برگزاری هفتههای فرهنگی ایران در خارج از کشور، یکی از فرصتهایی است که با نمایش فیلم و آثار متنوع هنری میتوان به معرفی فرهنگ، هنر و تمدن ایران پرداخت. با وجود هزینههایی که برای برپایی این برنامهها پرداخت و تلاشهایی که انجام میشود، اما بسیاری ار هنرمندان و دستاندرکاران آن، رضایت کاملی از برپایی این هفتهها ندارند. در حالی که رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات خیلی با این دیدگاه موافق نیست و از عملکرد خود دفاع میکند.
خبرنگار بخش هنری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) پس از بررسی دیدگاه برخی هنرمندان و مسئولان متولی در برگزاری هفتههای فرهنگی، با محمدباقر خرمشاد بهعنوان رییس دستگاه متولی این امر گفتوگو کرد و نظر او را دربارهی موفقیت و تأثیرگذاری این هفتهها جویا شد.
آیا در هفتههای فرهنگی که تا کنون برگزار شدهاند، ویترین خوبی را از فرهنگ و هنر ایران به دنیا نشان دادهایم؟
هفتههای فرهنگی یکی از قالبهای شناختهشدهی معرفی فرهنگ هر کشور به کشورهای دیگر است و ما هم از این قالب و ظرف استفاده کردهایم. هفتههای فرهنگی را میتوان کوچک یا بزرگ برگزار کرد که این به ظرفیت کشور میزبان و نوع تعاملات بستگی دارد. یک هفتهی فرهنگی کامل، 14 آیتم از دستاوردها و فعالیتهای فرهنگی را دربرمیگیرد و ما تلاش کردهایم تا با این 14 آیتم که گاهی تا 20 مورد هم قابلیت گسترش دارد، جلوههایی از فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی را از گذشته تا حال معرفی کنیم.
اما بهطور کلی، هفتههای فرهنگی که کامل برگزار میشود بنا به اذعان میزبان و مخاطبان، بسیار اثرگذار بودهاند و گاهی سالنهایی که بهندرت پر میشوند، در زمان افتتاحیهی هفتههای فرهنگی ما با سه تا چهارهزار نفر مخاطب روبهرو میشوند. علاوه بر این، تقاضا برای خریدن آثار فرهنگی ما نیز در هفتههای فرهنگی فوقالعاده بوده است، بهطوری که اگر در کویت، چند برابر آنچه اثر برده بودیم، آثار دیگری را میبردیم، باز هم قابلیت فروش داشتند و این نشان از نمایش خوب آثار فرهنگی و هنری ما دارد.
در شرایط سیاسی جهان و تحریمهای علیه ایران، آیا هفتههای فرهنگی میتوانند تأثیرگذار باشند؟
میگویند فرهنگ حد و مرز ندارد و فراسیاسی است. این حد و مرز نداشتن، هم حد و مرزهای جغرافیایی را دربرمیگیرد و هم مرزهای سیاسی و اقتصادی را. در روابط بین کشورها مرسوم است که وقتی همهی اقسام روابط در معرض انقطاع قرار میگیرند تنها دری که همیشه باز است، درِ فرهنگ است. بنابراین در انسداد سیاسی که غرب تلاش میکند به ما تحمیل کند، یکی از بهترین مسیرها و کانالها برای نشان دادن ایران دیروز و امروز و حتا ایران آینده، روابط فرهنگی است.
نمونههایی از این هفتهها را نام ببرید که در این حوزه اثرگذار بودهاند.
نمونه که بسیار زیاد بوده، کشورهایی هستند که از دو سه کشور غربی که به نوعی تحریمها را رهبری میکنند، تبعیت میکنند؛ ولی خودشان اصرار دارند که روابط فرهنگی خود را با ما گسترش و بسط دهند، مانند برخی کشورهای آسیایی که از غرب تبعیتپذیری دارند یا برخی کشورهای اروپایی که لیدر نیستند، ولی بهدلیل حضور در اتحادیهی اروپا مجبور به تبعیت هستند. این کشورها با وجود شرایطی که دارند اصرار میکنند با ما هفتههای فرهنگی متقابل برگزار کنند تا دست کم در برخی موضوعات کوچک فرهنگی، روابط خود را تداوم دهند.
متولی اصلی برگزاری هفتههای فرهنگی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است، ولی شاهد هستیم که برخی دستگاهها مانند شهرداری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا انجمنهای غیردولتی مثل موسسهی ایرانیان هم هفتههای فرهنگی را برگزار میکنند. این واگذاری مسئولیت براساس روابط دوستانه است یا یک نوع همکاری؟
هر کسی که بخواهد هفتههای فرهنگی را برگزار کند از مجرای سازمان ما قضیه را دنبال میکند. سازمان فرهنگ و ارتباطات خودش تولیدکنندهی فرهنگ نیست، بلکه توزیعکننده است. ما هم وقتی این هفتهها را برگزار میکنیم دستگاههای فرهنگی مختلف را به تعبیری به خط میکنیم و از ظرفیتهایشان بهره میبریم. ما خطاط نداریم، ولی آثاری را که در انجمن خوشنویسان وجود دارند در کشورهای مختلف نمایش میدهیم. در موسیقی، فیلم، هنرهای تجسمی و صنایع دستی که همه بخشی از برنامههای هفتههای فرهنگی هستند، تولید اثر نداریم؛ اما کار ما بسیج کردن و توزیع درست این اقلام هنری در هفتههای فرهنگی است.
همچنین طیف گستردهای از آثار هنری را جمع میکنیم و آنچه در هفتههای فرهنگی روسیه، مالزی، کویت یا ترکیه ارائه میشود با یکدیگر تفاوت دارند. این کار در واقع، استفاده کردن از ظرفیتهای مجموعه است. اگر دستگاه دیگری با ما مشارکت میکند، واقعا مشارکتی است، یعنی گاهی مأموریتها و هزینهها تقسیم میشود و گاهی هم از صفر تا صد یک برنامه را سازمان فرهنگ و ارتباطات بهطور کامل برعهده میگیرد.
گزینش آثاری که قرار است در هفتههای فرهنگی به نمایش درآیند چگونه انجام میشود؟ آیا تنوع و سلیقههای گوناگون را دربرمیگیرد که شائبهی گزینش دولتی آثار ایجاد نشود؟
در این زمینه چند نکتهی مجزا وجود دارد؛ ولی ابتدا یک پرسش را مطرح میکنم، آیا این امکان وجود دارد که سازمان فرهنگ و ارتباطات همهی آنچه را که اتفاق افتاده و وجود دارد، در خارج از کشور معرفی کند؟ یقینا این امکان نیست. حتا در کشور خودمان هم، همهی آنچه را که تولید میشود نمیتوان نمایش داد و فقط بخشی از آن را میتوان نشان داد. مثلا چگونه میتوان فرهنگ یک استان را به 30 استان دیگر معرفی کرد؟ آیا غیر از این است که به هزار و یک دلیل هیچگاه همهی فرهنگ حتا یک استان را نمیتوان به سایر استانهای کشور معرفی کنیم؟ پس طبیعی است که گزینش صورت گیرد، اما این نکته قطعا وجود دارد که آنچه در پاریس نشان داده میشود با آنچه در کشورهای دیگر نشان داده میشود یکی نیست.
البته این نکته را هم بگویم که اساسا یکی از قاعدههای ما عدم تکرار است، مگر تکرار در جاهایی که خیلی برجسته است، مثلا وقتی فیلمی سیمرغ بهترین فیلم جشنوارهی فجر را میگیرد، اگر آن را در خارج از کشور نمایش دهیم همه اذعان میکنند که کار خوبی است، زیرا ما که نمیخواهیم جنس فرهنگی غیرمرغوب در بیرون از کشور ارائه کنیم. با این حال، همهی آثار عزیزند، ولی وقتی قرار است آثار بهعنوان نمایندهی کشور معرفی شوند طبیعی است که بهترینها برده شوند. تا کنون هم تلاش ما این بوده است که این کار انجام شود هرچند نمیگویم که اصلا نقصی نداشتهایم، ولی تلاش کردهایم کمترین نقص وجود داشته باشد.
با این وجود، آنچه شما بهعنوان بهترینها معرفی میکنید باز هم گزینش دولت است.
طبیعی است، پس چگونه انتخاب کنیم؟ اصلا روابط دیپلماتیک و فرهنگی، دولتی است. این قاعدهای بینالمللی و برای همه و از جمله برای ماست. مگر میشود غیر از این باشد؟ آنچه از مجرایی بهجز دولت است، ارتباطات سمنها است که آن هم بهصورت محدود است، حتا آن هم در دنیا، بدون نظارت دولت اتفاق نمیافتد. در واقع کشورها قبول نمیکنند شما بهصورت غیردولتی حضور یابید، زیرا آنها باید از خوراکی که دریافت میکنند مطمئن باشند مخصوصا که هر رفتی، برگشتی هم دارد و آنها نیز باید این برنامه را در کشور مهمان برگزار کنند.
البته یکسری حرفها، یوتوپیایی (مدینهی فاضله) است، یعنی فقط آرزوست و در زمین امکان تحقق ندارد. برای این کار راهی بهجز آنچه اکنون انجام میشود نیست و اگر هم ما بخواهیم، کشور میزبان قبول نمیکند، زیرا آنها انتظار دارند ما برای آنچه نمایش میدهیم مسئولیت بپذیریم.
معرفی کتاب یا همکاری ناشران ایرانی در برگزاری این هفتهها کمرنگ بوده است، دلیل آن چیست؟
چندی قبل در روسیه، ترکیه، چین، تونس و فرانکفورت جشنوارهی کتاب داشتیم که افرادی را بردیم و شرکت کردند؛ ولی در بخش کتاب این نکته مهم است که ناشرانی را فقط به اینگونه برنامهها میتوان برد که کتابی را به زبان کشور میزبان یا به زبان انگلیسی منتشر کرده باشند. الان چند ناشر در کشور داریم که به زبان انگلیسی یا دیگر زبانهای خارجی، کتابی را انتشار داده باشند؟
البته این موضوع در بخش نمایش فیلم نیز مطرح است. گاهی ممکن است هفتهی فیلمی را که بخشی از هفتههای فرهنگی است، به مفهوم عام برگزار کنیم و تلاش میکنیم بهترین آثار را هم پخش کنیم که در این صورت، یکی از قواعد این است که فیلمهای برتر جشنوارههای قبلی را نمایش دهیم. یکی دیگر از قواعد هم این است که حق رایت فیلمها را خریداری کنیم، ولی سازمان فرهنگ و ارتباطات آنقدر پول ندارد که رایت (حق مادی و معنوی) همهی فیلمها را بخرد. به همین دلیل، آنهایی را میخریم که اهداف ما را بیشتر و بهتر تأمین و هزینهی کمتری را هم تحمیل کنند. اگر این اجازه بهطور رایگان داده شود، فیلمهای زیادی را میتوانیم نشان دهیم و معرفی کنیم، ولی در این شرایط، امکان خریدن همهی فیلمها وجود ندارد. با این وجود، اکثر قریب به اتفاق رایزنیهای فرهنگی ما دارای آرشیو خوبی از فیلمهایی هستند که از گذشته تا حالا در بازار موجود است و دائما این آرشیو بهروز میشود. البته این فیلمها بیشتر برای طالبان آنها مانند کتاب، امانت داده میشوند.
برخی پخشکنندگان یا تهیهکنندگان گفتهاند که فیلمهایشان در هفتههای فرهنگی یا هفتههای فیلم نمایش داده شده، ولی خودشان اصلا خبر نداشتهاند.
این امکان ندارد، اگر هم رخ داده این گونه بوده که ما فیلم را از کسی گرفتهایم که او گفته حق و حقوق صاحبان فیلم را داده است. ما بهطور مستقیم با سازندگان فیلم در ارتباط نیستیم، ولی ممکن است در طول 10 سال چند مورد اینطور بوده باشد. این استثناست، قاعده همان است که عرض کردم.
با توجه به اینکه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تا پایان امسال جذب 5 / 7 میلیون نفر گردشگر خارجی را در برنامهی خود دارد، آیا در هفتههای فرهنگی تلاش شده است تا گردشگران خارجی به ایران بیایند؟
ما بارها بهصورت رسمی و غیررسمی اعلام آمادگی کردهایم تا رایزنان فرهنگی ما به دوستان سازمان میراث فرهنگی در امر گردشگری کمک کنند، زیرا یکی از دستگاههایی که با ما خیلی خوب میتواند کار کند، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است. در اینباره مدتها قبل شورای مشترکی با حضور معاونان داشتیم، ولی چون تغییراتی در این سازمان (میراث فرهنگی و گردشگری) رخ داد، موفق نشدیم شورای جدیدی داشته باشیم.
با این حال، یکی از فعالیتهای سازمان فرهنگ و ارتباطات قطعا میتواند کمک در بخش گردشگری باشد، زیرا ما میتوانیم مکانیسم آمدن گردشگر به کشور را تسهیل کنیم. رایزنان ما آن جامعه را میشناسند و با آنها در ارتباط هستند. اگر قرار باشد در قالب بخش خصوصی کاری انجام شود، آنها میتوانند معرفی خوبی انجام دهند، زیرا ما در ورود مستقیم گردشگر دخالت نداریم، ولی نمایشگاههایی را که برگزار کردهایم معمولا تقاضا برای دیدن ایران را افزایش دادهاند. مجموعهی فعالیتهای فرهنگی ما در خارج از کشور که تعداد عناوین آن، بیش از 70 مورد است، در اثرگذاری برای جلب قلوب مخاطبان به سوی فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی بسیار موثر بوده است.
موضوع تخصص نداشتن رایزنان فرهنگی ایران در کشورهای دیگر و انتخاب آنها براساس رابطهی دوستی و آشنایی، یکی از مواردی است که کم و بیش مورد انتقاد بوده است. انتخاب رایزنان فرهنگی به چه شکل انجام میشود؟
اینکه در گذشته اینگونه نبوده را نفی نمیکنم، ولی هر کسی مسئول دورهی مدیریتی خودش است. در حال حاضر میتوانیم بیوگرافی افرادی را که در دو سال گذشته انتخاب و اعزام شدهاند، در اختیارتان قرار دهیم؛ ولی مگر در وادی فرهنگ چند نفر داریم که فرهنگی باشند، کار اجرایی و مدیریت هم کرده باشد، رشتهی تخصصی آن را خوانده باشند و زبان هم بلد باشند؟ آیا به تعداد انگشتان یک دست میتوانید چنین افرادی را معرفی کنید؟ قطعا باید کسانی را انتخاب کنیم که به ملاکهای اصلی نزدیکتر باشند. ما تا حد امکان از نیروهای داخل سازمان فرهنگ و ارتباطات که جزو باتجربهترینها و باسابقهترینها هستند و زبان خارجی هم میدانند به این خط مقدمها (کشورهای خارجی) میفرستیم، مانند معاون امور بینالملل سازمان که بهتازگی به یک کشور اروپایی اعزام شد؛ ولی تلاش ما این است که از ظرفیت کشوری و ملی اعم از دانشگاهی، هنری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نهایت بهره را برای انتخاب افراد بهتر و شایستهتر ببریم. البته لازم به ذکر است که در جهان، مناطقی وجود دارند که تعداد افراد داوطلب برای اعزام به آنجا بسیار کم است.
اگر قرار بود اعزامها را براساس رفاقت انجام دهیم نتیجه خیلی متفاوت میشد و خیلی از دوستانم یا دستگاههای دیگر را از خودم ناراضی نمیکردم. البته از آنجا که قرار بوده رایزنان فرهنگی، نمایندهی جمهوری اسلامی ایران باشند، تلاش ما این بوده است که افرادی اعزام نشوند که فرهنگ را خوب میفهمند، ولی کار فرهنگی بلد نیستند. ما در سازمان فرهنگ و ارتباطات معتقدیم رایزن فرهنگی کسی است که اگر اراده کند بتواند نیم ساعت دربارهی ایران و فرهنگ و تمدن ایران در یک دانشگاه سخنرانی کند، اگر اراده کند بتواند در یک برنامهی مطبوعاتی یا تلویزیونی مصاحبه کند و اگر لازم شد سر یک میز را هم بگیرد و روی آن کتاب بگذارد و نمایش دهد، یعنی برایش قبیح نباشد که «من که اهل فضل هستم و سخنرانی میکنم چنین کارهایی را هم انجام دهم؟» به همین دلیل پیدا کردن این افراد، کار سادهای نیست و ما بهسختی میتوانیم افرادی را که میخواهیم انتخاب کنیم.
برخی از کسانی که دربارهی هفتههای فرهنگی اظهار نظر کردهاند، معتقدند باید در برگزاری این برنامهها تجدید نظر شود. نقد شما نسبت به این هفتهها چیست؟
نوآوری همیشه میتواند خوب باشد، ولی هفتههای فرهنگی، ویژگیهای خاص و استانداردی دارند و رابطهی فرهنگی با هر کشوری براساس استانداردها باید باشد. این استانداردها معمولا کتاب، موسیقی، نقاشی، خط، کاریکاتور، صنایع و هنرهای دستی، تئاتر و فیلم هستند. پس ما نمیتوانیم یک هفتهی فرهنگی برگزار کنیم و به جای اینها چیز دیگری نمایش دهیم. البته میتوانیم تعداد آنها را اضافه یا کم کنیم، ولی اصل هفتهی فرهنگی کم و بیش همین است. همچنین میتوان محتوا را تغییر داد، یعنی براساس نوع نمایشگاه و محتوای آن، آثار خاصی را میتوانیم در نظر بگیریم.
با این حال، تجدید نظر در هفتههای فرهنگی میتواند این باشد که استفادهی بهتری از آنها شود و نمایش آثار بهینه شود. در غیر این صورت باید اسم دیگری برای آن انتخاب کنیم. البته میدانید که هفتههای فرهنگی تنها روش یا قالب برای معرفی فرهنگ و تمدن کشورها و ملتها به یکدیگر نیستند، ما از روشها و قالبهای متعدد دیگری نیز بهره میبریم.
گفتوگو از پرستو فرهادی، خبرنگار ایسنا
انتهای پیام
نظرات