سيفالله داد علاقهمند بود: فيلمي درباره حضرت محمد (ص) مقابل دوربين ببرد.
او سال گذشته همزمان با مراسم بزرگداشت خود در دوازدهمين جشن خانه سينما در گفتوگويي مشروح با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ميگفت: «مسايل جانبي روز به روز سينما را بيشتر به تحليل ميبرد.»
سيفالله داد همچنين مطرح كرد: «بعد از فيلم «بازمانده» چند كار مستند و تدوين داشتهام اما آنچه مردم و خودم توقع دارم، ساخت فيلم سينمايي است كه اميدوارم امسال كاري انجام دهم كه خودم هم احساس رضايت بكنم.»
اين برنامه بزرگداشت بيشتر لطف دوستان بوده است
اين فيلمساز با اشاره به مراسم بزرگداشتش در جشن سينما ميگفت: من كاري نكردم كه شايستهي بزرگداشت باشم. حتي از آقاي تارخ خواهش كردم منصرف شوند اما توضيحاتي دادند كه تسليم شدم.
او با بيان اينكه اكثر اهالي سينما، شايسته بزرگداشت هستند، ادامه ميداد: بهخصوص كساني كه درشرايط سخت اين سالها فيلمهاي زيادي ساختند، بنابراين از من كه فيلم كمي ساختم ارجحيت دارند و اين برنامه بيشتر لطف دوستان بوده است.
آرزوي ساخت فيلمي دربارهي حضرت محمد (ص)
نميخواهم وقت بيننده را صرف داستانپردازيهاي سرگرم کننده كنيم
داد با بيان اينكه اين روزها درحال بررسي موضوعات و كتابهاي مختلف براي ساخت فيلم است از علاقهاش براي به تصوير كشيدن بخشي از زندگي حضرت محمد(ص) در سينما سخن گفت: «بيش از يك سال و نيم درمورد زندگي حضرت رسول (ص) بخصوص دوران قبل از هجرت درمكه از زاويهي حضرت خديجه مطالعه كردم و منابع مختلف قديمي و جديد را خواندم. چهارچوب اوليه قصه را هم بهدست آوردم اما هنوز راضي نيستم و احساس ميكنم بايد فرقي بين فيلم تاريخي كه در سينما ساخته ميشود با اين مجموعههاي تلويزيوني كه بيانشان تاريخي است، باشد.»
او معتقد بود: «آنقدر در مجموعههاي تلويزيوني به تاريخ و حوادث آن و بخصوص به سرگرم کردن بيننده اهميت داده ميشود كه روح شخصيتهاي اصلي و پيام و مضمون اصلي فدا ميشود، مانند داستان يوسف که احسن القصص قرآن است اما با اين شگردها به يك داستان عادي تبديل شده است.
در ساخت فيلمي درباره حضرت رسول(ص) برايم اهميت اصلي اين است كه در زمانهاي كه اسلام را با انواع تهمتها به ديني خشن معرفي ميكنند، ما وقت بيننده و فرصتهايي كه بهدست ميآيد را صرف داستانپردازيهاي سرگرم کننده نكنيم و چهرهاي از پيغمبر اكرم (ص) القا كنيم كه بخشي از اين سوء تبليغات را خنثي كند. براي همين هم نزديك به دوسال روي اين قضيه كاركردم و هنوز هم نااميد نيستم و اميدوارم روزي اين اتفاق در قالب يك كار سينمايي بيفتد.
پروژه خرمشهر احتمالا پاييز ساخته ميشود
وي همچنين درباره فيلم كوتاهي كه قراربود درباره خرمشهر بسازد هم سال گذشته در همان مصاحبه توضيح داد: اخير تهيهكننده كار پيگيريهايي را كرده است و موضوعي را انتخاب كردهام و اگر مطمئن شوم ساخت كارجدي است، فيلمنامه را خواهم نوشت. سال گذشته پيگيري نكردند و ماند تا يك ماه پيش كه دوباره تماس گرفتند و گفتند بودجه آماده شده و منتظرند فيلمنامه را بفرستم و احتمالا اين پروژه در پاييز امسال راه خواهد افتاد.
سيفالله داد در بخش ديگري از آن مصاحبه از دوران مديريتش سخن گفت.
او طي سالهاي 76 تا 80 در راس سينماي كشور به عنوان معاون سينمايي حضور داشته است، او درباره تشكيل شوراي عالي صنعت سينما در آن دوران به ايسنا توضيح ميداد: «فلسفه تشكيل اين شورا اين بود كه شرايطي فراهم شود تا در يك دوره 5 ساله دستاندركاران سينما بهخصوص آنهايي كه در ساخت فيلمهاي خوب نقش دارند با مديريت کلان سينما آشنا شوند و ظرف يك برنامهي 5 ساله بخشهاي مديريتي غيرحاكميتي را به تدريج تحويل بگيرند و درواقع اين شورا وظيفه پارلماني داشت.
دراين جلسات هفتگي كه همه آنها بهصورت باز با حضور خبرنگاران تشكيل ميشد، مسائل مبتلا به سينماي ايران درسطح كلان بهصورت دستور كار مطرح و بحث و بررسي ميشد و با اجماع نظر اين دوستان كه كارگردانان و تهيهكنندگان الفساز و گروهي از مديران سينما و روساي اصناف بودند، تصميمگيري ميشد. »
داد درباره ضرورت وجود آن شورا در اين روزهاي سينما هم خاطرنشان ميكرد:« دونظر وجود دارد يكي اينكه مديريت امور حاكميتي از مديريت امور غيرحاكميتي تفكيك شود و امورغيرحاكميتي مربوط به صنف اگر تا بهحال توسط خودشان اداره نشده به خودشان واگذار شود. مانند واردكردن وسائل فني و نگاتيو كه جزو اموري نيست كه وظيفهي ذاتي دولت باشد.
تفكيك اين مسايل از مواردي است كه نشان ميدهد يك دولت چطور عقل دورانديش دارد و چقدر به حفظ شئونات و جايگاه خودش در وهلهي اول و به افزايش و بالابردن توانايي مردمي كه به نمايندگي از آنها حكومت ميكند، در وهلهي دوم اهميت ميدهد.»
مسئولان خودشان را از ماموريتهاي زائد جدا كنند
داد معتقد بود: «بايد آنچه كه وظيفهي ذاتي دولت نميدانيم به كساني كه وظيفهي ذاتيشان است واگذار كنيم. باتوجه به چنين بحثهايي، به اعتقاد من بهترين كار اين است كه دولت هم خودش و هم موسسات و شركتهاي وابسته به خودش را تا آنجا كه ميتواند از ماموريتهاي زائد جدا و امور را به صاحبانشان واگذار كند.
وي با بيان اينكه در بين مديران ارشاد هميشه دو گرايش وجود داشته است، مطرح ميكرد: «هم آنهايي كه ديدگاه باز و هم بسته داشتند، معتقد به مشورت و كمك گرفتن از صنف در مواقعي كه كارشان گره ميخورد بودهاند. اما تفاوتي بين اين دو ديدگاه است، يك ديدگاه ميگويد اين مشورتها با گروهي از دستاندرکاران باشد که محرم هستند، و گرايش ديگر هم كه فقط دولت اول آقاي خاتمي تابعش بود و پيرو همان هم شوراي عالي صنعت سينما شكل گرفت، ميگفت همه ميتوانند به صورت شفاف در تصميم سازيها حضور داشته باشند و نظام مشورت محرمانه درعمل منجر به ايجاد سيستم رانتي ميشود.»
وي با بيان اينكه چقدر سينماگر بودنش منجر به شكل گيري اين شورا شد هم پاسخ داد: نميدانم سينماگر بودنم باعث شد اين روشها را اتخاذ كنم يا حضورم در فعاليتهاي صنفي قبل از رفتنم به ارشاد كه چندسالي بهعنوان عضو شوراي مركزي كانون كارگردانان و رييس هيات مديره خانهي سينما فعاليت داشتم يا آشنايي و اعتقاد به تئوريهاي اصلي آقاي خاتمي اما خودم نقش سينماگربودن را در بين اين سه عنصر ضعيفتر ميدانم.»
مسايل جانبي روز به روز سينما را بيشتر به تحليل ميبرد
اين سينماگر درارزيابي وضعيت امروز سينما هم مطرح ميكرد:«احساس ميكنم سينما از جهات مختلف با ضعف مواجه است. نميگويم درحال نابودشدن است فكر ميكنم هنوز سينما توانايي مقاومت بيشتري را داشته باشد، اما احساسم اين است مسائل جانبي كه پيرامون سينما وجود دارد روزبهروز سينما را بيشتر به تحليل ميبرد و تضعيف ميكند.
هرچه سينماي ايران ضعيفتر شود تلويزيون ايران هم ضعيفتر ميشود و هرچه تلويزيون ايران ضعيفتر شود ماهوارهها قويتر ميشوند، بنابراين تهاجم فرهنگي زمينههاي داخلياش بيشتر مهيا ميشود.
بعضيها معتقدند خود سينما اسباب تهاجم فرهنگي است و اينها درسالهاي گذشته تمام تلاششان را كردهاند تا از سينماي ايران يك موجود بيخاصيت بسازند و فكر ميكنند اگر بيخاصيت شد اين همان سينماي الگوي انقلاب اسلامي ميشود، درصورتي كه اين افراد اصلا پيام انقلاب را متوجه نشدند. تضعيف سينماي ايران و اخته كردن كردن آن به زيان حاكميت فرهنگي ملي و به نفع موفقيت تهاجم فرهنگي است وهركسي كه علاقهمند است آن شبيخون موفق شود، همين مسير را ادامه دهد.»
نظارت بر فيلمها بايد مانند مطبوعات باشد
اين كارگردان همچنين درباره بحث نظارت برسينما نيز ميگفت: «اعتقادم اين است نظارت برفيلمها بايد مانند مطبوعات باشد. آزادي يك حق است و مثل هر حق ديگري با خود تکليف و مسووليت به همراه دارد. يكي از تكاليف آزادي اين است كه آدم مسوول عمل خود باشد. در حوزه فيلم و كتاب هم بايد مسوليت اثر، برعهدهي صاحب اثر باشد كه در سينما تهيهكننده است.
فيلم بايد با مسووليت تهيهكننده ساخته و اكران شود و اگر كسي هم ايرادي به فيلم وارد كرد به دادگاه شكايت و هيات منصفه رسيدگي كند تا امور زيرنظر قاضي و هيات منصفه واجد شرايط باشد و تصميمگيري قانوني شود. فيلمسازان هم در چنين شرايطي بيشتر از الان مسائل اصلي را رعايت خواهند كرد.
طبق قانون اساسي تنها كسي كه ميتواند حقي را از كسي سلب كند و بگويد شايستهي اين حق نيستي قوه قضاييه است و دولت نميتواند وظايف اين قوه را انجام دهد واين تداخل در وظايف است و دادگاه هم ميتواند اگر اثر مورد دار بود، براي تهيه كنندهاش مجازات بگذارد.»
وي توضيح ميداد: «در اسلام فقط كسي ميتواند قضاوت كند كه شايستگي قضاوت او به اثبات رسيده باشد و اگر كسي بر مسند قضاوت تكيه كند، بدون اينكه شايستگي قضاوتكردن را داشته باشد در آخرت بايد جوابگو باشد. هيات منصفهاي كه نمايندهي افكار عمومي جامعه باشد ميتواند جلوي خيلي از تندرويها يا كندرويهاي بيمورد را بگيرد.»
انتهاي پيام
نظرات