گرچه ممکن است برگزاری مراسمها با توجه به امکانات جدید و تاثیرات زندگی ماشینی دچار تغییراتی شده باشند اما شالوده آنها همچنان خودنمایی می کند.
جشن های سنتی در کنار مراسمها و تغییرات جزئی که با توجه به شرایط مناطق، آب و هوا و خرده فرهنگ ها ممکن است تاثیراتی گرفته باشند اما بر دو اصل خانواده محوری و مراسمهای گروهی استوار بوده اند و همین امر علت همبستگی خانوادگی و دوستی در جامعه ایران بوده است.
مراسم شب یلدا یکی از جشنهای ایران باستان است که به بهانه بلندترین شب سال در پایان آذرماه با دورهمنشینی که معمولا کوچکترها به منزل بزرگ خانواده می روند و تا پاسی از شب با شاهنامه خوانی، حافظ خوانی و تعریف قصه های گوناگون، سپری می شده و حتما با توجه به آداب و رسوم، توانایی مالی و همچنین میوه و تنقلات محلی از میهمانان پذیرایی می کرده اند.
شهرستان تویسرکان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و در کنار انواع تنقلات مثل گردو، بادام، مویز، برگه زردآلو، کشمش و دیگر خشکبارها، "کلم برگ" یا به قول تویسرکانی ها "کِلَرم برگ" پایه ثابت پذیرایی ها بوده که تاکنون نیز ادامه دارد.
عده ای بر این عقیده هستند که علت استفاده از کلم برگ در پذیرایی شب یلدا و به عبارتی شب چله این بوده که جزء اصلی ترین محصول کشاورزی تولید شده در این منطقه محسوب میشده است. امروز با وجود فراوانی انواع میوه ها و تنقلات متنوع و جدید، باز هم کلم برگ جایگاه خود را دارد و در آخرین روز پاییز وانت های مملو از کلم برگ را در بازار و خیابان های تویسرکان به وفور می توان دید.
این محصول به خودی خود بسیار مغذی و مفید است که معمولا با سکنجبین و یا شیره خورده میشود البته بعضی از خانواده ها پا را فراتر می گذارند و برای شام شب یلدا کلم پلو نیز می پزند و معتقدند کاربرد کلم برگ فراتر از یک سبزی بوده و دارای خواص دارویی فراوان نیز است.
بعضی از کدبانوهای تویسرکانی از این سبزی خوشمزه برای تهیه آش کلم استفاده می کنند که در فصل زمستان مصرف زیادی دارد و بسیار پرخاصیت است و همچنین معتقدند این سبزی علاوه بر خواص دارویی برای کسانی که می خواهند وزن خود را کم کنند نیز مفید است.
یکی دیگر از جذابیتهای یلدای تویسرکان این بود که جوان ها در این شب به صورت ناشناس با صورتی پوشیده و تغییر صدا درب خانه همسایه و آشنا را می زدند و کیسه یا شالی را به داخل منزل می انداختند و با گفتن جمله "اِنه بِنه، هرچی داری بِنه" از صاحبخانه می خواستند که کیسه آنها را با تنقلات و خوراکیهای خوشمزه پر کنند و اگر شناخته می شدند خبری از کیسه و تنقلات نبود. هر چند که این رسم که به شال دُرَکی معروف بود، امروزه خیلی کمرنگ شده است اما هنوز برخی انجامش می دهند.
یکی دیگر از جذابیتهای این شب در تویسرکان جمع شدن و نشستن همه خانواده زیرکرسی و قصه گفتن پدربزرگ یا مادربزرگ خانواده بود که کوچک و بزرگ خانواده سر تا پا با کلی ذوق گوش میشدند برای شنیدن قصه پدربزرگ و مادربزگ، قصه هایی که سینه به سینه و نقل به نقل از گذشته ها به جا مانده بود، قصه هایی که در هیچ کتاب قصه ای نوشته نشد.
انتهای پیام
نظرات