زهره سپهری شاملو در گفتوگو با ایسنا در خصوص رفتارهای فرد سوگ دیده، اظهار کرد: در هنگام سوگ افراد از لحاظ احساسی، شناختی، رفتاری و فیزیولوژکی تغییراتی را تجربه میکنند. افرادی که با فرد سوگوار مدام در ارتباط هستند باید این تغییرات را بشناسند و بدانند تا چه حد این تغییرات طبیعی هستند و هنگامی که این متغییرها از حد طبیعی خارج شد، بدانند فرد نیاز به کمک جدی دارد. فرد سوگوار همه این تغییرات را با هم تجربه نمیکند بلکه ترکیب یا قسمتی از آنها را تجربه خواهد کرد.
وی افزود: در سوگ احساسات فرد بیشتر از هر چیز دیگری تغییر میکند. فردی که عزیز خود را از دست داده، غم بزرگ و سنگینی احساس خواهد کرد که این غم ممکن است با نشانهای مانند گریه کردن همراه باشد و البته در برخی اینگونه نیست و فقط احساس سنگینی در درون و روان خود را خواهند داشت، توصیه روانشناسان برای این افراد این است که گریه کنند. همچنین محققان پزشکی نیز به این نتیجه رسیدهاند که اشک در دوران پس از از دست دادن عزیز بسیار کمککننده است تا فرد آن تعادل شیمیایی که بهخاطر این استرس بزرگ از مدار خود خارج کرده است را دوبار برگرداند.
این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه خشم یکی از گیجکنندهترین احساسات است، گفت: باید به فردی که ایناحساس را تجربه میکند، کمک کنیم تاخشم خود را به رسمیت بشناسد، زیرا این حس ناشی از خشم نسبت به فرد فوت شده، خود یا اطرافیان است. لازم است این حس شناسایی و در مورد آن صحبت شود تا فرد متوجه حمل این احساس در خود شود. وجود خشم در فرد سوگوار به این علت است که جای خالی عزیزش را میبیند و این امر کاملا طبیعی است. البته این حس نباید طولانی شود، زیرا فرد دچار آسیب جدی میشود.
وی در زمینه ایجاد احساس ترس در فرد سوگوار، افزود: این حس بیشتر برای افرادی ایجاد میشود که فرد فوت شده تکیهگاه مهمی برای او بوده است، فرد مدام این ترس را دارد که بعد از فرد فوت شده چگونه میتواند زندگی را اداره کند یا افکاری این چنینی که مرگ از آنچه که فکر میکرد به او نزدیکتر است.
سپهری شاملو افزود: یکی از ویژگیهای انسانها فراموش کردن است، انسان به یادآوری مسائلی مانند اینکه زندگی غیرقابل پیشبینی است، اتفاقات نادرست دقیقا در روزهایی میافتد که اصلا انتظار نداریم و همچنین مرگ متغیری است که همه قرار است آن را تجربه کنیم علاقهای ندارد، اما این تاملات در افراد در هنگام سوگ افزایش خواهد یافت.
این روانشناس بالینی تاکید کرد: یکی دیگر از هیجاناتی که در این شرایط فرد تجربه میکند اضطراب است. اضطراب در این شرایط کاملا طبیعی است، اما اگر به حملات پانیک (وحشتزدگی) شدید تبدیل شود نیاز به کمک جدی دارد، در واقع اضطراب به فرد کمک میکند تا فعالیتهای جدی زندگی خود را سبکتر کند و به گونهای نقش محافظتکننده برای فرد دارد. در این شرایط باید به فرد سوگوار کمک کرد تا بفهمد این اضطراب از کجا ناشی میشود که احتمالا بیشتر از همان ترسهایی است که در فرد ایجاد شده است، اضطراب در حالت افراطی میتواند به یک فوبیا تبدیل شود و ادامه زندگی را برای فرد دچار مشکل کند.
سپهری شاملو تاکید کرد: تنهایی، خستگی، درماندگی، احساس شوک، حسرت، سرزنش کردن، بیحسی در روزها و ساعات اولیه از دست دادند عزیز برای افراد ایجاد میشود. تمام این احساسات طبیعی هستند، اما اگر با شدت زیاد و برای مدت طولانی در فرد ایجاد شود به گونهای که عملکرد روزانه و جاری فرد را فلج کند باید به او کمک شود.
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه فردوسی گفت: در این دوران بدن فرد از نظر فیزیولوژیکی واکنشهایی را نشان میدهد حتی ممکن است این علائم جدی شود و فرد را به سمت پزشک ببرد. خالی بودن معده، تنگی در قفس سینه، تنگی نفس، حساسیت به صداها، ضعف در عضلات، فقدان انرژی، خشکی دهان و گرفتگی شدید عضلات از علائم فیزیکی است که فرد در این دوران تجربه میکند.
وی ادامه داد: ویژگی شناختی فرد سوگوار دائما در حال تغییر است. فرد در تجربه سوگ دچار ناباوری میشود و و مرگ عزیزش را قبول نمیکند، مخصوصا اگر مرگ ناگهانی رخ دهد یا فرد نتواند متوفا را از زمان بستری شدن تا دفن ببیند. یکی دیگر از حسهایی که فرد در این دوران تجربه میکند گیجی و مشغولیتذهنی است. فرد بازمانده در ساعات بیداری خود با فکر کردن زیاد به صورت نشخواری یعنی از این شاخه به آن شاخه پریدن مدام به فرد متوفا فکر میکند، زیرا که این تنها پیوند باقیمانده بین فرد بازمانده و متوفا است که این افکار در روزها و هفتههای اول طبیعی است، اما اگر این امر طولانی شود فرد را از تمرکز به مسائل و مشکلات در زندگی وا میدارد. حتی ممکن است اطرافیان با خود بگویند که او غرق در دنیای خود است و نیازی به ما ندارد، در این شرایط باید به فرد کمک کنیم تا ارتباطات اجتماعی او افزایش پیدا کند و افکار خود را مدیریت کند.
سپهری شاملو خاطرنشان کرد: نکته مهم دیگر این است که فرد سوگوار احساس میکند متوفا را میبیند یا صداش را میشنود. این امر نیز در روزها و ساعات اولیه حتی تا چند هفته اول طبیعی است و توهم محسوب نمیشود. در واقع ذهن و مغز ما تصاویری را طراحی میکند که فرد با سوگ کنار بیاید و فرد این ذهنیات را در بیرون از افکار خود به نمایش میگذارد به نوعی مانند خواب دیدن است.
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه فردوسی گفت: مورد دیگر این است که فرد ممکن است دچار اختلال خواب شود که اگر طولانی شود فرد باید به پزشک مراجعه کند. همچنین ممکن است فرد سوگوار در خوردن دچار اختلال شود، کمخوری در بین افراد شایعتر است. احساس دیگر کنارهگیری اجتماعی است. فرد حوصله دیگران، خواندن روزنامه، نگاه کردن به تلویزیون و صحبت کردن با تلفن را ندارد. گاهی برخی از افراد دوست ندارند در مورد عزیز از دست رفته صحبت کنند یا حتی میخواهند تمام وسایل او را جمع کنند و این در برخی دیگر برعکس است.
انتهای پیام
نظرات