به گزارش ایسنا،طبق گزارش رسیده، ملص در این کارگاه آموزشی که یکشنبه سوم اردیبهشت ماه برگزار شد٬ ابتدا به نقش رویا در زندگی یک فیلمساز اشاره کرد و گفت: باید بگویم این رویا و خوابهایم هستند که به من آموختند چگونه سینمای خود را بیافرینم. همه افراد خواب و رویا دارند، پیشنهاد میکنم دقت کنید که چگونه در خواب، لوکیشن و نورپردازی آن چیزی که در واقعیت تجربه کردهاید دچار تغییر میشود. خواب میتواند آنچنان تاثیری در شما داشته باشد که با ترس یا شادی زیاد بیدار شوید. ما از جنبههای روانشناسانه خواب سخن نمیگوییم، بلکه جنبه تصویری خواب است که برای ما اهمیت دارد.
این کارگردان سینمای سوریه افزود: یک فرد سینماگر باید به جنبههای تصویری رویاها دقت داشته باشد. خواب نمیتواند به شما سینما بیاموزد، ولی این اصل را میآموزد که سینما عبارت از انتقال واقعیت نیست، بلکه انتقال و فرآوری ذات حوادث است. ذکر این نکته لازم است که من صرفا تجربه شخصی خود را با شما در میان میگذارم. شما مختارید سینمایی کاملا منطبق بر واقعیت را انتخاب کنید و این بستگی به خواست و رضایت شما دارد. اما اگر امکان خلق سینمایی را داشتید که به ذات حوادث میپردازد، به سمت آن حرکت کنید. جهان پر از تولیدات مختلف سینمایی است اما من در مورد یک نوع سینمای خاص یعنی سینمای مولف سخن میگویم.
او ادامه داد: تاثیرات خواب از جهت شادی و غم، در قلب شما ثبت خواهد شد. هرآنچه در زندگی سپری میکنید نیز در قلب شما ثبت میشود. مهم این است برای ساخت فیلم خاص خود بتوانید حافظه خاص و عام خود را با هم در بیامیزید. به اعتقاد من، خط قرمز سینما این است که به تماشاگر دروغ بگویید. سطح تماشاگر هرچه باشد، هیچ وقت گمان نکنید از او زیرکتر هستید. دروغ در سینما به راحتی کشف میشود، چون دوربین دورغ نمیگوید. اگر سعی کردید دروغ بگویید، تماشاگر از شما رویگردان میشود، هرچه با تماشاگر صادقتر باشید، بیشتر به سمت شما خواهد آمد.
ملص اضافه کرد: طرز رفتار با دوربینم مبتنی بر این اعتقاد است که دوربین زیرکتر و صادقتر از ماست و دروغ نمیگوید. آنچه را حس میکنم به دوربین میدهم و دوربین آن را برای تماشاگر بیان میکند. از خلال دوربین میتوانید آن چه در حافظه شخصی دارید یا جایی خواندهاید یا برای شما گفتهاند را بیان کنید. با برانگیختن مصحف قلب و استخراج از آن میتوانید به تماشاگر بگویید، حافظه شما صرفا چیزهایی نیست که دیدهاید بلکه چیزهایی که به آن فکر کردهاید را هم در بر میگیرد. مثلا میتوانید در مورد دورهای صحبت کنید که در آن زندگی نکردهاید اما در عوض اینکه صرفا به تصاویر و عکسها و کتابهای آن دوران مراجعه کنید، به حافظه افراد هم رجوع کنید.
این کارگردان سینمای سوریه ادامه داد: نوعی دیگر از حافظه داریم به اسم حافظه روایت شده؛ مثلا حکایتی که در دوران کودکی از زبان مادر خود شنیدهاید و به حادثهای مربوط میشود که در گذشته رخ داده است. شما باید راهی پیدا کنید تا دید خود نسبت به ذات آن حادثه را به تماشاگر انتقال دهید. من برای این کار یک اصطلاح ابداع کردهام تا نشان دهم حافظه از دید من به چه معناست: حافظه دلخواه.
وی در بخش دیگری از کارگاه خود گفت: تلاش من این است که شما را از قید و بندهای اطراف کلمه «حافظه» رها کنم. حافظه شما به حافظه بینایی و دیداری محدود نمیشود. از حافظه به معنای مقید و محدود آن رها شوید. از حافظه موجود در مصحف قلب خود استمداد بطلبید و حافظه تخیلی را برای خود شکل دهید. حافظه یا خاطرات را صرفا به معنای گذشته در نظر نگیرید بلکه چیزی ببینید که قدرت تعبیرو بیان دارد. برای انتقال آنچه در ذهن دارید، لزومی ندارد صرفا از عقل و منطق خود کمک بگیرید. تمام صحنهها و خاطرات مصحف قلب خود را میتوانید به کار ببرید. سینما قوانین علمی و عقلی و منطقی نیست که کنار هم چیده شده باشند. بلکه تعبیری است از حس درون و ذات حوادث رخ داده، حوادث فعلی و حتی آن چه در آینده رخ میدهد. آن چه حس و روح و ذات شما میگوید را در هم آمیخته و به مخاطب ارائه دهید.
انتهای پیام
نظرات