عبدالمحمد آيتي در 81سالگي همچنان پركار است. به فرهنگستان زبان و ادب فارسي ميرود، مينويسد، متون كهن را شرح ميدهد و ترجمه ميكند.
اين مترجم، نويسنده و پژوهشگر پيشكسوت در ديدار بخش فرهنگ و ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با او، دربارهي خودش، وضعيت زبان فارسي، ترجمهي قرآن، ادبيات معاصر و جهاني شدن ادبيات ايران سخن گفت.
مترجم متنهاي ديني و كهن و علاقهمند به ادبيات معاصر
آيتي از معدود مترجماني است كه همزمان با ترجمهي «قرآن كريم»، «نهجالبلاغه»، «صحيفهي سجاديه» و متون كهن، بنا به علاقهاش، در زمينهي ادبيات معاصر شامل: شعر و داستان هم كار كرده و به مطالعهي اين بخش از ادبيات نيز علاقهمند است.
او دربارهي اين موضوع توضيح داد: من با ادبيات معاصر آشنايي دارم. دربارهي نيما يوشيج در دو كتاب «منظومهي مانلي» و «در تمام طول شب» كار كردهام. به نظر من، اين دو زمينه هيچ منافاتي با هم ندارند و آنها كه اينگونه فكر ميكنند، در اشتباهاند. اگر كسي بر ادبيات معاصر مسلط باشد، ميتواند كار كند؛ به اين شرط كه كتابهاي معاصر را از نويسندگان، شاعران و رماننويسان خوانده باشد و آنها را بشناسد.
شعر خوب كم شده است
آيتي در ادامه يادآور شد: من از سال 40 به بعد به نوشتن نقد دربارهي شعر معاصر در مجلهي «راهنماي كتاب»، تا زماني كه تعطيل شد، پرداختم. شعر و رمان امروز را هم ميخوانم. از آثار نويسندگان، مثلا «كليدر» و «جاي خالي سلوچ» محمود دولتآبادي را خواندهام. آثار احمد محمود را هم از «همسايهها» تا «مدار صفردرجه» خواندهام. البته از معاصرترها كمترمطالعه كردهام. آثار هوشنگ گلشيري را خيلي ميخوانم و معتقدم او از بهترين نويسندگان ماست. از گروه شاعران هم شعر شاعراني را كه همسن و سال خودم هستند، بيشتر ميخوانم. از سنتگراها مثلا شهريار و از نوگراها هم نيما را خيلي ميخوانم. اين خيلي جديدها هم كه ديگر شعرشان خيلي خواندن ندارد و شعر خوب كم شده است.
ترجمهي قرآن و قريحهي خلق عبارات زيبا
عبدالمحمد آيتي همچنين دربارهي ارزيابياش از ترجمههايي كه از قرآن كريم در سالهاي اخير صورت گرفته است، به ايسنا گفت: بعضيها بازي ميكنند. عدهاي آيهي شريفهي «والشمس والضحي» را ميگويند سوگند به حور و تابشش. در صورتيكه كلمهي درست، خورشيد بايد باشد. نوعي سرهنگاري ميكنند و از اينجور كارها. برخيها پرانتز باز ميكنند و مرتب تكليف روشن ميكنند. اولين ترجمهي قرآن بهصورت امروزي اثر زندهياد الهي قمشهاي است، كه استاد خودم بود.
اين مترجم پيشكسوت افزود: من در ترجمهي قرآن غالبا به تفسير تبيان شيخ طوسي و ابوالفتوح رازي مراجعه ميكردم. ترجمهي قرآن مثل نويسندگي و شعر گفتن است، كه قريحهي خلق عبارات زيبا ميخواهد.
دربارهي زبان فارسي هيچ دغدغهاي ندارم
عضو پيوستهي فرهنگستان زبان و ادب فارسي سپس دربارهي بحثهايي كه اين روزها دربارهي تهديد يا از بين رفتن زبان فارسي مطرح ميشود، اظهار داشت: وقتي چيزي ساخته ميشود، مثل كامپيوتر، تلويزيون و يا اينترنت، مقدار زيادي لغت همراه خود ميآورد. مثلا راهش بيانداز را ميگويند پلي (PLAY) كن! اما من دربارهي زبان فارسي هيچ دغدغهاي ندارم؛ چون آنقدر محكم و غليظ است، كه با اين چيزها خللي در وجودش پيدا نميشود. الآن ما اين شعر را هنوز هم ميخوانيم كه «بوي جوي موليان آيد همي». اين شعر بيش از هزار سال است كه سروده شده؛ ولي وقتي ميخوانيدش، انگار مال امروز است، يا مثلا داستان «گردآفريد» از «شاهنامه»؛ جدا از لغات مشكل اين اثر. ما اينها را متوجه ميشويم؛ حال آنكه در اروپا زبان كساني مثل شكسپير يا امثال او را ديگر امروز نمي فهمند؛ ولي ما شعر فردوسي، نظامي و يا داستان «سمك عيار» را ميفهميم و برايمان قابل دركاند.
فرهنگستان زورش نميرسد!
او در عين حال متذكر شد: فرهنگستان زبان و ادب فارسي دارد كوشش ميكند براي برخي از اين لغتها در حد امكان معادل فارسي بگذارد؛ مثلا براي اسپري «افشانه» و براي مانور «رزمايش» را جايگزين كرد، كه لغتهاي خوب و شكيلي هستند. ولي از سويي هجوم لغات بيگانه بهقدري زياد است، كه فرهنگستان زورش نميرسد!
خيلي هم نميشود گفت جهاني نيستيم
آيتي دربارهي جهاني شدن ادبيات فارسي هم صحبت كرد و خاطرنشان ساخت: كساني كه به زبان انگليسي تكلم ميكنند، در سراسر جهان خيلي زيادند. قبلا فرانسه زبان غالب بود. اما امروز زبان انگليسي با اقتصاد و جهاني شدن ارتباط دارد. اين است كه يك كتاب كه به فارسي نوشته ميشود، تنها در ايران، افغانستان و تاجيكستان ميتوانند آنرا بخوانند؛ اما زبان انگليسي مخاطبان بسياري دارد. زبان فارسي از اين جهت محدود است؛ مگر آنكه آثار به زبانهاي ديگر ترجمه يا نوشته شوند. ادبيات ما مثل آثار حافظ ، سعدي، خيام و مولوي در اثر ترجمه جهاني شدهاند و اگر ترجمه نميشدند، اينها هم در همان محدودهي خود باقي ميماندند. يا «غزليات شمس» كه خوانندهي آمريكايي آنها را ميخواند. خيلي هم نميشود گفت ما جهاني نيستيم. خيام، حافظ ، سعدي، فردوسي و مولوي همه از ادبيات فارسياند و جهاني.
آيتي همچنين متذكر شد: ادبيات ما لياقت و شايستگي اين را كه جهاني شود، دارد؛ چه در داستان و چه در شعر، و چه در ادبيات قديم و چه جديد. اتفاقا مستشرقان دربارهي ادبيات ما تحقيق كردهاند؛ مثل ادوارد براون. ادبيات ما ناشناخته نيست؛ حتا از داستانهاي ما مثل «بوف كور» صادق هدايت چند ترجمه صورت گرفته است، يا از آثار صادق چوبك؛ منتها با واسطه معرفي و مطرح شدهاند؛ يعني بايد ترجمه شوند. البته زبان عربي دامنهاش وسيعتر است و كتابي كه نويسندهي عرب مينويسد، خواننده دارد؛ ولي آثار ما شايد كمتر مخاطب داشته باشد.
نگاهي به زندگي و آثار عبدالمحمد آيتي
به گزارش ايسنا، عبدالمحمد آيتي متولد 14 ارديبهشتماه سال 1305 در بروجرد است.
تحصيلات خود را در سال 1325 پس از ورود به تهران در رشتهي معقول (فلسفه) آغاز كرد. مدتي در شهرستانهاي بابل، ساوه و گرمسار بهعنوان دبير آموزش و پرورش به تدريس مشغول شد.
در سال 1337 به پيشنهاد پرويز ناتل خانلري براي استخدام در بنياد فرهنگ ايران به تهران آمد. مدتي نيز بهعنوان سردبير مجلهي آموزش و پرورش فعاليت كرد و در سال 1359 بازنشسته شد.
در دانشكدهي دماوند داستانهاي فارسي و عربي را در مقطع كارشناسي ارشد تدريس ميكرد. پس از بازنشستگي به ترجمهي «تاريخ ابن خلدون» در 7 مجلد و «تاريخ دولت اسلامي» در 5 جلد از عربي به فارسي اقدام كرد.
مدتي با «كتاب هفته»، «بامشاد»، «اميد ايران»، «راهنماي كتاب» و «سخن» همكاري داشت.
«كشتي شكسته» را از تاگور ترجمه كرد، كه توسط شركت انتشارات كتابهاي جيبي مؤسسهي فرانكلين چاپ شد.
ترجمهي «قرآن كريم» او سه سال به طول انجاميد، از سال 56 تا 59، كه تاكنون 13بار هم منتشر شده است.
آيتي حدود 50 كتاب تأليف و ترجمه در كارنامهي كارياش دارد، كه از آن جمله به اين موارد ميتوان اشاره كرد: «رندا» (مجموعهي داستانهاي معاصر سوريه)، ترجمهي «شاهنامه»ي بنداري، «باربد و چند داستان غيرحماسي از فردوسي» و «تحرير تاريخ وصاف».
او هماكنون در فرهنگستان زبان و ادب فارسي فعاليت دارد.
انتهاي پيام
نظرات