به گزارش ایسنا، در ادامه یادداشت روزنامه اطلاعات آمده است: «گویی صدای حاج صادق هنوز در گوشمان است که احساس جماعت داغدیده را چنین واگویه میکرد:
چهره نیلی کن ای صبح صادق
ناله کن با گلوی شقایق
با حضور ملائک سفر کن
میهمان خدا را نظر کن
در گلو بغض سنگین نشسته است
آن دل راه بر گریه بسته است، کاروان رفته منزل به منزل
قصه ساربان مانده بر دل…
روزی که بیبدیلترین بدرقه عصر و زمانه صورت بست و امتی و ملتی رهبرشان را چنان با آه و درد و دریغ و اشک تا بهشت زهرا تشییع کردند که جهانی از این حدیث دلدادگی در شگفت ماند. راز این عشق البته به عشقی برمیگشت که امام خمینی به مردمش داشت و نیز صداقتی که در کلام او موج میزد و اخلاصی که از او سراغ داشتند. راز این عشق دوسویه البته حدیثی نیست که بتوان در این مختصر شرحش داد و در این مجمل خلاصه کرد که مجالی دیگر میخواهد اما در این عصر و زمانه و پس از گذر سه دهه و با توجه به فضایی که در آن قرار داریم، شاید بهتر باشد که در آستانه انتخابات فهرستوار اندکی درباره نگاه امام به مردم و نقش مردم در جمهوری اسلامی سخن کنیم. گرچه بحث مفصلی است که باید در چندین و چند یادداشت به آن پرداخت.
نخست این که امام شاید نخستین فقیهی باشد که به بحث حکومت دینی پرداخت. کشفالاسرار را در سال ۱۳۲۲ نوشت که در آن به حکومت اسلامی اشاره دارد و ۱۰ سال بعد در اثر بعدیاش «الرسائل» هم به آن اشاره کرد و به اختیارات ولی فقیه و حکومت دینی پرداخت اما وقتی امکان استقرار حکومت اسلامی فراهم شد، تازه با مفهوم جدیدی به نام مردمسالاری دینی همه را آشنا کرد و در همه جا مشروعیت حکومت را به قبول مردم گره زد. در نخستین سخنرانی خویش در بهشت زهرا وقتی از تعیین دولت صحبت میکند، بحث پشتیبانی ملت را مطرح میکند و در همان سخنرانی از حق ملت برای تعیین سرنوشت خویش سخن به میان میآورد. شاید بتوان بیتردید گفت شاید هیچ فقیهی به اندازه امام روی حقوق ملت حساس نبود. به این فرازها دقت کنید:
* جمهوری اسلامی یعنی رژیم به خواست مردم… یا: این ملت حق دارد خودش تعیین کند سرنوشت خودش را این از حقوق بشر است. در اعلامیه حقوق بشر هم هست… یا: دمکراسی این است که آرای اکثریت و آن هم این طور اکثریت معتبر است. اکثریت هر چه گفتند آرای ایشان معتبر است ولو به خلاف و ولو به ضرر خودشان باشد. شما ولی آنها نیستید که بگوئید این به ضرر شماست ما نمیخواهیم چنین شود. شما وکیل آنها هستید… یا حکومت اسلام که از مردم جدا نیست با مردم است. از همین مردم و از همین جمعیت است…
از این دست اظهارات فراوان میتوان شاهد مثال آورد که امام تا چه میزان به رأی و نظر و خواست مردم در منظومه فکری و فقهی خویش و در حکومتداری و حکمرانی احترام میگذاشت و به آن معتقد بود. توضیح او در برابر مردم و توصیه همه کارگزاران به خدمتگزاری برای مردم بهویژه اقشار محروم و طبقات ضعیف جامعه نیز در تمام طول دوران عصر آن بزرگوار صدها شاهد مثال و مصداق دارد که تا چه میزان همه را به تسلیم در برابر اراده ملت توصیه میکرد و جمهوری اسلامی را نمونهای از مردمسالاری دینی میخواست و رأی و نظر مردم چه ارج و بهایی در فکر و اندیشه او داشت. به این کلام امام دقت کنیم: «خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است. پیغمبر اسلام هم به ما حق نداده است که ما به ملتمان چیزی را تحمیل بکنیم. بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی بکنیم از آنها، تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم ملت از ملت میکند…» یا در سخنی دیگر: «کاری بکنید که محبت مردم را جلب بکنید. رضای خدا هم در این است.»
و او محبت ملت را جلب کرده بود که در فراقش در آن نیمه خردادی که از در و دیوار غم و آه و درد میبارید، آن گونه بر سر و سینه میزدند.»
انتهای پیام
نظرات