• شنبه / ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ / ۰۹:۳۶
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 8111-02646
  • خبرنگار : 71157

/همراه با سالگشت انفجار نور/ « ادبيات و آزادانديشي » در گفت‌وگو با عاشورزاده، معتقدي و مرداني

هوشنگ عاشورزاده ـ داستان‌نويس ـ درباره ”ادبيات و آزادانديشي” گفت: تا نويسنده‌اي آزادانديش نباشد كه اصلا نمي‌تواند خالق اثر ادبي باشد. اين دو، آنچنان به هم وابسته هستند و درهم گره خورده‌اند كه از هم جدايي ناپذيرند. وي با بيان اينكه مهمترين خصلت يك هنرمند آزادانديشي او است، به خبرنگار ادبي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اظهار داشت: مگر مي‌شود كه كسي آزادانديش نباشد و بعد ادعاي هنرمندي داشته باشد؟ در واقع خلق آثار ماندگار، نيازمند آزادانديشي هنرمند است. عاشورزاده سپس تصريح كرد: در بخش وسيعي از نويسندگان و شاعران كه وابسته به حاكميت نيستند، اين آزادانديشي وجود دارد و من فقط در آن دسته از هنرمنداني كه به نوعي دولتي هستند (و جيره و مواجب مي‌گيرند) اين را نمي‌بينم. وگرنه اكثرا يا حتا تماما هنرمنداني كه در اطرافم مي بينم، همه معتقد به آزادانديشي هستند. محمود معتقدي ـ شاعر و منتقد ـ نيز در اين باره به خبرنگار ادبي ايسنا گفت: هر جامعه‌يي كه خواهان رشد ادبيات و هنر باشد، نمي‌تواند جدا از آزادانديشي و آزادي عقيده و بيان باشد و طبيعي است كه فقط در سايه‌ي امنيت فكر و آزادي بيان است كه شعارهاي مردمي مثل توسعه، آزادي‌ و عدالت محقق مي‌شود. وي افزود: در جامعه‌يي كه آزادي انديشه و عمل وجود نداشته باشد، طبيعي است كه خيلي از انديشه‌ها در نطفه، خفه مي‌شود و بسياري از حرفها گفته نمي‌شود. در اين صورت، جامعه به سمت راديكاليزه شدن مي‌رود و به هر حال براي بقاي هر جامعه‌اي، در چارچوب قوانيني كه در آن جامعه وجود دارد، بايد به آزادي انديشه و بيان احترام گذاشت. براي تحقق آزاد انديشي در جامعه، كارگزاران فرهنگي، بايد اجازه دهند كه همه‌ي نحله‌ها بتوانند حرف خود را در حد قانون بزنند و در واقع هيچ نوع حذف و انسداد سياسي نبايد وجود داشته باشد. او افزود: وقتي جامعه از آزادي تهي باشد، طبيعي است كه نوعي ترس و فضاهاي زيرزميني به وجود مي‌آيد و به تدريج نگرشهاي منفي در مخاطبان آثار فرهنگي شكل مي‌گيرد. معتقدي سپس وجود آزادانديشي را وابسته به فضاهاي موجود در جامعه دانست و گفت: مثلا تا قبل از خرداد 76، فضاي جامعه‌ي ما به گونه‌يي ديگر بود و آزادانديشي آنچنان كه انتظار مي‌رفت، به دلايل مختلف محقق و حس نمي‌شد. ولي با آمدن آقاي خاتمي و ايجاد فضاي باز سياسي و با ايجاد مطبوعات آزاد اين مساله براي جامعه، نويسندگان و شاعران محسوس شد و در اين دوران نوعي فضاي آزاد و يك نوع تعامل فرهنگي خودبه‌خود به وجود آمد. وي ادامه داد: اما متاسفانه، بعد از آن، باز جامعه دچار افت و خيزهاي سياسي فراواني شد و با مشكلاتي كه در عرصه‌ي مطبوعات اتفاق افتاد يا در موارد مشابه، اين طور حس شد كه بعضي‌ها از اين فضا نگران هستند. البته به هر حال ما در چه فضاي آزاد باشيم و چه نباشيم، هر كس تاثيرپذيري‌هاي خودش را دارد ؛ ولي جامعه به حكم تاريخ و آنچه كه تجربه شده نشان مي‌دهد كه بدون آزادي هيچ جامعه‌يي نمي‌تواند راه اصلي خود را پيدا كند و به آزادي انديشي برسد. معتقدي در پايان تاكيد كرد: در سايه‌ي آزادي و آزادانديشي است كه هنر رشد مي‌كند، فكر امكان بارور شدن پيدا مي‌كند و جامعه به سمت نوعي سالم شدن نزديك مي‌شود. هر آينه اگر اين آزادي نباشد، جامعه دچار انسداد فرهنگي مي‌شود. نصرالله مرداني ـ شاعر ـ هم در گفت‌وگو با خبرنگار ادبي ايسنا، رابطه‌ي آزادانديشي و ادبيات را وابسته به خصوصيت اشخاص دانست و گفت: همان طور كه رهبر انقلاب در ديدار اخيرشان با انجمن قلم ايران متذكر شدند، خيلي‌ها ظاهرا خود را آزادانديش و روشنفكر نشان مي‌دهند، ولي وقتي نگاه مي‌كنيد، مي‌بينيد مرتجع‌ترين هستند، يعني اگر كوچكترين مساله‌اي با انديشه‌ي آنها مغايرت داشته باشد، هياهو راه مي‌اندازند و هيچ گاه تحمل پذيرش كوچكترين انتقادي را ندارند. وي در ادامه عنوان كرد: به كساني مي‌توان گفت آزادانديش كه وقتي متوجه اشتباهشان مي‌شوند، آن را مي‌پذيرند. بارها شده است كه ما مي‌گوييم براي كساني كه به انقلاب و حتا به دين و مذهب ما هيچ اعتقادي ندارند ؛ ولي با صداقت، مخالفت خود را بيان مي‌كنند و نفاق ندارند، احترام قائليم. ولي كساني كه توانسته‌اند نفوذ كنند، با چهره‌ي نفاق آمده‌اند و از پشت به انقلاب و ادبيات ما خنجر زده‌اند. مرداني بزرگترين نمونه‌ي آزادنديشي را حافظ دانست و خاطر نشان كرد: در حالي كه هيچ شاعري به اندازه‌ي حافظ به تشيع و اسلام و افكار خودش تعصب نداشته است، ولي هيچ كس را در دنيا نمي‌توان به آزادانديشي حافظ پيدا كرد. يا فردوسي در برهه‌يي از زمان زندگي مي‌كند كه حكومت غير از افكار و عقيده‌ي اوست، ولي او مي‌گويد كه من افتخار مي‌كنم كه پيرو حيدرم و شيعه‌ام. در آن دوره كه هيچ كس جرات بيان عقيده‌ي خود را نداشته، فردوسي با آزادانديشي‌اش محروميت را تحمل مي‌كند و حتا جانش را بر سر همين موضوع مي‌گذارد. وي افزود: آزادانديشي در سراسر ديوان ناصر خسرو موج مي‌زند و اين موضوع در كار كساني چون مولوي و نظامي هم مشهود است. در واقع در گذشته‌ي ما، كساني كه ماندگار شدند و توانستند تاثيرگذار باشد، همان شاعراني بودند كه به معناي واقعي، آزادنديش بودند. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha