وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی معتقد است: اکثر متولیان عرصهی فرهنگ و هنر انتصابی شدهاند، در حالی که فرهنگ و هنر، بزرگتر از دولت است و این امر سبب شده بسیاری از حرکتهای فرهنگی که انجام میدهیم شایستگی نام بلند ایران را بهطور کامل نداشته باشند.
دولتی موفق است که در خدمت هنر و فرهنگ باشد
احمد مسجدجامعی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهی هفتههای فرهنگی ایران در خارج از کشور که با صرف هزینههایی برگزار میشوند و گاهی دستگاههای دیگری مانند شهرداری استانها یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ... متولی برپایی آنها میشوند، اظهار کرد: ساحت و حوزهی فرهنگ بزرگتر از آن است که یک سازمان بهتنهایی متولی آن باشد. فرهنگ بزرگتر از دولت است همانطور که هنر هم بزرگتر است؛ اما دولتی موفق است که در خدمت هنر و فرهنگ باشد.
او گفت: هر سازمان حکومتی که بخواهد در حوزهی فرهنگ کار کند زمانی موفق است که نقش ارتباطی داشته باشد نه اینکه بخواهد خودش تولیگری کند، یعنی جنبهی ظرفیتسازی و پشتیبانی میتواند داشته باشد.
وی دربارهی کیفیت پایینی که با وجود صرف هزینههای زیاد معمولا در برگزاری این برنامهها دیده شده است، بیان کرد: اگر این دستگاهها از ظرفیت موجود هنری کشور بهنحوی استفاده کنند که امکان ارائهی دستاوردهای آنها فراهم شود، موفق خواهند بود. نمونهی آن هفتهی کتاب است که زمانی دولت این شرایط را فراهم میکرد تا پدیدآورندگان خودشان در استانها نمایشگاه کتاب برپا کنند؛ ولی بعد گفتند به جای ناشران، خودمان برویم حضور پیدا کنیم که این کار دیگر موفق نبود.
مسجدجامعی ادامه داد: به نظرم اتفاقی که در حال حاضر شاهد آن هستیم، این است که متولیان حوزهی فرهنگ و هنر را دیگران تعیین میکنند. یک زمانی این افراد انتصابی نبودند، بلکه انتخابی بودند. الان این همه کانونهای فرهنگستان و فرهنگی - هنری در شهر وجود دارند، ولی هیچکدام شرایطی را مانند خانهی هنرمندان ایران ندارند که هیأت امنای آنجا را جامعهی هنری شکل دهد. اگر قرار باشد این هیأت امنا را دستگاههای رسمی منصوب کنند تا افراد مطابق میل خودشان حضور داشته باشند که دیگر پررونق نخواهد بود.
عضو شورای شهر تهران یادآوری کرد: ما در حوزهی مدیریت در جایگاهی نشستهایم که برای اقداماتی که جامعهی فرهنگی و هنری میخواهد انجام دهد، بتوانیم تسهیلگری کنیم و در این میان، باید با آنها گفتوگو هم کرد، ولی نه اینکه احساس کنیم ما همان هنرمند هستیم.
موفق نبودهایم!
او با تأیید این مطلب که به هر حال اگر حرکتی انجام و بودجهای صرف میشود، باید اثرگذار هم باشد، ولی آنچه از ما در جهان بیرون نشان داده شده است، شایسته نیست، گفت: بهجز این مسأله، نکتهی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که تعداد آثار ضدایرانی در دنیا افزایش پیدا کرده و روند انتشار کتابهای ضدایرانی روبه رشد است، زمانی این روند روبه رشد میرود که روح و پیام ایران را نتوانسته باشیم توضیح دهیم، وگرنه هیچ کسی نمیتواند با ایران فرهنگی مخالف باشد، در نتیجه، این اتفاق نشان میدهد که موفق نبودهایم.
مسجدجامعی تصریح کرد: تعریف و تلقی از فرهنگ خیلی مهم است. گاهی فرهنگ حوزهای است که در خدمت چیزی قرار میگیرد، یعنی ابزاری برای انجام یک اتفاق است. گاهی هم حوزهای است که خودش موضوعیت دارد، آن هم بهگونهای که موضوعات دیگر ذیل آن قرار میگیرند. اگر موضوع را اینگونه ببینیم پس همهچیز داریم آن هم با نگاه فرهنگی، یعنی سیاست خارجی، اقتصاد و حتا امنیت میتواند با نگاه فرهنگی باشد.
وی اظهار کرد: ما فرهنگ را ابزاری برای اتفاقهای دیگر نمیدانیم، اما باید ببینیم که دستگاههای متولی امروز در آن تعریف و معنا با چه رویکردی به فرهنگ نگاه میکنند.
او ادامه داد: ایران در جهان، با فرهنگ شناخته شده است، یعنی ایران فرهنگی حتا بر ایران اقتصادی، سیاسی واتمی هم غلبه دارد. به همین دلیل وقتی از موضع فرهنگ به اقتصاد و سیاست وارد میشویم بردمان بیشتر است.
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به حوزهی سینما گفت: قدرت ما در سینما، که سابقهی خیلی طولانی هم در ایران ندارد، از حوزهی سرمایه نیست، بلکه از حوزهی ایده است مانند فیلم اصغر فرهادی. این ایده در ساحت فرهنگی ایران عقبه و ریشه دارد. اگر از این ساحت موضوع را بنگریم نوع نگاه ما به پدیدآورندگان و نظریهپردازان فرهنگی نوع دیگری خواهد بود.
مسجدجامعی افزود: ممکن است این تلقی بهوجود آید که ما حکمران این عرصه هستیم و به دیگران حکم میکنیم که در این عرصه چه کنند. اینجا ابتدای انحطاط فرهنگی است، چون حوزهی فرهنگ، خودش حکمرانش را تعریف کرده است. به همین خاطر گاهی میبینیم که فعالیتهای ما در حوزهی فرهنگ منزوی میشود و در خلأ میرود یا میبینیم ظرفیت هنری و سینمایی را داریم، ولی مخاطب را از دست میدهیم.
هنرمندان با حداقل تأمین منابع، حداکثر فداکاری را دارند
مسجدجامعی باور دارد که این مسأله شاید در جابهجایی تعابیر و مفاهیم باشد وگرنه برای اصحاب فرهنگ و هنر، اگر حداقل منابع تأمین شود، حداکثر فداکاری را میکنند. این حوزه با وجود آنکه تولید ثروت میکند، ولی حوزهای نیست که حتا هنرمندانش این ویژگی را داشته باشند که خودشان و هنرشان را بتوان خرید. ساحت آنها ساحت عشق و علاقه است و اگر از این راه وارد شویم به معامله نیازی نیست. اولین قدم در این راه، احترام گذاشتن به آنها است؛ احترامی که قراردادی نیست.
قرار نیست شهرداری ارکستر موسیقی داشته باشد
مسجدجامعی در ادامه دربارهی اینکه آیا در حوزهی مدیریت شهری برنامه و تصمیمی وجود دارد که شهر تهران ارکستر سمفونیکی مانند دیگر کلانشهرها داشته باشد؟ بیان کرد: مشکل این قضیه از جای دیگر است و الان چنین چیزی را در تهران نداریم؛ اما نکتهی مهم دیگر در اینباره موزهی موسیقی است که در حوزهی شهرداری قرار دارد و یکی از بهترین کتابخانهها و مجموعههای آرشیوی را هم دارد. در واقع برای کسانی که بخواهند در حوزهی موسیقی مطالعه، پژوهش و فعالیت کنند این موزه یک منبع غنی بهشمار میرود که مشابه آن کم است.
وی افزود: با این حال دربارهی اینکه یک ارکستر قابل قبول شهری در سطح تهران داشته باشیم یا قرار است داشته باشیم یا نه، باید ببینیم در آینده چه اتفاقهایی میافتد.
تعطیلی روبه تزاید بخشهای فرهنگی کشور
مسجدجامعی در ادامهی گفتوگو با خبرنگار ایسنا با اشاره به گسترش فعالیتهای فعلی موسسهای فرهنگی مانند اکو، در حالی که با تعطیلی روبه تزاید بسیاری از بخشهای فرهنگی - هنری کشور مواجهایم، بیان کرد: این مجموعه ظرفیتی مبتنی بر نگاه ایران فرهنگی دارد، یعنی در ذات خود قابلیت بسط دارد و جایی است که از فرهنگ ایرانی و جهان ایرانی، فراتر از مرزهای ایران میتواند دفاع کند.
به گفتهی او، حضور اکو فرصت خوبی است تا در عرصهی درهم فشردگی زمان و مکان که در دنیای امروز حاصل شده، بتوانیم سهم حوزهی فرهنگ و هنر ایران را بیان و تعریف کنیم، البته این سهم را جامعهی فرهنگی و هنری میتواند تعریف کند نه قراردادها. به همین دلیل میبینیم که سخنرانیهای رسمی راه به جایی نمیبرند.
نامگذاری کانونها و مجتمعهای فرهنگی تهران به نام مفاخر معاصر
این عضو شورای شهر تهران دربارهی نامگذاری برخی خیابانهای تهران به نام مفاخر نیز توضیح داد: تا دو سه سال پیش، عرف نبود که از نام مفاخر معاصر در اینگونه نامگذاریها استفاده شود. در این سالها برای اولینبار، در شورای شهر مصوبهای تنظیم شد و نام میدانی را «قیصر امینپور» گذاشتیم و بعد هم نامهای «حسن حسینی» و «سلمان هراتی» روی خیابانهای دیگر گذاشته شدند، این اتفاق پس از سالها برای نخستینبار رخ میداد. این روال کم و بیش ادامه دارد و پس از درگذشت خانم صفارزاده و ایرج افشار در همان هفتههای اول، نامگذاری خیابان یا میدانی به نام آنها مطرح شد و اکنون این موضوع مسیر اداری خود را طی میکند.
