*تا روز جهاني صنايع دستي* تاملي بر چشمانداز صنايع دستي ايران
طبق تحقيقات انجام شده مهمترين خريد براي يك گردشگر و جهانگرد، صنايع دستي است و از اين رو ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي ارتباط تنگاتنگي با يكديگر دارند. اگر دايره اين ارتباطات به صورت مدون و منظم گسترش يابد ميتوان اميدوار بود كه تحولان بنياديني براي توسعه صنايع دستي رو به اضمحلال رفته ايران پديد آيد.
به گزارش خبرنگار بخش «صنايع دستي ايسنا» مدير صنايع دستي استان خوزستان در اين خصوص گفته است كه جهانگردان 90 درصد از صنايع دستي را به عنوان سوغات ميبرند و ورود گردشگران باعث ايجاد بازاري پر رونق براي صنايع دستي ميشود
.
در واقع صنايع دستي ايران جلوهاي از هنر، فرهنگ و تمدن كهن اين سرزمين شرقي است كه روح هر بينندهاي را در نقوش و ظرافت خود مغروق ميسازد.
بسياري از جهانيان صنايع دستي ايران را در موزهها، نمايشگاهها و فروشگاههاي محل سكونت خود مشاهده ميكنند، ولي اعجاب اين آثار به حدي است كه آنها را به پايگاههاي توليد خود جذب ميكند و اين گونه است كه گردشگران بيشماري تمايل دارند تا بازارهاي قديمي ايران را به عنوان كانون توليد صنايع دستي، نظاره كنند.
تمدن غني چندين هزار سالهي ايران در برابر تمدنهاي نه چندان دور اروپايي و آمريكايي هر گردشگري را متحير ميسازد و او را ترغيب ميكند تا تكهاي از اين سرزمين كهن را به عنوان خلاصهاي از تاريخ ايران زمين، به سوغات ببرد و اين تكهي ارزشمند براي گردشگران، همان صنايع دستي است كه روح و عشق انسان شرقي در آن پيوند خورده و اين اعجاب سرزمين ايران است كه گردشگران را متمايل ميسازد تا از هر گوشهاي سوغاتي ارزشمند به ارمغان ببرند.
جهانيان با وجود تنوع و تكثر صنايع دستي ايران تنها با تعداد محدودي از اين صنايع آشنا هستند، ولي معرفي صنايع دستي ايران ميتواند در صنعت گردشگري و اقتصاد كشور تاثيرگذار باشد. آنچه در ذيل ميآيد، گزيدهاي از صنايع دستي رايج در ايران است:
گلابتوندوزي
در اين هنر نقوش برجستهاي با رشتههاي نقره و طلا بر روي وسايل چون كيسه پول، جعبه آرايش، كفشهاي زنانه، كيف، شانه و… به وجود ميآورند. در گذشته نيز لوازم شخصي عروس را به اين هنر مزين ميكردند. اين در حاليست كه ديگر در هيچ كجاي ايران گلابتوندوزي نميشود و اين هنر تنها در استانهاي هرمزگان و سيستان و بلوچستان رايج است كه البته به جاي رشتههاي فلزي از نخهاي رنگي استفاده ميشود.
منبت
هنر كندهكاري نقوش به روي چوب را منبت ميگويند. طبق مدارك به دست آمده منبتكاري از دوران باستان در ايران رواج داشته است. منبت ميتواند به صورت يك تكه يا چند تكه انجام شود هرگاه منبتكاري بر روي چوب بزرگ يك تكه انجام
شود، منبت يك تكه و هرگاه منبت كاري بر روي تكههاي كوچكي انجام شود، منبت چند تكه خواهد بود.
شکبافي
اين هنر به وسيله نوعي هاون چوبي که جوغن نام دارد و چند قرقره مخصوص که به قالب معروف است و يک بالش کوچک پارچهاي انجام ميشود. نحوه کار به اين صورت است که بالش را روي جوغن گذاشته و بر روي آن الياف نخ داراي روکش فلزي و نوار خوسي را که به دور قرقرههاي قالب پيچيده شده است با کمک دست ميبافند.
مرواربافي
مرواربافي يکي از رشتههاي صنايع دستي است که طي چند سال اخير در استان گيلان رواجيافته است.
مروار يک نوع چوب ترکهاي است که از اطراف تهران، کرج، سولقان، بهار همدان، ملاير و مراغه تهيه ميشود. البته تهيه آن در مناطق ديگر نيز امکانپذير بوده و حتي در مناطق جنوبي کشور از جمله درخوزستان توليد آن رواج دارد.
حصيربافي
مثل برخي صنايع دستي رايج حصيربافي در ايران داراي سابقه طولاني است. صنعت پررونق بافت حصير و ني درسيستان به حدي گسترده بود که فرآوردههاي آن به همه نقاط ايران فرستاده ميشد. امروزه درمناطق مختلف ايران از قبيل مناطق شمال و جنوب آن، هر کجا که دسترسي به برگ درختخرما، ساقه گندم، ني و ترکه امکانپذير باشد، ميتوان نشانههايي از حصير و سبد بافي را يافت. در استان هاي سيستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، هرمزگان، بوشهر، کرمان، يزد،فارس، مازندران، گيلان و تهران حصير بافي هنز به حيات خود ادامه ميدهد در چادرهاي عشايري، ديواره چادر از بافتن ني به ريسمان و موي بز ساخته ميشود. قشقائيها نيز در اين زمينه طرحهايي مشبک با ريسمان مشکي به وجود ميآورند. جاجيم
كوهستاني بودن و داشتن مراتع سرسبز و گلهداري گسترده در منطقه فيروزه كوه، اين منطقه را به يكي از مراكز توليد پشم ايران تبريل كرده است. جاجيمهاي توليدي در روستاهاي فيروز كوه به دليل نزديكي منطقه با مازندران كاملا تحت تاثير دست بافتهاي آلاشت است. گروهي از عشاير ساكن در روستاي قجر تخت رستم از توابع شهريار نيز در گذشته به توليد جاجيمهاي نفيس اشتغال داشتند كه امروزه به دليل جاذبههاي اقتصادي قالي بافي جذب اين حرفه شدهاند. در روستاهاي كوهان از توابع دماوند، كارگاههاي توليد جاجيم، به توليد بافتههايي به عرض 52 سانتي متر اشتغال دارند. عشاير اسكان يافته در روستاهاي قشلاق فرون آباد، قشلاق حاجي آباد و ... نيز به بافت جاحيم مشغولند.
