• شنبه / ۲۰ مرداد ۱۳۸۶ / ۱۱:۲۲
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8605-05030

ديدار با قمر آريان؛ «خودمان را نتوانسته‌ايم نشان دهيم»

ديدار با قمر آريان؛
«خودمان را نتوانسته‌ايم نشان دهيم»

قمر آريان اين روزها به‌خاطر كسالت سرماخوردگي و عوارض آن در خانه مشغول استراحت است؛ اما كتاب‌هاي عبدالحسين زرين‌كوب ـ همسرش ـ را روبه‌روي خود گذاشته است و مي‌گويد: حالا كه به‌خاطر كسالت بيش‌تر در خانه هستم، يك دور ديگر همه‌ي كتاب‌هاي او را دارم مي‌خوانم و معلومات فراوان كسب مي‌كنم.

اين بانوي پيشكسوت نويسنده و پژوهشگر در ديدار بخش فرهنگ و ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با وي، از تازه‌ترين كتابي كه نوشته و در انتظار انتشار است، مي‌گويد و درباره‌ي شناساندن ادبيات ايران، خط و زبان فارسي، بزرگداشت مفاخر و دريغ از دست رفتن كساني چون: بديع‌الزمان فروزانفر، عبدالحسين زرين‌كوب، عباس زرياب‌ خويي، علي‌اصغرخان حكمت و احمد بهمنيار در فرهنگ و ادبيات اين سرزمين، و يادآور مي‌شود كه فروزانفر و حكمت هر دو از استادانش در دانشگاه بوده‌اند؛ يكي در درس ادبيات و ديگري در درس تاريخ اديان، و بهمنيار هم در مقطعي به او عربي ياد داده است.

زرين‌كوب نابغه بود

آشنايي قمر آريان و عبدالحسين زرين‌كوب به سال‌هاي 1324 و 25 برمي‌گردد؛ زماني كه هر دو به دانشكده‌ي ادبيات دانشگاه تهران وارد شدند.

او درباره‌ي همسرش مي‌گويد: واقعا نابغه‌اي بود و حتا امروز هم هركدام از كتاب‌هايش را كه مي‌خوانم، حيران مي‌شوم از اين همه استعداد در كلام و تحقيق. كارهاي او بسيار عميق است. تصميم گرفتم حالا كه در خانه هستم، يك دور كتاب‌هايش را بخوانم. اول «فن شعر» ارسطو را خواندم و حيران آن‌همه معلومات مستدل و مهم شدم. البته كتاب‌هاي ايشان را جزء به جزء كه از چاپخانه مي‌آمد، مي‌خواندم.

اگر كتاب «بامداد اسلام» زرين‌كوب ترجمه مي‌شد...

او در ادامه تصريح مي‌كند: بارها گفته‌ام اگر كتاب «بامداد اسلام» زرين‌كوب را به انگليسي يا آلماني ترجمه كنند، خيلي از غربي‌ها از تمام مطالعات اشبولر و ... بي‌نياز مي‌شوند؛ اما هيچ دستگاهي اين‌ها را ترجمه نمي‌كند و نه فقط ترجمه، بلكه حمايت هم نمي‌شوند. البته اگر حمايتي هست، از طريق نهادهاي دولتي و فرهنگي باشد، بهتر است. الآن مترجمان خوبي داريم. مي‌توانند مؤسسه‌اي درست كنند كه آثار متقابلا ترجمه شوند و بدون اظهار غرض‌ورزي، ترجمه‌ي صحيح صورت گيرد. داستان‌هاي بي‌خودي و بي سر و ته را برخي‌ها ترجمه مي‌كنند و به‌عنوان ادبيات ايران معرفي مي‌كنند. اما ادبيات واقعي ما اين قابليت را دارد كه جهاني شود.

