• شنبه / ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ / ۰۹:۱۹
  • دسته‌بندی: دین و اندیشه
  • کد خبر: 98051909250
  • خبرنگار : 71461

معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت تشریح کرد:

فلسفه و ضرورت امامت

فلسفه و ضرورت امامت

«غدیر یک روز تاریخی صرف یا تنها یک گذرگاه جغرافیایی نیست بلکه یک سرفصل اعتقادی است که درون‌مایه همه طاعت‌ها از آن نشأت می‌گیرد. رسالت همه پیامبران در آن مفهوم می‌یابد و همه رشد و تعالی‌ها از آنجا آغاز می‌شود. بنابراین شناخت غدیر از ضروری‌ترین و بنیادی‌ترین شناخت‌های اعتقادی است.»

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد رضا نصوری معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به معنی امامت در لغت اظهار کرد: واژه "امامت" در لغت به معنای رهبری و پیشوایی و "امام" به معنای مقتدا و پیشواست، خواه انسان باشد، ‌یا چیز دیگر، چنان‌ که ابن فارس گفته است: «امام، کسی است که در کارها به او اقتدا می‌شود، و پیامبر(ص) امام ائمه، و خلیفه، امام رعیت، و قرآن، امام مسلمان است». همان‌گونه که قرآن کریم، برخی از انسان‌ها را امام نامیده، کتاب آسمانی حضرت موسی(ع) را نیز امام خوانده است، آن‌جا که  در آیه ۱۲۴ سوره بقره درباره حضرت ابراهیم (ع) فرموده است:إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً، من تو را پیشوای مردم قرار دادم.»

وی گفت: خداوند در قرآن کریم در آیه ۱۷ سوره هود می‌فرماید:" وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحْمَه، پیش از قرآن کتاب موسی به عنوان پیشوا و مایه رحمت، نازل گردید. " در آیه ۱۲ سوره یس خداوند، لوح محفوظ را نیز "امام مبین" خوانده و می‌فرماید: "وَ کُلَّ شَی‌ءٍ أَحْصَیناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ. هر چیزی را در امام مبین (لوح محفوظ) برشمرده‌ایم. "

امامت در اصطلاح متکلمان

معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت در ادامه با اشاره به اینکه متکلمان اسلامی برای امامت تعاریف مختلفی ذکر کرده‌اند و غالباً امامت را "ریاست و رهبری عمومی جامعه در زمینه امور دینی و دنیوی" دانسته‌اند گفت: امامت، رهبری عمومی دینی است که در برگیرنده‌ترغیب مردم به آن چه مایه حفظ مصالح دینی و دنیوی آن‌ها، و بازداشتن آنان از آن چه مایه زیان آن‌ها است، می‌باشد. (۱) امامت، رهبری و بالاصاله در امور دین است. (۲) مقصود از قید «بالاصاله» احتراز از رهبری به نیابت از امام است، ‌مانند نواب خاصه و عامه امام عصر(عج). امامت، جانشینی پیامبر اکرم (ص) در برپاداشتن دین است به گونه‌ای که پیروی او بر همه امت واجب است. (۳) امامت، رهبری عمومی در امر دین و دنیا به عنوان جانشینی پیامبر(ص) است. (۴)

وی گفت: مقصود از "امور دینی" در دو تعریف اول و دوم این نیست که وظیفه امام منحصر در اداره امور دینی مردم است، و هیچ‌گونه مسئولیتی نسبت به امور دنیوی ندارد، بلکه مراد این است که امور دنیوی، منهای جنبه‌های اخلاقی و دینی آن‌ها، از شؤون امامت نیست. مثلاً قضاوت در این‌که کدام اثر هنری برجسته‌ترین آثار هنری است، ‌از وظایف ویژه امام به شمار نمی‌رود، هر چند امام می‌تواند واجد چنین مهارت علمی باشد، و احیاناً برجسته‌ترین هنرمند را نیز معرفی کند، ولی این کار را به عنوان یک صاحب نظر و هنرشناس انجام می‌دهد، نه به عنوان امام».(۵) وجه اینکه در تعاریف علمای اهل سنت بر مسئله خلافت و جانشینی پیامبر(ص) تأکید شده، و در تعاریف علمای شیعه قید «بالاصاله» آمده، ‌این است که علمای شیعه در عین این‌که امام را خلیفه و جانشین پیامبر می‌دانند، او را خلیفه الهی و منصوب از جانب خداوند می‌دانند، ولی علمای اهل سنت امام را برگزیده از جانب مردم به عنوان جانشینی پیامبر (ص) می‌دانند، نه خلیفه خداوند. خلافت و امامت دو عنوان برای یک حقیقت است که هر یک ناظر به جنبه خاصی از آن است، خلافت ناظر به جنبه ارتباط آن با خدا و پیامبر (ص) و امامت ناظر به جنبه ارتباط آن با امت اسلامی، ‌یعنی قیادت و رهبری آن‌ها است، بدین جهت در روایات و نیز کلمات متکلمان اسلامی هر دو تعبیر به کار رفته است.

ابعاد مسئله امامت

معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به اینکه مسئله امت، ابعاد گوناگونی دارد یادآور شد: مهم‌ترین آنها عبارتند از؛ بعد "اعتقادی" از این نظر که حفظ و بقای دین به امامت وابسته است، امامت یک مسئله اعتقادی است؛ زیرا اعتقاد به حدوث و بقای دین بر هر مسلمانی واجب است، بنابراین اعتقاد به آن چه حدوث و بقای دین در گرو آن است نیز واجب است، حدوث دین وابسته به نبوت و ادامه آن وابسته به امامت است، بنابراین، همان‌گونه که اعتقاد به نبوت، اعتقادی دینی و واجب است، اعتقاد به امامت نیز چنین است.

بعد سیاسی

نصوری گفت: سیاست، عبارت است از تدبیر امور جامعه از طریق تدوین قوانین لازم و اجرای آن‌ها و غایت عقلانی آن اصلاح زندگی مادی و معنوی افراد جامعه است. اصلاح زندگی مادی و معنوی بشر، از طریق تعلیم معارف الهی و اجرای احکام دینی، فلسفه اصلی امامت را تشکیل می‌دهد. (۶)

بعد تاریخی

وی ادامه داد: مسئله امامت در امتداد نبوت و خاتمیت است، ‌از این رو در مرحله‌ای از تاریخ اسلام آغاز شده و تا امروز ادامه یافته و از این پس نیز تا آخرین لحظه حیات دنیوی بشر باقی خواهد بود. بنابراین، چگونگی تعیین نخستین امام و امامان پس از او و عکس‌العمل مسلمانان در این‌باره و بالاخره حوادث تاریخی امامت، از موضوعات مهم و حساس تاریخ اسلام به شمار می‌رود. هر یک از ابعاد یاد شده مربوط به علم خاصی است، بعد اعتقادی آن از مسایل علم کلام است. بعد سیاسی آن در علومی مانند فلسفه سیاست و جامعه‌شناسی مورد بحث واقع می‌شود و بعد تاریخی آن بخشی از تاریخ اسلام را تشکیل می‌دهد، بحث درباره امامت از بعد سیاسی و تاریخی اختصاص به علمای اسلام ندارد و مبتنی بر داشتن باور اسلامی نیست، ولی بحث درباره آن از جنبه‌ اعتقادی مبتنی بر ایمان اسلامی ومخصوص متکلمان اسلامی است، مگر آن که کسی کلام اسلامی را از جنبه تاریخی مطالعه کند که در این صورت بحثی پیرامون دینی خواهد بود.

فلسفه و ضرورت امامت

این استاد حوزه و دانشگاه درباره فلسفه و ضرورت امامت گفت: همان فلسفه و ضرورت نبوت است جز در ابلاغ وحی تشریعی و آوردن شریعت که با ختم نبوت پایان پذیرفته است. برای تبیین و توضیح این نکته باید بگوییم یکی از وظایف پیامبر اکرم (ص) تبیین معانی و مفاهیم قرآن کریم بود، خداوند خطاب به پیامبر اکرم (ص) در آیه ۴۴ سوره نحل می‌فرماید:" وَ أَنْزَلْنا إِلَیکَ الذِّکْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ؛ ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آن‌چه برای مردم نازل می‌شود را برای آن‌ها تبیین نمایی. " همچنین پیامبر اکرم(ص)   نیز در حدیث ثقلین، عترت (ع) خود را ملازم و همراه با قرآن قرار داده و فرموده است: " اِنّی تارِکُ فیکُمُ الثِّقْلَینْ کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی؛ من دو شیئی گرانبها را در میان شما می‌گذارم، این دو عبارتند از: کتاب خدا، و عترت من. "  این یعنی اینکه فهم حقایق قرآن را باید با راهنمایی عترت (ع) آموخت. هم چنین تأویل قرآن را جز خدا و راسخان در علم نمی‌دانند، چنان‌که در آیه ۷ سوره آل عمران آمده" وَ ما یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ». در روایاتی نیز آمده است که: ائمه معصومین (ع) راسخان در علم هستند. (اصول کافی، جلد یک، کتاب حجت، باب الراسخین فی العلم.)

داوری در منازعات

نصوری ادامه داد: در بحث نبوت  گفتیم که یکی از اهداف نبوت، داوری در اختلاف و منازعات بوده است، چنان‌که خداوند در آیه ۲۱۳ سوره بقره می‌فرماید:"فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیحْکُمَ بَینَ النَّاسِ فِیما اخْتَلَفُوا فِیهِ؛ خدا پیامبران را بشارت دهنده و بیم دهند برانگیخت، و کتاب را به حق با آنان نازل کرد، تا در اختلافات مردم داوری کند. " نکته جالب توجه در این آیه شریفه آن است که داوری به کتاب نسبت داده شده است، زیرا معیار داوری همان احکام الهی است که کتاب در برگیرنده آن‌ها است. بدیهی است اختلاف و نزاع به زمان پیامبران اختصاص ندارد، لیکن از آن‌جا که حل این اختلافات به وجود افراد برگزیده از جانب خدا نیاز دارد، پس از ختم نبوت نیز این ضرورت وجود دارد، و در نتیجه وجود امام، بسان پیامبر، امری لازم و ضروری است.

ارشاد و هدایت انسان‌ها

 وی گفت: ارشاد و هدایت انسان‌ها در زمینه اعتقاد، احکام دینی و مسایل اخلاقی و اجتماعی، یکی دیگر از اهداف رسالت پیامبران الهی است. این نیز هدف از ویژگی‌های نبوت نیست و به انسان‌هایی که در عصر پیامبران زندگی می‌کردند اختصاص نداشته است. بنابراین، اگر بعثت پیامبران به انگیزه ارشاد و هدایت بشر کاری بایسته و لازم بوده است، این بایستگی و لزوم در مورد امامت نیز موجود است.

اتمام حجت بر بندگان

او ادامه داد: یکی از اهداف رسالت پیامبران، اتمام حجت از جانب خداوند بر بندگان است، در این‌باره خداوند در آیه ۱۶۵ سوره نساء می‌فرماید:" رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلاَّ یکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّه بَعْدَ الرُّسُلِ، پیامبرانی بشارت دهنده و بیم دهنده (را برانگیخت) تا پس از فرستادن رسولان، مردم بر خدا حجت نداشته باشند. " این امر نیز اختصاص به زمان خاصی ندارد، از این روی امام علی(ع) فرموده است: "لا تَخْلُو الأرضُ مِنْ قائِمِ للهِ بِحُجه إما ظاهِراً مَشهوراً و أو خائِفاً مَعموراً، لِئلا تَبْطُلْ حُجَجُ اللهِ وَ بَیناتُه... یحْفَظُ اللهُ بِهِم حُحَجَهُ و بَیناتِهِ اُولئکَ خُلَفاءُ الله فی أرضهِ، وَ الدُعاه اِلی دینِهِ. " زمین از حجت خدا خالی نخواهد بود، یا آشکار و مشهور است و یا خائف و پنهان، تا حجت‌ها و دلایل الهی باطل نگردد... خدا به وسیله آن‌ها حجت‌ها و دلایل خود را حفظ می‌کند... آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان به دین او می‌باشند. (نهج البلاغه، صبحی صالحی کلمات قصار، شماره ۱۳۹)

برقراری عدل و امنیت

این کارشناس مهدویت افزود: از اهداف دیگر نبوت برقراری عدل و امنیت اجتماعی است، ‌ چنانکه در آیه ۲۵ سوره حدید آمده است: "لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ رسولان خود را با دلایل فرستادیم و کتاب و میزان را با آنان نازل کردیم تا مردم به قسط پایدار گردند. " این هدف نیز از ویژگی‌های نبوت نبوده و به انسان‌های گذشته اختصاص ندارد، بلکه از نیازهای همیشگی بشر است و در نتیجه تحقق بخشیدن به آن یک آرمان الهی و پایدار است، که پس از نبوت، از طریق امامت تحقق می‌پذیرد. امام علی(ع)  درباره اهداف حکومت دینی، کلامی دارد که بیانگر فلسفه امامت از جنبه سیاسی و حکومتی آن است، آنجا که می‌فرماید: "اللّهُمَّ اِنّکَ تَعْلَمُ اَنّهُ لَمْ یکُنِ الّذی کانَ مِنَّا مَنَافَسَهُ فِی سُلطَانٍ، وَ لا الْتِمَاسَ شَیءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِن لِنرِدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ، وَ نَظر الْاِصْلاحَ فِی بِلادِکَ، فَیأمَنَ الْمَظلُومُونَ مِنْ عِبَادِکْ، وَ تُقامُ المُعَطَّلَه مِنْ حُدودِکْ»." خدایا تو می‌دانی که آن چه انجام دادیم به انگیزه مسابقه در کسب سلطنت به دست آوردن متاع پست دنیوی نبود، بلکه به خاطر این بود که نشانه‌های از بین رفته دینت را بازگردانیم و اصلاح و آبادی را در شهرها و روستاها آشکار سازیم، تا بندگان مظلومت امنیت یابند و قوانین و حدود تعطیل شده برپا گردد. (نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱)

ضرورت امامت و آراء متکلمان

نصوری گفت: از آنچه درباره فلسفه و اهداف امامت بیان شد، می‌توان ضرورت آن را نیز به دست آورد؛ زیرا اهداف و آرمان‌های یاد شده از ضرورت‌های حیات دنیوی و اخروی انسان است. لزوم وجود رهبر در یک جامعه تا به حدی است که اگر دسترسی به امام عادل امکان نداشته باشد، حتی وجود امام غیرعادل از نبودن آن بهتر است، زیرا فقدان امام به هرج و مرج اجتماعی و سلب امنیت همگانی منجر می‌شود، که پی‌آمدهای تلخ آن به مراتب از پی‌آمدهای ناگوار امام و پیشوای غیر عادل بدتر است، از این رو امام علی(ع) فرموده‌اند:"لا بُدَ لِلنّاسِ مِنْ أمیرٍ بَرٍّ اَوْ فاجِرٍ"(نهج البلاغه، خطبه ۴۰) ضرورت وجود امام تقریباً‌ مورد قبول همه متکلمان اسلامی است، هر چند در این‌که این ضرورت مقتضیات حکم عقل است یا شرع و بشری است یا الهی، دیدگاه‌های آنان متفاوت است. اشاعره وجوب آن را شرعی و عدلیه وجوب آن را عقلی، دانسته‌اند. عدلیه نیز دو دسته‌اند: شیعه وجوب آن را الهی و تعیین امام را فعل خداوند، ولی معتزله وجوب آن را بشری و تعیین امام را وظیفه مسلمانان می‌دانند. (قواعد العقائد، تألیف خواجه نصیرالدین ‌طوسی، تحقیق علی ربانی گلپایگانی، ص ۱۱۰)

امامت و قاعده لطف

وی گفت: مفاد قاعده لطف- که یکی از قواعد کلامی مورد قبول متکلمان عدلیه است- این است که هر فعلی از جانب خداوند که در سعادتمندی مکلفان مؤثر است، بدون آن که اختیار را از آنان سلب کند، یک ضرورت و واجب عقلی است و مقتضای عدل و حکمت خداوند است، به گونه‌ای که ترک آن با عدل و حکمت خداوند سازگار نیست و نبوت از مصادیق بارز این قاعده است. از دیدگاه متکلمان امامیه، امامت نیز حکم نبوت را دارد، و از مصادیق دیگر قاعده لطف است. مرحوم سید مرتضی در توضیح این مطلب می‌گوید:هر عاقلی که از شیوه زندگی اجتماعی و عادات مردم آگاه است، می‌داند که هرگاه در میان مردم رهبری با تدبیر و قدرتمند وجود داشته باشد، ظلم و تباهی از بین رفته؛ و یا دست کم، ‌مردم به رعایت عدل و انصاف نزدیک‌تر خواهند بود. هرگاه چنین رهبری وجود نداشته باشد، ‌امر برعکس آن چه گفته شد خواهد شد. بنابراین، رهبری، لطف در انجام واجب و ترک قبیح است، پس واجب است که خدا مکلفان را از آن محروم نسازد. (الذخیره فی علم الکلام، ص ۴۱۰)

روز غدیر روز تکمیل دین اسلام است

این کارشناس مهدویت با تأکید بر این موضوع که روز غدیر روز تکمیل دین اسلام است، گفت: طبق آیات قرآنی واقعه غدیر به قدری مهم است که اگر پیامبر (ص) کوتاهی می‌کرد و خبر آن را به مردم نمی‌رساند فما بلغت رسالتة یعنی رساله ۲۳ ساله پیامبر (ص) ناقص و ناتمام می‌ماند. در روز غدیر با نصب امامت و سیاست اسلام خداوند راضی می‌شود که اسلام دین جهانی باشد و منهای غدیر رضایت پروردگار حاصل نشده است. حضرت علی (ع) مولای همه و وارث پیامبر (ص) معرفی می‌شود. بر همین اساس ضرورت دارد که روز غدیر را بشناسیم. غدیر یک روز تاریخی صفر یا تنها یک گذرگاه جغرافیایی نیست بلکه یک سرفصل اعتقادی است که درون‌مایه همه طاعت‌ها از آن نشأت می‌گیرد. رسالت همه پیامبران در آن مفهوم می‌یابد و همه رشد و تعالی‌ها از آنجا آغاز می‌شود. بنابراین شناخت غدیر از ضروری‌ترین و بنیادی‌ترین شناخت‌های اعتقادی است. امام رضا (ع) در کلامی زیبا می‌فرمایند:« به خدا سوگند اگر مردم ارزش روز غدیر را شناخته بودند روزی ۱۰ بار فرشتگان با آنان مصافحه می‌کردند و اگر به درازا کشیدن سخن برای من ناگوار نبود درباره ارجمندی این روز و فضیلت‌هایی که خداوند متعال به کسانی داده که آن را شناخته‌اند چنان بسط سخن می‌دادم که به شمار نیاید.» (کتاب کمال دین در جمال ولایت/ عید غدیر، گلبرگ بهمن ۸۲، شماره ۴۷)

وی ادامه داد: تمام مفسران شیعه معتقدند آیه «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» «ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان، اگر چنین نکنی امر رسالت او را ادا نکرده‌ای، خدا تو را از مردم حفظ می‌کند، که خدا مردم کافر را هدایت نمی‌کند» (مائده، ۶۷) درباره غدیر خم و ولایت و جانشینی حضرت علی (ع) نازل شده و حدود ۳۶۰ تن از دانشمندان اهل سنت نیز این مطلب را پذیرفته‌اند. پیامبر اسلام (ص) در این روز بعد از حمد و ثنای الهی و اشاره به فرمان الهی می‌گوید خداوند در سوره یاسین به این امر اشاره دارد که هر چیزی را در امام مبین جمع کرده‌ایم. بنابراین پیامبر اسلام (ص) علاوه بر اسلام ولایت و امامت حضرت علی (ع) به صورت رسمی ولایت و امامت ۱۱ امام معصوم نیز اشاره می‌کند. بنابراین طبق آیات و روایاتی که از تاریخ نقل شده است روز غدیر روز تکمیل دین است.

اگر در جامعه امروز ما نگاه توحیدی ضعیف باشد نمی‌توانیم مفهوم امامت را درک کنیم

معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت با بیان اینکه اگر در جامعه امروز ما نگاه توحیدی ضعیف باشد نمی‌توانیم مفهوم امامت را درک کنیم. هر چیزی نیازمند حلقه وصلی است و امام حلقه وصل انسان با خداوند است. از طریق امام است که می‌توانیم به انسان کامل تبدیل شویم چرا که یک رهبر و پیشوایی است که باعث وحدت رویه می‌شود. شناخت امام مقدمه فهم دین است. اگر امام را بخشی از زندگی خود ببینیم دیگر دچار غفلت نمی‌شویم. مشکل این است که در عرصه‌های فرهنگی جامعه امروز ما آنگونه که باید و شاید امام را به عنوان هادی و چراغ راه معرفی نکرده‌ایم. با نگاه به رفتار و سکنات امام است که گرفتار مشکلات و مسائل سیاسی، خانوادگی، اجتماعی و حتی بعضا اقتصادی نمی‌شویم چرا که اگر نگاه توحیدی داشته باشیم و خداوند را بشناسیم و پس از آن بدانیم که خداوند یک هادی و راهنمایی برای ما قرار داده است دیگر بداخلاقی و ریا و تهمت و فساد و فحشا و... را نمی‌بینیم.

منابع:

 (۱). این تعریف از خواجه نصیرالدین‌طوسی در کتاب قواعد العقاید است، ص ۱۰۸، شایان ذکر است کتاب یاد شده همراه با پانوشت‌های نگارنده، توسط مرکز مدیریت حوزه علمیه قم چاپ شده است.

(۲) این تعریف از سدیدالدین حمصی رازی در کتاب المنقذ من التقلید، است، ج ۲، ص ۲۳۶، این کتاب در دو جلد توسط انتشارات جامعه مدرسین قم چاپ شده است.

(۳) این تعریف از قاضی عضدالدین ایجی اشعری است، شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۴.

(۴) این تعریف از سعدالدین تفتازانی اشعری است، شرح مقاصد، ج ۵، ص ۲۳۲.

(۵) این توضیح برگرفته از کلام سدیدالدین حمصی است، به کتاب المنقذ من التقلید، ج ۲، ص ۲۳۸ ـ ۲۳۶ رجوع نمایید.

(۶) با این بیان روشن می‌شود که ابعاد فرهنگی، ‌اقتصادی، نظامی و سایر ابعاد اجتماعی امامت، همگی زیر مجموعه بعد سیاسی می‌باشند، از این رو به ذکر جداگانه آنها نیاز نیست.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha