«انقلاب» در لغت به معنای بازگشتن از حالی به حالی، دگرگون شدن، تغییر و تحول است و در عرف بینالمللی به تلاش عدهای برای واژگون کردن حکومت و ایجاد حکومتی نو به منظور تغییرات اساسی و بنیادین در تمام نهادها، مناسبات ساختار سیاسی، اجتماعی و جایگزینی سازمان نوین و مطلوب در چارچوب اهداف و آرمانهای خاص، اطلاق میگردد.
حضرت محمد(ص)، یکی از بزرگترین انقلابگران تاریخ بشر بودند که در راه تحقق آرمانهایی چون آزادی، عدالت، مساوات، اخلاق، رشد و کرامت انسانی و براندازی شرک نظری و عملی، برانگیخته شدند. ایشان در دوران کوتاه بعثت، نمونهای مطلوب از جامعه اسلامی پدید آوردند. هرچند پس از رحلت پیامبر(ص)، میراث و راهشان به ویروسهای تزلزل و انحراف، مبتلا شد. اقدامات امامانمعصوم(ع) در مقابله با کژیها، بهویژه قیام امام حسین(ع) نیز در راستای احیای حرکت ناب جدبزرگوارشان، پیامبراکرم(ص) صورت پذیرفت.
میتوان گفت، پس از رحلت نبیمکرم اسلام(ص)، حکومت و حرکت اصلاحی ایشان بر پایه دین مبین اسلام، به معنای واقعی کلمه رنگ باخت و رگههای انحراف از اصل تا مدتها بر پیکرش باقی ماند؛ بهگونهایکه حکومتهای به ظاهر اسلامی در اسامی و قالبهای مختلف، نتوانست بار دیگر آن الگوی اولیه را محقق سازد و تنها رویهای ازنام اسلام بر نظامی سیاسی، باقی مانده بود.
این امر همچنان ادامه داشت تا اینکه بارقههای امید به بازگشت حکومتی دینبنیان، بار دیگر در نهضت مردمی ایران در سال ۱۳۵۷ مشاهده شد. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی(ره)، یک بار دیگر ویژگیهای اسلامی بودن، معنویتگرایی، مردمی بودن و نفی استبداد و سلطه بیگانگان را احیا کرد و استقرار نظام جمهوریاسلامی ایران، به منزله تولد مجدد حکومتی اسلامبنیان در معنای حقیقی آن بود. اسلامی بودن انقلاب ایران، مهمترین شاخصه متمایزساز آن از دیگر حرکتهای اصلاحی معاصر در نقاط مختلف جهان بود؛ شاخصهای که هویتی «الهی» به آن بخشید و همین جنبه الهی و دینی، زمینهساز رشد و تعالی آن گشت.نگرانیهای امروز غرب از صدور الگوی انقلاباسلامی به نقاط مختلف جهان و خروش امواج بیداری اسلامی در سالهای اخیر، از همین هویت متمایز انقلاب ایران، نشأت میگیرد.
چالش با اقلیتها
بیتردید هر انقلاب، هزینهها و پیامدهای مختلفی به دنبال دارد. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود و پس از استقرار نظام جمهوریاسلامی ایران، دغدغههایی در ارتباط با وضعیت اقلیتهای دینی، قومی و مذهبی در جامعه به وجود آمد. نگرانی بابت بنیان دینی انقلاب و حاکمیت، بر جامعه اقلیتها مستولی شد و بیم تداوم زندگی در جامعهای اسلامی در وجودشان نقش بست. همین امر بود که مهاجرت شمار زیادی از پیروان اقلیتهای دینی را در روزهای نخست انقلاب رقم زد. البته لازم به ذکر است که بخش اعظمی از این مهاجران، شامل اقشاری میشد که نسبت به انقلاب و نهضت مردمی، موضع داشتند، لذا با برچیده شدن بساط حاکمیت پهلوی، اوضاع دیگر بر وفق مرادشان نبود. با این وجود، برخی نیز از سر اضطراب و با توجه به تجربیات انقلابهای دیگر در برخورد با اقلیتهای قومی و مذهبی، دست به مهاجرت زدند اما آنچه باعث ماندگاری قاطبه اقلیتهای دینی در ایران شد، مواضع قاطع و صریح بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در قبال حقوق پیروان ادیان توحیدی بود.
هوشمندی امام(ره) در قبال مسئله اقلیتها
امام خمینی(ره) در بحبوجه انقلاب و ایام تبعید بر اهمیت مسئله اقلیتهای دینی در ایران، واقف بودند. ایشان با درک شرایط حساس حاکم بر جامعه به لحاظ جو روانی و فشارهای ناشی از تبلیغات منفی دشمن، نسبت به اعلام مواضع خویش –به عنوان رهبر نهضت مردمی- در قبال اقلیتهای دینی، بهویژه کلیمیان که از سوی رژیم صهیونیستی بهشدت حمایت میشدند، اقدام کردند. سخنرانیهای روشنگر ایشان در باب خط تمایز میان رژیم صهیونیستی و یهودیت، حجت را بر همگان تمام کرد: «مـا حسـاب جامعـه یهـود را از حسـاب صهیونیستها جدا میدانیم، آنها جزء اهل مذهب نیستند، صهیونیستهـا بـا مسـتکبران بـوده وجاسوس ونوکر آنها هستند و بر ضد مستضعفین عمل میکنند. درست عکـس تعلیمـات حضـرت موسی(ع)...، صهیونیستها یهودی نیستند، آنها مردم سیاسی هستند که به اسم یهود،کارهایی میکنند و یهودیها هم از آنها متنفر هستند.«(۱)
امامخمینی(ره) معتقد بودند یهودیان ایران، صهیونیستهای اسرائیل را قبول ندارند: امروز شما میبینید که صهیونیست در عالم که مدعی یهودی بودن است و یهودیان، او را قبول ندارند، با مردم چه می کند.(۲) ایشان بارها به اقلیتها از جمله یهودیان اطمینان میدادند که اگر در مبارزه پیروز شوند، در حکومت اسلامی آینده، اسلام با آنها همان رفتاری را مـیکنـد که با سایر اقشار ملت میکند و اسلام بر آنها ابداً اجحاف را جایز نمیداند.(۳)
پس از درک مواضع امامخمینی(ره)، بسیاری از نمایندگان جامعه اقلیتهای دینی، همبستگی خود را با ایشان و انقلاب اعلام داشتند و رسماً به صف مبارزین پیوستند.
پیوستن به صفوف انقلابیون
به گزارش ایسنا، همراهی اقلیتهای دینی با نهضت مردمی علیه استبداد رژیم پهلوی به صورت پراکنده و در پارهای موارد به شکل سازمانیافته انجام پذیرفت. گروههایی از جامعه یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان ایران در ابتدا اغلب به صورت فردی و در ادامه در قالب تشکلهای نسبتاً رسمی به صف مبارزان پیوستند که از جمله مهمترین آنها میتوان به «جامعه روشنفکران یهود» و «کمیته هماهنگی زرتشتیان» اشاره کرد که با سازماندهی یهودیان و زرتشتیان انقلابی جهت شرکت در راهپیماییها، صدور اعلامیه و همکاری با مبارزان، در مسیر نهضت مردمی گام برداشتند.
نقطه اوج این همراهی را باید در دستگیری شماری از مبارزان اقلیتهای دینی توسط عمال رژیم پهلوی در بحبوحه انقلاب و شهادت تنیچند از آنها مشاهده کرد. «حمید نهاوندی» (از جامعه یهود) و «وارطان آراکلیان» (مسیحی ارمنی) در شب پیروزی انقلاب به شهادت رسیدند که سندی بر مردمی بودن انقلاب ایران هستند. این روحیه همراهی و همبستگی در ادامه این مسیر پرفراز و نشیب همچنان تداوم یافت و جامعه اقلیتهای دینی که خودرا در این پیروزی سهیم میدانستند، با حضور پرشور در همهپرسی سال ۱۳۵۸، به «جمهوریاسلامی»، رأی «آری» دادند تا نشان دهند به استقرار نظامی دینبنیان تمایل دارند.
درواقع، رویکرد نظام جمهوریاسلامی و مواد مصرح در قانون اساسی آن در خصوص پیروان ادیان توحیدی، تا حد زیادی نشان داد به مسئله اقلیتها و حقوقحقه آنها تأکید دارد. تداوم همراهی اقلیتهای دینی با آرمانهای انقلاب و اهداف نظام در سالهای بعد نیز در همین راستا قابل ارزیابی است. عمق ریشههای این همسویی را باید در حضور مؤثر مسیحیان، زرتشتیان و کلیمیان در جبهههای جنگ تحمیلی علیه ایران به نظاره نشست. بیش از صدها شهید و جانباز از جامعه اقلیتهای دینی، نمودی است از یکدستی جامعهای متکثر.
سازندگی و پیشرفت
روحیه همزیستی و عرق ملی اقلیتها، اقوام و پیروان مذاهب با ملت مسلمان ایران و نظام جمهوریاسلامی در سالهای بعد از جنگ تحمیلی نیز با مشارکت دوشادوش آنها در حوزههای سازندگی و پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، رخ نمایاند. خیل عظیمی از نخبگان اجتماعی اقلیتهای دینی به نقشآفرینی در عرصههای مختلف آموزشی، اقتصادی، صنعتی، سیاسی و... جامعه پرداخته و بی هیچ چشمداشتی در راه رشد و سازندگی کشور تلاش کردند؛ امری که همچنان تداوم دارد.
تحریمها و تداوم همبستگی
در شرایط کنونی وجنگ اقتصادی غیرانسانی امریکا علیه ایران، معاندان برای سوءاستفاده از این شرایط به نفع خود، دندان تیز کردهاند. یکی از نقاط مورد نظر ایشان، اقلیتهای دینی و قومی است. بیانیههای وزارتخارجه امریکا در خصوص حمایت از اقلیتهای ایران که همزمان با آغاز دور دوم تحریمها صادر شد، با همین منظور و به طمع همسو نمودن اقلیتها صورت گرفت. هرچند اینبار نیز مواضع قاطع اقلیتهای دینی نشان داد،روحیه همزیستی و همراهی در عمیقترین لایههای ممکن، ریشه دوانده و با چنین بازیهای رسانهای متزلزل نمیگردد.بیانیههای نمایندگان اجتماعی و روحانی مسیحیان، زرتشتیان و کلیمیان ایران در محکومیت اظهارات «مایک پمپئو» و اقدام غیرانسانی امریکا در اعمال تحریم علیه ایران، پایانی بر تلاشهای آمریکا در این زمینه بود.
طمع استعمار
طمع جریان استعمار بر سرمایهگذاری روی اقلیتهای دینی با هدف بهرهبرداری از آنها در جهت مقاصد خویش و تضعیف نظام جمهوریاسلامی ایران، از پیش از پیروزی انقلاب تا به امروز در اشکال متفاوت، نمود یافتهاست؛ از تبلیغات رسانهای تا تلاش برای کوچاندن اقلیتها از ایران.
جریان استعمار در این زمینه از هیچ حربهای فروگذار نبودهاست. گاه برای القای حس تبعیض بر اقلیتها کوشیده و زمانی در جهت همسو و هممعنا کردنشان با جریانهای فرقهای. مانند همردیف کردن مسیحیان ایران بااعضای جریان مسیحیتتبشیری، همراه نشان دادن عناصر سلطنتطلب با زرتشتیان و یا یکی دانستن کلیمیان و صهیونیسم.لیکن شواهد و قرائن، از جاری بودن حقیقتی دیگر حکایت دارد؛ حقیقتی که چهرهای یکدست از جامعهای متنوع، متکثر و رو به تکامل به تصویر میکشد کهالگوییاست تمامعیار از همزیستی مسالمتآمیز پیروان ادیان، اقوام و مذاهب در جامعهای دینبنیان و متکی بر ارزشهای الهی.
پینوشت:
۱.صحیفه امام، ج۷، ص۲۹۰.
۲.همان، ج ۱۷، صص ۱۰۰-۹۹.
۳.همان، ج۷، ص۲۹۰.
انتهای پیام
نظرات