خراطي
خراطي چوب يکي از صنايع دستي سنتي ايران است که از زمانهاي باستان در اين مرز و بوم رواج داشته و به طور معمول در مناطقي از کشور که چوب در آنجا بيشتر يافت ميشود رايج است، زيرا ماده اوليه عمده آن چوب است. چوبهاي مورد استفاده در خراطي شامل گردو، نارون، توسکا، زبان، گنجشک، بيد، چنار، چوب سفيد، کهور، گلابي، کيکم و... ميباشد و در دزفول نوعي چوب بنام جغ نيز مورد مصرف قرار ميگيرد. از ديگر مواد اوليه مصرفي در صنعت خراطي ميتوان سريشم، لاک الکل و لاک سلولزي را نام برد. ابزار کار صنعتگران شامل سوهان، چاقو، تيشه، مته ي دستي، چکش، گيره، سندان، اره، انبردست، چرخ سمباده و... است
قلمکاري
قلمکارسازي از پيشههاي کهن و قديمي صنايع دستي ايران است که قرنها در اوج شهرت بوده است. قلمکاري و نقاشي روي پارچه از دوره مغولها در ايران مرسوم گشت. بدين دليل که در دوره فوق به علت حمايت و پشتيباني خوانين مغولي پارچههاي منقوش وچيني در بازارهاي ايران فروش فوقالعادهاي پيدا کرده بود. ايرانيان نيز جهت رقابت با چينيها دست به ابتکاراتي زدند که از آنجمله ابداع نقاشي برويپارچه يا باصطلاح پارچههاي قلمکار است. سپس در دوره صفويه اين هنر گسترش يافت. درحقيقت ميتوان گفت دوره پررونق اين صنعت از زمان صفويه شروع به اواسط عصر قاجاريهختم گرديد.
در زمان صفويه بيشتر لباسهاي مردانه و زنانه از پارچههاي قلمکار تهيه ميگرديد و اينپارچهها در آن زمان شهرت فراوان داشت. يک نوع قلمکار با طرح و نقش خاص خود بنامدلگه جهت لباس مردانه و زنانه تهيه ميشد. از ديگر انواع قديمي قلمکار ميتوان خمرهاي زريا اکليلي، جيگرنات قرمز و جيگرنات بنفش را نام برد. تلاش پيگير صنعتگران قلمکار ساز و استقبالي که از آن ميشد موجب ازدياد تقاضا براي اينگونه پارچههاي نقشدار شد و چون عرضه محدود بود، صنعتگران را به چاره انديشي و پيدا کردن راه حل جهت عرضه بيشتر با همان کيفيت هنري واداشت. در اين مورد تنها راه چاره را ايجاد نقوش مورد نظر بر روي قالب و انتقال قالبهاي مذکور روي پارچه دانستند که درآغاز تنها از يک يا چند قالب استفاده ميکردند و بقيه را با دست ميکشيدند؛ ولي پس ازچندي با طراحي روي کاغذ و انتقال اين طرحها بر روي قالب و حکاکي و قالب تراشي، استادکاران فن توانستند بطور کلي محصولات قلمکار را به وسيله قالبزني توليد کنند.
فيروزه كوبي
فيروزهکوبي يکي از معدود رشتههاي صنايع دستي است که سابقه تاريخي چنداني نداشته و در حال حاضر نيز توليد آن محدود و ناچيز است و همين امر باعث شده تا فيروزهکوبي آنگونه که بايد شناخته شده نباشد، هر چند که زيبايي و گيرايي يک فرآورده خوب صنايع دستي را با خود دارد. به طوري که گفته ميشود قدمت اين صنعت به حدود شصت سال قبل ميرسد. در حال حاضر صنعت دستي فيروزهکوبي فقط در اصفهان رايج و صنعتگران شاغل در اين رشته محدود و منحصر به تعدادي انگشت شمار ميشود.
مليلهسازي
مليلهسازي يکي از برجستهترين صنايع فلزي ايران است که به دليل ظرافتهايي که در آن به کار ميرود تلفيق بليغي از هنر و حوصله محسوب ميگردد. قديميترين اشيا مليله ايران به سالهاي 550 تا 330 پيش از ميلادمسيح متعلق است. چون بدليل رواج استعمال ظروف گرانقيمت ازسوي طبقات ثروتمند و مرفه، صنعتگران فلزکار، به ويژه زرگران و نقره سازان تمامي توجهخود را به زيباتر ساختن ظروف معطوف داشتند و کوشيدند تا به اشيا مصرفي حالتي تزئينيبدهند. در حال حاضر مليله کاري در شهرهاي تهران، زنجان و اصفهان رواج دارد که فرآوردههاي توليدي هنرمندان اصفهاني داراي جنبههاي تجملي و تشريفاتي است، مليله کاران تهراني بيشتر در امر ساخت جواهرات به فعاليت اشتغال دارند و زنجان تنها شهري است که مصنوعات مصرفي مليله در آن توليد ميشود.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات