اشاره:
آنچه كه در پي مي آيد پنجمين بخش از هشتمين «كارگاه بررسي و نقد طرح جامع تهران» است كه با موضوع «برنامهريزي مسكن» از سوي سرويس مسايل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در تالار شهيد قريب اين خبرگزاري برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سرويس مسائل راهبردي ايران، اين موضوع با حضور دكتر سيد اميرمنصوري و دكتر ستاريان، اعضاي هيأت علمي دانشگاه تهران، همچنين كمال اطهاري و اعظم خاتم كارشناسان مطالعات طرح جامع تهران، مورد بررسي قرار گرفت.
پيش از اين نيز در ششمين كارگاه بررسي و نقد طرح جامع تهران، موضوع «برنامهريزي مسكن» به بحث و بررسي گذاشته شد.
گفتني است اين كارگاه قبل از تغييرات اخير شوراي عالي شهرسازي در برنامهريزي مسكن طرح جامع تهران برگزار شد.
در ادامه اين كارگاه ديدگاههاي دكتر سيد امير منصوري به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميگردد.
دكتر منصوري در ادامه اين كارگاه ضمن اشاره به برخي از نكات مورد توافق بر نادرستي اين ديدگاه كه « تهران هرگز نميتواند پذيراي مسكن[جديد]باشد» و« شهرهاي جديد بايد در دستور كار قرار گيرد» تأكيد ميكند.
او تصريح ميكند: اگر چه توصيف آقاي اطهاري دربارهي وضع موجود درست است، اما هرگز در اينباره با وي موافق نيست كه «تغيير وضع موجود امكان پذير نيست».
بنابراين در حالي كه كمال اطهاري، يكي از كارشناسان مطالعات طرح جامع، رويكرد تهران، براي تهراني ها را يك شعار عوامفريبانه ميخواند، دكتر منصوري معتقد است: ضرورتي براي اخراج جمعيت تهران به شهركهاي اقماري اطراف آن وجود ندارد و نبايد ساخت و ساز در تهران را محدود كرد.
وي با اشاره به اين كه تهران كمتر از دو طبقه ارتفاع دارد، تصريح ميكند در يك قضاوت خوش بينانه اين طرح به دنبال حفظ وضع موجود بوده است واساساً در پي مسئله شناسي مسكن نبوده است.
در واقع اين بحث بيان ديگري از اختلافي است كه ميان ديدگاههاي اعظم خاتم، ديگر كارشناس مطالعات اين طرح و دكتر ستاريان به چشم ميخورد. در حالي كه اعظم خاتم معتقد بود: كنترل جمعيت تهران با سياستهاي اجتماعي گروههاي كم درآمد تعارض ندارد، دكترستاريان تأكيد ميكرد: محدود كردن ساخت وسازدرتهران پيامدهاي اقتصادي غيرقابل پيش بيني دارد.
دكتر منصوري نيز معتقد است: با حكم تراكم پايهي120 درصد در طرح جامع، نه تنها راه سوداگرها بسته نميشد، بلكه راه عرضه مسکن براي گروههاي خاص مسدود ميشد.
در حالي كه كمال اطهاري معتقد بود :300 شهرجديد موفق دردنيا داريم، ستاريان تصريح ميكرد: شهرهاي جديد در دنيا تجربهي موفقي نبوده است.
دكتر منصوري در اين كارگاه بي توجهي طرح جامع به دو قطبي بودن تهران را يكي از بزرگترين نقصانهاي آن تلقي ميكند و تأكيد ميكند: يكي از اهداف طرح جامع، بايد تعادل بخشي فضايي باشد.
آخرين بخش هشتمين «كارگاه بررسي و نقد طرح جامع تهران»، اگر چه با چالشهاي علمي جدياي ادامه پيدا كرد، اما توافق و نقاط مشترك قابل توجهي نيز داشت كه دكتر منصوري در مقدمهي اين بخش از سخنان خود به آن اشاره ميكند.
با اظهار تمايل كليه كارشناسان حاضر در اين كارگاه به ادامه گفت و گوهاي كارشناسي دربارهي برنامهريزي مسكن در شهر تهران، سرويس مسائل راهبردي ايران نيز براي تداوم اين كارگاهها اعلام آمادگي ميكند.
نقاط مشترك و مورد توافق در اين كارگاه:
كمبود عرضه و سوداگري دلايل بحران بازار
طرح جامع، برنامهريزي مسكن ندارد
كوشش طرح جامع مقابله با اين تصور بود كه مهاجرت به تهران بسيار زياد است
دو سوم مهاجرت ها مربوط به منطقه تهران است نه شهر تهران
دكتر منصوري :
حداقل چند نكته وجود دارد كه ميتوان به عنوان نقاط مشترك مورد توافق و دستآوردهاي اين كارگاه به آن ها اشاره كرد:
1- هم زمان با بحران سوداگري، با كمبود عرضه براي گروههاي خاص در تهران مواجه هستيم.
2- نبود برنامهريزي مسكن در طرح جامع، به اين دليل كه طرح جامع مسكن به طور موازي اين هدف را دنبال ميكرده است.
3- كوشش طرح جامع مقابله با اين تصور بود كه مهاجرت به تهران بسيار زياد است.
4- اغلب مهاجرتها مربوط به منطقهي شهري (حاشيهي و شهرهاي اطراف)تهران است و نه شهر تهران.
اين موارد توافقهايي است كه ميتوان بر آنها تكيه كرد و به عنوان نقاط مشترك در داوريهايي كه در ادامه انجام خواهد گرفت مورد توجه قرار داد.
ابهام طرح فضايي دربارهي چگونگي توزيع جمعيت منطقه تهران
نبود برنامه ريزي مسكن يك نقصان در طرح جامع تهران
با حكم تراكم پايهي120 درصد در طرح جامع نه تنها راه سوداگرها بسته نميشد، بلكه راه عرضهي مسکن براي گروههاي خاص مسدود ميشد
تهران در وضع موجود به طور متوسط كمتر از دو طبقه ارتفاع دارد
اما برخي از مباحث طرح شده از سوي دوستان جاي سوال دارد. حداقل نبود برنامهريزي مسكن به عنوان يك نقصان درطرح جامع تهران مطرح است.
اگر قرار باشد جمعيت منطقهي شهري تهران(مجموعهي شهر تهران و شهرهاي اطراف آن) از 13 ميليون نفر به 17 ميليون برسد، بايد چگونگي توزيع آن در منطقه تهران با طرح فضايي تعيين شود.
گفته شد كه بخش اعظمي از نيازمندان مسكن، گروههاي خاص همچون جوانان متاهل اجارهنشين يا ساكن در خانه پدري هستند كه براي آنها كمبود عرضه داريم؛ اما پرسش ما اين است كه آيا با احكاميكه طرح جامع صادر كرده است، اين افراد صاحب خانه ميشوند؟
به طور حتم خير؛ چرا كه 120 درصد تراكم پايه، يك تراكم انقباضي است. بر اين اساس ميتوان گفت تقريباً هيچ مسكني نبايد توليد شود. تراكم 120 درصد در تهران عددي لوكس و غيراقتصادي است. هيچ كس حاضر نيست خانه خود را بكوبد و دو طبقه بسازد، زيرا پول ساخت آن نيز به دست نميآيد، چه رسد به آنکه براي سازنده سودي هم دربر داشته باشد. بر اين اساس ميتوان گفت تقريباً هيچ مسكني در تهران نبايد توليد شود.
به معناي شفافتر و دقيقتر با اين حكم نه تنها راه سوداگرها و كساني كه مسكنگران قيمت ميسازند و خريد و فروش ميكنند، بسته نميشد بلكه راه عرضه مسکن براي گروههاي خاص مسدود ميشد.
تهران به عنوان پايتخت و يک کلانشهر در وضع موجود به طور متوسط كمتر از دو طبقه ارتفاع دارد. اين وضعيت ناقض همان شهرسازياي است كه در اين جلسه مطرح و بر آن تأكيد شد. مصرف زمين در تهران غلط و بيرويه است و زميني جهت ارائه خدمات باقي نمانده است.
