سيد محمد غرضي در سال 1360 به عنوان وزير نفت، انتخاب و از سال 1364 تا1376 به عنوان وزير پست، تلگراف و تلفن در دولت به مدت 16 سال مشغول به خدمت بود. وي كه در ابتداي انقلاب مسووليتهاي مختلفي را در سپاه، استانداري كردستان و خوزستان به عهده داشت، جزو نمايندگان دوره اول مجلس شوراي اسلامي است.
غرضي در سال 1320 در اصفهان، متولد و در سال 1340 به دانشکده فني دانشگاه تهران وارد شد و درجه فوق ليسانس در رشته مكانيک را دريافت كرد. وي در سالهاي 1346 و 1347 براي گذراندن دورههاي تخصصي انتقال و توزيع نيروي برق، عازم فرانسه شد و در سال 1350 به دليل مخالفت با برنامههاي رژيم شاهنشاهي به زندان افتاد و از سال 1353، زندگي سياسي خود را آغاز کرد. او در سال 1355 براي ادامه مبارزات از کشور فرار كرد و مدتي را در نجف اشرف در خدمت امام (ره) به مبارزه ادامه داد.
سيد محمد غرضي در آستانه سيامين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي در گفتوگو با خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا، با تكيه بر تجربه مديريتي در دو دهه نخست انقلاب، به بررسي و تحليل مديريت دولتي در ايران پرداخت.
بررسي انقلاب با توجه به دهههاي پيشين حكومت پهلوي اهميت دارد
وي با تاكيد بر اهميت بررسي انقلاب با توجه به دهههاي پيشين حكومت پهلوي اظهار كرد: تحول اجتماعي كه به مشروطه انجاميد و دولتهاي بعد از آن با سه دهه انقلاب براي فهم بهتر بايد مقايسه شوند و مناسبات آنها فهم شود زيرا به صورت ابتر بررسي كردن، بحث را يك طرفه ميكند.
غرضي، بساط حكومتي ايران از مشروطه به بعد را در ارگانهاي دولت، مجلس و قانون اساسي قابل بررسي ارزيابي كرد و 4 دوره را برشمرد و مشروطه تا كودتاي 1299 از كودتا تا رفع مزاحمت رضاخاني حكومت محمدرضا پهلوي قبل از 1332 و حكومت پهلوي از 32 تا 57 چهار دورهاي است كه ميتوان آنها را در تاريخ انقلاب موثر دانست.
وي گفت: اولين كابينه در 1267 هـ.ش تشكيل شد و تا سال 1299هـ.ش، 40 كابينه تشكيل شده است. يعني به طور متوسط هر سه ماه يك كابينه داشتيم كه مستقل از شاهزادگان قجري و بعضي از عوامل وابسته به غرب از سران مشروطه بودهاند.
غرضي در ادامه تشريح كرد: از 1299 تا شهريور 1320 در دولت رضاخان، 20 كابينه را شاهد بوديم كه به طور متوسط هر 12 ماه يك كابينه داشتهايم و از شهريور 1320 تا شهريور 1357، 40 كابينه بر ايران حاكم بود، يعني سالانه يك كابينه جديد داشتيم.
وي افزود: بعد از مشروطه، هرج و مرج، كشور را ميگيرد و مديريت دولتي به كلي حذف ميشود و جريانهاي به اصطلاح اخاذي غيرمسوول بر جامعه حاكم ميشوند؛ مشروطه عناصر اصلي خود را از دست ميدهد و دولت به اصطلاح حتي در نام نيز عامل مهم و موثري نيست، عناصر سياسي فعال كشور را به سمت و سوهاي مختلفي ميبرد كه به لحاظ مديريتي اصلا قابل توجيه نيست. اوج تسلط فراماسونري و افراد وابسته به انگلستان در تاريخ ايران را ميبينيم.
غرضي در ادامه تاكيد كرد: دو دهه حكومت رضاخاني از 1299 تا 1320 چند مشخصه خاص دارد؛ توسعه دولت به مفهوم دستگاهي با مسووليت اداره كشور صورت ميگيرد. چندين وزارتخانه به وجود ميآيد و پديده بسيار مهمي كه در اين دوره براي اولين بار رخ ميدهد، پديده پولي – مالي متمركز و اقتصاد دولتي متمركز به وجود ميآيد.
وي افزود: پديده اولين چاپ اسكناس به عنوان پول ملي در دست دولت قرار ميگيرد و دولت با امكان چاپ اسكناس هر كاري كه ميخواست را ميتوانست انجام دهد و مهره مار پول كاغذي به جاي سكه معتبر نشست.
غرضي، بزرگترين حادثه در تاريخ اقتصاد و سياست ايران را تمركز چاپ اسكناس در دست دولت دانست و گفت: با اين اتفاق، كل كشور متضرر ميشود و ارتش به عنوان ابزار سياسي در كنار امكان اقتصادي و ابزار سركوب در دست دولت قرار ميگيرد و به قدري ضعيف ميشود كه هنگام خروج رضاخان از ايران، كشور تحويل سيستم بيانضباط ميشود.
وي افزود: اتفاقي مناسب كه در اين دوره رخ ميدهد، وجود دانشگاه است و تحصيلكردهها شروع به فعاليت ميكنند و آموزش و پرورش به شكل ستادي عمل ميكند و در اين مجموعهها هدف اصلي، تغيير جامعه از شكل سنتي به شكل مدرن است كه مورد توجه فراماسونها قرار ميگيرد و نگاه به شكل دريافت نكات مثبت نيست. دانشگاه نوعي عمل ميكند كه هر تحصيل كردهاي نگاه خاص و نسبتا منفي نسبت به وضع جامعه دارد و اين باعث ميشود كه اين مجموعههاي جديد از مجموعه نظام سنتي به شدت فاصله بگيرند.
سالهاي 20 تا 32 سالهاي دخالت بيگانگان، جنگ و گرفتاري است
وي، سالهاي 20 تا 32 را سالهاي آزادي و دخالت بيگانگان و جنگ و گرفتاري ارزيابي و اظهار كرد: در اين سالها هيچ مجموعه مديريتي شكل نميگيرد. در مجموعه مديريتي رضاخاني، چند نكته مثبت وجود داشت؛ راه آهن سراسري كه از نظر سياسي منفي است و ساخت ساختمانهايي توسط آلمانيها كه فيزيك مجموعه مديريت رضاخاني بود و هنوز هم وجود دارد. در سالهاي 20 تا 32 چندين دولت عوض ميشود؛ به نوعي دچار عملزدگي ميشود. قدرت سياسي توان اداره كشور را پيدا نميكند و مجموعه عناصري كه در اين دورهها روي كار ميآيند هيچ صنعت انساني، فرهنگي و توسعهاي به وجود نميآيد جز اينكه فضاي باز سياسي پيدا ميشود كه از دل آن جبهه ملي و حزب توده بيرون ميآيد.
غرضي، مجموعه مديريتي سالهاي 20 تا 32 را مجزا از فعالان فضاي باز سياسي دانست و گفت: مدرنيزم به عنوان يك حركت فعال مورد توجه آمريكاييها و اروپاييها قرار ميگرفت و دولتهاي كمكم مدرن را شكل ميدادند؛ البته تا سال 42 اين مساله ديده نميشود زيرا تا آن زمان مديران سنتي حاكم بودند و نظاميان و سياسيون وابسته به دربار حاكم بودند و نظام مديريتي كه سيستم جديد مديريتي را اعمال كند، در آن زمان ديده نشد؛ اما از سال 42، حزب ايران نوين و حزب مردم تشكيل ميشود و منصور به عنوان قدرت فائقه كشور از سوي آمريكا روي كار ميآيد، مديريت 15 ساله جديد روي كار ميآيد و مديريت تكنوكرات و تحصيل كردههاي خارجي در ايران، دولت تشكيل ميدهند.
حركت فعال سياسي مديريتي از سال 42 در فضاي ايران ظهور ميكند
وي با اشاره به ظهور حركت فعال مديريتي از سال 42 در فضاي ايران را خلاصه شده در فعاليتهاي فيزيكي دانست و تصريح كرد: اين مجموعه مديريتي ميتواند بعضي از مسايل فيزيكي كشور را حل كند و تمام همت و مديريت اين مجموعه اين است كه به دروازههاي تمدن بزرگ به معني داشتن كشور فيزيكي بسيار قوي برسند؛ ساواك بسيار قوي، ارتش قوي، حكومت مقتدر پولدار و جذب نيروي انساني براي انجام كار اجرايي، فعاليتهاي اين دوره بوده است.
وي افزود: به لحاظ آمار و ارقام بهتر از سه دهه قبل عمل كرده بودند اما به لحاظ پرورش نيروي انساني كه به سيستم وفا كند، بسيار بسيار عقب افتاده و فاسد بودند. اين مجموعه نسبت به حاكميت سياسي خود آن قدر بيگانه بود كه وقتي زمزمههاي انقلاب شروع شد، اولين كساني كه نسبت به حكومت سياسي و نظام پشت كردند، مجموعه مديريت سازماني آنها مانند ارتش و تشكيلات اداري و حكومتي بودند. مجلس و دولت به راحتي به اهداف سياسي حاكم پشت كردند.
پدر و پسر پهلوي به هيچ وجه نتوانستند رضايت عامه را به دست آورند
غرضي با تاكيد بر توسعه نامتوازن به مثابه مجموعهاي كه توان رشد استعدادهاي كشور را داشته باشد اظهار كرد: توسعه نامتوازن به اين معنا، علت اين نوع پرورش نيروي انساني بوده است. انقلاب به دلايل فرهنگي و موازنه قدرت با غرب و سركوب تاريخ صدساله ملت در برابر حكومت فيزيكي غرب پيروز شد. پدر و پسر پهلوي در مجموع كارهاي 57 ساله خود، به هيچ وجهي رضايت عامه را نتوانستند به دست بياورند.
وي افزود: به لحاظ اقتصادي، فساد سيستم بيشتر از لحاظ خدمات، تبلور پيدا ميكند. خدمات به شدت گران است بالاخص خدمات تكنيكي و مجموعههاي داراي امتياز به قدري كشور را تحت فشار قرار ميدهند كه حقوق مديران و كارگران تا 50 برابر تفاوت داشته است.
غرضي با يادآوري كارآموزي خود در فرانسه گفت: در آن دوره در فرانسه كارآموز بودم و يكي از استادان از من پرسيد كه فاصله درآمدي حداكثر و حداقل چقدر است؟ وقتي گفتم 50 برابر، او احتمال وقوع انقلاب را قطعي دانست.
وي با تاكيد بر توسعه صنايع بومي به عنوان روند صنعتي شدن تصريح كرد: آنچه از دوره مشروطه به بعد اتفاق افتاده است، صنعتي شدن به معناي تزريق ماشين آلات صنعتي ساخت خارج است و الان هزاران كارخانه موجود است كه تجهيزات دارد اما نيروي انساني، مديريت و توانمندي وجود ندارد و شايد از اين بابت، هزينه براي جبران ضررها بسيار بالاست.
غرضي با تكيه بر تفاضل بالاي هزينه و ضرر اين تجهيزات گفت: من صدها كارخانه ميشناسم كه اين هزينهها انجام شده است و در كشور خاك ميخورد چه در دورههاي گذشته و چه در دوره كنوني، امكان مديريت بر آنها نيست و نيروي انساني ملازم با مديريت صنعتي تربيت نشده است.
به جاي اينكه به نيروي انساني تكيه كنيم به سرمايه تكيه و تاكيد كردهايم
وي افزود: حتي در دوره ما هم اتفاق افتاده است كه حاصل تعريف اشتباه از توسعه است. به جاي اينكه به نيروي انساني تكيه كنيم به سرمايه تكيه و تاكيد كردهايم و به تزريق پول پرداختهايم و فكر كردهايم از طريق پول ميتوان كشور را صنعتي كرد كه اين مساله خلاف منطق و معرفت فكري انسان است كه انسان با خريد ماشين، ماشينساز شود، حتي بهرهبرداري از اين ماشينها كمتر ميسر شده است.
غرضي در ادامه به ايسنا گفت: مجموعه دولتهاي ايران از مشروطه به بعد به كار تزريق ريال و دلار به جامعه بسيار فعال بودند و همهشان هم زمين خوردهاند زيرا تصور از توسعه در حالي كه ما فكر كنيم وقتي به كسي كمك مالي كنيم او ميتواند صنعتگر شود، باطل است.
انقلاب، توسعه اجتماعي بسيار وسيعي را همراه دارد
وي افزود: انقلاب، توسعه اجتماعي بسيار وسيعي را همراه دارد و از دولتها به شدت حمايت ميكند؛ اين گونه كه در جريان تاريخ ايران اتفاق افتاده است و از دولتها حمايت شده تا امر توسعه در كشور انجام شود، ميرساند كه مردم ميخواهند دولتها به توسعه به معناي واقعي برسند.
غرضي با اشاره به سه دهه انقلاب بيان كرد: در سه دههاي كه انقلاب اتفاق افتاده است، دولتها پشت سر هم آمدهاند و تجربيات يكديگر را نقد كردند، عمليات تكرار شده است اما تجربيات نقد شده است يعني دادن وام ارزان به اشخاص براي همه دولتها يكسان شده است و در زمان اجراي آن تبعيض رخ ميدهد و در زمان تبعيض، تبديل به ضد ميشود.
وي با اشاره به درآمد 2 ميلياردي شاه در سال 57 به ياد آورد: شاه در سخنرانياش گفت كه 2 ميليارد دلار را از او گرفتهاند و در خط لوله گاز خوزستان- آستارا و هزينههاي جاري خرج كردهاند و غصه ميخورد كه نتوانست اين پول را مديريت كند. در 53 به دليل جنگ اعراب و اسراييل شاه موجودي بالايي داشت و هويدا به مردم گفت كه ظرف 6 ماه، 6 ميليارد دلار بدهي خارجي را پرداخته است. سال بعد هم 20 ميلياردي به دست آمد كه شاه در پادگان اصفهان، با اطلاع از درآمد كشور نسبت به هزينه آن به دولت اعتراض كرد.
وي افزود: توزيع پول در جامعه مسالهاي را حل نميكند. با تزريق پول مردم اول از همه به دنبال خريد نيازهاي تعذيهاي خود ميروند، در نتيجه مواد غذايي كم ميشود.
نيروهاي انقلابي به مفاسد حكومت شاه آگاه بودند
غرضي با تاكيد بر وضعيت دهه 50، نيروهاي انقلابي را آگاه به مفاسد حكومت شاه دانست و گفت: اين نيروها توانستند مفاسد شاه و دولت را به لحاظ مديريتي بر ملا كنند؛ عدم توسعه اجتماعي و كيش شخصيت شاه علت وضعيت نامطلوب مديريتي بود.
