/همراه با سالگشت انفجار نور/ « ادبيات و آزادانديشي » در گفتوگو با زنوزي جلالي، بنيعامري و عمراني
فيروز زنوزي جلالي - داستاننويس - درباره ادبيات و آزادانديشي به خبرنگار ادبي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: ما در دنيا اصلا نويسنده خنثي نداريم، يعني اينكه نويسنده هر اثري را با باور و ايدئولوژي خاص خود مينويسد، برآيند رفتار شخصيتها همان باور نويسنده است.
وي افزود: البته ممكن است اين مساله باعث شعاري شدن كار شود، اما حقيقت اين است كه پشت هر اثري نويسندهاي ايستاده است و هيچ كانوني نميتواند و نبايد به نويسنده بگويد چگونه بنويسد، چرا كه يك كار كوششي حتما شعاري خواهد شد.
زنوزي جلالي با تاكيد بر اينكه نويسنده در برابر قلم و جامعهاش متعهد است، عنوان كرد: ماحصل نوشتههاي يك نويسنده مشخص كننده نگاه او به دنياست و داستان نبايد صرفا مبناي سرگرمي داشته باشد. متاسفانه بيشتر آثاري كه امروز خلق ميشود، لامكان و لازمان است و در نهايت مشخص نيست كه نويسنده چه ميخواسته بگويد.
وي گفت: قلم بايد تعهد داشته باشد و آسيبهاي جامعه را دستمايه كار خود قرار دهد. قلم يك آزمايشگاه است و شخصيتها بيهوده به وجود نميآيند، در حقيقت آنها به ميدان حوادث ميآيند تا تجزيه و تحليل شوند و برآيند آنها راهكارهايي را به جامعه ارائه دهد.
زنوزي جلالي خاطرنشان كرد: نوشتن يك ميدانگاه است و كساني كه از اين اصل غافلند، كارهايشان فاقد ارزش است و اين طور است كه ميبينيم نويسندهاي با نوشتن چندين جلد كتاب هيچ حرفي ندارد كه ما را به تامل وا دارد و فقط به يك سري مطالب كليشهاي با همان عبارات كذا، عشقهاي گذرا و ماجراهاي سطحي و دم دستي ميپردازد.
حسن بنيعامري ـ داستان نويس ـ نيز در اين زمينه به خبرنگار بخش ادبي ايسنا گفت: آفرينش هنري هميشه با جان عاشق امكانپذير بوده است؛ نه با جان عاقل. دست و پاي جان عاقل در خلوت هنري بدجوري بسته است. او اصلا كور است، كر هم است و بهواسطهي كوري و كري و دنياي بهشدت كوچك و حقيرش، يا حقير نگهداشتهاش، مصلحتانديش هم ميشود.
وي ادامه داد: چنين ذهني در حصار تنگ بايد و نبايدهاي كوتهنظرانهي خودش و ديگران اسير است. اما در مقابل، جان عاشق در هيچ حصار بايد و نبايدي نميگنجد؛ او اصلا آمده است تا تمام حصارهاي كشفشده و كشفنشده را بشكند.
بنيعامري تصريح كرد: عشق در نگاه هنرمند، يعني پرواز تخيل كاشفانه در هستي و بعد در درون و بيرون موجودي به نام انسان. حالا اگر قرار باشد هنرمند براي خودش قاعده و قانون بتراشد يا اين قاعده و قانون را ديگران برايش بتراشند، هنرش ميشود هنر جان عاقل و از بلندپروازيهاي كشف و شهودآميز تخيل ناب دور ميماند، يا اصلا ميشود هنر مناسبتي و سفارشي و از همين چيزها كه بازارش در اين دو دهه خيلي داغ بوده و هنوز هم به ضرب و زور عدهاي شعبانبيمخ فرهنگي كه فقط به منافع شخصي و جناحي خودشان ميانديشند و دلشان خوش است و به پشتوانههاي حمايتي و متدي چند نفر سياستمدار داغ است.
او متذكر شد: جان عاشق هنرمند اگر برندهي هميشهي تاريخ بوده است، بهواسطهي دوري از دايرهي بستهي جان عاقل بوده است. هيچ داستاننويس، شاعر، نقاش، موسيقيدان يا حتا سينماگر مستقل و صاحب سبك و جاودانهاي را نميشناسم كه هنرش را بدون جان عاشقش آفريده باشد.
بنيعامري در پايان سخنانش گفت: پرواز دادن تخيل پر از كشف و شهود فقط با عاشقي ميسر است؛ نه عاقلي. آزادانديشي براي هنرمند عاشق، چيز تازهاي نيست؛ با آن متولد شده است و مي توانيد اين اصل را در كالبدشكافي آثار جاودانهاش جستوجو كنيد. البته اگر واقعا هنرمند عاشق باشد و سياستمدار نباشد.
خليل عمراني - شاعر - هم با بيان اينكه ما ادبيات غير آزادانديش نداريم، به خبرنگار ايسنا گفت: سراسر ادبيات فارسي يا حتا ادبيات دنيا هميشه همراه با آزادانديشي بوده است، يعني هرگاه نويسندگان و شاعران ما به خودشان و به خواست قلبياشان مراجعه كردهاند، آزادانديش، آزاديخواه و مروج آزادي بودهاند.
وي در ادامه تصريح كرد: محسوسترين دوره ادبيات آزاديخواه و آزادانديشانه را ما در انقلاب تجربه كرديم و در واقع ادبيات انقلاب نمونه بارز ادبيات آزاد انديشانه است.
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات