دکتر بیژن ظهوری زنگنه در گفتوگو با ایسنا، درباره جایگاه ریاضیات ایران در جهان گفت: ما امسال دومین مدال فیلدز را در ریاضی گرفتیم. کسی که برنده جایزه فیلدز میشود، یعنی در قله ریاضیات قرار دارد. ما جزو 6 کشوری در دنیا هستیم که تا به حال، ریاضیدانهای جوان آنها موفق شدهاند دو جایزه فیلدز را از آن خود کنند. این نشان میدهد که میتوانیم تولیدات خوبی در زمینه ریاضی داشته باشیم.
شکاف بین ریاضیات ایران و جهان
وی افزود: در آموزش عالی ایران، به دلیل نگاه کمّی به مقاله و اهمیت بیهوده دادن به تعداد مقالههای ISI و Q و رتبهبندیهای مختلف، فسادهایی ایجاد شده که شاکله آموزش دانشگاهی در ایران را نشانه گرفته است. در واقع، تأکید افراطی بر تنها یک وجه از مسئولیتها و فعالیتهای مورد انتظار از یک هیات علمی، به جای توسعه علمی و دستاوردهای اصیل پژوهشی، باعث اتلاف انرژی اعضای هیات علمی جوان برای افزایش کمّی آثار به اصطلاح پژوهشی و زودبازده میشود تا بتوانند از سدهای سخت استخدامی و ارتقا عبور کنند. علاوه بر این، جامعه از تجربههای غنی و خدمات بسیاری از استادان متبحر و مساله حلکن محروم میماند؛ کسانی که به جای دغدغه حل مسائل واقعی جامعه خود، تمرکز را بر تولید مقاله میگذارند، زیرا بقای دانشگاهها، بر مبنای امتیازهای حاصل از تعدد و تکثر مقالهها محاسبه میشود! این کار باعث شده تا جوانهای ریاضیدان، کمتر آرامش و فرصت تولید پژوهشهای اصیل را پیدا کنند. در چنین وضعیتی، طبیعی است که افراد زیادی، دنبال شاخههایی از ریاضی بروند که امکان تولید مقاله در آنها، زیاد است و این، یکی از پاشنه آشیلهای ریاضی دانشگاهی در ایران است که اگر نسبت به آن فکری جدی نشود، به ریاضیات ایران صدمه جبرانناپذیری وارد میشود. بنابراین آن ریاضیاتی که در ایران، خیلیها به آن توجه میکنند، با ریاضیاتی که در کنگره بینالمللی ریاضیدانان به آن میپردازند که ریاضیات اصیل است؛ متفاوت است.
برداشت نادرست از هدف دوره کارشناسی ریاضی و توسعه بیرویه موسسات آموزش عالی؛ از علل ایجاد بحران در ریاضیات
ظهوری زنگنه، یکی از علل وجود «بحران» در رشته ریاضی را «توسعه بیرویه مؤسسات آموزش عالی» در فاصله سالهای 84 تا 92 دانست و گفت: ما قبلاً در دوره کارشناسی ریاضی در ایران، موقعیتی داشتیم که میشد آموزش ریاضی را عمومی کرد. به این معنا که میتوانستیم با برنامهریزیهای اصولی، تعداد زیادی دانشجو برای دوره کارشناسی ریاضی بگیریم که هدف غایی آنها، ادامه تحصیل در رشته ریاضی و ریاضیدان شدن نیست، بلکه بعد از کسب تواناییها و مهارتهایی که ریاضی در آنان ایجاد میکند، از ریاضی به عنوان پایهای برای شغلها، رشتهها و کارهای بعدی خود، استفاده کنند و به کمک آن تواناییها، وارد بازار کار شوند. ایجاد اشتغال برای فارغالتحصیلان کارشناسی ریاضی در حوزههای معلمی/ دبیری ریاضی و انواع کارهای صنعتی و فناوری و برنامهریزی و غیره، قابل حصول است، به شرط آن که دورههای کارشناسی ریاضی را خوب برنامهریزی کنیم و در آنها، انعطاف زیادی را پیشبینی کنیم. این اتفاقی است که برای دورههای کارشناسی ریاضی در خیلی از جاهای دنیا افتاده است و متأسفانه، در ایران به نوعی از آن غفلت شده است و به جای آن که به فکر تنوع باشیم، بیشتر در جهت یکسانسازی برنامهها حرکت کردهایم. البته در چند سال اخیر، خوشبختانه موضوع تنوع برنامهها جدی گرفته شده و امیدوارم که ثمره شیرینی بدهد.
