علیرضا آزاد در کانال خود در فضای مجازی در خصوص رسیدن به آرامش جهانی، اظهار کرد: طبق گفته یکی از اقتصاددانان بزرگ تا زمانی که یک فقیر در دنیا وجود دارد، هیچکس ثروتمند نخواهد بود. به تعبیری دیگر تا زمانی که یک مظلوم در زمین حضور دارد، هیچ ظالمی آرامش ندارد. بنابراین برچیدن ظلمها، فقرها و بیعدالتیها زمینه دستیابی به آرامش را فراهم میسازد. به بیانی دیگر تمام مردم در یک دنیا و جامعه زندگی میکنند و رسیدن به نتیجه درست و مناسب در گرو توجه به همه انسانها است.
وی ادامه داد: از طرفی دیگر دستیابی به آرامش و عاقبتی آرام جز با ایجاد رابطه مناسب با خداوند و برقراری ارتباط درست با خلق خدا و راضی کردن خداوند و خلق خدا محقق نخواهد شد. در این خصوص میگویند «لئیمان از طعام لذت برند و کریمان از اطعام» به این معنی که پَستهمتان از خوردن غذای رایگان لذت میبرند و افراد بخشنده از دادن غذا به دیگران. در این خصوص مولانا بیان میکند «تشنه مینالد که کو آب گوار/ آب هم نالد که کو آن آبخوار» در واقع شوق آب گوارا نسبت به تشنه بیش از شوق تشنه به آب گوارا است. از این رو کریمان بیش از دیگران نیازمند بخشیدن هستند.
استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: به این ترتیب توجه به عاقبت سبب میشود که انسانها زکات خلق را بپردازند و صلاة خداوند را نیز به پا دارند. از این رو امام علی(ع) نیز میفرمایند «وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِیدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِینَ فِی مَعَاقِدِهَا» یعنی افرادی که حق خلق را بهجا نمیآورند، به خدا نیز ایمان ندارند.
آزاد اضافه کرد: به این ترتیب بهجا نیاوردن حق مردم، به نوعی بیانگر نداشتن توحید است. اگر زکات را نپردازیم، گویی صلاة را به پا نداشتهایم و اگر صلاة و زکات را بهجا نیاوریم، گویی به آخرت ایمان نداریم. بر این اساس مفاهیم بیانشده در یکدیگر تنیدهاند و لذا باید مفاهیم قرآن را اینگونه بیان کنیم و کمک روایات در تفسیر قرآن را به این شکل به کار گیریم.
وی افزود: مقالهای تحت عنوان «هویتشناسی یقین» توسط آقای مرتضی رضایی در سال ۱۳۸۳ چاپ شده و تحلیل خوبی از یقین را بیان میکند. سه برداشت و یا به عبارتی پرسش نسبت به یقین وجود دارد، یکی از این پرسشها اینگونه مطرح میشود که آیا یقین حاصل آگاهی است؟ یا این که یقین نوعی از آگاهی محسوب میشود؟ و پرسش دیگر این که آیا یقین باعث ایجاد آگاهی میشود؟
استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان کرد: آیا یقین، به عنوان صفت یک گزاره زبانی، فلسفی و منطقی بیان میشود؟ به عبارتی دیگر آیا یقین، امری روانشناختی است یا زبانشناختی؟ همچنین میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا یقین در ارتباط با انسان است یا گزاره که هر یک از این سوالات موضوعات بسیار مهمی را بیان میکند.
آزاد عنوان کرد: آن دسته از رویکردهایی که امروزه در قالب علم منطق و فلسفه داریم، ریشههایی در قرآن دارد، اما قرآن همانند آنچه ما امروزه در مباحث اعتقادی و فلسفی بیان میکنیم، استدلالهای قیاسی را تا این اندازه پررنگ مطرح نمیکند و گویی نوع دیگری از باورها را در خود گنجانده است. در واقع الزاماً باورهای مبتنی بر قیاس منطقی و استدلالهای منطقی شناختهشده امروزی در قرآن بیان نمیشود.
وی تصریح کرد: به عنوان مثال هنگام صحبت در مورد خداوند، دو بحث اثبات اصل وجود خداوند و اثبات توحید و یگانگی خدا بیان میشود. در خصوص اصل وجود خداوند استدلالی اقامه نمیشود، اما در مورد اصل توحید و یگانگی استدلال قیاسی مطرح میشود. بر اساس آنچه من به یاد دارم، در نهجالبلاغه نیز استدلال منطقی بر اساس تعریف امروزی برای اصل وجود خدا بیان نمیشود و حضرت علی(ع) درخصوص کیفیت توحید استدلال میکند.
استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی گفت: در واقع وجود خداوند فراتر از استدلال مورد بحث قرار میگیرد. به عبارتی دیگر آن یقینی که در قرآن بیان میشود، الزاما برابر با یقین حاصل از گزارههای منطقی نیست و نوعی دیگر از یقین به شمار میرود و الزاما با گزارههای منطقی تحلیل نمیشود.
آزاد تشریح کرد: بر این اساس علم منطق و استدلال نیز حد توانی دارد، در واقع برخی اوقات کمککننده، برخی از مواقع بازدارنده و برخی حقایق ممکن است به واسطه رویکرد منطقی پوشانده شود. به عنوان مثال همانطور که مهر و محبت به مادر تا حدی با استفاده از قواعد منطقی و عقلانی تعلیل میشود، اما تمام علاقه و محبت نسبت به مادر هیچگاه با علم منطق بیان نخواهد شد و فراتر از دلیل است، به این ترتیب یقین بیان شده در قرآن را نیز نمیتوان در حد یقین فلسفی و منطقی تنزل داد.
انتهای پیام
نظرات