به گزارش ایسنا، عملیات«مطلعالفجر» در ساعت ۳ روز۲۰ آذرماه ۱۳۶۰ با رمز یا مهدی ادرکنی(عج)، با محوریت لشکر ۸۱ زرهی و تیپ ۵۸ ذوالفقار و همراهی و همکاری نیروهای سپاه پاسدران و بسیج عشایری در منطقه عملیاتی گیلانغرب به منظور آزادسازی ارتفاعات غرب شهر گیلان غرب در جبهه میانی شامل ارتفاعات شیاکوه، چرمیان و تنگ قاسم آباد به مرحله اجرا درآمد و این عملیات به مدت ۲۷ روز ادامه داشت.
در این عملیات ارتفاعات شیاکوه به تصرف رزمندگان اسلام درآمد و علیرغم مقاومت، ایثار، استقامت و تلاش فراوان رزمندگان اسلام، یگانهای شرکت کننده در عملیات بعلت آتش شدید دشمن، پاتکهای مکرر و سخت بودن پشتیبانی از یگانها سرانجام با وارد کردن تلفات و خسارات سنگینی بر دشمن، حفظ ارتفاعات بطور دائم میسر نگردید.
این عملیات اوج ایثار، رشادت و دلاورمردیهای رزمندگان اسلام را به نمایش گذاشت که برای همیشه تاریخ ثبت ضبط شد. به بهانه سالگرد این عملیات بر آن شدیم، تا در این نوشته از سرباز فداکار و مقاوم این عملیات، دیده بان یگان«شهید عبدالحمید انشایی» و برادرش«شهید مسعود انشایی» که سال ها بعد او برای حفاظت از آبهای گرم و نیلگون خلیج فارس به شهادت رسید یاد کنیم.
در دوران هشت سال دفاع مقدس، جلوههای زیبایی از ایثار و فداکاری در بین مردم و خانوادههای ایران اسلامی در اقصا نقاط کشور تبلور یافت. مقاومت، ایثار و صبر خانواده شهدا و ایثارگران موجب شد تا انقلاب اسلامی پایدار و الگویی برای آزادی خواهان دنیا شود و این افتخار بزرگی برای ملت سلحشور ایران است.
شهرستان فسا دارای مردمی با استعداد، سختکوش، تلاشگر و خداجو، با فرهنگی غنی و پایبند به آداب و سنن اسلامی و ملی است. به طوری که گفتهاند فسایی هر راهی را انتخاب کند در آن راه موفق و سرآمد زمانه میگردد. جمع چنین صفاتی در مردم این شهر باعث شده است که فسا در ادوار مختلف با داشتن بزرگانی در عرصههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی نقش مهمی در رشد و پیشرفت میهن اسلامیمان ایفا کند و شاهد این مدعا، تقدیم بیش از هزار شهید در راه انقلاب و در دوران دفاع مقدس است که بیانگر گوشهای از تلاش مردم شریف و قهرمانپرور فسا در راه اعتلای جمهوری ایران اسلامی است.
یکی از خانوادههای «فسا»یی که دو نفر از بهترین عزیزان خود را در دوران هشت سال دفاع مقدس در راه حراست از مرز و بوم و آب و خاک سرزمین پاک جمهوری اسلامی ایران تقدیم نموده است، خانوداه شهیدان انشایی است. این خانواده ایثارگر و صبور دو افسر رشید و دلاور به نامهای عبدالحمید و مسعود انشایی را تقدیم راه امنیت و حفظ آب و خاک میهن جمهوری اسلامی ایران نموده است.
به بهانه سالگرد شهادت شهید عبدالحمید انشایی حماسهساز «شیاکو» بر آن شدیم تا گوشه کوچکی از ایثار و فداکاری این خانواده قهرمانپرور را به رشته تحریر در بیاوریم.
شهید عبدالحمید انشایی
در چهاردهم تیر ماه ۱۳۳۶، در شهرستان فسا از استان فارس، در خانواده «انشایی» کودکی به دنیا آمد که او را عبدالحمید نامیدند.
پدر عبدالحمید، محمد کاظم انشایی ستوانیار سوم، بازنشسته شهربانی سابق بود. خانواده انشایی شاید از نظر مالی در سطح بالایی قرار نداشت، اما از لحاظ معنوی دارای کمالات زیادی بود. عبدالحمید با همین روحیه و شرایط دوران کودکی خود را در خانه یک روحانی با ایمان(پدربزرگش مرحوم شیخ احمد علی انشایی) سپری کرد. عبدالحمید با توجه به علاقهای که نسبت به کسب علم داشت، تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در شهرستان فسا به پایان رساند. پس از گذراندن دوران متوسطه و اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان حکمت(آیت الله سعیدی) فسا، در سال ۱۳۵۵ وارد مدرسه عالی مدیریت و حسابداری(کوروش) اصفهان شد و پس از طی یک سال از طرف دانشگاه اصفهان به عنوان دانشجو، وارد دانشکده آمار و اقتصاد شد. این دوران هم زمان بود با اوجگیری تظاهرات مردم علیه رژیم ستمشاهی و وی نیز همراه دیگر دانشجویان در تجمعات و پخش اعلامیهها شرکت داشت که بارها مورد آزار و اذیت عمال رژیم قرار گرفته بود.
عبدالحمید پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به صورت رسمی عضو دانشجویان پیرو خط امام شد و در خرداد ماه ۱۳۵۹ با اخذ مدرک کارشناسی از دانشکده کار و اقتصاد دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شد. بلافاصله در همان سال به اتفاق تعدادی از هم دورههای زمان دانشجویی، جهت طی دوران خدمت مقدس سربازی در مرکز پیاده شیراز مشغول انجام وظیفه و پس از طی دوره آموزشی به درجه ستوان دومی نائل و به گردان ۱۹۱ مرکز پیاده شیراز منتقل شد.
دشمن بعثی عراق تهاجم سراسری خود را در ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ به خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز نمود. آتش جنگ، خوزستان را فرا گرفته بود و خرمشهر پس از دفاع و مقاومت ۳۴ روزه ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای مردمی به اشغال دشمن در آمد. یگانهای مرکز پیاده از شیراز به خوزستان(شهرهای ماهشهر و شادگان) برای دفاع و مبارزه با دشمن منتقل شدند. عبدالحمید نیز که یک افسر وظیفه و مشغول خدمت مقدس سربازی در گردان ۱۹۱ مرکز پیاده شیراز بود به همراه یگان خدمتی خود به منطقه عملیاتی خوزستان اعزام شد. ستوان عبدالحمید انشایی، مدت سه ماه در خوزستان بود و پس از مدتی به کردستان(سقز) اعزام و برای انجام مأموریت و مبارزه و پاکسازی گروهکها و افراد ضدانقلاب که در منطقه کردستان بودند، وارد میدان جنگ و مبارزه شد.
بعد از مدتی به جبهه گیلانغرب اعزام شد.
از اوایل مهر ماه۱۳۶۰ نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به دنبال طرحریزی، عملیاتی بود که بتواند ارتفاعات مشرف به شهر گیلانغرب و مناطق حساس را از لوث دشمنان پاکسازی کند که یکی از این ارتفاعات حساس و استراتژیک «شیاکوه» بود.
طرح عملیات توسط تیپ ۵۸ ذوالفقار با عنوان طرح ذوالفقار تهیه شد. برای اولین بار در منطقه غرب، هدف در عمق ۱۰ کیلومتری عقبه دشمن انتخاب شد. زمان حماسه فرا رسیده بود.
عملیات«مطلعالفجر» در ساعت۰۳۰۰روز۲۰ آذرماه ۱۳۶۰با رمز یا مهدی ادرکنی(عج)، با محوریت لشکر ۸۱ زرهی و تیپ ۵۸ ذوالفقار و همراهی و همکاری نیروهای سپاه پاسدران و بسیج عشایری آغاز شد.
عبدالحمید انشایی در عملیات «مطلعالفجر» دیدهبان یگان در ارتفاعات شیاکوه بود. در روز ۱۵ دی ماه ۱۳۶۰ که آتش سنگین دشمن عرصه را بر نیروهای ایرانی تنگ کرده بود، در بیسیم شنیده میشد که دیگر نمیتوان ارتفاعات را حفظ کرد و دشمن حلقه محاصره را تنگ نموده است. گرای ستونهای دشمن توسط دیدهبان انشایی در حال ارسال بود. دستور رسید که باید عقبنشینی انجام شود. عبدالحمید زخمی شده بود، هنوز رمقی در بدن داشت، سخت بود، امّا او تصمیم داشت برای دفاع از خاک وطن اندک توان و نیرویی که دارد را استفاده کند، او بر روی ارتفاعات شیاکوه ایستاده است، گرای دشمن هنوز ارسال میشود، همرزم او میگوید:« فهمیدم که گرایی که میدهد همانجایی است که خودش ایستاده. پرسیدم، این محل دیدهبانی خودت است، پاسخ داد، دیگر نیست، دشمن به آن رسیده، بزنید.»
در لحظات آخر ناگهان بیسیم به صدا در میآید، بله صدای عبدالحمید است:« از قول من به امام و مادرم بگویید شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید»، دیگر صدا قطع شد. فرمانده پشت بیسیم صدا زد:«انشایی، انشایی، جواب بده! اما دیگر صدایی نیامد» و ۱۵ دی ماه۱۳۶۰، روز شهادت این «قهرمان شیاکوه» در تاریخ ثبت گردید. امام راحل(ره) پس از دریافت پیام و در توصیف این شهید بزرگوار چنین فرمودند :«در صدر اسلام هم از این افسرها بوده است. مثل انشاییها.»
پیکر پاک شهید عبدالحمید انشایی پس از ماهها ماندن در منطقه شیاکوه به جمع یاران خود پیوست و در جوار آنان آرمید.
در فرازی از وصیت نامه شهید عبدالحمید انشایی آمده است:«امروز زمان آن رسیده که مسلمان به عهد خود وفا کند و با توکل به خدا بر دشمن اسلام و محرومان جهان بتازند. نصر من الله و فتح قریب، نبرد ما نبرد اسلام با جنود شیطان است و عزت و عظمت مسلمانان بستگی به صبر و مقاومت ما دارد. به یاری خدا خواهیم ایستاد تا تاریخ فردا به نیکی از ما یاد کند و خدای عالم از ما راضی باشد. خدایا! ما را یاری فرما و گام هایمان را در ره خود استوار گردان.»
شهید مسعود انشایی
در هفدهم آبانماه سال۱۳۴۱ خانواده انشایی صاحب پسر دیگری شد. نام او را مسعود نهادند. مسعود پنج سال از عبدالحمید کوچکتر بود. مسعود و عبدالحمید با توجه به اینکه اختلاف زیاد سنی نداشتند، هم بازی بودند. محیط گرم، صمیمی و سرشار از معرفت، شناخت و عمل به آموزههای دینی و اسلامی را در بنیان این خانواده نهادینه کرده بود که چنین فرزندان برومندی پرورش یافتند.
مسعود دوران تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان را در شهرستان فسا به اتمام رساند. دوران آموزش متوسطه ایشان همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی بود. او به همراه مردم پرشور و انقلابی در تظاهرات و راهپیماییهای علیه رژیم ستمشاهی شرکت میکرد. مسعود بعد از اخذ مدرک دیپلم وارد دانشگاه افسری ارتش شد و بعد از ۴ سال با درجه ناوبان دومی فارغالتحصیل و در یگان دریایی بوشهر مشغول به خدمت گردید.
ایالات متحده آمریکا از ابتدای جنگ تحمیلی عراق علیه با در اختیار قرار دادن اطلاعات ماهوارهای و کمک به نیروی هوایی ارتش بعث عراق در حمله به مراکز و تأسیسات نفتی کشورمان و همچنین تقویت حضور نامشروع ناوگان خود در خلیج فارس و دریای عمان به بهانه تأمین امنیت خطوط مواصلاتی کشتیرانی بینالمللی اقدامات خصمانهای انجام میداد.
گسترش حضور ناوگان پنجم ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس برای رژیم بعث عراق به عنوان پشتوانهای به حساب میآمد که به اتکای آن، سرفرماندهی ارتش بعث با حمله به کشتیهای تجاری ایرانی و گاهاً بیطرف و راه انداختن جنگ نفتکشها درصدد توسعه دامنه جنگ به منظور رهاشدن از تنگناهایی که در جبهههای زمینی با آن روبرو شده بود، بر آید تا از این طریق بتواند پیروزیهای جنگاوران ایران اسلامی را تحت شعاع قرار دهد.
در استمرار شیطنتهای ناوگان متجاوز آمریکا در خلیجفارس، وقاحت فرماندهان آمریکایی به جایی رسید که عناصر پدافندی سکوهای نفتی نصر و سلمان را در خلیجفارس تهدید کرد و از آنان میخواهند که سکوها را ترک کنند، ولی مدافعین دریادل و قهرمان این سکوها شجاعانه ایستادگی کردند و به جای تن دادن به ذلت، آتش خشم خود را علیه متجاوزین گشودند و راه امامشان که ایستادگی در مقابل ظلم تا شهادت است را میپویند.
۲۸ فروردین ماه ۱۳۶۷ ناوچه جوشن مأموریت یافت تا تعدادی از نفتکشهای ایرانی را از جزیره خارک تا دهانه خلیج فارس اسکورت کند. این ناوچه عملیات مذکور را بعد از ظهر همان روز آغاز کرد و این عملیات تا ساعت ۵ صبح روز بعد یعنی ۲۹ فروردین۱۳۶۷ ادامه یافت. در طول این مسیر در چندین مرحله هواپیماهای دشمن قصد تعرض به این نفتکشها را داشتند ولی هر بار با تیراندازی و پدافند ایذایی ناوچه جوشن مجبور به ترک منطقه شدند و سرانجام تمام نفتکشها به سلامت از دهانه خلیج فارس خارج شدند. ناوچه جوشن در حال برگشت به منطقه یکم دریایی بندرعباس که مأموریتی تازه یافت و آن اطلاع یافتن از حمله نظامیان متجاوز آمریکایی به سکوهای نفتی نصر و سلمان بود. بنا به دستور صادره ناوچه جوشن به منطقه عملیات سکوهای نفتی نصر و سلمان رفت و در جهت امداد و نجات مدافعین سکوها اقدام کند.
ناوچه جوشن در نزدیکی منطقه عملیات هدف جنگ الکترونیکی ناوهای متجاوز آمریکایی قرار میگیرد و فرمانده ناو آمریکایی توسط رادیو از فرمانده ناوچه جوشن میخواهد به همراه کلیه کارکنان تسلیم شده ولی فرمانده شجاع ناوچه جوشن ناخدا عباس ملک ضمن مشورت با فرمانده دوم ناوچه، ناو سروان«زارع نعمتی»، افسر عملیات ناوبانیکم«ابراهیم حرآبادی»، و افسر توپخانه ناوبان یکم«مسعود انشایی»، پایداری و مقاومت تا مرز شهادت را انتخاب میکنند و با پاسخ دندانشکن به فرمانده ناو آمریکایی و اعلام محل جنگ، آماده مقابله با تهدیدات میشوند.
چندین فروند موشک به سوی ناوچه جوشن از طرف ناو آمریکایی شلیک میشود و پرسنل قهرمان ناوچه جوشن با اجرای آتش موفق میشوند تعدادی از موشک های شلیک شده را منهدم و یا منحرف نمایند. در ادامه نبرد یک فروند موشک به پل فرماندهی ناوچه جوشن اصابت مینماید. چند نفر از پرسنل ناوچه به داخل آب پرتاب میگردند. بلافاصله موشکهای چهارم و پنجم هم به ناوچه اصابت کرد و دود و آتش آن را فرا میگیرد. فرمانده دستور ترک ناوچه و را به پرسنلی که روی ناوچه بودند میدهد. تعدادی از کارکنان ناوچه که رمقی در تن داشتند به دوستانشان کمک میکنند تا خود را به داخل آب بیندازند، ولی آنهایی که شهید شده بودند با ناوچه جوشن به دل آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس رفتند تا حماسه جاوید جوشن برای همیشه ماندگار باقی بماند.
در این نبرد نابرابر افسران شجاع و دریادلی همچون؛ شهید دریادار«علی زارع نعمتی»، «ابراهیم حرآبادی» و «مسعود انشایی» به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و روح بلند آنان برای همیشه تاریخ نگهبان و حافظ امنیت آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس گردید.
در پایان یاد و خاطره تمامی شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی و به ویژه ۴۸ هزار شهید گلگونکفن ارتش جمهوری اسلامی ایران و بالاخص برادران شهید«عبدالحمید و مسعود انشایی» را گرامی میداریم و امیدواریم راهروان صدیق راه پر فروغ آنان باشیم. انشاءالله.
سرهنگ ستاد قاسم اکبریمقدم از سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران.
انتهای پیام
نظرات