/گزارش/ نشست خبري فيلم “ارتفاع پست” برگزار شد/3/ نسبت به زمان ساخت “آژانس شيشهاي” جسورتر شدهام
در ادامهي ميزگرد فيلم “ارتفاع پست” كه در محل خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) برگزار شد، يكي از حاضرين دربارهي مقايسهي شخصيت شورشي و عصيانگر آثار حاتميكيا با يك فيلمساز ديگر پرسيد كه وي پاسخ داد: من حقيقتا به سينماي فيلمساز مورد نظر، علاقهاي ندارم و هيچ وقت آنراتعقيب نكردهام، البته به عنوان تاريخ سينما فيلمهاي ايشان را ديدهام كه نه كفشم را تغيير داده و نه گويشهاي آن گويشهايي بوده كه بخواهم با آن ارتباط برقرار كنم، ولي در چنين شخصيت سازيهايي اتفاقات اينجوري ميتواند بيفتد. من ميدانم فراتر از آن در سينماي دنيا و آمريكا چنين شخصيتهايي وجود دارد، در مورد آژانس شيشهاي در دورهي خودش مثالي ميزدندو “بعد از ظهر سگي” را نام ميبردند ولي هر كدام از خاستگاه جامعهي خودشان مطرح ميشوند ولي ميتوانند به نوعي ارتباطات اينچنيني داشته باشند . قهرمانهاي من با يك عقبهي اين جوري، وسط ميآيند، من رد نميكنم يك شباهتي ميتواند داشته باشد.
وي در خصوص محدويتهاي لوكيشن گفت: شوخي نيست 1380 پلان داخل يك هواپيما و 100 دقيقه آدمها را در سينما نگهداشتن كار سادهاي نيست، اين حتي خلاف شكل كلاسيكي است كه ما ميشناسيم و در فيلمنامه نويسي مطرح است . ما براي اينكه ضرب آهنگ يك فيلم نيفتد ميآييم موضوعات موازي با آن را انجام ميدهيم ، همين فيلمهايي كه تلويزيون از گروگانگيريهايي كه در هواپيما ميشود و اينها سعي ميكنند ريتم را حفظ كنند. ما با دست خودمان شرايط بسيار سختي را ميسازيم . صنعت سينمايي ما اينقدر قدرتمند نيست كه حتي دكورهاي مربوط به هواپيما را خوب درست كنند ولي اينقدر اين خوب درآمده بود كه داوران جشنواره و اهل سينما گمراه شدند و آن را به عنوان امري بديهي در نظر گرفتند، متاسفانه فيلم راحت درآمده و ما ساده ميپذيريم كه واقعا اين اتفاق افتاده، چيزي كه براي ما ذهنيت بود عينيت پيدا كرد و طوري شده كه تماشاگران فيلم بر روي صندلي بنشينند، مثل مسافران فيلم در آن وضعيت قرارشان بدهيم و دچار يك وسوسه كنيم ، حتي در سينمايي بوديم كه افرادي فرياد ميزنند اسم من را هم بنويس! به نظرم اينها كار سختي بود كه نياز به هماهنگي داشت.
منوچهر محمدي دربارهي پايان فيلم گفت: طبيعتا پاياني كه در فيلمنامه اول بود چيز ديگري بود و بعد در بحثها و صحبتها نقطه نظرات ديدگاههاي ديگري مطرح شد، من حتي به خاطر دارم چندين بار ايشان راجع به پايان، ترديدها، نگرانيها و حساسيتهاي خود را بيان كردم و فهم تماشاگر عادي و فريخته و همهي اينها دغدغهي حاتمي كيا بود و من فكر ميكنم اتفاقا اين پاياني كه الان وجود دارد در ارتباط با كليت فيلم ميتواند يك ديدگاهي را تشريح كند و آن اين است كه تمام فيلم يك جدالي بين نيروهاي مختلف است كه ميخواهند مهار يك چيزي را در اختيار بگيرند و به سمت مقصدي كه به نظرشان درستتر است هدايت كنند، اين جدال به شدت دراماتيك ، در فيلم جاري است و البته ما عين همان را در صحنهي اجتماع داريم .
به گزارش ايسنا يكي از خبرنگاران پرسيد با توجه به محدوديت مكاني كه در فيلم ارتفاع پست وجود دارد ما ميزانسنهاي سينمايي بهتري نسبت به فيلم آژانس شيشهاي ميبينيم، چطور به اين ميزانسن رسيديد آيا ميخواهيد نوع سينمايي كه دنبال ميكنيد و در واقع قصهگو است را همچنان ادامه دهيد؟
ابراهيم حاتمي كيا گفت: من با پشتوانهي آژانس شيشهاي، ارتفاع پست را شروع كردم و اگر بخواهيد بدانيد چه اتفاقي افتاد كه اين در ارتفاع پست رخ داد، ميتوانم اين بخش را بگويم كه اين دفعه، خيلي نسبت به زمان ساخت آژانس شيشهاي جسورتر شدم و مسالهي ديگر، تجربه بود.
وي دربارهي سينماي قصهگو گفت: سينماي قصه گو يك نسبتي با عرضه و تقاضا دارد. اگر جلوي چشم خودم در سال 81 ، 4، 5 سوژه داشته باشم - كه من مثل هميشه دارم - انتخاب برتر و آخرين آن ،انتخابي خواهد بود كه احساس كنم با تماشاگر بيشتر ارتباط برقرار ميكند، به دليل اينكه بقاي سينما امروز به تماشاگر است و متاسفانه روز به روز تعداد نفرات كمتر ميشود و حال اگر من سهمي داشته باشم در اينكه اين قهر تماشاگر عام بيشتر شود، خودم را نميبخشم، ترجيح ميدهم اين اتفاق نيفتد و به طبع ذائقهي اكثر تماشاگران عام معمولا منطبق بر سينمايي است كه قصهگو باشد، هرچه زبان قصهگويي قويتر باشد، بيشتر با آن ارتباط دارند تا زبان اشاره و كنايه . در غير اينصورت ميشود همان زباني كه دوستان سينمايي صادراتيمان دارند انجام ميدهند و كاري با تماشاگر داخل ايران ندارند.
وي در ادامه گفت: يك جاهايي دلم ميخواهد از غالب اين زبان قصه و منطق كه يكجاهايي دست و پاهايت را ميبندد خلاص شوم و ترجيح ميدهم يك جاهايي فيلمهايي داشته باشم كه قصه در مرتبه دوم باشد نه در مرحلهي اول و طرح موضوع، بهانهاي باشد كه يك موقعيت تصويري ساخته شود، سينمايي كه نسبت به بقيهي هنرها و ادبيات بينيازتر شود و جنس كاملا مستقل خودش را پيدا كند، من دلم ميخواهد به آن سمت بروم اما شرايط سينمايي ما به من اين هشدار را ميدهد كه احتياط كنم و وضع روز را ببينم.
فرخنژاد همچنين در خصوص اينكه مهاجرت قاسم چقدر منطقي و بر مبناي تحقيق و فكر بوده، ضمن اشاره به نمايي كه در فرودگاه، تصويري از حادثه يازده سپتامبر نشان داده ميشود، گفت: در فرودگاه ميبينيد كه حرف فيلمساز با اين تصوير بيان مي شوند كه آنها دارند به جايي ميروند كه آنجا هم داراي امنيت نيست.
ابراهيم حاتمي كيا نيز دربارهدلايل اين “كوچ” گفت : الان بحث بيمه اجتماعي يك موضوع حل شدهي جهاني است اما ببينند در جامعهي ما چه وضعي دارد ،الان در چه شرايطي هستيم ؟براي كسي مثل ابوالفضل، شنيدن وجود آن حقوق بديهي در جوامع مدني آنقدردور از ذهن و انتظار است كه آن جمله را ميگويد.
در پايان اين نشست خبري، حميد فرخنژاد ضمن اشاره به فيلم “سفر سرخ” گفت: همين اينجا ميخواهم از رسانهها و مطبوعات بابت پيگيريهايي كه كردند تشكر كنم كه اگر پيگيري آنها نبود شايد مدتها قبل از يادها رفته بود، اين اتفاقي كه براي فيلم من افتاد بيشتر بر ميگردد به ذهنيت و ديد يك عدهآدم . به هر حال ما زورمان نميرسد و آنرا به خدا و تاريخ واگذار ميكنيم.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات