به گزارش ایسنا، نفیسه ترابنده در این باره نوشت: این سریال با درونمایه اجتماعی سومین همکاری مشترک عنقا و توفیقی بعد از دو سریال انقلاب زیبا و پدر است که دومی با قصهای جذاب و جسورانه توانست مخاطبان بسیاری را به خصوص از قشر جوان و مذهبی جذب نماید.
«برسر دو راهی» همانند دیگر فیلمنامههای عنقا به شیوه فلش بک روایت میشود. فیلم از زمان حاضر شروع شده و با فلش بک به گذشته مخاطب را در مقام دانای کل قرار میدهد. سریال روایت زندگی حامد با بازی حمید گودرزی است. حامد پسری با آرزوهای دور و دراز و بلند پرواز از خانواده فقیر است که برای رسیدن به زندگی بهتر هر ریسکی را میپذیرد و با اعمال نسنجیده خود تا مرز از دست دادن تنها دارایی خانواده یعنی خانه پدری نیز پیش میرود. یک اتفاق ساده مسیر زندگی شخصیت اصلی داستان را عوض میکند. و حامد به واسطه عوض شدن دنیایش و رسیدن به پول و مکنت به حامد دیگری تبدیل میشود.
«بر سر دو راهی» میخواهد روایتگر زندگی آدمهایی باشد که یک شبه ره صد ساله را میپیمایند آدمهایی که در گذشته هر چند دستشان خالی بود اما مردانگی و جوانمردی داشتند ولی با رسیدن به پول به تدریج از خود انسانی فاصله میگیرند. حامد که در ابتدای داستان از صحبت کردن یک مرد غریبه با دختر عمویش غیرتی میشود و حرکات و سکناتش ما را به یاد جوانهای یکی دو دهه پیش میاندازد از نیمه سریال به دلیل به دست آوردن ثروت بادآورده گویی تمام غیرت خود را نیز بر باد میدهد. فیلم ساز میخواهد نشان دهد که حامد فقیر اما غیرتی و خانواده دوست نیمه ابتدایی داستان دوست داشتنی تر از حامد شیک پوش و ثروتمند نیمه دوم داستان است. حامدی که از ابراز عشق به دختر عموی خود شرم دارد حالا تحت تأثیر محیط و بی پروایی پریناز که دختری امروزی و مدرن است در چشمان او زل زده و ابراز عشق میکند.
یکی از نکات جالب توجه فیلمنامه این است که در داستان سه زن عاشق حامد میشوند؛ یکی دختر عمویش مریم (مهراوه شریفی نیا) که از بچگی با او بزرگ شده و در تمامی سختیها پشت او بوده است. یادمان بیاید سکانسی که جسورانه به عمویش میگوید حاضر نیست از حامد شکایت کند و امید میدهد که حامد میتواند مشکلات را حل کند. دختری مستقل که به مردان اطراف خود یعنی عمو و پسرعمویش وابسته نیست و با خیاطی روی پای خود ایستاده و خود نان آور خانوادهاش است. زن دیگر عزتالملوک (شهین تسلیمی) است. او به قدری اطرافش را آدمهای فرصت طلب و مفت خور پر کرده اند که با دیدن انسان دوستی حامد او را ناجی زندگی خود دانسته و به نظرش با تمامی مردهای اطرافش فرق دارد. عزتالملوک به قدری تحت تأثیر شخصیت حامد قرار میگیرد که بدون ملاحظه سن و سال خود و برخلاف عرف جامعه به خواستگاری او میرود و در کوی و برزن ادعا میکند که عاشق حامد شده است. عزتالملوک با بخشش تمام داراییاش به حامد میخواهد به این جوان چشم و دل پاک لطف کند اما باید دید که این بخشش در نهایت به نفع حامد است یا به ضرر او. سومین زن پریناز (میترا حجار) است، دختری که در ظاهر و رفتار نقطه مقابل مریم میباشد و هنوز مشخص نیست آیا به راستی عشق حامد را در دل دارد یا سودای رسیدن به ثروت عزتالملوک را.
«بر سر دوراهی» گرچه داستانی به ظاهر ساده و کلیشهای دارد یعنی پسر فقیری که پولدار میشود و عشق قدیمی خود را از یاد میبرد اما فیلمساز با طرح مسائلی چون نوسانات بازار دلار میخواهد فضای داستان را به جامعه امروزی پیوند زند و نشان دهد چگونه دلالان اقتصادی روی زندگی و معیشت مردم تأثیر دارند. فیلم با نمایش شخصیت جلال (عنایت بخشی) با آن نوچهها و کلاه مخملی شبیه جاهلان فیلم فارسی گریزی به انسانهای سودجو دارد که با لحن فریبنده و انسان دوستانه خود جوانان ساده دل ولی بلندپروازی چون حامد و سینا را فریب میدهند و در نهایت آنها را به خاک سیاه مینشانند.
در پایان باید گفت «سر دوراهی» در قیاس با سریالهای دیگر نوروزی که حال و هوای شاد و طنز دارند با برخورداری از فیلمنامهای منسجم، کارگردانی ماهرانه، نوع روایت و عنصر قصه گویی به خوبی توانسته تاکنون مخاطب را با خود همراه سازد. مخاطب مشتاق است تا ببیند آخر و عاقبت حامد چه میشود و او بر سردو راهی زندگی کدام راه را انتخاب میکند؟ مخاطب میخواهد بفهمد حامدی که در خانوادهای سالم و با نان حلال بزرگ شده است با این ثروت هنگفت در نهایت چه خواهد کرد؟؟
انتهای پیام
نظرات