به گزارش ایسنا، محمود کاوه بنا به صلاح دید فرماندهی سپاه در روز ۲۹ تیرماه سال ۱۳۶۲ تیپ ویژه شهدا مأموریت یافت تا در عملیات برونمرزی «والفجر ۲» که در منطقه حاج عمران انجام میگرفت، شرکت کند. در این عملیات، کاوه با هدایت قوی رزمندگان، اهداف از پیش تعیین شده تیپ از جمله «ارتفاعات ٢٥١٩ » را با موفقیت به تصرف درآورد.
تولد
محمود کاوه سال ١٣٤٠ هجری شمسی در مشهد مقدس متولد شد. پدرش که از کسبه متعهد به شمار میآمد، در دوران ستمشاهی و اختناق،با علما و روحانیون مبارز از جمله حضرت آیتالله العظمی خامنهای، شهید هاشمینژاد و شهید کامیاب ارتباط داشت. وی که برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قائل بود محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت میبرد و از این راه فرزندش را با مکتب اهل بیت(ع) و تعالیم انسانساز اسلام آشنا میکرد.
محمود کاوه دوران تحصیلات ابتدایی خود را در چنین شرایطی سپری کرد. از آنجا که خواست پدرش به هنگام تولد محمود این بود که وی را در سلک صالحان و پیروان واقعی مکتب اسلام قرار دهد. او با علاقه قلبی و مشورت پدر وارد حوزه علمیه شد و همزمان، تحصیلات دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز ادامه داد.
با شروع جریانات انقلاب، او که جوانی با نشاط، فعال و مذهبی بود با شرکت در محافل مساجد جوادالائمه(ع) و امام حسن مجتبی(ع) که در آن زمان از مراکز تجمع نیروهای مبارز بود، از هدایتها و تعالیم حضرت آیتالله العظمی خامنهای بهرههای فراوانی برد و رهتوشههای همین تعالیم را با خود به محیط دبیرستان و میان دانشآموزان منتقل کرد. او در دبیرستان به عنوان محور مبارزه شناخته میشد. با علاقه وافر به پخش اعلامیههای حضرت امام خمینی میپرداخت و فعالانه در راهپیماییها و درگیریهای زمان انقلاب شرکت داشت.
کاوه در کردستان
علیرغم اینکه برای آموزش نیروها اهمیت بالایی قائل بود و مسئول مستقیم او زیاد تمایل نداشت وی را (که از مربیان دلسوز و قوی محسوب میشد) به جبهه اعزام کند، اما روح پرتلاطم او به دنبال فرصتی بود تا رودرروی دشمن قرار گیرد و ازر انقلاب و ارزشهای آن عملاً دفاع کند بنابراین در اولین فرصت با جلب رضایت فرمانده پادگان به دیار کردستان (که در آن زمان توسط گروهکها و عناصر ضدانقلاب دچار مشکلات و آشوب شده بود)، عزیمت کرد.
او که به همراه تعدادی از برادران پاسدار جهت آزادسازی شهر بوکان وارد کردستان شده بود به دلیل لیاقتها و مهارتهایی که داشت، در همان ابتدا به عنوان فرمانده یک گروه دوازده نفره انتخاب شد.
کاوه در این منطقه برای مبارزه با ضدانقلاب – که از حمایتهای خارجی برخوردار بود و با جنایاتی هولناک،توطئه شوم جدایی ان نقطه از میهن اسلامی را در ذهن میپروراند – شب و روز نداشت و به دلیل تلاش بسیار زیاد،جدیت و پشتکار، شجاعت و روحیه شجاعتطلبیای که داشت، در مدت کوتاهی به سمت فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شد و در این زمان با ناباوری همگان همراه تعداد کمی نیرو،عملیات آزادسازی منطقه مرزی بسطام را با شهامت غیرقابل وصفی طرحریزی و٤٥ کیلومتر جاده مرزی را طی یک مرحله و در عرض ٢٤ ساعت در قلب منطقه تحت نفوذ ضدانقلاب آزاد کرد.
ضدانقلاب که با برخورداری از سلاح و امکانات و نیروی رزمی فراوان،عرصه را برای نیروهای نظامی و انتظامی تنگ کرده بود و جنایات فجیعی مرتکب میشد،با ورود جوانان دلیر و متعهدی چون کاوه به صحنه عملیات،به این نتیجه رسید که ماندن در کردستان برایش سنگین تمام خواهد شد.کاوه و همرزمانش با عملیات پی در پی،مزدوران استکبار را در منطقه منفعل و مستأصل کرده بودند تا جایی که ضدانقلاب در اوج استیصال و درماندگی برای زنده یا مرده او جایزه تعیین کرده بود.
حرکت فرمانده تیپ ١٥٥ شهدا به سوی شهادت
طاقت و شدت دشواریای که نیروهای عمل کننده خواه ناخواه با آن مواجه بودند سبب شده بود پیروزی را نیز دور از دسترس ببینند. تیپ ویژه ١٥٥ شهدا به خصوص فرمانده آن، مؤمنانه و شجاعانه در عرصه درگیری وارد شدند. شهید امیری مقدم، راوی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در این تیپ، در گزارش خودش از عملیات کربلای ٢ درباره حرکت نیروها برای ادامه عملیات و سرانجام آن، چنین روایت کرده است: «تغییرات انجام شده در طرح مانور و عدم موفقیت کامل تیپ ویژه ١٥٥ شهدا در عملیات شب گذشته، موجب تردید در مسئولان، خصوصاً فرماندهان این تیپ شده بود. این تردید اگرچه در خود فرمانده تیپ (برادر محمود کاوه) نیز وجود داشت ولی وی با توجه به حساسیت زمان و مصلحت کل عملیات، این تردید را بروز نمیداد و به همین دلیل تصمیم گرفت برای زدودن تردیدها و تقویت روحیه عملیاتی در افراد تیپ،به همراه نیروهای عمل کننده در منطقه درگیری حاضر شود. وقتی مسئولان تیپ از این تصمیم آگاه شدند درصدد برآمدند که وی را از این عمل باز دارند. فرمانده یکی از گردانها (برادر صلاحی) برای منصرف کردن وی میگوید: «شما این کار را نکنید، آتش دشمن زیاد است، مسیر بد است، خدای نکرده طوری میشود. «فرماندهی در جواب میگوید: «خب، اگر این طور است، ما هم شهید میشویم. اگر کار مثل شب گذشته بشود، ما هم حاضریم امشب شهید شویم.» به همان اندازه که خود وی در رفتن به خط درگیری مصمم بود، سایر مسئولان تیپ مخالف بودند.»
به هنگام اعزام گردانها برای انجام ماموریت،ابتدا گردان امام حسین (ع) سپس گردان امام سجاد (ع) در حالی که فرماندهی تیپ ( محمود کاوه ) پیشاپیش آنها قرار داشت، حرکت خود را برای تصرف ارتفاع ٢٥١٩ آغاز کردند. طبق طرح مانور قرار بود گردان امام حسین (ع) «پایگاههای ١ و» ٢ و «گردان امام سجاد (ع)» «پایگاههای ٣و٤ » را تصرف کنند. حساسیت دشمن نیز نسبت به شب اول کمتر شده بود و احتمال جدی نمیداد در این محور مجددا عملیات شود،از این رو اجرای آتش و پرتاب منور آنها نیز اندکی کاهش یافته بود.
به هر ترتیب حدود ساعت یک بامداد که نیروهای پیاده پس از پیمودن مسافت فاصله خط خودی تا دشمن به زیر اهداف مورد نظر رسیدند تا با هماهنگی آتش خودی درگیری را شروع کنند در همین حین گلوله خمپاره کنار برادر کاوه به زمین اصابت کرد و او در جا شهید شد.»
راوی قرارگاه حمزه (ع) (اسدالله احمدی) به نقل از فرمانده «لشکر ٥ نصر» (محمدباقر قالیباف) نوشته است: «در مراسم تشییع پیکر شهید محمود کاوه، پدر وی درخواست حجتالاسلام طبسی تولیت آستان قدسرضوی را مبنی بر این که پیکر شهید محمود کاوه در حرم مطهر حضرت رضا(ع) و یا در یکی از حجرههای مخصوص حرم دفن شود نپذیرفت و گفت:«پسرم از ابتدا با بسیجیها بوده و بهتر است در کنار آنها دفن شود.»
گوشهای از وصیتنامه
دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای را که علیه انقلاب طرحریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود.
انتهای پیام
نظرات