وی افزود: علاوه بر مشکلی که به خاطر برداشت نادرست از هدف دوره کارشناسی ریاضی شده و بسیاری که وارد آن میشوند، ممکن است انتظار داشته باشند که تا دکتری در آن بمانند و خود را در جایگاه یک ریاضیدان تصور کنند، در فاصله سالهای 84 تا 92 نیز به سبب توسعه بیرویه مراکز آموزش عالی و به تبع آن رشته ریاضی، تعداد زیادی فارغالتحصیل ریاضی در کشور تولید شد که بر اساس همان برداشت خطی از طی کردن دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در یک رشته، بحران دیگری به وجود آمد.
تبلیغات صداوسیما برای کلاسهای کنکور؛ متهم دیگر
این استاد ریاضی با اشاره به این که یکی دیگر از عوامل شکلدهنده این بحران، ریشه در دوران دبیرستان دارد، خاطر نشان کرد: استقرار نظام جدید آموزشی 6-3-3 و اضافه شدن پایه ششم به دبستان، بحران جدی برای ریاضی مدرسهای به وجود آورد. هم زمان با این تغییر ساختاری، رویکرد و محتوای برنامه درسی ریاضی مدرسهای نیز تغییر کرد. بعد هم تبلیغات خارج از اندازه برای رشته علوم تجربی و پروراندن آرزوی پزشک و دندانپزشک شدن در سر دانشآموزان و خانوادههای آنان و پاشیدن بذر ناامیدی در سطح جامعه که ریاضی خواندهها، مشکل اشتغال دارند و ... ، همگی دست به دست هم دادند و تعداد افرادی که رشته ریاضی- فیزیک را انتخاب کردند، رفته رفته کاهش یافت.
این استاد دانشگاه صنعتی شریف، یکی دیگر از علل ایجاد بحران برای رشته ریاضی را، تبلیغات وسیع صداوسیما برای کلاسهای کنکور و کتابهای کمک آموزشی کنکور دانست و درباره تأثیر آن گفت: حتی در برنامه کارتونی کودکان و مسابقه فوتبال جام جهانی و هر برنامه دیگری، بیننده محکوم به شنیدن و دیدن تبلیغ و تشویق دانشآموزان برای رفتن به کلاسهای کنکور است و پرتکرارترین تبلیغها، مربوط به درس ریاضی است! این تکرار، یک نوع حساسیت، ترس و تنفر در دانشآموزان ایجاد کرده که نمیدانند چرا باید آنقدر برای درس ریاضی زحمت بکشند؟ چرا ریاضی رقیب تفریحاتشان هم بشود و حتی نتوانند یک مسابقه فوتبال را با آرامش تماشا کنند؟! بدون آن که عذاب وجدان برای کم کاری در ریاضی پیدا نکنند؟! چنین تبلیغاتی، باعث انزجار افراد میشود. تازه از طرف دیگر هم تبلیغ میشود که برای رشته ریاضی کار نیست! یا باید المپیادی و نابغه ریاضی بود و یا ... .
وی با بیان این که مشکلات آموزش ریاضی در دبیرستان فقط محدود به رشته ریاضی دانشگاهی نمیشود و رشتههای فنی مهندسی را هم در آینده درگیر میکند، افزود: از آنجایی که برای قبولی در تمام رشتههای مهندسی و علومپایه، باید در دبیرستان، وارد رشته ریاضی- فیزیک شد، ادامه این وضع یعنی کاهش ورودیها به این رشته که بهزودی در رشتههای فنی- مهندسی نیز بحران به وجود میآورد. به خصوص آن که در رشتههای مهندسی، دانشگاههای صنعتی و مؤسسات غیرانتفاعی در آموزش عالی چنان توسعه کّمی یافته که تعداد مهندسان ما، از بسیاری کشورهای دیگر دنیا، بیشتر است و این در حالی است که صنعت، با این سرعت توسعه پیدا نکرده و طبیعی است که دانشآموختگان رشتههای فنی- مهندسی هم، با معضل بیکاری مواجه شوند. همه اینها با هم، باعث شده که شاهد یک بحران همهجانبه در آموزش دانشگاهی و مدرسهای شویم.
