این داستاننویس و روزنامهنگار در گفتوگو با ایسنا، درباره رسانهای شدن گروه خاصی از نویسندگان و در مقابل آن رسانهدار نبودن نویسندگان دیگر که باعث کمرنگ ماندن آنها میشود، اظهار کرد: این مسئله بدیهی است. در تمام حوزهها کسی که ارتباط اجتماعی بیشتری دارد، طبیعتا بیشتر دیده میشود. البته یک مسئله اساسیتر وجود دارد و آن این است که وجود نویسنده ایرانی برای کسی مهم نیست؛ یعنی به عنوان مثال در ایران وقتی خبرنگارها با نویسندهها تماس میگیرند، اغلب هیچ کتابی از آنها نخواندهاند و چیزی راجعبه نوع فکر و اندیشه آنها نمیدانند. پس اگر آن حالت بدیهی را از این مسئله کنار بگذاریم، در سطحی بزرگتر ارتباط بین رسانه با نویسنده از جای دیگری مخدوش است؛ از جایی که ضرورتی از سوی رسانهها برای اینکه نویسندهها با آنها ارتباط داشته باشند، دیده نمیشود، بلکه بهطور تزئینی در هر رسانه یک بخش «ادبیات و کتاب» هم وجود دارد که سالی دو بار از هر رسانه برای موضوعاتی که به نظر من هیچ نوع اهمیت و موضوعیتی ندارد با من تماس میگیرند. ولی یک کار طبیعی که در همه جای دنیا هم انجام میشود این است که از نویسنده بپرسند «الان دارد چه کار میکند و چه مینویسد»، که هرگز در اینباره سوال نمیشود.
او افزود: میدانم مقصر اصلی این وضعیت خبرنگار یا سردبیر نیست. اما اگر همانها نگاهی به آژانسهای خبری دنیا بکنند و کمی از روش کارشان الگو بگیرند، شاید بهتر باشد. این سوژههایی که طراحی میشود هیچ ربطی با حوزه ادبیات ندارد و برای خالی نبودن عریضه است؛ لطف است، در حالی که ادبیات و نویسنده به لطف نیاز ندارند. وقتی ضرورت ادبیات و نویسنده احساس نشود همین میشود که از گروهی نویسنده موضوعات بیخاصیت میپرسند و مگر چقدر جوابها فرق میکند؟
خورشیدفر با بیان اینکه اولین کاری که نویسنده میکند، کتابهایی است که نوشته، پس موضوع صحبت با او باید همانها باشد، گفت: خبرنگارهایی که تماس میگیرند عموما آثار نویسنده را نخواندهاند و موضوعی را مطرح میکنند که ما باید در زمانی کوتاه راجعبه آن حرف بزنیم و عموما هم هیچ شناختی راجعبه آن موضوع نداریم و برای همین یکسری حرفهای کلی درباره آن میزنیم یا به قول محمد حسینی حرفهای قهوهخانهای و اینها منعکس میشود و این میشود ارتباط ما و رسانهها. درحالیکه کاش این بخش کوچکتر میشد و اگر فقط در سال با دو نفر حرف زده میشد، قبل مصاحبه کارهایش خوانده شده بود و میدانستند که نگاه آن نویسنده چیست و این ارتباط به یک ارتباط واقعی تبدیل میشد و نه تزئینی.
این نویسنده سپس در پاسخ به پرسش مطرحشده درباره سوءاستفاده در روابط میان رسانهها و نویسندگان بیان کرد: روزنامهها نزدیک انتخابات که میشود نویسندههایی را که کمی عمومیتر و شناختهشدهترند، مطرح میکنند و بعد دیگر آنها برایشان اهمیتی ندارند. خبرگزاریها از این نظر سالمترند. البته در بعضی از آنها هم سیطره نگاهی حزبی هست. به هر حال اینقدر اوضاع کتاب و ادبیات خراب است و به آن بیتوجهاند که اگر کسی نوعی استعداد شخصی هم برای ارتباط گرفتن دارد و میتواند خودش را در رسانهها نشان دهد، نمیتوان خردهای به او گرفت.
این مترجم و روزنامهنگار در ادامه درباره وضعیت صفحات ادبی رسانهها گفت: والله در خیلی از رسانهها موضوع صفحه ادبیات تجلیل از بزرگان است؛ ستایش گلشیری و براهنی و گلستان و ... . این واقعا محافظهکارانه است. البته این را قبول دارم که روزنامه شرق، در هرحال صفحهای پرمحتوا و جدی دارد، اما در مورد سایر روزنامه ها من خط مشی یا برنامه مشخصی ندیدهام.
امیرحسین خورشیدفر سپس به اثرگذاری روزنامهنگاری بر کار نویسندگانِ روزنامهنگار اشاره و بیان کرد: بل این تصور وجود دارد که بعضی از نویسندگان و شاعران از رانت مطبوعات برخوردارند چون خودشان روزنامهنگار بوده یا هستند. لابد بعضی اینطور هستند. مثال نقضش هم بسیار است. فکر میکنم ادبیات و هنر جایی نیست که بتوان با اینجور کارها در آن تثبیت شد. اگر به نظر شما شخص خاصی میآید باید اسم او را بگویید. من کمتر در محافل ادبی حاضر هستم و بیشتر روی کار تمرکز دارم. خیلی چیزها بدیهی است. اگر کسی از رسانهاش به نفع خودش یا همفکرانش استفاده میکند احتمالا به چشم همه آشکار است. من ندیدهام کسی اعتراض واضحی بکند. کنایه و متلک هم بیفایده است. به خصوص حالا که اینترنت انحصار رسانه را به نوعی تضعیف کرده است.
این داستاننویس از کتابهای در حال انتشارش نیز خبر داد و گفت: سه کتاب در دست انتشار و تالیف دارم اما چون قرارداد رسمی آنها منعقد نشده، شاید ناشر موافق اطلاعرسانی نباشد یا بخواهد این کار را خودش انجام بدهد.
انتهای پیام
نظرات