اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد چهارمين بخش از گزارش گفت و گوي خبرنگار سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) با دكتر بيتالله ستاريان عضو هيأت علمي دانشگاه تهران درباره سياستگذاري و برنامهريزي مسكن است كه به بررسي الزامات ورود به دورهي دوم برنامه ريزي مسكن اختصاص دارد.
دكتر ستاريان كه در بخشهاي پيشين به تعريف دورههاي مختلف برنامهريزي مسكن پرداخته بود، در اين بخش به توضيح دربارهي اهميت و الزامات دورهي دوم برنامهريزي مسكن ميپردازد، او همچنين از پايان فرصت مرحلهي دوم برنامهريزي مسكن در پايان سال 1389 سخن ميگويد و تبعات ورود به مرحلهي سوم برنامهريزي مسكن را توضيح ميدهد.
فرصت اين كه صرفاً براي توليد برنامهريزي كنيم را از دست دادهايم
در ميانهي راه دورهي دوم قرار داريم ؛ يعني برنامهريزي همزمان براي:
افزايش توليد
و اصلاح رفتار متقاضي
خبرنگار:
در بخش پيشين سه دورهي برنامهريزي مسكن را تعريف كرديد، از منظر شما شرايط كنوني برنامهريزي مسكن در كشور ما با كدام يك از اين سه دوره تطبيق دارد؟
دكتر ستاريان:
همانطور كه پيش از اين توضيح دادم، در بخش مسكن سه دورهي برنامهريزي داريم. اولين دوره، برنامهريزي براي توليد است، متأسفانه بررسي تركيب جمعيتي و بحرانها و ناهنجاريهاي زاييدهي بخش مسكن همچون حاشيهنشيني، به خوبي نشان ميدهد كه ما فرصت اين كه صرفاً براي عرضهي برنامهريزي كنيم را سپري كردهايم. شايد تا سال 83-82، يعني 4 سال قبل فرصت توليد را داشتيم اما هم اكنون ميانهي راه دورهي دوم يعني برنامهريزي همزمان براي توليد و اصلاح رفتار متقاضي هستيم. نياز واقعي ما در هر يك از سالهاي دههي 80 سالانه يك ميليون و 400 هزار واحد مسكوني بوده است. اما كسري توليد در سالهاي گذشته باعث شده كه اين نياز به 2 ميليون واحد در سالهاي باقيماندهي اين دهه افزايش يابد. براي پاسخ گفتن به اين نياز بايد رفتار متقاضي تغيير دهيم. به همين دليل گفته ميشود ما به دوران دوم برنامهريزي مسكن وارد شدهايم كه بايد به طور همزمان براي توليد و تغيير رفتار متقاضي برنامهريزي كنيم. در اين دورهي برنامهريزي بايد ارگانهاي سياسي و فرهنگي هم وارد اين حوزهي برنامهريزي شوند.
با الگوي 75 متر مربع نميتوان پاسخگوي نياز 2 ميليون متقاضي در سال بود
خبرنگار:
مجموعهي اقداماتي كه ميتوان براي برنامهريزي رفتار و اصلاح نوع تقاضاي متقاضي انجام داد چيست؟
دكتر ستاريان:
در وهلهي اول بايد فرهنگ متقاضي را تغيير دهيم و او را توجيه كنيم كه همچون گذشته الگوي مصرف 75 متر مربع ممکن نيست، در حال حاضر الگوي مصرف 30 تا 35 مترمربع كافي است. يعني بايد الگوي مصرف را كاهش دهيم، زيرا با الگوي مصرف 75 متر مربع و نميتوان پاسخگوي نياز 2 ميليون متقاضي در سال بود.
ازدواج زود هنگام و دير هنگام جوانها در بخش مسکن تاثيرگذار است
در تمام دنيا براي برنامهريزي مسكن، به طور حتم ضريب تأهل يا تجرد جوانها را در نظر ميگيرند
از منظر سياستگذاران مسكن، بايد جوانها را تشويق به ازدواج به موقع كرد؛ به اين معنا كه نه زود ازدواج کنند ونه دير، زيرا هر دو حالت براي بخش مسكن مشكلساز است. اگر زود ازدواج كنند و تشكيل خانواده بدهند، فرصت را از ما ميگيرند و اگر هم دير تصميم به ازدواج بگيرند، تشكيل خانوار تك نفره را ميدهند و نياز مسکن 2 برابر ميشود. هر دو حالت در بخش مسكن تاثيرگذار است. اما سياستگذاران در مواجهه با موضوعات و مسئلههاي ديگر همچون اشتغال با چنين پيچيدگيهايي مواجه نيستند، چرا كه افراد چه تشکيل خانوار بدهند و چه ندهند، نيازمند شغل هستند و تاثير چنداني در وضعيت تقاضاي اشتغال جامعه نخواهد گذاشت. حال اينکه در بخش مسكن، با ازدواج 2 نفر ، 1 خانوار تشكيل ميشود که 1 مسکن نياز دارند. از سوي ديگر اگر جوانها تا سنين بالا مجرد بمانند، تعداد خانوارهاي تك نفره که هر يك نيازمند خانهاند زياد ميشود و تامينشان از توان ما خارج است. در تمام دنيا براي برنامهريزي مسكن، به طور حتم اين ضريب يعني ميزان تأهل يا تجرد جوانها و نياز آن ها به مسکن را در نظر ميگيرند.
بحران بخش مسكن از سال1365 آغاز شد
اهميت تلاش براي تغيير سطح و نوع تقاضا
خبرنگار:
اگر در نظر بگيريم تقريباً انفجار جمعيتي كه در سالهاي گذشتهي رخ داد، امروزبه سن ازدواج قرار گرفته است، وضعيت ما در برنامهريزي چگونه بايد تحليل شود؟
خبرنگار:
شما صحبت از يك دوران بحراني ميكنيد كه همه چيز بايد به سرعت انجام گيرد، اما كار فرهنگي زمان زيادي نياز دارد.
دکتر ستاريان:
بله. البته بحران بخش مسکن از سال 1365 شروع شده است و ما ميبايست از همان زمان براي امروز برنامهريزي ميكرديم. از سالهاي پيش تذكر داديم و اعلام كرديم كه امروز فرصت داريد و اگر اين دوران را سپري كنيم مجبور هستيم علاوه بر توليد براي متقاضي هم برنامهريزي كنيم. باز هم تذكر ميدهم ما در ميانه راه دورهي دوم برنامهريزي مسكن هستيم؛ اگر از اين دوران خارج شويم ديگر فرصت برنامه ريزي براي توليد را از دست ميدهيم.
خبرنگار:
كشورهاي ديگر از چه ابزارهايي براي تغيير رفتار متقاضي در اين دوران برنامهريزي ميكنند؟
دكتر ستاريان:
بهترين راهکارها اين است كه اولا سطح و نوع تقاضا را تغيير دهيم و بعد از آن متقاضيان را جابهجا کنيم. زماني در خود کشور تشويق به مهاجرت ميشود، گاهي برنامهريزان مسكن براي كاهش سطح تقاضا، تشويق به مهاجرت به كشورهاي ديگر و حتي اقدام به رفع موانع حقوقي براي مهاجران ميكنند.
بي خانماني، كپرنشيني و ناهنجاري هاي اخلاقي، جمعيتي، اجتماعي و سياسي
خبرنگار:
اگر از مرحلهي برنامهريزي براي متقاضي و عرضه خارج شويم چه اتفاقي رخ ميدهد؟
دكتر ستاريان:
به دورهياي بسيار بسيار خطرناک ميرسيم که کاري از دست ما بر نميآيد و برنامهريزان در اين دوران ديگر حرف از توليد و مانند آن نميزند، بلكه آن ها بايد بگويند با اين همه جمعيتي که خانه ندارند چه کار بايد کرد. با انواع و اقسام معضلات اجتماعي همچون بيخانماني و كپرنشيني مواجه ميشويم. ناهنجاريهاي اخلاقي، اجتماعي، جمعيتي و سياسي ايجاد مي شود. در اين شرايط نه ميتوانيم يک شبه به مردم خانه بدهيم و نه ميتوانيم به آنها بگوئيم که چند سالي در خيابان بخوابند، يا چند سالي همان کپرنشيني را تحمل کنند.
نبايد فرصتي را که براي توليد داريم از دست بدهيم، اما باز هم کافي نخواهد بود، به همين دليل سطح و نوع تقاضا را نيز بايد کاهش دهيم. به هر حال به هيچ وجه نبايد اجازه دهيم كه به دوره سوم وارد شويم.
سال 1389، سال اتمام فرصت
در صورت عدم برنامهريزي با بيش از 5 تا 6 ميليون خانوار بدون مسکن مواجه خواهيم شد
خبرنگار:
چقدر براي دوران دوم برنامهريزي مسكن فرصت داريم؟
دكتر ستاريان:
اما اگر سال 1389 فرا رسد ما اين دوره را هم از دست دادهايم. در اين صورت ديگر نمي توانيم براي 5 سال آينده هم برنامهريزي کنيم، زيرا آن اندازه درگير بحرانهاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي ايجاد شده توسط 5 تا 6 ميليون خانوار بدون سرپناه، خانوارهاي کپرنشين و حاشيهنشيني که هيچگونه امکاناتي ندارند هستيم که امکان برنامهريزي مسكن وجود نخواهد داشت. ما با طبف وسيع و متنوعي از مشكلات برخورد خواهيم کرد؛ در اين دوران ديگر برنامهريزان سياسي و اجتماعي برنامهريزي ميکنند نه برنامهريز مسکن؛ زيرا ديگر کاري از دست برنامهريزان مسکن برنمي آيد.
خبرنگار:
پديد آمدن اين سطح از مشكلات قدري دور از ذهن به نظر نميرسد؟
دکتر ستاريان:
اما وقتي شما با اعداد و ارقام محاسبه ميكنيد متوجه ميشويد كه اين احتمال وجود دارد. در سال 1382 پانصد هزار حاشيه نشين (در كشور) وجود داشت. هم اكنون حدود هفت ميليون حاشيه نشين داريم. در چند سال آتي نيز به همين سرعت تعداد حاشيه نشينيان افزايش خواهد يافت. هنگامي که تعداد حاشيه نشينها به حدود 20ميليون نفر برسد چه خواهيم كرد؟
اگر شما امروز به يک شهر دورافتاده برويد متوجه ميشويد که در آنجا هم مشکل مسکن وجود دارد. مدتي پيش نميتوانستيد باور کنيد که براي مثال در شهرهاي بسيار دورافتاده قيمت واحدهاي مسکوني متري 1 تا 5/1 ميليون باشد. چند سال در محلهي فرشته قيمت مسکن متري 1 ميليون تومان بود، در صورتي که امروز گاه در دورافتادهترين شهرهاي ما قيمت مسکن متري 1 ميليون تومان است.
همانگونه كه عرض كردم ما فرصت 20 ساله و بسيار طولاني اي كه را براي برنامهريزي تنها براي توليد داشتيم به طور كامل از دست داديم و در حال حاضر در ميانهي دوره دوم هستيم. ما تنها چند سال فرصت داريم تا توليد را به سرعت افزايش دهيم و همچنين به طريقي تاثير متقاضي را كمرنگ كنيم. اگر اين مرحله را سپري کنيم يعني به سال 1389 برسيم، بايد توليد را به طور کامل كنار بگذاريم. زيرا اهميت مسائل و بحرانهاي شديد جمعيتي به اندازهاي زياد خواهد شد كه اهميت توليد فراموش ميشود.
ادامه دارد...
نظرات