• شنبه / ۳۰ اسفند ۱۳۹۹ / ۰۲:۴۲
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 99123022383
  • خبرنگار : 71451

خاطرات یک جانباز ۱۷ ساله از اسارت

خاطرات یک جانباز ۱۷ ساله از اسارت

در استخبارات عراق ما را در دو اتاق ۱۶متری فرستادند. در هر اتاق حدود ۸۰ نفر بودیم که جای نشستن هم نبود در حالی‌که تمام بچه‌ها از ناحیه دست و پا مجروح بودند مجبور شدند بعضاً روی پای هم بنشینند.۶ روز بعد در ۲۹ فروردین ما را حرکت دادند به سمت اردوگاه‌ رمادی.

به گزارش ایسنا،«محمدعلی بصری» از اسرای عملیات بدر و از جانبازان دوران هشت سال دفاع مقدس است. او با اشاره به چگونگی اسارتش روایت می‌کند: شب بیست و سوم ما اعزام شدیم خط و فردای آن روز در محاصره قرار در این فاصله ما تانک‌های دشمن را می‌زدیم. صبح آن روز مجروح شدم و حوالی ساعت 2 بعد از ظهر سه هلی‌کوپتر آمدند و منطقه را به توپ بستند. وقتی مطمئن شدند همه مجروح یا شهید شده‌اند سربازهای دشمن آمدند سراغ ما و به اسارت درآمدیم.

قرار بود جاده بصره - الاماره را منهدم کنیم. زمانی‌که اسیر شدیم سن زیادی نداشتم. یک پسر مجروح ۱۷ساله بودم. آن‌ها در بازجویی اولیه سوالاتی می‌پرسیدند از جمله اینکه اهل کجاییم و... فامیل من هم که بصری هست. اسم پدر و پدربزرگ و نام خانوادگی را پرسیدند من هم پاسخ دادم. تا گفتم فامیلی‌ام بصری است، ستوان بعثی پرید جلو و گفت:«یعنی تو اهل بصره هستی؟» از آنجا که طلبه بودم و با عربی آشنا بودم منظورش را سریع فهمیدم.

در اصل اجداد ما مبلغ دین بودند و سال‌ها پیش در عراق زندگی می‌کردند و بعد از مدتی با دعوت مردم بوشهر به ایران مهاجرت می‌کنند. اما نباید این را می‌گفتم.خدا خواست به یاد بیاورم که در بوشهر یک روستایی هست به نام بصری و من گفتم من اهل روستای بصری هستم. این فامیل من در بازجویی‌ها کتک هم داشت چون احساس می‌کردند اهل بصره عراق هستم ولی من همان پاسخ را می‌گفتم.

منتقل شدیم به استخبارات. در استخبارات عراق  ما را در دو اتاق ۱۶متری فرستادند. در هر اتاق حدود  ۸۰ نفر بودیم که جای نشستن هم نبود در حالی‌که تمام بچه‌ها از ناحیه دست و پا مجروح بودند مجبور شدند بعضاً روی پای هم بنشینند. حدود 6 روز بعد در ۲۹ فروردین ما را حرکت دادند به سمت اردوگاه‌ رمادی.

عملیات بدر حدود یک هفته طول کشید و بقیه اسرا به تدریج به ما اضافه شدند. بیشتر اسرای بدر روز ۲۲ و ۲۳ اسفندماه اسیر شدند. یک عده از بچه‌ها که مجروحیت بیشتری داشتند را به بیمارستان منتقل کردند. اما افرادی مثل ما که یکی دوتا ترکش و تیر خورده بودیم را بیمارستان نبردند. همه‌ی اسرای عملیات بدر به اردوگاه ۹ رمادی منتقل شدند.

اردوگاه‌های اسرای ایرانی در عراق عمدتاً در شهرهای رمادیه، موصل و تکریت بودند. در بغداد اردوگاه ثابتی نبود و اسرا را ابتدا می‌بردند استخبارات. بعد منتقل می‌کردند به سایر شهرها.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۰-۰۱-۰۱ ۰۰:۲۸

این خاطرات تا چه حد درست باشد معلوم نیست اما بدون شک اغراق کرده و منافع . بسیاری از اسرای عراقی توسط ایرانیها بوسیله نارنجک کشته شدند و اینکه امثال این ازاده زنده مانده جای تعجب ندارد. با یک ازاده صحبت میکردم تنها ناراحتی اش نبودن غذای مناسب بود. البته کسانیکه شعار مرگ بر صدام میدادند نباید منتظر حلوای عراقی میبودند.