وي افزود: هر كسي هر پولي از پروژهاي به دست ميآورد، ميخواست آن پول را از كشور خارج كند. در طول سالهاي 42 تا 57 تزريق پول به عنوان وسيلهاي براي توسعه كشور به اشخاص صاحب امتياز صورت گرفت؛ يعني به صورت چند برابر نياز، اين پول تزريق و تبديل به امتيازطلبي ميشد و مديران بر سر هزينه كردن پول با هم رقابت داشتند.
جاهطلبيهاي شاه سياسي بود
غرضي در ادامه به ايسنا گفت: جاهطلبيهاي شاه بيشتر سياسي بود. او با تزريق ريال و دلار بهدنبال كسب مقاصد سياسي بود. تجزيه و تحليل رفتار اين پدر و پسر حاكي از آن است كه پدر با شدت عمل قدرت ميسازد و محمدرضا با توسعه فيزيكي رفتار اجتماعي. در حاليكه تمام هزينههايي كه ميكردند، بخشي كه به نيروهاي انقلاب ميرسيد صرف مبارزه با آنها ميشد و بخشي هم كه به نيروهاي ضد انقلاب ميرسيد، از كشور خارج ميشد.
وي با اشاره به تجربيات خود در دهه اول انقلاب اظهار كرد: من اين پروژههاي زمان شاه را از نزديك ديدهام و حتي الان هم كه بقاياي آنها ديده ميشود، همه آن سرمايهها نابود شده است و به توسعه فيزيكي هم نرسيده است.
وي، مديريت كشور در دهه 50 را به دو دسته نيروهاي انقلابي و رژيم تقسيم كرد و در ادامه به تشريح مديريت دولت بعد از انقلاب اشاره و اظهار كرد: اساسا تاكنون كمتر به اين مساله پرداختهايم كه نيروهاي انقلاب در نيمه دوم دهه 50 در زندان بودند اما نيروهاي عظيم در جامعه براي مقابله با فساد حاكم شكل گرفته بود كه بر منبر و در دفتر اين مفاسد را افشا ميكرد و همين نيرو بعد از انقلاب حكومت را به دست گرفت.
غرضي تصريح كرد: اين نيرو وقتي حكومت را در دست گرفت، دو تصور سياسي و اداري خاص داشت، تصور سياسي اين بود كه حاكميت سياسي به دست آمده است و بايد توسعه سياسي شكل بگيرد و تصور اداري هم اين بود كه با امكانات حاكميتي بايد به سمت مستضعفان برويم. نيروهاي دولت موقت و مجلس اول هم بخشي از ويژگي دوم را داشتند.
وي با اشاره به طرح مصادره زمينهاي اضافي در مجلس اول ازسوي خود تشريح كرد: همه به اين طرح راي داديم اما 8 سال بعد خود من در دولت آقاي مهندس موسوي، لغو اين طرح را به مجلس ارايه دادم.
غرضي تاكيد كرد: بعد از انقلاب، نيروها معارض حقوق و ارتقاي مستضعفان نبودند و همه به دنبال آن بودند اما همه آنها راه حل را تزريق پول ميديدند و اين روحيه در همه حاكم بود. به ياد دارم كه بني صدر هم وقتي وزير دارايي بود، اين حرفها را ميزد تا بتواند رييسجمهور شود. او حرف چپها را تكرار ميكرد و اساسا هركس بخواهد رييسجمهور شود، بايد حرف چپ بزند. با اينكه تحصيلكرده بود اما براي جذب راي توزيع پول را سياست خود و شعار خود قرار داد.
غرضي، شعارهاي بنيصدر را به سه دسته، تقسيم و تشريح كرد: دادن پول ارزان به افراد، دادن ارز به قيمت دولتي به عدهاي خاص و دادن پول به مستضعفان سه حركتي بود كه جامعه را به سرعت به دو طبقه ثروتمند و فقير تبديل ميكرد.
وي، تصور نيروهاي انقلابي از توسعه را بر اساس دو مبنا دانست و گفت: مبناي سياسي و مبناي اقتصادي، مبناي تصور نيروي انقلابي از توسعه بود. مبناي سياسي بر موازين اعتقادي است و مبناي عملياتي آن فيزيكي است؛ به اين ترتيب وقتي با اقتصاد فيزيكي برخورد كنيم، مبناي آن فيزيكي ميشود. به نوعي دچار عملزدگي ميشوند.
غرضي با اشاره به تجربه خود در معاونت عمراني كردستان بيان كرد: با پول نفت در آن مناطق جاده ساختيم و الان هم كه به آن منطقه ميرويم، چون كارمان با موازين فني سازگاري نداشت، اصلا از آن جاده خبري نيست؛ اما در آن زمان براي بيكاران به اين شكل اشتغالسازي كرديم. فراموش نشود كه در كردستان جنگ تمام عياري برقرار بود و آوردن نيروي متخصص در درگيري محال است.
بالاترين نقد دروني ما اين است كه كمتر كار نتيجهگرا كرديم
وي اظهار كرد: بالاترين نقد دروني ما اين است كه كمتر كار نتيجهگرا كرديم؛ اما در آن زمان اين تصور را از كار خود نداشتيم. ما تنها ميخواستيم به هر شكل ممكن روستاها آباد شود و شهرها گسترش پيدا نكند و فقرا توانمند شوند و قانونمندي تعيين كرديم و بر اساس تعداد اولاد، به مردم زمين داديم و نتيجه آن افزايش نرخ رشد از 8/1 به 4 بود و نميتوان گفت كه سيستم فكري و سياسي ما غلط بود. به هر حال ما بايد اين تجربهها را به دست ميآورديم.
غرضي در تحليل مديريت دهه اول انقلاب، به جنگ به عنوان يك عامل مهم اشاره و تصريح كرد: مسايل مربوط به جنگ و عدم تجربه مديريتي را اگر با هم ببينيم، در دهه اول، كشور را بسيار خوب اداره كردهايم، كشور با 5 ميليارد دلار هم اداره شده است و تورم 100 درصدي هم داشتهايم اما بالاخره به نتيجه رسيدهايم.
انرژي سياسي ما صرف جنگ شد
غرضي افزود: در بعد سياسي، بايد بررسيهاي ميداني را بيشتر ميكرديم. انرژي سياسي ما صرف جنگ شد؛ جنگي را كه همه دنيا با ما جنگيد با پيروزي به اتمام رسانديم. بزرگترين اتفاق در تاريخ اين است كه يك سيستم انساني در برابر ابزار پيروز ميشود. شعار اين بود كه خون بر شمشير پيروز است.
وي افزود: دشمن و دوستان داخلي آنها جنگ را مسالهاي فراموش شده ميدانند و دايما ميگويند كه مسالهاي خاص نبوده است؛ براي عدهاي كه طبل ضد جنگ ميزدند پيغام فرستادم كه مبارزه ما به شكل جنگ است و بايد از جنگ ياد بگيريم؛ جنگ مورد لزوم ملت ماست؛ در فرانسه از من پرسيدند كه چند سال است نجنگيدهايد؟ پاسخ دادم كه 150 سال است نجنگيدهايم، آنها گفتند پس كشور شما اشغال است؛ آنها معتقد بودند كه ملتي 150 سال بدون دشمن مگر ممكن است، هر استعدادي كه ميخواهد رشد كند عوامل ضد آن قويتر از عوامل موافق آن ميشوند. پس يك ملت 150 سال بدون جنگ چگونه زنده است؟!
غرضي تاكيد كرد: آنهايي كه در داخل به عنوان سازماندهندگان سياسي با انقلاب معارضه دارند، كساني هستند كه ليبرال دموكراسي را راهحل مساله ميدانند و ادعاي عقبافتادگي از دنيا را دارند و مديريتها را مشكوك ميبينند و ميگويند چون راهحل ليبرال دموكراسي را قبول نميكنيد، پس عقبافتاده و از جامعه جهاني و دستاوردهاي آن دور شده و عن قريب از بين خواهيد رفت!
توسعه سياسي ما منوط به اين است كه در برابر ليبرال دموكراسي بايستيم
غرضي با رد پذيرش ليبرال دموكراسي به عنوان راه حل انقلاب اسلامي تاكيد كرد: توسعه سياسي ما منوط به اين است كه در برابر ليبرال دموكراسي بايستيم و با آن مبارزه بنيادي ميكنيم. اگر قرار بود ليبرال دموكراسي سياسي جواب دهد، آمريكاييها از ايران رانده نميشدند.
جمهوريت در ايران از نواميس اسلامي است
وي با اشاره به اهميت جمهوري اسلامي تشريح كرد: جمهوريت در ايران از نواميس اسلامي است؛ جمهوري به معناي ريپابليك نيست، اين مفهوم نتيجه بحث مونتسكيو مبني بر حاكميت نصف به علاوه يك است. در حالي كه من اصلا از جمهوريت اين مفهوم را درك نميكنم. من از جمهوريت، اجماع را درك ميكنم.
وي افزود: وقتي ادعاي مسلمان بودن داريم، همه شئونات بايد به اجماع برسد. اجماع، توانايي كار درست را به ما ميدهد. اجماع به دليل اسلامي بودن جمهوري ما كارها را درست ميكند.
غرضي با بيان اينكه همه انحصارگرايان سياسي، ميخواهند از اجماع به سمت تجزيهطلبي پيش روند، اظهار كرد: اجماع را رها ميكنند و به دنبال حزب و حرف خود هستند؛ آنها بايد حرفهاي خود را در جامعه ارائه كنند تا حداقل در تاريخ بماند اما در كشور همه آنهايي كه مسايل سياسي را مطرح ميكنند، طول عمري بين 3-5 سال دارند. چون احزاب در مقابل هم قرار گرفته و به نفي يكديگر ميپردازند.
مفهومي كه از جمهوريت مراد است، مفهوم اجتماعي اجماع است
وي افزود: مفهومي كه از جمهوريت مراد است، مفهوم اجتماعي اجماع است، درحالي كه توانهاي سياسي موجود در كشور به دنبال مجموعه فراكسيوني و تجزيهاي هستند، وقتي به قدرت هم ميرسند به نفي هم ميپردازند در نتيجه نفي همديگر به نفي همگي منجر ميشود و احزاب سياسي، با تقابل بهوجود آمده، كشتي همديگر را غرق ميكنند.
غرضي با اشاره به صرف هزينههاي زياد براي جنگ خاطر نشان كرد: توان سياسيمان را در دهه 60 صرف جنگ كرديم. حداقل دستاورد اين بود كه نسبت به 150 سال گذشته در ايران، مساحت ارضي كشور را حفظ كردهايم و اين بسيار دستاورد بزرگي است كه در دوره ما چيزي از كشورمان كسر نشد. در صورتي كه در دوره قاجار و پهلوي دايم كشور كوچك و كوچكتر شد.
وي با اشاره به اهميت حفظ اراضي كشور در طول جنگ تحميلي گفت: بدون ابزار و با اقتصاد ضعيف و نيروي انساني بسيار قوي و بازتابهاي سياسي در جنگ و دفاع از كشور فعاليت كرديم؛ من شاهدم كه تهران بمباران ميشد و هيچ چيزي جا به جا نميشد. مردم به راحتي زندگي ميكردند. غير از گروههاي سياسي كه بعضا با جنگ مخالف بودند، اجتماع خودجوشي عليه جنگ در سراسر كشور نداشتيم.
غرضي با اشاره به مسووليت استانداري خود در خوزستان در دهه اول انقلاب بيان كرد: بمباران در خوزستان سنگين بود و بمبهاي چند تني به دزفول ميانداختند؛ مردم شهيد ميشدند اما يك نفر از آنها هم بحثي درباره پايان جنگ نداشت. جنگ، تحميلي بود كه ما با قدرت سياسي خود آن را به پايان رسانديم. قدرت سياسي و توسعه سياسي ما توانست جنگ را به پايان برساند و تكيه به كسي نكرديم و خودمان را نفروختيم.
غرضي با دفاع از مديريت دهه 60، اظهار كرد: مديريتي در سراسر كشور از مجموعه وزرا، وكلا و مسوولان شكل گرفت كه طبقه نوظهور حكومت بود. طبقهاي كه از انقلاب بيرون آمد و قبل از انقلاب، ايستادگي و پس از انقلاب، مديريت را به عهده گرفت، در تاريخ ايران بينظير است.
وي افزود: آنها طبقه متوسط مياني بين دولت و مردم بودند و اين مجموعه، حتي يك كلمه فساد هم نداشت. كسي عليه ديگري در آن اقدام نميكرد. بحثهايي كه امروزه و دورههاي بعد بيان شد، در آن دهه به قدري راحت و ساده از آن عبور ميشد كه هيچ اتفاقي در كشور نميافتاد بلكه توسعه شكل ميگرفت.
وي گفت: به ياد ندارم كه در مجموع10 سال دهه 60، به كسي مراجعه كرده باشيم اما كسي همراهي نكرده باشد. در سيستم حكومتي، همه عوامل همراهي ميكردند.
غرضي با تاكيد بر توسعه فيزيكي، توان جذب نيروهاي جديد را درحالت معكوس دانست و تصريح كرد: اين توانايي وجود نداشت زيرا نيروهاي جديد در هنگام ورود به عرصه، زحمات ديگران را بديهي فرض كردند. دولت در توسعه گاز كشور يك ريال نداده است و مردم خود هزينه كردند. تكنولوژي در سراسر كشور شكل پيدا كرده است و 55 ميليون نفر از خانوار از نعمت گاز برخوردارند. در حالي كه در دهه 40 و 50 اين مساله مطرح نبود و تصور اينكه كشور شبكه گازرساني داشته باشد، محال بود.
مديريت دهه 60 برخاسته از انقلاب بود
غرضي، مديريت دهه 60 را برخاسته از انقلاب خواند و گفت: اين مديريت كار را بر عهده گرفت و در توسعه به شدت فعال شد و از جهاد سازندگي تا دولت، يك دولت موفق و كارآمد بهوجود آورد. اين مديران باعث آزادي روان جامعه از قيد و بندهاي گذشته شده بودند.
وي افزود: دهه بعد، دولت آقاي هاشمي، بحث مقايسه بين ايران و كشورهاي توسعهيافته در جامعه تحصيلكرده مطرح شد. به راحتي جامعهاي كه از جنگ بيرون آمد، دست به مقايسه خود با پيشرفتهترينها كشورها زد.
هويت دهه دوم فراگيري نگاه مقايسهاي است
غرضي، هويت دهه دوم را در فراگيري نگاه مقايسهاي دانست و گفت: توسعه در همه ابعاد ايجاد شد و مردم ميخواستند هرچه كه در دنيا هست، بهترين آن را داشته باشند.
وي با اشاره به مسووليت خود در وزارت ارتباطات تاكيد كرد: تنها با حضور و فرخوان مردم در نماز جمعه براي تهيه هزينه تلفن، چندين برابر انتظار، مردم مراجعه و كمك كردند؛ هر وقت اعلام ميكرديم، موجي گسترده از مردم رجوع ميكردند و سرمايه نيز ميگذاشتند و مردم در شهرها و روستاهاي مختلف با اهداي زمين و احداث بنا به مخابرات كمك ميكردند.
مردم ايران خواهان توسعهاند
غرضي با اشاره به استقبال گسترده مردم از تلفن همراه، مردم ايران را خواهان توسعه دانست و اظهار كرد: مردم دايما خود را با كشورهاي ديگر مقايسه ميكنند، مجموعه مردم، احساس عقبماندگي در نداشتن تكنولوژي از ساير كشورها را در خود تقويت ميكنند.
توسعه مرهون مديريتهاي انقلابي است
وي، توسعه را مرهون مديريتهاي انقلابي دانست و اشاره كرد: مديريتهاي انقلابي نميخواهند به لحاظ سياسي و تكنيكي زير بار غرب بروند. توسعه، تحميل نيست بلكه توسعه، خواست جامعه است و من به عنوان يك گزارشگر ميگويم كه در هر كجاي كشور هر موضوعي را راجع به توسعه مطرح كردم، مردم استقبال كردند.
غرضي افزود: دهه دوم مردم با اين مواجهند كه انقلابشان بايد توسعه پيدا كند و انقلاب بايد سازندگي را دنبال كند. كشور در اين دوره مديراني دارد كه فكر ميكردند توسعه فيزيكي جواب خواست انقلاب است و كم كم بخشي از مديران به سمت بحث ليبرال دموكراسي گرايش پيدا كردند.
وي در ادامه به ايسنا گفت: بحثها به اين سمت رفت كه ليبرال دموكراسي جانشين اعتقادات مذهبي شود لذا در اين جا فيزيك كار با اعتقادات برخورد كرد. دهه دوم دههاي است كه جنگ و نواميس انقلاب آرام آرام از سوي عدهاي زير سوال ميروند و كساني پيدا ميشوند كه براي قانون اساسي جايگزين پيشنهاد ميكنند.
وي با اشاره به ادعاي گروهي مبني بر لزوم داشتن قانون اساسي مطابق با منشور سازمان ملل به ياد آورد: سالهاي 26 و 27 منشور سازمان ملل درست شد و من كودك بودم. پاي منابر وعاظ اصفهان به شدت به منشور حمله ميكردند و آن را با نامه حضرت امير(ع) مقايسه ميكردند كه حقوق انسان بسيار برتر است.
غرضي در ادامه تشريح كرد: وقتي بحث فيزيك انقلاب و بحث اعتقادات انقلاب با هم برخورد پيدا ميكنند، دهه دوم بهوجود ميآيد.
وي با اشاره به دهه سوم، چگونگي انطباق اعتقادات و جامعه را مطرح و اظهار كرد: انطباق اعتقادات انقلاب با فيزيك و جامعه تلاشي بود كه در دهه سوم دنبال شد اما هيچ كشوري در اين حركت موفق نبود. آمريكاييها پس از تجربيات داخلي، به چنين روزي افتادهاند؛ اين مساله تجربه يك نسل و دو نسل نيست بلكه تجربه مربوط به اينكه بتوانيم انسان ساكن در ايران را قانع كنيم تا به جاي امتيازات به وسيله ارائه خدمات خداپسندانه زندگي كند، بسيار مشكل و پرهزينه است.
وي، دهه سوم را شاهد عكسالعمل اجتماعي و سياسي دانست و گفت: نفي ليبرال دموكراسي از سوي اجتماع و اثبات وجود انقلاب از سوي سياست مطرح شد كه هر دو گرفتاريهاي خاص خود را دارد؛ يعني هر دو سو سعي در تثبيت خود دارند. از آن جايي كه جامعه به سمت صنعتي شدن ميرود طبيعت بهتر آن، اين است كه توليد جنس بهتر با قيمت ارزانتر مطلوب است، پس معارضه بين نيروها به شدت ايجاد ميشود، امتيازطلبان به دنبال همه نواميس كشور براي انجام اين كار هستند كه قاعدتا اين كار موفقيتي نداشته و ندارد.
غرضي افزود: كساني كه امتياز ندارند، وقتي به جامعه نگاه ميكنند، ميبينند كه عدهاي همه امتيازات را مصادره ميكنند و اين باعث عكسالعمل از سوي آنها عليه جريان جاري ميشود.
غرضي، ثبات را در معناي خلاف عقايد مردم و انقلاب و سرسپردگي به تجويزات سياسي، رد و بيان كرد: ثبات در حالتي كه كشور در برابر مسووليتهاي خود و در مقابل دشمنان خود حفظ شود اما با هيچ سياستمدار و برنامهريزي رفاقت نكند، معنا ميدهد. وضعيت ما در منطقه خاورميانه ناشي از همين تفكر است و مردم ما نيز با همين تفكر، كمك به مسوولان را ميپذيرند.
وي افزود: تمام دولتها در خاورميانه از سوي مردم، رد شدهاند و جنگ و گرفتاري دارند اما وقتي به مردم نگاه ميكنيم، انقلاب خود را مردمي هم ميبينيم و بعد از انقلاب تاكنون هيچ مساله اجتماعي نداشتهايم كه براي نفي حاكميت به درگيري بكشد.
درگيريهاي دانشجويي بخشي از خواستههاي توسعهاي است
غرضي با اشاره به درگيريهاي دانشجويي بيان كرد: درگيريهاي دانشجويي بخشي از خواستههاي توسعهاي است كه در شكل سياسي بسيار ضعيف مطرح ميشوند كه بايد از آن استقبال شود اما اين خواستهها هرگز اجتماعي نميشوند. تاريخ مبارزات سياسي دانشگاهها از ابتدا تاكنون، بخشي از توسعه اجتماعي است كه خود را به توان سياسي نزديك ميكند و وقتي به توان سياسي هم ميرسد، چون با جامعه ارتباط وسيع ندارد، سرخورده ميشود.
غرضي افزود: سيستم دانشجويي، معتبر است و از آن اجتماعات قوي حاصل شده است اما به هيچ وجه نتوانسته است مثل سيستم سنتي استعداد خود را در تداوم امور شكل دهد؛ البته اين طبيعي است زيرا سيستم سنتي نسبت به گذشته به شدت واقف است اما سيستم دانشجويي ميخواهد آنچه را در ذهن دارد، به نتيجه برساند و بدون پشتوانه جلو ميآيد و گاهي با سيستم سنتي همراه ميشود و گاهي هم از آن فاصله ميگيرد.
جريان داخل نسبت به جريان منطقهيي در دهه چهارم چيزي نيست
غرضي به بررسي و تحليل دهه چهارم پرداخت و به ايسنا گفت: در دهه چهارم جريان داخل نسبت به جريان منطقهيي چيزي نيست. دههاي است كه ما در منطقه بگوييم كه دولتهايي كه با سيستم اجتماعي خود همراه نيستند، حتما تضعيف ميشوند و دولتهايي ميمانند كه با سيستم اجتماعيشان همراه شوند.
وي با تاكيد بر اهميت حوادث داخلي در دهه چهارم بيان كرد: در داخل ايران، شكل كار سنتي و مدرنيسم، به اجبار به هم نزديك ميشوند اما با هم توافق نميكنند يعني نتايج كار به سيستم توسعهاي ميانجامد اما به شكل واحد نميرسد. گرفتاري خاصي پيدا نميشود اما آن طوري كه ما ميخواهيم جامعه توسعه پيدا كند، نه در شكل سياسي و نه در شكل فيزيكي توسعه پيدا نميكند اما تعاملهايي ميشود كه از شدتها و حدتها در دهه دوم كاسته ميشود.
غرضي با تاكيد بر درگيريها در دهه دوم خاطر نشان كرد: اين درگيريها در دهه دوم، نيروي وسيعي را از جامعه منهدم كرد اما در دهه چهارم اين اتفاق نخواهد افتاد؛ بحران جهاني هم زاييده سيستم فكري است كه ما از آن فاصله داريم. آنها بايد با ما فقط دشمني كنند اما اينكه تاثير امواج سيستم بحران جهاني به لحاظ سياسي و اقتصادي به ما برسد، وسيع نخواهد بود.
دهه چهارم، ادامه مديريت جذب نيروي متعهد است
وي، دهه چهارم را ادامه مديريت جذب نيروي متعهد دانست و گفت: مردم در اين دهه ميپذيرند كه اين سيستم مديريتي درست است و اميدواريم كه انشاءالله درست هم باشد؛ به لحاظ سياسي چون قدرت انقلاب توانايي اين را داشته است كه در سراسر جهان سربازگيري كند، هر روز توسعه بيشتري پيدا ميكند.
غرضي در پايان با بيان اينكه آنچه گذشته است "كان في قصصهم عبره" گفت: اين كشور الگوپذير نيست،اين كشور مجموعه نيروهايي دارد و در آن زندگي ميكنند، دنبال كساني هستند كه بتوانند اعتماد متقابلشان را جلب كنند و نسبت به حرفهاي خود تاييديه بگيرند و ملاحظه ميكنيد كه تا حالا چنين اتفاقي نيفتاده است.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: مريم پيمان
انتهاي پيام