ميزان تراكم، خود يك مبناي متغير در محاسبهي ظرفيت جمعيت است
اگر تراكم را ثابت در نظر بگيريم در محاسبهي ظرفيت جمعيت پذيري شهر دچار اشتباه ميشويم
محدود بودن سرانهي خدماتي با اين فرض صحت دارد كه تراكم مسكوني را ثابت در نظر بگيريم
با افزايش تراكم امكان آزاد سازي زمين براي توسعهي خدمات پديد ميآيد
همچنان كه نبايد سرانهي مسكوني را ثابت در نظر گرفت، سرانهي خدماتي نيز نبايد ثابت تلقي شود
نكتهي ديگري كه بايد به آن اشاره كنم وقوع اشتباهات محاسباتي در محاسبهي ظرفيت جمعيت تهران است. توجه كنيم كه ميزان تراكم، خود يك مبناي محاسبهي ظرفيت جمعيت است؛ ظرفيت جمعيت در حالي در طرح جامع تهران محاسبه ميشود كه تراكم 120 درصد در نظر گرفته شده است. اما به اين نكته اشاره نميشود كه تراكم خود يك مبناي متغير در محاسبهي ظرفيت جمعيت است. اگر تراكم را ثابت در نظر بگيريم در محاسبهي ظرفيت جمعيت پذيري شهر محدود و دچار اشتباده ميشويم.
بايد دقت كنيم كه با صرف سرانهها نميتوان به جمعيت شهر تهران رسيد. به طور مثال با سرانهي 14 متر واحد مسكوني اين ميزان جمعيت نتيجه ميشود. اما نبايد سرانه ي مسكوني را ثابت تلقي كرد؛ چرا كه در اينجا تراكم يك مبنا است که مورد غفلت واقع شده است. با تغيير و افزايش تراكم، سرانهي مسكوني هم افزايش پيدا ميكند.
خبرنگار:
به گفته خانم خاتم فضاي خدماتي محدود است، بنابراين بايد نسبت آن را با جمعيت سنجيد. در نتيجه به اين نقطه ميرسيم که ميزان تراكم بايد محدود باشد و ناگزيريم سياست انقباضي در پيش بگيريم.
دكتر منصوري:
محدود بودن سرانهي خدماتي با اين فرض ميتواندصحت داشته باشد كه تراكم 120 درصد را ثابت درنظر بگيريم. در محاسبهي ظرفيت جمعيت پذيري شهر؛ همچنانكه نبايد سرانهي مسكوني را ثابت در نظر گرفت، به همين ترتيب، سرانهي خدمات را نيز نبايد ثابت تلقي كرد. هر دوي اينها با تغيير تراكم تغيير ميكند. با افزايش تراكم امكان آزادسازي زمين براي توسعهي خدممات به دست خواهد آمد . در اين صورت طرح جامع اين امكان را دارد كه با تغيير تراكم، سرانهي خدماتي را افزايش دهد.
بي توجهي طرح جامع به دو قطبي بودن تهران
يكي از اهداف طرح جامع، بايد تعادل بخشي فضايي باشد
20 برابر اختلاف ميان كمترين و بيشترين تراكم جمعيت در بلوكهاي شهري مناطق
نسبت 20 برابر را به 5 برابر برسانيم
كاستي ديگري كه در طرح جامع تهران به چشم ميخورد، بي توجهي به دو قطبي بودن آن، است. توزيع نامناسب جمعيت و نيز پراكندگي نامتعادل كاربريهاي ارزش افزا در شهر تهران به وپيدايي وضعيتي دو قطبي در اين شهر دامن ميزند؛ به گونهاي كه ،(كاربري هاي ارزش افزا، مراكز دانشگاهي، مراكز تجاري و اداري لوكس و كاربريهايي كه شأن سكونت را بالا ميبرد، در شمال شهر و شمال خيابان انقلاب قرار دارند؛ در حالي كه كاربري هاي كارگاه و انبار و آنچه كه شأن سكونت را پايين ميآورد، در جنوب شهر قرار دارد).
از سوي ديگر پراكندگي تراكم به گونهاي است كه در جايي تراكم 800 نفر و در جايي ديگر 40 نفر است.
در حال حاضر با حفظ تراكم جمعيت و تعادل فضايي، بين كمترين تراكم جمعيت در بلوكهاي شهري مناطق و بيشترين تراكم، حدود 20 برابر اختلاف است، يعني تراكم 800 نفر در مقابل 40 نفر وجود دارد.
حال اگر حق استفاده از ارتفاع بدهيم به اين معنا كه نسبت 20 را در تهران به 5 يا 6 برابر برسانيم، تهران شهري نسبتاً متعادل ميشود؛ يعني تا اين اندازه بين شهرك غرب و قلعه مرغي يا هاشمي، اختلاف در تراكم جمعيت و به تبع آن امكانات نخواهد بود.
خبرنگار:
آيا امكان اصلاح اين وضعيت دو قطبي در چارچوب يك طرح جامع وجود دارد؟
دكتر منصوري:
بله، وظيفهي طرح جامع اصلاح مشکلات و رفع ايرادات اصلي شهر است.
