میرجلالالدین کزازی با بیان اینکه با این دیدگاه که دبیره (خط) پارسی به دبیرهای دیگر دیگرگون شود، همداستان نیست، پیشنهاد میدهد که در همین خط، روشهایی را به کار ببندیم که هرچه بیش از نارسایی و دشواری آن بکاهیم.
این استاد زبان و ادبیات فارسی در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: دبیره پارسی دبیرهای است که در خاستگاه آن چند و چون هست. کسانی آن را برگرفته از دبیره تازی میدانند. کسانی هم بر آن رفتهاند که این دبیره، ریشه در دبیرههای کهن ایرانی دارد و ریخت دیگرشده دبیره پهلوی است.
او در ادامه افزود: به هر روی اگر ما انگاره دوم را بپذیریم، یکی از ویژگیهای دبیرههای ایرانی، از دبیره میخی تا دبیره پارسی، این است که مصوتها در دبیره نشان داده نمیشوند. یکی از کاستیهایی که مایه خردهگیری از دبیره پارسی شده، همین ویژگی است.
کزازی سپس گفت: دشواری در آموختن پارسی به زبان بازنمیگردد؛ از همین ویژگی در دبیره این زبان برمیخیزد؛ زیرا کسی که هنوز با این دبیره به بسندگی آشنا و خوگیر نشده است، نمیتواند به یاری دبیره یا نشانههای نوشتاری واژگان، به درستی ریخت آوایی و گفتاری آنها را بیابد و بتواند نوشتههای پارسی را درست و به آیین بخواند. هرچند که اگر ما انگاره نخستین را نیز بپذیریم، این تنگنا و دشواری در دبیره تازی هم دیده میشود؛ زیرا که مصوتها همواره در آن نشان داده نمیتواند شد. به کار گرفتن نشانههایی که مصوتها را آشکار میدارند، در هر دو دبیره پارسی و تازی کاری است دشوار، از این روی به کمترین بسنده میکنند. زمانی از این نشانهها بهره میبرند که ناچار باشند.
این نویسنده و پژوهشگر همچنین عنوان کرد: تنگنا و دشواری دیگر که به دبیره پارسی تنها بازمیگردد، آن است که در پی آمیختن و آلودن این زبان به وامواژهها، واژههایی که از زبانهای دیگر بدان راه جسته است، گاهی چند نشانه نوشتاری در دبیره پارسی برای آوایی یگانه کاربرد یافته است که بازشناخت این نشانهها را از یکدیگر بر نوآموزان دشوار میگرداند، زیرا در زبان نخستین این نشانههای چندگانه در آوا هم از یکدیگر جدایاند؛ هر نشانهای، آوایی ویژه خود دارد، اما این آواهای گوناگون در زبان پارسی کاربرد ندارد. بر این پایه نشانه نوشتاری از آنجا که هیچ بازتاب و کارکرد آواشناختیای ندارد، مایه پیچش و دشواری و تنگنا در دبیره پارسی شده است.
کزازی سپس اظهار کرد: یک نمونه میآورم. در دبیره پارسی برای آوای «ز» چند نشانه داریم؛ یکی «ز»، دو دیگر «ذ»، سه دیگر «ظ» و چهارم «ض». یا آوای «س» نشانههایی دیگر هم در نوشتار دارد؛ مانند «ص» و «ث». پس نوآموز پارسی به ناچار میباید ریخت نوشتاری واژگانی را که این نشانهها در آنها به کار برده میشود، به یاد بسپارد و تنها بر پایه راهکار آوایی واژه نمیتواند به ریخت نوشتاری آن دست یابد.
او در ادامه گفت: آنچه گفته شد، دشواریهای دبیره پارسی است، اما به هیچ روی از دید من نمیتوان بر پایه این دشواریها و پیچیدگیها بدین نکته رسید که به ناچار این دبیره را میباید به یکبارگی دیگرگون ساخت یا دبیرهای دیگر را به جای آن به کار گرفت، زیرا این دیگرکرد دبیره پیامدها و زیانهایی خواهد داشت که بسیار پرگزندتر و گرانتر از آن دشواری و پیچش در دبیره پارسی است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی همچنین گفت: بنیادینترین زیان و آسیب این است که گسلی ژرف در میانه گذشتگان و امروزیان یا آیندگان پدید خواهد آورد، به گونهای که آنان نخواهند توانست متنهای کهن را که به دبیره پیشین نوشته شدهاند، بخوانند، بویژه در کشوری مانند ایران که سرزمینی فرهنگی است، یکی از بزرگترین سامانههای ادبی جهان را پدید آورده است که در دبیره پارسی نوشته شده و به یادگار مانده است، این گسل بسیار ژرف خواهد بود، به گونهای که به هیچ روی نمیتوان آن را آکند و از میان برد.
او سپس اضافه کرد: زیان دیگر آن است که دبیره پارسی بستر و خاستگاه یکی از نغزترین، زیباترین و دلاویزترین هنرهای ایرانی است؛ هنر خوشنویسی که در ایران پیشینهای کهن دارد و حتا ارزش و کارکرد آیینی یافته است. میدانیم که یکی از شگفتیهای مانیکیان (مانویان) آن بوده است که کتابهای خود را به دبیره خوش مینوشتهاند و با نگارههای زیبا میآراستهاند. دیگرگشت دبیره پارسی، این هنر باستانی و دلانگیز و شگفتیآور را برخواهد انداخت و از میان خواهد برد.
کزازی در ادامه بیان کرد: هر چارهای اندیشیده بشود، در رساتر و روشنتر و کارآمد ساختن دبیره پارسی، میباید در این دبیره به انجام برسد. من به هیچ روی با این دیدگاه که گاهی در پیش نهاده میشود که کسانی بر آناند که میباید دبیره پارسی را به دبیرهای دیگر، دیگرگون ساخت، همداستان نیستم.
او سپس درباره راه حل مشکلات خط فارسی اظهار کرد: آنچه من به گونهای فراگیر در اینباره میتوانم گفت، این است که ما میتوانیم در همین دبیره، روشهایی را به کار ببندیم که هرچه بیش از نارسایی و دشواری آن بکاهیم. من تنها به یک نمونه بسنده میکنم؛ نمونهای که دبیره پارسی در این روزگار بویژه بدان دچار آمده است؛ پدیده گسستهنویسی. ما میتوانیم به شیوهای دانشورانه، برهانی و بر پایه هنجارهای زبان پارسی، راه و روشی سنجیده و سودمند در گسستهنویسی بیابیم. هر زمان گسستهنویسی به سود دبیره پارسی بود، آن را به کار بگیریم و اگر نبود، پیوسته بنویسیم. هرگز نمیتوان در پدیدهای پیچیده مانند دبیره قانونی نهاد که همواره بتوان آن را به کار گرفت.
او در همینباره ادامه داد: من یک نمونه میآورم. اگر در واژهای ما با «وند»ها روبهرو بودیم؛ پیشاوند، میانوند یا پساوند، اگر آنها را پیوسته به واژه بنویسیم، واژه رساتر خواهد شد در دبیره. خواننده به آسانی میتواند دانست که آنچه به واژه پیوسته است، یکی از «وند»هاست. اما اگر چنین نبود و ما با واژههایی دیگر روبهرو بودیم، برای نمونه آنچه حرف اضافه نامیده میشود، بهتر آن است که آن را گسسته از واژه بنویسیم.
کزازی سپس تأکید کرد: با چنین روشهایی میتوان در همین دبیره از آن دشواریها و دیریابیها کاست. روشهای دیگر از این دست که ما برای آواهای یکسان تنها یک نشانه نوشتاری را برگزینیم، روشهایی است که باید بسیار سنجیده، آگاهانه، بادرنگ و اندیشه بایسته بدانها بپردازیم تا زیانها و پیامدهایشان به کمترین فروکاهد. به هر روی پرسمان دبیره پارسی پرسمانی است بنیادین که شتابزده و خام نمیتوان آن را چاره کرد.
انتهای پیام
نظرات