/بررسي شعر كوتاه/ شمس لنگرودي: خيليها فكر ميكنند شعر كوتاه يعني شعر چندخطي
محمد شمس لنگرودي گفت: به نظر ميرسد خيليها فكر ميكنند شعر كوتاه يعني شعري كه چند خط باشد؛ در حاليكه شعر كوتاه، شعري است كه در پايان بسته شود.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي دلايل گرايش شاعران به شعر كوتاه، گفت: گرايش شاعران به شعر كوتاه، دلايل متعددي ميتواند داشته باشد؛ يك دليل آن شايد اين باشد كه تصور ميشود سرايش شعر كوتاه راحتتر است. شايد دليل ديگر آن اين باشد كه امكان پخش شعر كوتاه در سايتها راحتتر است. شايد هم به دليل امكان استفاده از شعر كوتاه در اس ام اس باشد.
او در ادامه متذكر شد: من دليل گرايش اصلي را نميدانم؛ اما خود من مدتهاست گرايشي به بازتعريف معاني پيدا كردهام. در واقع، يك علاقه و گرايش به بازتعريف و بازبيني مسائل زندگي بشري پيدا كردهام و در شعر كوتاه شايد به دنبال آن تعريف بودهام. شايد در شعر كوتاه ناخواسته به دنبال بيان آن تعاريف بودهام. گرايش من در شعر كوتاه با يك ذهنيت عموما فلسفي همراه بوده است و ديگران را بايد از خودشان پرسيد.
او افزود: ما پيش از اين در شعر كهن نيز مصرعهايي را داشتيم كه معني آنها در پايان خود مصرع، تمام ميشد. كوتاهترين شعر ما رباعي بود كه در مصرع چهارم، شعر تمام ميشد و امكان ادامه نداشت. اگر ميشد رباعي را ادامه داد، آن شعر، شعر بدي بود.
اين شاعر همچنين عنوان كرد: الآن ما شعري را شعر كوتاه ميدانيم كه در پايان، امكان گسترش نداشته باشد؛ بنابراين با شعر بلند تفاوتهاي زيادي دارد و به نوعي مانند منظومهي شعري است و مكانيسمي در آن وجود دارد كه در شعر بلند نيست. در شعر بلند لزومي ندارد شعر بسته باشد؛ شعر ميتواند باز باشد. اما شعر كوتاه مانند يك شعر منظوم، نظاممند است و در پايان، نتيجهگيري ميشود و قابليت ادامه دادن ندارد. شعر بلند ميتواند دو يا سه صفحه باشد و هر جا هم كه شاعر احساس كرد نميتواند ادامه دهد، شعر تمام ميشود؛ در حاليكه منظومه دست شاعر نيست و پيرنگي دارد كه بايد تمام شود. شعر كوتاه ميتواند دو خط باشد يا شش خط. فقط اينگونه نيست كه دو خط باشد؛ بلكه بايد به پايان برسد.
شمس لنگرودي در ادامه دربارهي تفاوت شعر كوتاه با هايكو، بيان كرد: از اين نظر هم شعر كوتاه با هايكو خيلي تفاوت دارد. شعر كوتاه مينويسند، اسمش را ميگذارند هايكو. هايكو تعاريفش در كتابها نوشته شده است. وزن و تفكري كه در آن هست، بيان شده؛ در حاليكه در شعر كوتاه، شاعر به دنبال همچين چيزي نيست. بعضيها به تعريف هايكو نزديك ميشوند؛ جز در مورد وزن و قافيه. آنها به لحاظ كيفيت و ماهيت هايكو به هايكو نزديك ميشوند. البته همانها هم كه كتابهايشان را ديدهام، تمام شعرهايشان هايكو نيست و چه بسا شعر كوتاه باشد. اما چون اينها مرزبنديهايشان دقيقا مشخص نيست، عجالتا با همين معاني آشفته به كار ميروند.
اين شاعر سپس دربارهي امتزاج مرز شعر كوتاه با ديگر گونههاي ادبي چون جملههاي زيباييشناسانه، جملههاي قصار و كاريكلماتور گفت: گاهي امكان دارد اين مرزها نزديك و يكي شوند. اما اگر جوهر شاعرانه داشته باشند و بتوانند به عنوان شعر از خودشان دفاع كنند، ايرادي ندارد. ولي تفاوتي بنيادين بين اين گونهها و شعر وجود دارد. جملهي قصار يا گزينگويه برداشتي از يك مسأله و مقوله است؛ در حاليكه شعر هيچ برداشتي را نميدهد؛ تصوري از يك واقعيت است. در جملههاي قصار و گزينگويهها كوشش بر اين است كه مضمون بيان شود. در شعر، قصد اصلي پنهان است و شاعرانگي برجستهتر است؛ اما اگر گزينگويهاي باشد كه مخاطب احساس كند شعر است، چه اشكالي دارد كه ما آن را شعر بدانيم؟
شمس لنگرودي سپس دربارهي گرايش شاعران به شعر كوتاه گفت: من تصور ميكنم كلا شعر در سالهاي اخير مخاطبان زيادي يافته است. آن هم چون مدتها شعر به يك مقولهاي پيچيده و مصنوعي تبديل شده بود كه فقط عدهاي در محافل خاص با آن ارتباط برقرار ميكردند و خود آنها هم معتقد بودند كه ما به بازخورد مخاطب نيازي نداريم. اين رويكرد اكنون به اين سو گرايش پيدا كرده است كه مخاطب شعر مهم باشد و اگرچه عدهاي آن را عوامگرايي ميدانند؛ اما ايرادي ندارد.
او در ادامه تأكيد كرد: در اين مدت، مخاطب به شعر علاقه و گرايش تازهاي پيدا كرده است. به همين دليل، مخاطبان ترجيح ميدهند شعر، كوتاه باشد كه زودتر تكليفشان با آن مشخص شود. البته الآن اينگونه است؛ شايد فردا همه چيز عوض شود. برخي ميخواهند چيزي را كاهش دهند و تقليلگرا هستند. ميخواهند همه چيز را بستهبندي كنند. مثلا فكر ميكردند، داستان كوتاه ميشود و به فلشفيكشن ميرسد و به دلايل تكنولوژيك اينگونه ميماند. اما اكنون مخاطبان از رمان هاروكي ماراكامي كه هزار صفحه است، استقبال ميكنند. اينها نقيض هم نيستند. شعر اگر كوتاه شده، دليل نميشود كه از شعر بلند استقبال نشود. الآن عجالتا از شعر كوتاه استقبال ميشود.
او همچنين دربارهي تأثير كميت در كيفيت شعر، گفت: كميت معياري براي ارزشگذاري شعر نيست. ما در تاريخ، شعرهايي داريم كه شاعرش ديواني دارد؛ اما يك شعرش ماندگار است. كيفيت شعر به جوهر و جاودانگي شعر است. شاعري مثل خيام 30 يا 40 رباعي دارد؛ اما به دليل پاسخ به نياز مردم، جاودان مانده است. شاعراني هم شعرهاي بسيار دارند كه چيزي از آنها باقي نمانده است.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات