حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق یوسفی مقدم در گفتوگو با ایسنا با تأکید بر این موضوع که امامت از نگاه مذهب اهل بیت (ع) با سایر مذاهب اسلامی یک تفاوت اساسی دارد، اظهار کرد: ما امامت را یک رهبری عمومی الهی میدانیم که از جانب خداوند تعیین میشود اما برادران اهل سنت امامت را یک رهبری عمومی میدانند که با اجماع و یا با اتفاق اهل حل و عقد صورت میگیرد. در اصطلاح عربی امامت ریاست عمومی الهی تعریف میشود. اما در دیدگاه برادران اهل سنت امامت یعنی ریاست عمومی در امور دین و دنیا. اما در تعریف شیعه امامت یک مذهب الهی است و امامت منسبی نیست که فرد به کسی آن را عطا کند بلکه از جانب خداوند این عنوان برای فرد در نظر گرفته میشود و به امامت منصوب میگردد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و معارف قرآنی خاطر نشان کرد: در مطالعه آیات قرآنی به این موضوع پی میبریم که امامت یک منسب الهی است. «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» یعنی اول اطاعت خداوند را باید داشته باشیم و بعد از آن اطاعت رسول خدا و پس از آن دستور وارد شده که "أُولِی الْأَمْرِ" یعنی اطاعت جانشین پیامبر بر ما واجب است. "أَطِیعُوا" فعل امر است و دلالت بر وجود دارد و این بیانگر این است که خداوند اطاعت از اولیامر را تعیین کرده است. وقتی به واقعه غدیر مراجعه میکنیم برداشت ما از واقعه غدیر براساس خود آیات قرآنی و روایات است. حتی در اینجا باید به این نکته توجه کنیم که پیامبر(ص) حضرت علی (ع) را به امامت منصوب نکردند بلکه این یک منسبی بود که خداوند به حضرت علی (ع) عطا کردند، همچون نبوت که به پیامبر (ص) عطا شد و در روز غدیر خداوند امر کردند که باید این منسب الهی را پیامبر (ص) مطرح کنند و امیرالمومنین علی (ع) را به عنوان وصی معرفی کردند. البته در آغاز بعثت پیامبر (ص) یعنی زمانی که پیامبر (ص) مردم را به رسالت دعوت میکردند همزمان مردم را نیز به ولایت امیرالمومنین علی (ع) دعوت میکردند.
یوسفیمقدم تأکید کرد: این گونه میتوانیم بگوییم که مسئله امامت در آغاز رسالت هم مطرح بوده است و در روز غدیر به امر الهی این امر از سوی پیامبر (ص) مطرح شد. خداوند خطاب به پیامبر (ص) میفرمایند «بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» یعنی آنچه را که خداوند به تو نازل کرده است مطرح کن. پیامبر(ص) هم در روز غدیر امر خداوند را اطاعت کرد. از مجموعه آیات شریفه قرآن و روایاتی که استفاده میشود مشخص میگردد که مسئله ولایت حضرت علی (ع) یک مسئله الهی است و فلسفه امامت را باید در همین جا جستوجو کنیم.
او با طرح این سوال که فلسفه امامت و ولایت در مذهب اهل بیت (ع) چیست؟ گفت: باید بدانیم امامت یک منسب الهی است و دلیل اینکه چرا باید امام را خداوند منصوب کند آن است که خداوند پیامبر (ص) را به رسالت مبعوث کرد و بعد از پیامبر(ص) کسی باید به امامت منصوب شود چون دین اسلام دین کاملی است که برای همه عرصهها و نسلها و سعادت بشر برنامه دارد و به صورت مطلق جز با وجود امام معصوم (ع) رسیدن به این سعادت امکان پذیر نیست. با وجود امام احکام الهی به طور جامع در اجتماع پیاده میشود و در زمانی که امام منصوب از سوی خداوند در جامعه وجود ندارد طبق فرمایشات خود ائمه (ع) باید از فقها و آگاهان به دین تبعیت کنیم. فلسفه نبوت این است که تذکیه و تعلیم در تمام ابعاد جامعه تحقق پیدا کند. نبوت یعنی اجرای به تمام معنای قسط در جامعه و امامت یعنی اجرای احکام الهی به تمام معنا در جامعه.
وی افزود: با وجود امام احکام به معنی واقعی در جامعه اجرا میشود و شاهد اجرای عدل، تذکیه، تعلیم و پرورش انسان در تمام ابعاد خواهیم بود. در مجموع میتوانیم بگوییم فلسفه امامت اجرای رسالتی است که برای پیامبر گرامی اسلام بوده و اجرای احکام الهی به معنی واقعی کلمه و اجرای عدل الهی در جامعه در سایه امام معصوم ممکن است. اما نمیتوانیم بگوییم چون دسترسی به امام معصوم نداریم از کسی نمیتوانیم تبعیت کنیم. طبق حکم فقها در غیبت امام زمان (عج) حجتهای امام بر مردم حاضر هستند. امام زمان (عج) میفرمایند:" همان گونه که ما حجت خدا بر شماییم فقها حجت ما بر شما هستند. " برای اجرای احکام باید از نواب تبعیت کنیم و آن ها را به عنوان رهبر و ولی امر بپذیریم. فلسفه امام حفظ دین، اجرای حدود و احکام الهی و عدالت در جامعه است. به نحو مطلق این مسائل با وجود امام زمان (عج) محقق میشود و در غیاب امام این مسئولیت بر دوش فقهایی است که باید احکام الهی را اجرا کنند و به اجرای عدالت در جامعه بپردازند.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و معارف قرآنی در ادامه صحبتهای خود یادآور شد: فلسفه امامت یک وقت در زمان حضور و یک وقت در زمان غیبت معنی میشود. در زمان حضور این امر مشخص است که اجرای احکام و حدود الهی بدون هیچ کم و کاستی از سوی امام محقق میشود اما ائمه برای زمان غیبت نیز تکلیف را روشن کردهاند. با تبعیت از فقها میتوانیم در بحث اجرای احکام الهی و بهرهگیری از منابع شرعی همچون قرآن، سنت و اهل بیت (ع) احکام و حدود الهی را اخراج و از آنها تبعیت کنیم. اما در اینجا ممکن است برخی شبهههایی را مطرح کنند و این نکته را باید بدانیم که در زمان نبود امام منصوب شده از سوی خداوند در جامعه اجرای احکام وظیفه مردم است و مومنان باید خواستار اجرای احکام باشند. علما و فقها وظیفه دارند این منابع را استخراج کنند و اجرایی و عملیاتی کردن آن بحثی است که باید به آن بپردازیم. علاوه بر اینکه فقها باید خواستار اجرای عدالت در جامعه باشند مردم نیز خود باید این درک و اندیشه را داشته باشند که خواستار اجرای حدود الهی در جامعه باشند. در آیات قرآنی وارد شده «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» این آیه بر این امر تأکید دارد که وظیفه مردم است که در محیط زندگی خودشان اقامه قسط کنند. فقها باید به مردم بفهمانند که خداوند از مردم چه میخواهند و آن چیزی که وظیفه مردم است اقامه قسط است تا مردم مطالبه نداشته باشند قسط و سایر احکام الهی در جامعه جریان پیدا نمیکند.
انتهای پیام
نظرات