سردار سرلشكر پاسدار سيد يحيي (رحيم) صفوي، از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است. مدرک دکتراي جغرافياي سياسي خود را از دانشگاه تربيت مدرس دريافت كرده است. وي از سال 1376 فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را بر عهده داشت و پس از 10 سال فرماندهي، در سال 1386 به عنوان دستيار و مشاور عالي فرماندهي کل قوا در امور مرتبط با نيروهاي مسلح منصوب شد.
خاطرات رحيم صفوي از انقلاب و سالهاي جنگ، روايت نزديك واقعيت است؛ او معتقد است: حضور ليبرالها در دولت و مجلس در اوايل انقلاب بحراني بوده كه با تدبير و مداراي امام(ره) مديريت شده است.
سردار سرلشكر پاسدار سيد يحيي (رحيم) صفوي در آستانه سيامين سالروز پيروزي انقلاب اسلامي در گفتوگو با خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا، مردم را در فضاي سالهاي انقلاب خواهان سه شعار كليدي دانست و اظهار كرد: اولين خواسته مردم، اسلامخواهي و حاكميت اسلام بر اركان كشور بود. مردم دوست داشتند كه قوانين اسلامي داشته باشند زيرا ميديدند رژيم شاه در جهت دينزدايي و دينگريزي حركت ميكند.
صفوي، دومين خواسته مردم را تحقق عدالت اجتماعي، معرفي و تشريح كرد: مردم به خاطر حاكميت استبدادي رژيم پهلوي و بهدليل عدم وجود عدالت اجتماعي و عدالت اقتصادي و عدالت در بعد شاخصههاي مديريتي احقاق عدالت را مدنظر داشتند. مومنين در جمعهاي مديريتي خاص جايي نداشتند و دومين خواسته عمومي مردم ما نوعي تحقق عدالت با فرآيندي جامع، به معناي اقتصادي و اجتماعي و... بود.
صفوي افزود: سومين خواسته مردم در انقلاب اسلامي با برداشت از شعارهاي انقلاب، استقلالخواهي و عدم وابستگي به غرب و شرق بود.
ملت ايران ميخواستند به پيشرفت و آباداني در حد شان ملت ايران دست يابند
وي با تاكيد بر سه خواسته مردم مبني بر حاكميت اسلام، تحقق عدالت و استقلال، تشريح كرد: مردم احساس ميكردند از كاروان پيشرفت جامعه بشري فاصله زيادي داريم و دوست داشتند به پيشرفت و آباداني در حد شان ملت ايران دست يابند.
وي افزود: اين سه شعار خواستهها و آرزوهاي مردم بود و تقريبا خواستههاي عمومي مردم ايران بود.
بحرانهايي كه به انقلاب اسلامي وارد شد، با ساير انقلابهاي جهان قابل قياس نيست
صفوي درباره عبور انقلاب از بحرانهاي متعدد اظهار كرد: در اين سي سال بحرانهايي كه به انقلاب اسلامي وارد شد، اساسا با ساير انقلابهاي جهان قابل قياس نيست. با بحرانهاي انقلاب چين و انقلاب كوبا و حتي انقلاب فرانسه هم قابل مقايسه نيست.
وي در ادامه به ايسنا گفت: هم انقلاب اسلامي و هم بحرانهايي كه بر آن حادث شد، ويژگيهايي خاص داشتهاند.
صفوي، اولين بحراني كه انقلاب با آن رودررو شد را حضور ليبرالها در مجلس و دولت، معرفي و اظهار كرد: ليبرالها در مجلس اعم از مجلس تدوين قانون اساسي و مجلس شوراي اسلامي حضور داشتند و به طور خاص نخستوزير موقت مرحوم بازرگان، تفكر ليبرال داشت و بعد از او هم آقاي بنيصدر كه رييسجمهور ايران شد و در اسفندماه 58 هم حضرت امام(ره) حكم فرمانده كل قوا را به او داد، تفكر ليبراليستي داشتند.
تفكر ليبراليستي، معضلي بزرگ بود
عبور از بحران بنيصدر، عبوري مشكل بود
وي افزود: عناصري هم از بنيصدر در مجلس شوراي اسلامي و دولت حضور داشتند و تفكر ليبراليستي، معضلي بزرگ بود. چگونگي عبور از بحران دولت بنيصدر مشكل اساسي بود. بنيصدر هم با امام (ره) و هم با آيتالله بهشتي مشكل داشت. در آن زمان مرحوم شهيد بهشتي، رييس ديوان عالي كشور بود. بنيصدر با مجلس شوراي اسلامي و با نهادهاي انقلاب اسلامي مشكل داشت و بيشتر از همه با سپاه و جهاد سازندگي مساله داشت؛ عبور از بحران بنيصدر، عبوري مشكل بود.
تسخير لانه جاسوسي يك بحران بود
صفوي در ادامه با برشمردن مشكلات و بحرانهاي ديگر گفت: تسخير لانه جاسوسي يك بحران بود. 13 آبان كه لانه جاسوسي تصرف شد، مرحوم بازرگان استعفا كرد و آمريكاييها در پي آن ما را تحريم كردند و بعد از آن حمله نظامي آمريكا به ايران در 5 ارديبهشت سال 59 در طبس صورت گرفت.
وي افزود: اوايل انقلاب، بحرانها و چالشهاي امنيتي بزرگي در كردستان و آذربايجان غربي داشتيم و اين بحرانها در حدي بود كه دولت مركزي ايران، حاكميتي بر سنندج، بوكان، سقز، پيرانشهر، ديوان دره و... نداشت. ما در كردستان فرماندار و استاندار نداشتيم، مدارس داير نبودند و ضد انقلاب همه شهرها را تصرف كرده بود و حتي اجازه نميدادند كه جهاد سازندگي در روستاها كار كند؛ يعني، حاكميت در كردستان و بعضي از شهرهاي آذربايجان غربي مستقر نبود.
صفوي، چالشهاي امنيتي در شمال غرب قبل از شروع جنگ تحميلي را يكي از معضلات كشور دانست و افزود: همين چالش در جنوب شرق در سيستان و بلوچستان وجود داشت و چالش بزرگي براي حاكميت بود و مهمترين چالش آن زمان جنگ تحميلي 8 ساله و چگونگي خروج نظام با پيروزي از آن بود.
وي تاكيد كرد: از چالشهاي ديگر انقلاب، ترورها و شهادت بزرگان انقلاب بود. ضد انقلاب با برنامهريزي ياران حضرت امام(ره) را به شهادت ميرساندند. در 12 ارديبهشت سال 58 در اول انقلاب، شهيد مطهري را ترور كردند؛ يا شهادت آيتالله بهشتي در 7 تير ماه 60 با 72 تن از يارانش كه تعداد زيادي از وزرا و نمايندگان مجلس بودند؛ يا شهادت يك روزه نخستوزير و رييسجمهور شهيد رجايي و باهنر، خود بحراني بزرگ است.
بركناري آيتالله منتظري، يكي از مقاطع حساس انقلاب بود
وي بركناري آيتالله منتظري را يكي از مقاطع حساس انقلاب دانست و گفت: اگر تدبير امام(ره) بزرگوار نبود، ميتوانست به يك چالش تبديل شود. بعد از رحلت امام بزرگوار تاكنون كه حدود 19 سال از آن ميگذرد، چند بحران را پشت سر گذاشتهايم.
صفوي افزود: بحران اشغال كويت توسط عراق و حمله نظامي آمريكا براي بيرون كردن عراق جزو بحرانهاي ايران بوده است و موضعگيري ايران در مقابل اين حادثه هم خود مسالهاي بوده است. عراقيها در سال 1990 ميلادي، 5 صبح از مرز بصره به سمت كويت حركت كردند كه تا مركز كويت 120 كيلومتر راه بود، قبل از ساعت 12 از دولت و ارتش كويت چيزي باقي نماند و اشغال كويت در 7 ساعت انجام شد.
وي با مقايسه اشغال كويت با جنگ تحميلي تشريح كرد: مرز شلمچه تنها 14 يا 15 كيلومتر تا خرمشهر فاصله دارد؛ عراقيها براي اينكه از شلمچه عبور كنند و خرمشهر را بگيرند با امكاناتي نظير تانك و نفربر 34 شبانه روز طول كشيد و مردم آبادان و خرمشهر و نيروهاي ارتش و سپاه، فاصله 14 كيلومتري را در 34 روز مقاومت كردند و مردم ايران 8 سال در برابر عراقيها مقاومت كردند و كويتيها 7 ساعت هم نتوانستند بايستند و اين تفاوت نظام سياسي ايران و نظام سياسي كويت است.
صفوي، به حمله نظامي آمريكا براي بيرون راندن عراق اشاره و اظهار كرد: ايران هر دو رژيم- عراق و آمريكا- را محكوم ميكرد. موضعگيري سياسي ايران در پشت سر گذاشتن اين بحرانها موثر بود.
وي افزود: حادثه 11 سپتامبر 2001 و حمله نظامي آمريكا به افغانستان و عراق جزو حوادث بزرگ است كه رهبري و دولت ايران، اين مساله را مديريت كردند كه جنگ به ايران كشيده نشود و فرماندهان سپاه و نيروهاي مسلح فعاليت كردند. به نظر ميرسيد كه حلقه سوم، ايران بود و آمريكاييها مايل بودند كه بعد از افغانستان و عراق، در حلقه سوم به سراغ ايران بيايند؛ اينكه چگونه مديريت شد تا جنگ به ايران كشيده نشود، جزو بحرانهاي ما بوده است.
فتنه 18 تيرماه در داخل تهران يكي از بحرانها بود
صفوي، بحرانهاي داخلي ايران را نام برد و تشريح كرد: فتنه 18 تيرماه در داخل تهران يكي از بحرانها بود؛ بحران بودن آن نيز به اين شكل بود كه 6 روز برخي از نقاط تهران را به آتش كشيدند و يكي از مسايل فتنه اين بود كه برخي از عناصري كه در دولت اصلاحات بودند، از فتنهگران حمايت ميكردند و اين خود فتنه و بحراني بود كه ديديد چگونه مقام معظم رهبري اين بحران را مديريت و كنترل كرد و مردم هم با حضور خودشان آن را پايان دادند.
وي، نحوه خروج و مديريت بحرانها را اول در رهبري امام (ره) دانست و گفت: امام (ره) به عنوان يك رهبر حكيم، جامع و شجاع كه قدرت نفوذ بر مردم و قلبهاي آنان را داشتند، وقتي صحبت ميكردند از روشنفكر تا روستايي تحت تاثير صحبت حضرت امام بودند؛ اولين نقش در مديريت نظام بر عهده امام (ره) بود؛ امام بزرگوار ما نه تنها مساله داخلي و جنگ ايران را مديريت كردند بلكه آمريكاييها و شورويها را مديريت كردند تا جنگي كه آنها پشت سرش بودند، با پيروزي ايران به پايان رسيد.
آيتالله بهشتي يكي از بازوان امام بود
وي افزود: محور اول و راس مساله، امام (ره) بود كه مسايل را رهبري ميكردند و دوم ياران امام(ره) همچون مقام معظم رهبري كه رييسجمهور بودند يا در جنگ به عنوان نماينده امام (ره) در شوراي عالي دفاع بودند و آقاي هاشمي رفسنجاني كه 8 سال رييس مجلس بودند و طرح عدم كفايت سياسي آقاي بنيصدر در آن زمان در مجلس مطرح شد و بعد از آن، امام(ره)، بنيصدر را از رياستجمهوري عزل كردند. نيروهاي مسلح فرماندهان سپاه پاسداران و بسيجيان به عنوان ياران امام (ره) بودند و در قوه قضاييه، آيتالله بهشتي يكي از بازوان امام بود. اگر چه ايشان را شهيد كردند اما تا زماني كه در قيد حيات بود، بازوي امام (ره) بود.
صفوي، روحانيت و ائمه جمعه را نيز به عنوان ياران امام(ره) برشمرد و بيان كرد: ائمه جمعه مثل آيتالله صدوقي، آيتالله مدني، آيتالله دستغيب و در مراكز استانها روحانيت و ائمه جماعت كه در مساجد بودند، روحانيت پيرو خط امام به عنوان ياران حضرت امام (ره) بودند و از همه مهمتر تبعيت مردم از امام (ره) و حضور مردم در صحنه بحران هم فتنهها و چالشها را خنثي كرد.
وي در ادامه گفتوگو با ايسنا تصريح كرد: پيوند امام (ره) و امت و مديران مياني در اين بين، عبور از بحرانها را حاصل كرد. در حالي كه اين خصيصه را كمتر در انقلابهاي ديگر ميبينيم.
مردم طلبكار نظام نبودند و خود را بدهكار به نظام ميديدند
صفوي با اشاره به حضور مردم در بحرانها بيان كرد: مردم ميخواستند از خود براي نظام و انقلاب هزينه كنند. طلبكار نظام نبودند و خود را بدهكار به نظام ميديدند؛ در حالي كه الان عدهاي طلبكار نظام هستند. مثلا در سپاه در استان اصفهان هيچ كدام از پاسداران حقوق نميگرفتند بلكه خودروي شخصي را در اختيار سپاه ميگذاشتند؛ سال 58 استاد علياكبر پرورش در سپاه اصفهان، 50 هزار تومان به من داد تا به پاسداران بدهم، به هر كه خواستم بدهم، هيچ كس پول قبول نكرد، ميگفتند آمدهايم تا خدمت به انقلاب كنيم، مجبور شديم آن پول را در صندوقي با درب باز بگذاريم و صندوق را جلوي اسلحهخانه گذاشتيم؛ مسوول اسلحهخانه آقاي حسين خرازي بود و گفتيم هر كه نياز دارد از آن صندوق بر دارد. بعضي پولي بر ميداشتند و زود بر ميگرداندند. روحيات انقلاب اين گونه بود، خرداد 58 كه حقوق گرفتيم، ميزان حقوق بسيار اندك بود، در حالي كه من تحصيل كرده بودم و كساني كه با من هم دوره بودند، در دستگاههاي ديگر از تسهيلات مالي بهتري برخوردار بودند اما با همان 2000 تومان قانع بوديم.
مردم حاضر بودند از خود چيزي را براي كمك به انقلاب و امام (ره) بگذارند
انتظارات و توقعات در نسل دوم و سوم زياد است
صفوي با تاكيد بر روحيه انقلابي مردم تشريح كرد: روحيه مردم اين گونه بود كه حاضر بودند از خود چيزي را براي كمك به انقلاب و امام (ره) و كمك به تشكيل نظام جمهوري اسلامي بگذارند و روحيه انفاق و نه روحيه گرفتن داشتند؛ اما الان عدهاي متوقع هستند و انتظارات و توقعات در نسل دوم و سوم زياد است و اين تفاوت روحيات است. البته برخي از اين انتظارات و توقعات به حق و بهجاست مثل اشتغالزايي براي جوانان.
وي تاكيد كرد: عدهاي از جان خود براي انقلاب مايه گذاشتند و به شهادت رسيدند، خانوادهها و همسراني كه شوهران آنها آمدند و مادراني كه فرزندان آنها آمدند سيصدهزار جانبازي كه بالاخره سلامت خود را مايه گذاشتند، روحيه ديگري داشتند؛ روحيه عوض شده است، شايد اكثرا اين طوري فكر ميكردند كه به انقلاب، اسلام و نظام فكر ميكردند و براي آنها مساله اصلي بود؛ الان موضوع اصلي براي بسياري توجه به خود و زندگي خودشان شده است.
صفوي، پاسخ به اين سوال كه دليل تغيير اين روحيه چيست را بسيار دشوار دانست و گفت: بازگشت به آن روحيات قابل تصور نيست كه آن زمان مردم چه روحياتي داشتند؛ البته شايد هم مقتضيات انقلاب و زمان بوده است؛ جوانان در هنگام ازدواج با حداقل زندگي ميكردند و ازدواج بسيار آسان بود، زندگيها ساده بود و توقعات مردم و نيازمنديهاي آنها و حتي خوراك مردم بسيار ساده بود؛ البته نميخواهم مقايسه كنم اما قبل از انقلاب كه فارغالتحصيل شدم براي كار فرهنگي به روستاهاي اطراف شيراز رفتم و با لباس شخصي درس قرآن در مدرسه روستايي دادم. دو دوست بوديم كه با هم يك ژيان خريديم و با آن به روستا ميرفتيم و كار فرهنگي ميكرديم شايد هم نيازمنديهاي آن زمان با الان متفاوت است. مردم روستاها يسار سادهزيست بودند و امكانات كمي داشتند ولي هماكنون وضعيت روستاهاي ما نيز عوض شدهاست.
بايد اصول انقلاب را به نسل سوم و شايد هم چهارم انقلاب منتقل كنيم
صفوي با اشاره به اصول انقلاب اظهار كرد: انقلاب ما اصولي داشت كه اين اصول را بايد خوب درك كنيم و به نسل سوم و شايد هم چهارم انقلاب منتقل كنيم؛ اولين نسل انقلاب ما، پايبندي به اسلام، قرآن و رهبري ولايت فقيه داشت. بدون اينها اصلا انقلاب معنا و محتوايي پيدا نميكرد و اگر الان هم ميخواهيم انقلاب را حفظ كنيم، بايد آنها را نگه داريم.
اگر ميخواهيم انقلابمان حفظ شود بايد به معناي واقعي عدالت اجتماعي را پياده كنيم
وي افزود: دومين اصل، تحقق عدالت اجتماعي بود و اگر ميخواهيم انقلابمان حفظ شود بايد به معناي واقعي عدالت اجتماعي را پياده كنيم و سوم اصل عدم گرايش به تفكرات غربي و شرقي است، تفكراتي كه از يك منشا ماديگرايانه در بعد فرهنگي، اقتصادي و سياسي نشات گرفتهاند و ما نبايد گرايشي به آنها داشته باشيم. همين گرايش كه عدهاي، فرمانشان به سمت غرب ميچرخد و نگاه ميكنند كه آنها چه ميگويند و كتابهاي آنها را در دانشگاهها درس ميدهند بايد بدانند كه تفكرشان جواب نميدهد.
ظلمستيزي و نفي قدرتهاي ظالم از اصول انقلاب است
صفوي در ادامه به ايسنا گفت: از اصول انقلاب ظلمستيزي و نفي قدرتهاي ظالم است مثل صهيونيستها. اين جزو اصول انقلاب ماست؛ اينكه ايران و رهبري ما در مساله غزه مواضع ضد ظلم خود را به همه دنيا بگويند، جزو اصول ماست. در همه دنيا هيچ كس به اندازه ايران در مساله نوار غزه اينقدر پر قدرت حاضر نشده است. رهبري انقلاب 2 بيانيه صادر كردند و مردم ما هر روز راهپيمايي كردند؛ انقلاب ما ضد ظلم و ظلم ستيز است.
وي افزود: دفاع از مسلمين و مستضعفان از اصول انقلاب ماست و در قانون اساسي ما نيز آمده است. مردم ما و انقلاب ما از مسلمين و مستضعفان جهان حمايت ميكنند.
صفوي، احترام به كرامت انسانها را از اصول ديگر انقلاب دانست و تصريح كرد: حق حقيقي تعيين سرنوشت انسانها در رايگيريها به معناي واقعي جزو اصول انقلاب ماست. تعيين سرنوشت چه در زمان انتخابات رياستجمهوري و در انتخابات مجلس و خبرگان رهبري وجود دارد؛ اين كرامتي است كه ما در انقلاب و در اسلام براي مردم خودمان قائليم.