وی در پاسخ به اینکه آیا فرد دیگری از مفاخر هست که قرار باشد خیابانی به نامش مزین شود، ابتدا گفت: در برخی موارد به این نتیجه رسیدیم که یک مرکز فرهنگی را به اسم آنها نامگذاری کنیم مانند خانم صفارزاده. هرچند این، کار جدیدی است و خیابانها بیشتر به نام بزرگانی که عموما در سابقهشان دفاع از مرزهای ایران بوده، نامگذاری میشوند؛ اما این هم رویکرد دیگری است که از مرزهای معنوی ایران دفاع میکند.
او ادامه داد: در این بحث، افراد دیگری هم مطرح هستند که هنوز قطعی نشدهاند؛ ولی این را بگویم که ضرورت ندارد حتما نام خیابان یا میدان مطرح باشد. مگر چند خیابان و میدان داریم که برای این کار قابل استفاده باشند؟ پس میشود یک کانون فرهنگی، کتابخانه یا مجتمع بزرگ فرهنگی را اینگونه نامگذاری کرد.
شهرداری و حمایت از حرکتهای فرهنگی و هنری مستقل
مسجدجامعی در پاسخ به اینکه آیا شورای شهر برنامهی مشخصی برای حمایت از حرکتهای مستقل فرهنگی و هنری بدون هرگونه وابستگی دولتی دارد؟ گفت: در شورای سوم، برای اولینبار ردیفهای بودجهای را تعیین کردیم. مدیریت پیشین برخورد خیلی تندی با اینگونه حرکتها میکرد؛ ولی حداقل در حوزهی خانهی هنرمندان، خانهی تئاتر، خانهی موسیقی، خانهی سینما، موزههای سینما و موسیقی، خانهی شاعران و اتحادیهی ناشران هر سال ردیف بودجه داریم. مواردی هم برای فعالیتهایی که در شهر انجام میشوند پیش بینی شده، ولی این هم اولینبار است که در شهرداری مشخصا ردیفی برای این دستگاههایی که گفتم تعیین شده است.
وی اظهار کرد: زمانی که این موضوع را دستور کار قرار دادیم، بیشتر ایجاد یک رویکرد جدید مد نظر بود، که این فعالیتها در حوزهی مدیریت شهری قرار گیرند. آن زمان در اینباره اختلاف نظر هم وجود داشت، به همین دلیل تصویب این بندها در اعتبارات، از موضع شورا فهم جدیدی از روح شهر را القا میکرد.
مسجدجامعی دربارهی حمایتهایی که از برنامههای هنری باید شود مانند «تصویر سال» که 20 سال است برگزار میشود و افراد زیادی هم در آن حضور دارند، گفت: در قانون برنامهی سوم و چهارم، بندی را با عنوان مدیریت یکپارچهی شهری داشتیم به این معنی که اعتبارات و پرسنل اینگونه فعالیتها به شهرداریها داده شود. این مسأله در دولت اصلاحات هم به تصویب رسید، ولی بعد از مدتی اقدامات مربوط به آن متوقف شد و در برنامهی پنجم کاملا حذف شد. به این ترتیب، ما به سمت یک مدیریت اقتدارگرا پیش میرویم که همهچیز را در یک حوزهی مرکزی داشته باشیم.
او ادامه داد: اکنون شهرداری متولی دستگاههایی که نام بردم نیست و ما بهعنوان علاقهمند به حوزهی فرهنگ، آنها را در حوزهی مدیریت شهری گنجاندیم؛ ولی این کار به این معنی نیست که دستگاههای عریض و طویل دولتی با تمام اختیارات و اعتبارات و رسانههای بسیاری که دارند وظیفهای در این راستا ندارند.هرچند متأسفانه گاهی تعارضهایی هم با اهل هنر وجود دارد مثل خانهی سینما که یک حرکت ماندگار در تاریخ هنر ایران و از دستاوردهای دوره ی انقلاب است و کسی آمد و خانه و تشکل صنفی سینما را بست.
مسجدجامعی اضافه کرد: وظایفی هستند که میتوانند در حوزهی شهرداری باشند؛ ولی به شرط آنکه اصل برنامهی سوم و چهارم محقق شود و اعتبار و اختیارات آن داده شود. ما در شرایطی هستیم که شهروندان بیش از هر چیز نظافت، فضای سبز و رفت و آمد آسان و ارزان را از ما میخواهند و از آن طرف، حجم سرمایهگذاریهایی که در شهر انجام آن برعهدهی دستگاه اجرایی است، کاملا متوقف مانده است.
انتهای پیام
نظرات