يكي از اهداف طرح جامع بايد تعادل بخشي فضايي باشد. تهران در حال حاضر يك شهر دوقطبي است، شمال تهران و جنوب تهران. شمال شهر برخوردار و جنوب شهر محروم است. بنابراين يكي از اهداف طرح ميبايست تعادل بخشيدن به اين وضعيت باشد.
مسئلهي بافت فرسوده و انواع مداخله دربافت فرسوده مطرح شد كه اين مساله خود، موضوع يك بحث است و بايد به زمان ديگري موکول کرد.
خبرنگار:
به گفته خانم خاتم فضاي خدماتي محدود است، بنابراين بايد نسبت آن را با جمعيت سنجيد. در نتيجه به اين نقطه ميرسيم که ميزان تراكم بايد محدود باشد و ناگزيريم سياست انقباضي در پيش بگيريم.
دكتر منصوري:
اين مسأله با اين فرض است كه تراكم 120 درصد را ثابت درنظر بگيريم. تراكم 120 درصد در تهران عددي لوكس و غيراقتصادي است. هيچ كس حاضر نيست خانه خود را بكوبد و دو طبقه بسازد، زيرا پول ساخت آن نيز به دست نميآيد، چه رسد به آنکه براي سازنده سودي هم دربر داشته باشد.
در حال حاضر با حفظ تراكم جمعيت و تعادل فضايي، بين كمترين تراكم جمعيت در بلوكهاي شهري مناطق و بيشترين تراكم، حدود 20 برابر اختلاف است، يعني تراكم 800 نفر در مقابل 40 نفر وجود دارد. حال اگر حق استفاده از ارتفاع بدهيم به اين معنا كه نسبت 20 را در تهران به 5 يا 6 برابر برسانيم، تهران شهري متعادل ميشود؛ يعني تا اين اندازه بين شهرك غرب و قلعه مرغي يا هاشمي، اختلاف در تراكم جمعيت و به تبع آن امكانات نخواهد بود.
گام اول پذيرش هدف است، پرسش از نحوهي حركت به سوي آن، گام دوم است
ابتدا بايد تهران براي تهرانيها را به عنوان حق شهروندي آنها بپذيريم
گفتهي آقاي اطهاري در توصيف وضع موجود درست است، اما هرگز موافق نيستم كه تغيير وضع موجود امكان پذير نيست
كمال اطهاري:
موضوع اين است كه تغيير در چه مدت زمان صورت گيرد. تغيير جغرافيا اگر سختتر از تاريخ نباشد آسانتر هم نيست.
دكتر منصوري:
صحبت دربارهي هدف است؛ تحققپذيري آن، همان پرسش مورد نظر است. گام اول پذيرش هدف است، اين كه با شرايط و امكانات موجود هدف در ظرف زماني مشخص چگونه تحقق ميپذيرد و پرسش از نحوهي حركت به سوي آن، گام دوم است.
اين كه آقاي اطهاري ميگويند وام مسكن 30 درصد قيمت ساختمان است و قسط آن معادل تمام حقوق طبقات با درآمد متوسط است و بنابراين چنين افرادي هيچوقت نميتوانند در تهران صاحب خانه شوند، درست است. لکن ايشان مي فرمايند شعار تهران براي تهرانيها، يعني اين كه تمام تهرانيها صاحب خانه شوند نوعي عوام فريبي و حرفي محال است.
اما مسئله اين است كه ما در اين هدف با هم تفاهم نداريم. اگر چه من مقدمهي ايشان را تأييد ميكنم؛ از نظر من هم وضع موجود همان چيزي است كه آقاي اطهاري ميگويند. اما هرگز موافق نيستم كه تغيير اين وضعيت امكانپذير نيست و ما بايد اين وضعيت را بپذيريم. اين ديدگاه مانند اين است كه مردم را به مهاجرت اجباري و يا باقي ماندن در وضع فلاكت باري كه دارند تشويق كنيم.
اما اين كه « راهحلها چيست؟» پرسش دوم را پيش روي ما طرح مي کند. ابتدا بايد بپذيريم كه ما عزم خروج از اين معضل و حل آن را داريم. ابتدا بايد «تهران براي تهرانيها را به عنوان حق شهروندي آنها بپذيريم، پس از آن ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اين مشکل، اتفاقي نيست كه تنها براي ما رخ داده است. شهرهاي بزرگ دنيا هم اين مشكل را داشتند، اما آن ها پذيرفتند كه شهر به همه ساكنان آن تعلق دارد و آنها بايد برنامهاي تدوين كنند كه همهي ساكنان خانهدار شوند.