صفوي، فراهمسازي راه كمال و سعادت انسان و جامعه در دنيا و آخرت را كار انقلاب دانست و گفت: اين تعالي هم به صورت فردي و هم به صورت اجتماعي كار انقلاب است؛ ما مدعي هستيم كه اسلام آمده است كه هم دنيا و هم آخرت بشريت را اصلاح كند و راه سعادت و عاقب بخيري را در پيش گيرد.
وي افزود: عدم ترس از تهديد قدرتهاي سلطهگر مادي خارجي و اميدواري به نصرت وامدار الهي، جزو اصول انقلاب ماست. در جنگ تحميلي همه قدرتها پشت صدام بودند. نه رهبري ما و نه ملت ما از آنها هيچ ترسي به خود راه ندادند بلكه با حضور قدرتمندانه مردم، نيروهاي مسلح، ارتش، سپاه، بسيج و نيروهاي سازندگي و با اميدواري به نصرت الهي مقاومت كردند تا به پيروزي رسيدند. اين درس مقاومت، مكتبي را شكل داد و فرهنگ مقاومت به لبنان و حزبالله لبنان منتقل شد و نتيجه آن جنگ سي و سه روزه و پيروزي لبنان شد و نتيجه آن در فلسطين مقاومت 22 روزه و پيروزي حماس شد. اين درس مقاومت و بيداري جهان اسلام جزو دستاوردهاي انقلاب ما بوده است.
بايد با حل مشكلات مردم، آنها را در صحنه انقلاب حفظ كرد
سي سال از انقلاب ميگذرد و نميتوان به مردم گفت تجربه نداريم
صفوي با بر شمردن اصول هفتگانه انقلاب چگونگي پاسداري از آنها را تشريح و اظهار كرد: اولين راه، حفظ مردم در صحنه انقلاب است كه بايد با حل مشكلات مردم و پيوستگي ملت و حاكميت و ملت و دولت همراه باشد. در عمل بايد مشكلات مردم را حل كنيم. سي سال از انقلاب ميگذرد و به مردم نميتوان گفت كه تجربه نداريم و جنگ حاكم است در حالي كه 19 سال از جنگ گذشته است.
وي افزود: نميتوان به مردم گفت كه قيمت نفت پايين است. بالاخره نفت به قيمت بالايي رسيده است بنابراين بايد مشكلات مردم را حل كنيم و به حل مشكلات اقتصادي و فرهنگي مردم بپردازيم.
تفرقه بين اقوام و مذاهب جزو خواستههاي دشمنان ماست
وي با تاكيد بر اينكه نبايد از اصول انقلاب خارج شد اظهار كرد: بايد اصول انقلاب را حفظ كنيم و در كنار آن وحدت و انسجام مسوولان، جلوگيري از تفرقه در بين مسوولان و مردم، شيعه و سني و اقوام در ايران بايد مورد توجه قرار گيرد؛ زيرا تفرقه بين اقوام و مذاهب جزو خواستههاي دشمنان ماست.
وحدت، لازمه تحقق آرمانهاي انقلاب است
صفوي، وحدت را لازمه تحقق آرمانهاي انقلاب دانست و بيان كرد: مانند وحدت اول انقلاب كه همه مردم جلو آمدند؛ عمل كردن به ارزشهاي انقلاب اسلامي براي پاسداري آن لازم است. مردم بايد طعم شيرين عدالت را در تمامي ابعاد آن، احساس كنند و از سوي ديگر زنده نگهداشتن ارزشها و فضيلتهاي انقلاب اسلامي هم چون صداقت اخلاق، تقوا، جهاد، شهادت، ايثارگري و فداكاري بايد ترويج شود. اگر به جاي صداقت، دروغگويي را در ارايه آمارها مطرح كنيم، مردم ديگر اعتماد نميكنند.
