شاهد غلبه سياست‌زدگي و اقتصادزدگي بر اخلاق و معنويت باشيم. نبايد شاهد ابزارگرايي و عمل‌گرايي و خداي ناكرده سياست‌هاي ماكياوليستي و بي‌صداقتي باشيم. وقتي هستيم يعني در فرآيند بازتوليد معنا دچار اشكال هستيم.

اين استاد دانشگاه اظهار كرد: ما نياز اقتصادي و سياسي هم داريم اما بايد دقت كرد كه وقتي جاي هدف و وسيله عوض مي‌شود و وسيله، هدف و هدف، ابراز مي‌شود، خواه ناخواه ما در فرآيند بازتوليد معنا دچار اشكال مي‌شويم كه بايد براي آن فكر اساسي كرد.

افروغ اظهار كرد: ما نمي‌توانيم صرفا دل‌مشغول مسايل امنيتي و اقتصادي مردم باشيم و از دغدغه‌هاي اخلاقي و فرهنگي غفلت كنيم. مساله معاش و امنيت بسيار مهم است. اصلا فلسفه وجودي جمهوري اسلامي در مرحله اول استقرار نظم و امنيت و دفاع از كيان اسلام و مسلمانان است. قدرت يا سياست اگرچه تقدم رتبي دارد اما تقدم ارزشي از آن اخلاقيات، فضايل انساني و معرفت‌الله است.

انسان مطلوب ما يك انسان اخلاقي است

وي ادامه داد: بايد توجه كرد انسان مطلوب ما صرفا انساني نيست كه از يك معاش قابل قبول و امنيت استوار برقرار باشد. يك انسان اخلاقي است و اين يك حقوقي را براي مردم رقم مي‌زند و وظيفه‌اي را براي دولت‌ها تعريف مي‌كند. اگر مي‌خواهيم حرفي تازه بزنيم بايد به اين مسايل توجه كنيم.

انقلاب اسلامي داراي دو ويژگي«صبغه اخلاقي،فرهنگي،معنوي» و«جامع بودن»است

افروغ در پايان تاكيد كرد: انقلاب اسلامي دو ويژگي دارد؛ صبغه اصلي‌اش، اخلاقي، فرهنگي و معنوي است و ديگر اينكه جامع است؛ هم توجه به وجه سياسي و اقتصادي دارد و هم وجوه فرهنگي؛ چرا كه برخوردار از جوهره فرهنگي و مكتبي جامع است كه توجه به حقوق مختلف انساني دارد.

گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا: حميده صفامنش

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha