روز یکم دسامبر یا ۱۱ آذر مصادف بود با روز جهانی «اچآیوی»؛ بیماری ای که پس از سالها، با وجود تلاشهایی که برای فرهنگسازی نسبت به آن صورت گرفته است، ولی همچنان نیازمند کار بیشتر است.
خبرنگار ایسنا در گفت وگویی با مهدی حسینی ـ عکاس ـ درباره تجربه پروژه «داستان نیست» و شرایط افرادی که با اچ آی وی زندگی می کنند، پرسش هایی را مطرح کرده است.
حسینی به ایسنا توضیح میدهد: من عکاس خبری و مستند هستم و بنابر رسالت کارم به مسائل اجتماعی میپردازم؛ مثلا پیشتر کتابی درباره تحریمهای دارویی و یا مساله اعتیاد کار کردهام.
او ادامه میدهد: پیش از پروژه «داستان نیست»، روی مسئله اعتیاد کار میکردم که از طریق آن با فردی آشنا شدم که از طریق تزریق مشترک به «اچآیوی» مبتلا شده بود. آن زمان متوجه شدم که ابتلا به ویروس نقص ایمنی چه فضا و مسائل اجتماعی مختلفی را به همراه دارد. در نهایت تصمیم گرفتم به «اچآیوی» از دریچه ابتلا از طریق اعتیاد و تزریق مشترک بپردازم.
حسینی تصریح میکند: در ابتدا قرار نبود این پروژه به یک کتاب تبدیل شود؛ چون تنها روی زندگی یک فرد کار میکردم ولی پروژه به مرور با ارتباط با پزشکان و بیماران مختلف گستردهتر شد. زمانی هم که با افراد مرتبط روی پروژه کار میکردم در ابتدا به آنها میگفتم که قصد دارم یک مجموعه عکس در قالب کتاب کار کنم و هدفم از انتشار کتاب آگاه سازی درباره «اچآیوی» است. در نهایت نیز رضایت افراد را به صورت کتبی دریافت کردم.
او با بیان اینکه تولید کتاب «داستان نیست»، نزدیک به هفت سال به طول انجامید و یک سال و نیم از انتشار آن میگذرد، ادامه داد: این کتاب دارای مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. سعی کردم طراحی این کتاب که درباره زندگی ۱۰ نفر است، به صورت حرفهای انجام شود.
در این قسمت میتوانید ویدیویی از بخشی از صحبتهای «سعید» را که به علت تزریق مشترک، به «اچآیوی» مبتلا شده است، تماشا کنید:
«به گفته عکاس، «سعید» از افرادی است که در مجموعه کتاب «داستان نیست»، مردانه در کنارشان بود. او مبتلا به HIV است و به تازگی ازدواج کرده. ۱۴ سال است که از مصرف مواد پاک شده و نزدیک به ۱۰ سال است که سیگار هم نمی کشد. او مهارت انجام چند شغل را دارد اما زمانی که در جایی استخدام میشود و متوجه ابتلایش به ویروس اچ آی وی میشوند، او را از کار بیکار میکنند.»
این عکاس در ادامه درباره میزان حمایت از او برای انتشار کتاب بیان میکند: برای حمایت از انتشار کتاب نزد افراد مختلفی رفتم ولی این اتفاق صورت نگرفت، گرچه که انتشار یک کتاب هزینههای بالایی دارد. از طرفی به دلیل اینکه مخاطب این کتاب خاص است و هر کسی برای چنین کتابی هزینه نمیکند، امکان پرداخت هزینه انتشار را نداشتم و در نهایت کتاب را به صورت دیجیتال و فایل «ای بووک» منتشر کردم.
او ادامه میدهد: نمیتوان از لحاظ معنوی روی این کتاب قیمت گذاشت. برای راحتتر شدن انتشار و کاهش هزینهها چند سالی است که به دنبال یادگیری تدوین و طراحی گرافیک رفتم و کلیه این کارهای کتاب را خودم انجام دادم. ولی با این حال حمایتی صورت نگرفت.
حسینی درباره حمایت از او برای نمایش آثار این مجموعه نیز گفت: پیش از این مجموعه برای نمایش آثار «تحریمهای دارویی» به خانه هنرمندان رفتم ولی اجازه این کار را ندادند و شورای عالی سیاست گذاری چند سال پیش گفتند که تصاویر کتاب تلخ است! برای پروژه «داستان نیست» نیز بیش از یک سال به خانه هنرمندان رفتم و نامه فرستادم. ولی سال گذشته که کرونا نبود اجازه برگزاری نمایشگاه را ندادند. امسال نیز هر چه پیگیری کردم فهمیدم نامهای که فرستادم گم شده است. خانه هنرمندان که دیگر مسئولان نیستند بگوییم دغدغه ندارند و یا برایشان مهم نیست. مگر خانه هنرمندان برای هنر و هنرمندان نیست؟ پس چرا به ما اجازه حضور نمیدهند؟
انتهای پیام
نظرات