شهرداري در بسياري از شهرهاي كاپيتاليستي اروپا بزرگترين توليد كننده و مالك مسكن شد
مسكن اجتماعي در بسياري از شهرهاي دنيا اجرا شده است
شهرداري در بسياري از شهرهاي كاپيتاليستي اروپا بزرگترين توليد كننده و مالك مسكن شد
ساختمانهاي HLM در پاريس و council houseدر لندن
مفهومي كه خانم خاتم به عنوان مسكن اجتماعي مطرح ميكنند، در بسياري از نقاط دنيا در عمل اتفاق افتاده است. چرا شهرداري در بسياري از شهرهاي كاپيتاليستي اروپا بزرگترين توليد كننده و مالك مسكن شد؟ چرا مالك ساختمانهاي HLM در پاريس و council house در لندن و بسياري از شهرهاي بزرگ كاپيتاليستي (نه سوسياليستي) در تملک شهرداري است؟ زيرا آنها نيز مانند ما به اين وضعيت بحراني رسيده بودند، اما اين اعتقاد را داشتند كه پاريس براي پاريسيها و لندن براي لندنيها است و در نتيجه يك راهحل براي آن پيدا كردند. اما متاسفانه هدفگيري طرح جامع تهران اين نبود.
قضاوت خوشبينانه دربارهي طرح جامع: اين طرح به دنبال حفظ وضع موجود بوده است
اهداف طرح جامع تهران، اجتماعي و ناظر به مسائل تهران نبوده است
اساساً اين طرح به دنبال مسئله شناسي مسكن نبوده است
قضاوت ما دربارهي طرح جامع در حالت خوشبينانه اين است كه اين طرح به دليل سخت بودن مسأله، حكمي مبني بر اينكه وضع موجود را بههم نريزد و زيربناي آن را دگرگون نكند، ارائه كرده است كه اين همان نقطهي اختلاف ما با آقاي اطهاري و خانم خاتم است.
واقعيت آن است كه اهداف طرح جامع، اجتماعي و ناظر به مسائل تهران نبوده است. اساساً طرح جامع در بحث مسكن به دنبال مساله شناسي نبوده است، اينكه مساله مسكن در تهران چيست تا به حل آن بپردازد در اين طرح دغذعه نبوده است.
نبايد با واگذار كردن مسووليت برنامهريزي مسكن در طرح جامع تهران به طرح مجموعهي شهري تهران، به نوعي فرافكني كرد
فرض بر اين است كه طرح جامع تهران تنها قابليت مطرح شدن براي شهر تهران را دارد
اگر بتوان به طور منطقي احكامي با نفوذ کلي صادر كرد، بسيار عالي است
بايد طرح بالادست، طرح منطقه باشد و ديد كلاني به شهر داشت، اما در حال حاضر، آن طرحها موجود نيستند
در پايان بايد نكتهي ديگري نيزاشاره كنم، فرض بر اين است كه طرح جامع سندي در مورد شهر تهران است. البته درست است كه بايد طرح بالادست، طرح منطقه باشد و ديد كلاني نسبت به شهر داشته باشيم، اما در حال حاضر، آن طرحها موجود نيستند و ما طرح جامع را براي شهر تهران تهيه ميكنيم. واقعيت اين است كه طرح مجموعهي شهري علي رغم آن كه تديون شد، اما به دليل آنكه فاقد پايگاه و تعريف قانوني بود، كنار گذشته شد. از اين رو اين طرح براي ساير طرحها الزام آور نيست. اگر حوزهي تأثير و عمل طرح جامع به منطقهي تهران تسري و توسعه يابد، ممكن است قضاوت دربارهي اين طرح تغيير كند، اما واقعيت اين است كه در قوانين ما، طرح جامع تهران تنها قابليت مطرح شدن براي شهر تهران را دارد. حال اگر بتوان به طور منطقي احكامي با نفوذ کلي صادر كرد و به واسطهي نفوذشان اين حكم درست باشد، بحثي ديگر است.
بنابراين نبايد با واگذار كردن مسووليت برنامهريزي مسكن در طرح جامع تهران، به طرح مجموعهي شهري تهران، به نوعي فرافكني كرد.
انتهاي پيام
نظرات