اشتباهات مسؤولان و جهاني ‌نشدن ادبيات ايران

آريان درباره‌ي اين‌كه چگونه ادبيات ما مي‌تواند جهاني شود، توضيح مي‌دهد: يكي از اشتباهاتي كه دولت‌هاي ما مي‌كنند، اين است كه به اين فكر نمي‌كنند كه مي‌توانند آثار خوب فارسي را كه توليد مي‌شوند، به مترجمان درجه يك، كه خوشبختانه فراوان داريم، بدهند تا به زبان‌هاي مطرح دنيا ترجمه كنند. در غرب فقط از ما «بوف كور» صادق هدايت را مي‌شناسند. مسؤولان مربوطه حتا متوجه اهميت اين مطلب نيستند. دنيا ما را در زمان حاضر صاحب هيچ اثر مهمي نمي‌داند.

واژه‌هاي عجيب و غريب

قمر آريان سپس درباره‌ي صيانت از زبان فارسي مي‌گويد: الآن وقتي برخي از مقاله‌هاي روزنامه‌ها را مي‌خوانم، واقعا نمي‌فهمم. لغت‌هاي عجيب و غريب مي‌آورند؛ حتا واژه‌هاي فرهنگستان زبان و ادب فارسي هم گاهي عجيب و غريب‌اند و اين‌گونه معادل‌ها خوب نيستند. اصلا برخي معادل‌ها بهتر است همان اصلش به كار برده شود. ما بايد متون قديمي خود را بخوانيم و واژه‌هاي‌مان را از ميان‌شان پيدا كنيم. بايد همين استثناها را پيدا و ترجمه كنند.

نتوانسته‌ايم خودمان را نشان دهيم

آريان معتقد است كه زبان فارسي با وجود اين آثار قديمي از بين نمي‌رود؛ در عين اين‌كه نويسندگان ما را دارند مي‌دزدند، و مثلا ترك‌ها و عرب‌ها مي‌گويند فلان نويسنده و يا شاعر مال ماست. ما نتوانسته‌ايم خودمان را نشان دهيم. بايد دستگاهي باشد كه درجه يك‌ها را شناسايي و اقدام به ترجمه و معرفي‌شان كند.

پارتي‌بازي به كنار!

او در عين حال تأكيد دارد: در اين‌گونه كارها بايد آشنابازي و به اصطلاح پارتي‌بازي كنار برود و اهل تحقيق بنشينند و چيز بي‌خود را بگذارند كنار، كه ترجمه نشود؛ اثري كه فرنگي هم آن‌را نفهمد. بايد عده‌اي از پيرهاي اين كار را كه از ادب قديم اطلاعات كافي دارند، در انجمن خود بگذارند و از معاصرترها هم عده‌اي را بگمارند تا كار كنند. كساني مثل همايي و فروزانفر و زرياب ‌خويي و امثالهم. بايد بي‌غرض كار كنند و تنها به اين بيانديشند كه دارند براي مملكت كار مي‌كنند.

مورد علاقه‌ها

قمر آريان به تاريخ بيهقي علاقه دارد؛ چون از نظر انشا و تاريخ‌نويسي آن‌را فوق‌العاده مي‌داند. مي‌گويد، شعر ملك‌الشعرا بهار و شهريار را خيلي خوب مي‌شناسد و معتقد است، شعر نو شروعش با فروغ فرخزاد بوده، كه شاعر خيلي خوبي است. پروين اعتصامي هم كاملا بي‌نظير است و زنان ديگر از شعر اين دو تقليد كرده‌اند.

او در ادامه يادآور مي‌شود: نيما يوشيج جرأت كرد وزن را بشكند. هيچ‌كس جرأت او را نداشت كه چنين كند. اولين اثري كه از او ديدم، «افسانه» بود، كه عالي است و بعد از او كم‌كم همه جرأت پيدا كردند. مهدي اخوان ثالث كه شعر مي‌گفت و در مشهد به او توجهي نشد، به تهران آمد و مقبول شد. سهراب سپهري هم خوب است. فريدون مشيري عالي است. سيمين بهبهاني خيلي خوب غزل مي‌گويد. محمدرضا شفيعي كدكني، سياوش كسرايي و هوشنگ ابتهاج هم كه از خوب‌ها‌ هستند.

عده‌اي به اسم شعر، چرند و پرند مي‌نويسند!

آريان در بخشي از اين گفت‌وگو درباره‌ي ارزيابي‌اش از شعر و شاعران امروز مي‌گويد: شاعران امروز دغدغه دارند. وضعيت شعر خوب و رو به ترقي است. اتفاقا جوان‌ها شعر نو را مي‌خوانند. هرچند يك عده‌اي به اسم شعر، چرند و پرند مي‌نويسند؛ اما وضعيت خيلي هم بد نيست. بايد شعر معنا داشته باشد و شاعر قريحه‌ي شاعرانه و مطلبي نيز براي گفتن. كسي كه حرفي ندارد، فايده‌اي ندارد شعر بگويد.

رشد استعداد خانم‌ها در داستان‌نويسي

اين نويسنده درباره‌ي رمان‌ها و داستان‌هاي امروز هم مي‌گويد: متأسفم كه داستان و رمان امروز را به‌علت كمبود وقت و وضع جسماني‌ام نمي‌توانم بخوانم؛ اما استعداد خانم‌ها در داستان‌نويسي رشد كرده است. آثار محمود دولت‌آبادي، منيرو رواني‌پور و گلي امامي هم آثار خوبي هستند.

متعجبم!

آريان در بخش ديگري با گله از طولاني‌شدن اعطاي مجوز به كتاب «زن در داستان‌هاي قرآن»، مي‌گويد: اين اثر كه به بررسي چند زن در تاريخ قرآن مي‌پردازد، مدت‌هاست كه در انتظار مجوز براي چاپ است و از اين‌كه معطل مانده و به من هيچ توضيحي داده نمي‌شود، متعجبم. دلم مي‌خواهد قبل از مرگم اين كتاب چاپ شود.

او مي‌افزايد: اگر كتاب از نظر اسلام ايرادي دارد، بگويند؛ نه اين‌كه آن‌را نگه دارند. من مطالعه كرده‌ام و معتقدم كتاب هيچ ايرادي ندارد. اين كار و بقيه‌ي آثارم حاصل تحقيق و پژوهش است؛ پس چرا به آن مجوز نمي‌دهند؟!

آريان البته معتقد است اولين كسي بوده كه هم درباره‌ي اين موضوع به اين شكل و هم درباره‌ي مسيح (ع) و چهره‌ي او در ادب فارسي كار كرده و معتقد است، در اين زمينه، بعد از آن تحقيق، هيچ كار اساسي نشده است.

او متذكر مي‌شود: در ايران انگار اصلا رسم نيست كه درباره‌ي اديان ديگر كار كنند؛ اما در دنيا درباره‌ي دين اسلام تحقيقات مفصلي شده است. در ايران درباره‌ي دين خودمان هم كه اسلام است، كار صحيح و جدي نمي‌كنند.

قدر مفاخر را بدانند

قمر آريان در بخش پاياني اين ديدار درباره‌ي تكريم مفاخر فرهنگي مي‌گويد و به جوان‌ها توصيه‌هايي دارد. او تأكيد مي‌كند: دولت بايد قدر مفاخر را بداند؛ اما گاهي هم از بس از اين بزرگداشت‌ها برگزار مي‌كنند، كار به ابتذال كشيده‌ مي‌شود.

و توصيه به جوانان

اين پژوهشگر پيشكسوت همچنين اعتقاد دارد: جوان‌ها اول كاري كه مي‌كنند، يكي دو زبان خارجي ياد بگيرند، كه عامل مهمي در پيشرفت است. در دانشگاه مطالعه كنند، چون خود دانشگاه چيزي به آدم نمي‌دهد. حالا هم نه دانشگاه‌ها آن دانشگاه‌ها هستند و نه استادها آن استادها.

قمر آريان متولد اول فروردين‌ماه 1301 در مشهد است. در فاصله‌ي سال‌هاي 1324 و 25 براي ادامه‌ي تحصيل در دانشكده‌ي ادبيات دانشگاه تهران به تهران مي‌آيد.

اولين كتاب اين بانوي اهل ادب، «كمال‌الدين بهزاد» است و بعد «شرق نزديك در تاريخ»، «جهان اسلام» و «چهره‌ي مسيح (ع) در ادب فارسي».

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha