حجتالاسلام والمسلمین بهاری در گفتوگو با ایسنا، با تاکید بر این موضوع که فلسفه و وجود هادی و هدایتگر در جامعه بشری بر این مبنا نهاده شده که وجود مبارک خداوند از ابتدای خلقت دو هادی برای بشر قرار داد اظهار کرد: این دو هادی عبارتند از هادی و هدایتگر بیرونی و دیگری هادی و هدایتگر درونی. هادی بیرونی شامل پیامبران و جانشینان ایشان است و هادی درونی عقل است. تا هدایتگری بیرونی نباشد، هدایتگر درونی تحریک نمیشود.
وی گفت: پیامبر اسلام (ص) در حدیثی میفرمایند: اسلام آمد تا عقلهای خفته بشر را به تحرک در بیاورد و بیدار کند. عقل هدایتگر اول بعد از پیامبران و جانشینان پیامبران است. هیچ دین و مذهبی نبوده است که پیامبری در آن عقل و هدایت را برای جامعه مطرح نکرده باشد. پیامبران دنبال هم آمدند و جانشین و نایب داشتند تا در مناطق مختلف افکار آنها را به مردم برسانند. نقش امام و جانشین پیامبر (ص) در مجموعه جامعه بشری به حدی است که گاهی برخی از جانشینان به نبوت رسیدهاند، مثل هارون که جانشین موسی (ع) بود و بعد از حضرت موسی (ع) به نبوت میرسند.
بهاری ادامه داد: وقتی ریشه امامت را جستجو میکنیم میبینیم که حضرت زهرا (س) در فرازهایی از خطبه فدکیه به موضوع و نقش امامت اشاره میکنند. حضرت فاطمه (س) در خطبه فدکیه سخنی در فلسفه امامت مطرح میکند و میفرماید: «خداوند امامت را نظم دهنده امت قرار داد یعنی امام وسیلهای است برای ایجاد همبستگی و دوری از تفرقه در میان امت اسلامی». همچنین در همین رابطه سخنی از پدر خود با این مضمون نقل میکنند که «مخالفت با امام موجب بروز اختلاف دائمی تا روز قیامت خواهد شد.»
وی گفت: دوری از مشقتهای اجتماعی و فرهنگی پایه آن در نبوت است. اگر در جامعهای از پیامبر (ص) پیروی کند سعادتمند میشود؛ اطاعت از امامت هم به همین شکل است. فرمایشات امام به گونهای است که اگر مردم به آن عمل کنند سعادت دنیا و آخرتشان تضمین میشود. جایگاه امامت به قدری بالاست که پیامبر (ص) بشریت را برای این موضوع آگاهی میبخشد.
او ادامه داد: در سال دهم هجرت پیامبر (ص) از طرف خداوند مأمور شدند تا دو مسئله مهم دین اسلام را به مردم ابلاغ نمایند و آن دو مسئله عبارت بودند از حج و ولایت و خلافت دوازده امام (ع). بعد از اینکه افراد به محل غدیر خم رسیدند پیامبر(ص) بر روی منبری که در زیر درخت کهنسالی که در آنجا بود ساخته بودند رفت و سپس دستور داد تا امیرالمومنین (ع) را فراخواندند و دستور دادند بالای منبر پیامبر و دست راست آن حضرت بایستد، پس پیامبر منتظر ایستادند تا مردم کاملاً جمع شدند و آنگاه خطابه رسمی خود را آغاز کردند. پس از قرائت آیاتی از قرآن و میفرمایند: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ» ممکن است برخی مولا را دوست تعبیر کنند اما بعد از آن میفرمایند :"خدا یاری کند آن کسی را که علی (ع) را یاری میکند و نابود کند کسی که قصد نابودی او را دارد. این امام و هادی است و آمده شما را نجات بدهد. " "عَلِی مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِی" مباحث گستردهای در مورد حضرت علی (ع) و غدیر داریم. خداوند خطاب به پیامبر (ص) میفرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ(سورهٔ مائده-آیهٔ ۶۷) ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیامش را نرساندهای و خدا تو را از گزند مردم نگاه میدارد. خداوند کافران را هدایت نمیکند.» دلیل این موضوع چیست؟
بهاری در ادامه با ارائه مثالی از مناظره شاگرد امام صادق (ع) با عالم بزرگ اهل سنت گفت: حشام بن حکم از شاگردان امام صادق (ع) در مناظرهای با عالم بصری میگوید خداوند اعضای بدن را آفرید و برای هماهنگی آنها عقل را قرار داد که با یکدیگر هماهنگ باشند و آن عقل هادی و راهنمای اعضای بدن میشود حال چگونه میشود که پیامبر (ص) که فرستاده خداوند است و میلیونها طرفدار دارد پس از رحلت خود امت را به حال خود رها کند و جانشینی برای خود باقی نگذارد. برای امامت حضرت علی (ع) میلیونها دلیل داریم. در روایات اسلامی وارد شده است که امامت امری الهی است و قطعا "من الله" است اما ممکن است مردم حمایت نکنند و حول محور او نباشند. آیا در این صورت او دیگر امام نیست؟ چرا امام است. پیامبر (ص) هم همین بوده است. حتی به پیامبر (ص) توهین میکردند اما با گذشت زمان مردم گرد او جمع شدند و به حقیقت سخنان او ایمان آوردند.
وی ادامه داد: مقام امامت به قدری بالاست که بعد از نبوت حضرت ابراهیم (ع) به او مقام امامت داده میشود. امام بدون نبی و نبی بدون امام و جانشین را نمیشود تصور کرد. این دو به هم متصل هستند. جوامع به هادی نیاز دارند. فرق امام با سایرین این است که امام من الله است و آثاری از حب و بغض دنیوی در وجود امام دیده نمیشود. در وجود امام جز خداوند نیست و هر کاری که انجام میدهد برای رضایت الهی است. اگر غضب کند غضبش غضب خداوند و اگر محبت کند حب الله است. جایگاه امامت و ولایت در احادیث و روایات دینی اینچنین است.
این کارشناس و خطیب دینی در ادامه صحبتهای خود با ارائه این موضوع که برخی از افراد به مسئله امامت و ولایت خرده میگیرند و مباحثی غیر عقلی را در این باره مطرح میکنند، گفت: برخی میگویند اطاعت اطاعت است ما چه از موسی (ع) اطاعت کنیم چه از فرعون، برخی هم امروز میگویند ما یک روز از شاه اطاعت میکردیم و یک روز از ولی فقیه، اینها با یکدیگر فرق دارند و فرقش در این است که وقتی به دو فرد با ویژگی اخلاقی متفاوت چاقو میدهیم یکی با آن چاقو شکم پاره میکند و انسان میکشد و دیگری جراحی است که شکم پاره میکند و به دنبال نجات فرد است. اولین ولی فقیه را امام صادق (ع) منتصب کردند و از او پرسیدند چگونه حکومت میکنی؟ که او گفت: با دین و سنت نبوی و از علمی که آموختهام اجتهاد میکنم. این معنی امروز ولایت فقیه است.
بهاری در ادامه تاکید کرد: وقتی در برابر امام بله قربان گو میشویم یعنی بندگی خود را به خداوند ثابت کردهایم. جایگاه ولایت و امامت تا این اندازه رفیع است. امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره که اساسنامه شیعه است اهل بیت (ع) را معرفی میکند. آثار ولایت و اثرگذاری را در جامعه به مصداق میتوانیم پیدا کنیم. چه در گذشته و چه در امروز، زمانی که جوامع بشری از هادی و راهنما استفاده کردند به سعادت رسیدهاند اما هر گاه که دست به عصیان زده و تابع نبودهاند به خسران و نابودی کشیده شدهاند. مردم مدینه امام حسین (ع) را رها کردند و واقعه عاشورا رخ داد. معاویه یک سال بعد از حادثه عاشورا دستور حمله به مدینه را داد و طبق نقل تاریخ طبری بلایی بر سر مردم مدینه آمد وصف ناشدنی که نتیجه عدم اطاعت از امامت بود.
انتهای پیام
نظرات