• سه‌شنبه / ۱۲ دی ۱۳۹۶ / ۰۰:۲۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 96101106035
  • خبرنگار : 71573

محمدرضا شمس بیان کرد

ترس نویسنده‌ها از تجربه‌های جدید

ترس نویسنده‌ها از تجربه‌های جدید

محمدرضا شمس با بیان این‌که در ادبیات‌مان تنوع ژانری نداریم، می‌گوید: نویسنده‌های ما می‌ترسند تجربه‌های جدید داشته باشند و خود را به‌روز کنند که این موضوع به ادبیات‌مان لطمه می‌زند و مخاطبان را از دست می‌دهیم.

این‌ نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا، درباره استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه اظهار کرد: در خارج از مرزهای‌مان نویسنده‌های بسیاری هستند که کتاب‌های زیادی نوشته‌اند و بهترین کتاب‌های غربی در داخل کشورمان ترجمه می‌شوند. به طور مثال اگر ۱۰ هزار جلد کتاب در کل جهان نوشته شود، ۱۰ تا ۱۵ کتاب از آن‌ها که جایزه‌های معتبر گرفته‌اند، انتخاب و ترجمه می‌شوند. این کتاب‌ها به لحاظ ساختارشناسی، تعلیق، موضوع، کتاب‌سازی و تصویرگری خیلی خوب هستند و مسلما بچه‌ها سراغ کارهای خیلی خوب می‌روند، زیرا این‌ کارها شسته‌رفته و انتخاب‌شده هستند.

او درباره نقش نویسندگان در استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه گفت: ما به عنوان نویسنده از ژانرهای مختلف استفاده نکرده‌ایم. ویترین ادبی ما به چند گونه ادبی محدود شده که شامل رئالیستی، فانتزی و اخیرا هم وحشت است. قصه‌های معمایی و پلیسی در ادبیات ما وجود ندارد،  نویسنده‌های ما هم سراغش نرفته‌ و آن را تجربه نکرده‌اند. در کشورهای غربی برای هر موضوع و ژانری چند کتاب دارد. در ادبیات ایران تنوع ژانری نداریم، به همین دلیل نمی‌توانیم پاسخ‌گوی سلیقه‌های مختلف باشیم، و به همین خاطر مخاطبان سراغ کتاب‌های ترجمه می‌روند.

شمس دیگر دلیل استقبال مخاطبان از آثار ترجمه را ناشران و مترجمان عنوان کرد و افزود: ناشران در حوزه ترجمه مبالغی را که باید بپردازند، نمی‌پردازند؛ از جمله مبلغی که باید به نویسنده و تصویرگر بدهند. به خاطر این‌که کپی‌رایت در کشور ما اعمال نمی‌شود ناشران به راحتی کتاب را ترجمه و چاپ می‌کنند. هزینه‌ کتاب‌های ترجمه نسبت به آثار تألیفی ایرانی برای ناشران کمتر است و به همین دلیل تعداد ترجمه‌ها بیشتر می‌شود.  

او در ادامه با اشاره به افزایش ترجمه در کشورمان گفت: زمانی که بازار از ترجمه اشباع شود و کتاب‌های رنگارنگ در ویترین کتاب‌فروشی‌ها حضور داشته باشند و در مقابل، یکی‌ دو کتاب از نویسنده‌های ایرانی وجود داشته باشد، دیگر مخاطبان به کتاب ایرانی توجه نمی‌کنند. در واقع ویترین برای کتاب‌های ایرانی کم است؛ مگر ما چند نویسنده ایرانی داریم و این نویسنده‌ها چند کتاب منتشر می‌کنند؟ من، فرهاد حسن‌زاده و هوشنگ مرادی کرمانی همگی رئالیستی کار می‌کنیم. مگر چند کتاب منتشر می‌شود؟ تیراژ ما ۵۰۰، ۱۰۰۰ و در نهایت ۲۰۰۰ تا است. این‌ها در کنار کتاب‌های کشورهای مختلف قرار می‌گیرند و گم می‌شوند، به همین دلیل مخاطبان بیشتر به سمت ترجمه می‌روند.

این نویسنده دلیل این را که نویسنده‌ها ژانرهای مختلف را امتحان نمی‌کنند، این‌گونه بیان کرد: ادبیات کودک و نوجوان در کشور ما واقعا کودک است، یعنی اول راه است و  هنوز راه بسیاری برای تبدیل شدن به ادبیات در پیش دارد. بعد از انقلاب حرکت‌هایی برای ایجاد ادبیات کودک و نوجوان شکل‌ گرفت که این حرکت‌ها در اخلاقیات و پند و اندرز متوقف شد. پند و اندرز و اخلاقیات در حوزه ادبیات کودک و نوجوان جا افتاد و کار سهل و آسانی نیز بود. این‌ کار کاری بود که نویسنده‌های ما بلد بودند، یاد گرفتند و در آن باقی ماندند و می‌ترسند تجربه‌ جدیدی داشته باشند و خود را به‌روز کنند. 

شمس خاطرنشان کرد: ما با ادبیات کودک و نوجوانی که در غرب وجود دارد فاصله زیادی داریم. نویسنده‌های ما تجربه زیادی ندارند و تازه شروع به کسب تجربه کرده‌اند و این کار سال‌های زیادی زمان می‌برد تا جا بیفتد. به هر حال نیاز به این موضوع احساس شده است. البته هنوز ما می‌ترسیم که ژانرهای دیگر را تجربه کنیم و این موضوع به ادبیات‌مان لطمه می‌زند و مخاطبان‌مان را از دست می‌دهیم و آن‌ها سراغ ادبیات ترجمه می‌روند.

او درباره نپرداختن به قصه در ادبیات ما نیز اظهار کرد:‌ با این بحث وارد تئوری ادبیات می‌شویم که از موضوع اصلی دور است. اما آن‌چه وجود دارد این است که دوستان ما با تئوری ادبیات آشنا نیستند.  معتقدم نویسنده‌های ما ابزار کارشان را نمی‌شناسند و  بر آن اشراف ندارند؛ ساختار، تعلیق، گفت‌وگو و...  ابزار کار ما نویسنده‌ها است.  به‌نظرم بهتر است نویسنده‌ها قبل از این‌که وارد کاری شوند حداقل ابزارشان را بشناسند و آن‌ها را به درستی به کار بگیرند. در صورتی که درباره ابزارشان شناخت داشته باشند دیگر ترسی برای کسب تجربه‌های جدید ندارند.

او درباره تأثیر رسانه‌ها بر استقبال مخاطبان ایرانی از آثار ترجمه نیز بیان کرد: فکر می‌کنم رسانه‌ها به‌ویژه رسانه‌های تصویری در این زمینه کم‌کار بوده‌اند. به طور مثال در تلویزیون، انیمیشن‌های غربی بسیاری پخش می‌شود که با این کار کتاب‌های غربی تبلیغ می‌شوند زیرا این انیمیشن‌ها از کتاب‌ها ساخته شده‌ یا از افسانه‌های غربی گرفته شده‌اند، مثلا ما ۱۰۰ مدل انیمیشن «سیندرلا» و «زیبای خفته» داریم. یا کتاب‌هایی که در مجلات و رونامه‌ها درباره آن‌ها حرف زده می‌شود ترجمه هستند و به نویسنده‌های خارجی بهای زیادی می‌دهند اما در مورد نویسنده‌های ایرانی صحبتی نمی‌شود. در این زمینه منتقدان نیز کم‌کاری کرده‌اند.

این نویسنده خاطرنشان کرد: آن‌قدری که پفک در تلویزیون تبلیغ می‌شود کتاب تبلیغ نمی‌شود. رسانه‌ها می‌توانند در فروش کتاب‌ها تأثیر بیشتری داشته باشند. اگر کتابی در تلویزیون تبلیغ شود مردم کتاب و نویسنده آن را بیشتر می‌شناسند. همه ما، ناشران، نویسنده‌ها، نهادهای هنری و رسانه‌ها کم‌کاری کرده‌ایم که وضعیت به این شکل است. اما  من به آینده ادبیات کودک و نوجوان امیدوارم زیرا نویسنده‌های مستعدی آمده‌اند که مرزها را می‌شکنند، ژانرهای مختلف را امتحان می‌کنند و مخاطبان را می‌شناسند. از این جهت می‌توانند به رشد و پویایی ادبیات کودک و نوجوان کمک کنند.

محمدرضا شمس در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره آخرین آثار خود اظهار کرد: سه جلد از مجموعه «قصه‌های ترسناک» با عنوان‌های موقت «اسکلت خون‌آشام»، «شبح سفیدپوش» و «استخر جن‌زده» آماده انتشارند و به زودی روانه بازار می‌شوند. این مجموعه شامل ۴۵ قصه‌ و هر جلد شامل ۱۵ قصه‌ است، «قصه‌های ترسناک»  برای گروه سنی کودک و نوجوان است و سعی شده در آن لذت ترس همراه با طنز به بچه‌ها داده شود و بچه‌ها در این کتاب‌ها با ترس‌های خود روبه‌رو می‌شوند. ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید برای این‌که نترسید باید با ترس‌های خود روبه‌رو شوید. در کنار  این مجموعه،  مجموعه‌ دیگری به نام  «آمیتیس، دختری که از هیولا نمی‌ترسد» نیز دارم که سه جلد آن آماده انتشار است و در نشر افق منتشر خواهد شد. در حال نوشتن جلد چهارم این مجموعه هستم.

او درباره مجموعه «قصه‌های ترسناک» بیان کرد: من تازه شروع به نوشتن در ژانر وحشت کرده‌ام و سعی شده‌ قصه‌ها ترسناک باشد. در این مجموعه از هیولاهای ایرانی استفاده کرده‌ام اما بیشتر آن‌ها پرداخته ذهن خودم است و از هیولاهای اساطیری استفاده نشده است. این هیولاها شامل خون‌آشام، دیسنگ، بختک، جن، تپ‌تپو، ایسیتی (هیولای بومی اصفهانی)، گاراژ و قلمبه‌سر هستند که به صورت پاورقی توضیحاتی درباره آن‌ها داده شده است. 

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۶-۱۰-۱۲ ۱۳:۵۸

حرف ایشون درسته ولی وقتی یک نویسنده کتابی رو مینویسه و 4 سال در انتظار مجوز ارشاده و همواره به کتاب ممیزی می خورده، چه کار میشه کرد جز کلیشه نویسی؟؟؟