ارامنه در طول قرن بیستم در جنبههای مختلف حیات اجتماعی ایران، مشارکتی فعال داشتند، بنابراین نمیتوانستند از تحولات اجتماعی- سیاسی به دور باشند. با آغاز موج انقلاب و حتی یکیدو دهه پیش از آن، آحادی از جامعه ارمنی نیز به انحاء گوناگون نقشپذیری میکردند. به هر حال، اگر جامعه ارمنی نسبت به سرنوشت خود و جامعه ایران، بیتفاوت بود، حضور و مشارکتی هم در انقلاب نمییافت. در حالیکه شواهد موجود، برخلاف این است.
ارامنه و انقلاب اسلامی
فارغ از گرایشهای سیاسی و سطوح افراد و گروههای مختلف و اینکه چقدر دیدگاههایشان حقطلبانه بود و با شرایط واقعی جامعه مطابقت داشت، ارتباط آحاد جامعه ارمنی با گروههای سیاسی و نقشآفرینی مؤثرتر برخی از آنها در این عرصه، نشاندهنده آن است که این جامعه نسبت به هویت خود در جامعه ایرانی، تعریفی داشته و خویشتن را بخشی از آن تلقی میکردهاست. ارامنه همواره خود را با سرنوشت مردم و کشور ایران همراستا دانسته و در آن برهه نیز این رویکرد تقویت شد.
پس از رشد تحرکات مردمی و فرارسیدن بحبوحه انقلاب، ارامنه به انحاء مختلف، نه به طور سازماندهیشده اما به صورت فردی و بنا به توان و تحلیلهای خود با مردم ایران همراهی کردند. البته بودند افرادی که با این انقلاب همراه نشدند، اما وجه غالب -بهخصوص بعد از آنکه اهداف انقلاب به خوبی تبیین شد- به دیدگاه مشترکی با آحاد جامعه دست یافتند.به طور کلی، جامعه اقلیتهای دینی، خود را با انقلاب، یکدل میدانند. انقلاب، نوعی خودآگاهی و بازآفرینی مجدد در ارزشهای دینی همه، اعم از مسلمان و اقلیتهای دینی ایجاد کرد. از طرفی، نوع ارتباط اقلیتها با آحاد جامعه نیز تبیین تازهای یافت. اگرچه این امر در طول برههای با آزمون و خطا همراه بود اما بروز جنگ تحمیلی، روند رویکرد دشمنان با این مردم و انقلاب و مسائل چند سال اخیر منطقه، همه و همه، نشاندهنده حقانیت ملت ایران است. تمام ارامنه نیز خود را در راستای همین هویت ملی میدانند، نه هیچ هویت دیگری که چهرهها و صاحبان ایدئولوژیهای مخالف میکوشند به طرق مختلف تحمیل کنند.
دیدگاه ارامنه نسبت به امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری
با توجه به فضایی که در انقلاب دیده شد، هرچند بخش زیادی از جامعه ارامنه با تحولات سیاسی همراهی کردند اما چندان با اسلام سیاسی آشنایی نداشتند. این مسئله به مرور زمان، بهبود یافت و همانطور که روند انقلاب و ثبات نهادهای آن پیش میرفت، آگاهی جامعه ارامنه نیز نسبت به اسلام سیاسی، گسترش پیدا کرد.
البته در این میان، کسانی هم بودند که از قبل، آشنایی کلی با [حضرت] امام خمینی (ره) داشتند اما وجه غالب جامعه ارامنه، شناخت اصلی خود نسبت به ایشان را بعد از پیروزی انقلاب به دست آوردند. درباره مقام معظم رهبری مدظلهالعالی نیز طبیعتاً با توجه به ایفاگری نقش سیاسی در ایام انقلاب و بعد از آن، زمینههای آشنایی جامعه ارامنه فراهم آمد. این شناخت و احترام به تدریج رشد یافت. در مقطع حساسی که مقام معظم رهبری، رئیسجمهور بودند-مقارن با ایام جنگ تحمیلی- دیدگاههای فرهنگی، بهویژه رویکردهای سیاسی ایشان به طرز بهتری برای آحاد مردم جامعه تبیین گردید. مشارکت ارامنه در دوران جنگ و آنچه از منش مقام معظم رهبری در آن ایام لمس کردند، باعث شد این شناخت و احترام، نوعی تجسم و تبلور خارجی یابد. آنچه امروز از حضور ایشان در کنار خانوادههای شهدای ارامنه میبینیم، درواقع بازتابی است از دیدگاه عمومی که در جامعه ارامنه نسبت به ایشان وجود دارد.
تأثیر انقلاب بر زیست اجتماعی ارامنه
شرایط اجتماعی و اقتصادی ارامنه در دوره قبل و بعد از انقلاب، بسیار تغییر کرده؛ هم شکلبندیهای گروهی و هم بخشهایی از ساختارهای طبقاتی این جامعه، تحولاتی به خود دیده است. از منظر سطح درآمد و معیشت، جامعه ارامنه نیز در همان سطح عموم مردم جامعه قرار دارند. به هر حال، یک بخش از جامعه، متمولتر و بخشی نیازمندتر هستند و چنین طیفبندی را تقریباً در جامعه ارامنه نیز شاهد هستیم. از نظر شکل حِرَف و مشاغل نیز ارامنه بعد از انقلاب در حوزههای صنایع و فرهنگی (مثل استادی دانشگاه و امثالهم) فعالتر هستند.
حال و هوای دهه فجر در میان ارامنه
جامعه ارامنه، همواره خود را در سرنوشت این ملت، مشترک میداند و همسرنوشت. حال و هوای دهه فجر نزد این جامعه نیز یادآور ایامی است که انقلاب مردم ایران به نتیجه رسید. البته باید نسل جوان و جدید را با استفاده از امکانات عمومی در این زمینه آگاهتر کرد.
انتهای پیام
نظرات