سعيد شهلاپور معتقد است: ژازه طباطبايي از مجسمهسازان قبل از انقلاب و از آغازگران مجسمه سازي مدرن ايران بهشمار ميرود كه كارش از جامعه ما جلوتر بود و با كمك ابزاري متداول به زبان شخصي خود رسيده بود.
اين هنرمند مجسمهساز در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درپي درگذشت ژازه طباطبايي - شاعر آوانگارد قلمروهاي آهني - تصريح كرد: پرويز تناولي، ژازه طباطبايي بههمراه چند نفر ديگر تمام طول و عرض مجسمهسازي ما، فعالان واقعي اين عرصه با حضوري دايمي بودند؛ بعدها مجسمهسازان ديگري هم اضافه شدند.
وي افزود: ژازه از دهه 40 همزمان با تناولي فعال بود و در تمام بينالها شركت كرد و با ايجاد يك گالري اين امكان را فراهم آورد كه هنرمندان ديگر نيز عرصهاي براي فعاليت داشته باشند.
او دربارهي ويژگيهاي كاري ژازه طباطبايي گفت: او تحت تاثير نقاشيهاي دوره قاجار بود و علاقهي خاصي به فولكلور ايراني داشت. او در مجسمهسازي از عناصر پيش پا افتاده و قطعاتي كه كاربردشان را از دست داده بودند استفاده ميكرد و با تلفيق آنها آثارش را خلق ميكرد. اين كار قبل از ژازه در اروپا متداول بود ولي ژازه اين كار را امتداد داد و به نتايج خاص خود رسيد، بهطوري كه كارش از جامعه ما جلوتر بود و با كمك اين ابزار به زبان شخصي خود رسيد.
شهلاپور با اشاره به حجم كارهاي انجامشدهي ژازه يادآوري كرد: حجم كار انجام شده او بسيار است؛ او بهطور دايم نقاشي ميكرد؛ كمتر هنرمندي داريم كه از اين حجم كار برخوردار باشد.
اين هنرمند مجسمهساز همچنين ژازه را از پيشگامان معاصر ما در مجسمهسازي دانست و درباره تاثيرگذاري اين هنرمند در نسل بعدي متذكر شد: او با نمايش آثارش باعث نوعي شناخت به نسل جوانتر شد و اين باعث ميشود كه نسل جوانتر راه رفته را ديگر نميرود. اين اتفاق زماني افتاد كه برخي متوليان فرهنگي آن ارتباط را با نسل جوان نداشت و ژازه با راهاندازي گالرياش باعث شناخت نسل جوان شد.
شهلاپور با انتقاد از كم توجهي به آثار هنري در كشور تصريح كرد: چرا ما اينگونه هستيم كه كسي بايد بميرد تا به او توجه كنيم؟ ما بايد آثار هنرمندانمان را به نسل جوانتر معرفي كنيم تا آنها بفهمند كه كساني قبل از آنها بودهاند و چه كارهايي كردهاند؛ مثل ژازه بسيار هستند كه بايد آثارشان شناسانده و معرفي شود؛ اما متاسفانه در زمينه فرهنگي، دستاندركاران نميدانند هنر چيست، تا ميآييم چيزي را بسازيم ميزنند همه چيز را خراب ميكنند.
وي درباره بنياد ژازه طباطيايي متذكر شد: اين هنرمند حق دارد كه آثارش حفظ شود تازه او كه ميخواهد كارهايش را ببخشد، اما همچنان روي هوا مانده است. موزه هنرهاي معاصر تهران بايد در اين زمينه اقدام كند، چراكه او يكي از مجسمهسازان خوب و ماندني ماست كه نياز است كه آثارش بررسي شوند. نخستين گام هم اينست كه آثار او حفظ شده و پراكنده نشود.
دبير چهارمين دوسالانهي مجسمهي ايران تاكيد كرد، در دنيا اين وظيفه شهرداريهاست ولي اينجا اصلا به اين موضوع توجه نميشود؛ اين امر هم شايد ناشي از روحيه فراموشكاري و بيتوجهي ماست كه به اين مسايل داريم.
وي درباره جريان سازي ژازه طباطبايي توضيح داد: مفهوم جريانساز در جامعه ما به آن مفهومي كه در غرب وجود دارد نيست. در جامعه ما هنرمنداني بودند كه جريانسازي كردند، ژازه نيز از جمله هنرمنداني است كه توانسته براي مجسمهسازي ما فضا و جرياني را شكل دهد قبل از آن مجسمهسازي ما محدود به مجسمه مشاهير ميشد كه چند مجسمهساز در سطح شهر ساخته بودند؛ اما ژازه رفتار فردي داشت كه قابليت تعميم نداشت و شكل خاصي از مجسمهسازي در ايران باب شد.
او افزود: ميتوان ژازه و تناولي را در مقطعي در مكتب سقاخانه قرار داد، شايد به دلايل انقطاعي كه در مقطعي بين نقاشي و هنر - در عموم توليدات هنري - اتفاق افتاد و وقتي دوباره شروع كردند، نگاهشان متفاوت بود؛ شايد در آينده تاثيرگذار باشند، ولي اينك تاثيرگذاري آنچناني ندارند.
انتهاي پيام
نظرات