بايد به تبيين علمي اصول و مباني انقلاب براي نسلهاي دوم و سوم انقلاب بپردازيم
وي ادامه داد: مردم ما آگاه، فهيم، نجيب و صبور هستند. ملت ما شجاع و مومن هستند، آنها خدمتگذاران صادق و غيرصادق را تشخيص ميدهند. از سوي ديگر براي پاسداري از اصول انقلاب بايد به تبيين علمي اصول و مباني انقلاب اسلامي براي نسلهاي دوم و سوم انقلاب بپردازيم خصوصا نيروهايي كه زير 30 سال سن دارند، عزيزان دانشجو و دانشآموز نزديك به 50 درصد سن مردم را شامل ميشوند كه خوب بايد براي آنها تبيين كرد.
وي با اشاره به اهميت تبيين علمي در انتقال آرمانهاي انقلاب به نسلهاي بعدي اظهار كرد: اگر بتوانيم اين نسلها را خوب روشن كنيم، ميتوان اميدوار بود كه انقلاب اسلامي را حفظ كردهايم.
بايد از مرحله حرف بگذريم و عمل كنيم
صفوي با تاكيد بر عمل كردن و عمل به عنوان لازمه رفتار با مردم گفت: سي سال از انقلاب گذشته است، بايد از مرحله حرف بگذريم و بايد عمل كنيم و عمل، اول به استراتژي و راهبرد نياز دارد. از نظر من چشم انداز 20 ساله بهترين راهبرد پيشرفت ملت ايران است؛ اگر دولت و مجلس ما در برنامهها مانند برنامه پنجم و برنامه ساليانه دولت كه لايحه به مجلس ميدهد به چشم انداز 20 ساله پايبند باشند و توجه كنند و از آن تخطي نكنند، به پيشرفت ميرسيم.
بايد با يك استراتژي فرهنگي، اقتصادي، علمي، دفاعي و امنيتي عمل كنيم
وي افزود: ما بايد با يك استراتژي فرهنگي، اقتصادي، علمي، دفاعي و امنيتي عمل كنيم؛ يعني اينكه بايد بدانيم در چه مسير كلي ميخواهيم حركت كنيم و از سوي ديگر مديران و مسوولاني توانمند بايد بتوانند استراتژي را به عمل در بياورند؛ يعني فهيم و كارآمد باشند و تجربه داشته باشند و متعهد به آنچه كه نوشته شده است يا به برنامه مجلس و قوانين آن، پايبند باشند يا در سطح استان، مديران به برنامهها پايبند باشند و كارآمدي تبديل برنامه به عمل را داشته باشند؛ يعني برنامه مدون را هم در راستاي منابع و اعتبارات، زمانبندي كنند و براي پيشرفت و آباداني و رفاه مردم استان اقدام كنند.
صفوي تاكيد كرد: برخي از پروژهها كه قرار بود 4 ساله باشد، 10 ساله شده است و از سوي ديگر بايد اعمال نظارت و حسابكشي وجود داشته باشد. ما بايد كساني را كه در مقابل وظايف و كارهايشان تخطي ميكنند، به دادگاههاي صالحه معرفي كنيم و قدرت برخورد با مفاسد را داشته باشيم و اين از وظايف قوه قضاييه است.
صفوي با اشاره به فضاي اوايل انقلاب اظهار كرد: شهرهاي ما از حاكميت مركزي خارج شد و شش ماه طول كشيد تا دوباره اعمال حاكميت كرديم. 22 بهمن 57، مصادف با پيروزي انقلاب بود و 13 اسفند 57 حزب منحل دموكرات، تيپ مهاباد را غارت كرد و همه سلاحها و مهمات را برد و شهرها را با آن مهمات يكييكي تصرف كردند.
وي افزود: از اسفند 57 تا شهريور 59 طول كشيد تا شهرها را يكييكي از دست نيروي ضدانقلاب خارج كرديم و به تدريج دستگاهها مستقر شدند و حاكميت كامل بر منطقه غرب كشور اعمال شد.
ليبرالها بزرگترين ضربه را به كشور زدند
صفوي با اشاره به بحران حضور ليبرالها در دولت و در مجلس تشريح كرد: ما در صحنه عمل ديديم كه بزرگترين ضربه را به كشور ليبرالها زدند، امثال بنيصدر.
وي در ادامه با اشاره به اهميت دهه چهارم پيشروي انقلاب اسلامي اظهار كرد: در مقياس جهاني اعتقاد دارم كه آمريكاييها كه به دنبال تك قطبيشدن جهان هستند، به اين نتيجه نخواهند رسيد و جهان آينده را در قرن معاصر، قرن چند قطبي شدن قدرتها و شكلگيري جهان چندقطبي خواهد بود و قطب قدرت سياسي، اقتصادي و فرهنگي از غرب به شرق احتمالا منتقل خواهد شد.
منطقه خاورميانه تا چند دهه آينده، منطقه بحراني است
صفوي با تاكيد بر اهميت منطقه خاورميانه در تعيين وضعيت ايران در دهه چهارم تشريح كرد: منطقه خاورميانه تا چند دهه آينده، منطقه بحراني است و اين بحران ادامه خواهد داشت؛ ريشههاي بحران منطقه وجود رژيم صهيونيستي وجود منابع عظيم نفت، حضور آمريكا در عراق و افغانستان كه طولاني خواهد بود، انقلاباسلامي ايران و تاثير و نفوذ آن و قدرت بيداري آن در ملتهاي اسلامي منطقه و... خواهد بود.
كشورهاي منطقه به سمت اسلامخواهي يا مردمسالاري ديني حركت خواهند كرد
وي افزود: كشورهاي منطقه به سمت اسلامخواهي يا مردمسالاري ديني حركت خواهند كرد و نظامهاي حاكمشان را به چالش خواهند كشاند؛ يعني بين حاكميت مطلق مرزي در نظامهاي سياسي منطقه و استبدادي يا پادشاهي و نپذيرفتن اين نظامها از سوي مردم چالشي به وجود خواهد آمد.
صفوي، چند دهه آينده را در منطقه خاورميانه، بحراني ارزيابي و بيان كرد: نقش ايران در حفظ انقلاب اسلامي و كشور و حفظ اصول خود، كليدي خواهد بود و انقلاب اسلامي ميتواند به عنوان يك الگوي فكري و سياسي و الگوي دولتسازي و الگوي دفاعي و امنيتي و الگوي پيشرفت اقتصادي براي ملتهاي منطقه خاورميانه باشد.
ملتها و دولتهاي خاورميانه ميتوانند ايران را به عنوان يك مدل انتخاب كنند
وي ادامه داد: به اين ترتيب ملتها و دولتهاي خاورميانه ميتوانند ايران را به عنوان يك مدل انتخاب كنند و ايران ميتواند رهبري فكري و سياسي و حتي به صورتي به عنوان مدل پيشرفت براي كشورهاي منطقه باشد. ايران نسبت به كشورهاي پيراموني خود پيشرفت قابل ملاحظهاي كرده است.
صفوي در پايان با اشاره به اهميت انتقال ارزشهاي انقلاب به نسلهاي بعد، تصريح كرد: اولين راهحل اين است كه مديران و مسوولان و كساني كه در حكومت مسووليت دارند، خود به ارزشهاي انقلاب عمل كنند؛ هم اكنون دولت ما حدود 3 ميليون كارمند دارد. اگر همين افرادي كه حقوق دولت اسلامي را ميگيرند، از استاد دانشگاه تا من پاسدار و مديركلها، اصول انقلاب را حفظ كند و مردمداري و مردمياري و احترام به مردم و حكومت انساني را رعايت كنيم، اصول حفظ ميشوند. اگر با مردم مراجعهكننده به ادارات با كرامت انساني برخورد كنيم و مديران به آنچه كه ميگويند صادقانه عمل كنند و در بخشهاي مختلف به حرف و وعدهاي كه ميدهند عمل كنند، مهمترين راه حفظ اصول و ارزشهاي انقلاب را در پيش گرفتهاند.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: مريم پيمان
انتهاي پيام
نظرات