آییننامههای ارتقای مرتبه استادان و تأثیرات آن
دکتر زنگنه درباره ادامه تحصیل دانشجویان در رشته ریاضی در ایران اظهار کرد: تعداد زیادی از دانشجویان ریاضی، برای ادامه تحصیل خود وارد دورههای تحصیلات تکمیلی میشوند. آییننامههایی برای دانشگاهها تدوین شده که همه یا تعدادی از اعضای هیات علمی، باید دانشجوی دکتری یا کارشناسی ارشد داشته باشند تا بتوانند ارتقای مرتبه پیدا کنند. بنابراین، مثلاً در دانشگاهی در یک شهرستان که میتواند بالقوه، باعث رشد و ارتقای فرهنگ آن شهرستان شود، اعضای هیات علمی که استخدام میشوند، مجبورند با دلهره و اضطراب، وقت خود را صرف نگارش مقاله و تربیت دانشجوی دکتری کنند و انگار نه انگار که هدف از تأسیس در یک شهر کوچک، رفع نیازمندیهای آموزشی، کمک به ارتقای فرهنگ، مطالعه در مورد نیازمندیها، منابع، امکانات و بسیاری موارد دیگر برای حل بحرانهای آن شهر است. آنها وقتی برای این کارهای زیربنایی ندارند، زیرا باید ابتدا تبدیل وضعیت شده و بعد ارتقا یابند و این روند تا زمان بازنشستگی آنها، ادامه خواهد داشت!
زنگنه در ادامه توضیحاتش، مثالی از مراکز آموزش عالی در اغلب ایالتهای آمریکا آورد که فقط دوره کارشناسی دارند و به قصد تأمین نیازهای بومی/ محلی، تأسیس شدهاند. استادان زیادی هم که در این مراکز تدریس میکنند، نه دانشجوی دورههای تحصیلات تکمیلی دارند و نه برای ارتقای مرتبه، مجبور به چاپ مقالهاند.
«چرخه معیوب» آموزش عالی
این استاد ریاضی با ابراز تأسف از توسعه بی رویه مراکز آموزش عالی در ایران، درباره این «چرخه معیوب» گفت: آییننامهای که به موجب آن، استاد باید دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکتری داشته باشد، هم در دانشگاهی مانند تهران و هم در دانشگاه کوچکی در یک شهرستان با امکانات محدود، بایداجرا شود. نتیجه این میشود که استاد، دانشجو را به ادامه تحصیل تشویق کند، بعد فشار بیاورد که مقاله چاپ کند! این چرخه از این جهت معیوب است که همه چیز به همه چیز مربوط است! و چیزی که این وسط نادیده گرفته شده، علاقه، نیاز و هدف از ادامه تحصیل دانشجوست. از طرفی، به خاطر نیاز استادان به داشتن دانشجوی تحصیلات تکمیلی برای ارتقا و به دلیل کمبود دانشجو که روند آن آغاز شده، این دانشگاهها تقریباً اکثر متقاضیان را برای دورههای تحصیلات تکمیلی خود، میپذیرند؛ تنازع برای بقای به اصطلاح علمی! معلوم است که نتیجه چه میشود! درواقع به جای این که دانشگاهها طبقهبندی شوند و هر کدام مأموریت ویژه خود را داشته باشند، مأموریتی یکسان برای همه دانشگاهها و اعضای هیئت علمی آنهاتعیین شده که از هیچ نظر، مقرونبهصرفه نیست و اثرات سوء خود را در درازمدت، بر پیکر آموزش عالی میگذارد.
وی با بیان اینکه بهتازگی وزارت علوم دانشگاهها را دستهبندی کرده است، گفت: البته به تازگی وزارت علوم دانشگاهها را دستهبندی کرده، اما اینکه چقدر این کار در عمل و بدون دوبارهنگری در آییننامهها مفید باشد، نمیدانم. مسئله این است که وقتی شما از همه دانشگاهها میخواهید دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری بگیرند تا ارتقا پیدا کنند و این موضوع جزو بندهای ارتقا هست، مجبورند دانشجوی تحصیلات تکمیلی بگیرند! در صورتی که قبلاً، تعداد محدودی از دانشگاهها، مجوز دورههای ارشد یا دکتری داشتند. مسئولیت و مأموریت دانشگاهها، تنها گرفتن دانشجوی ارشد یا دکتری نیست و چنین توسعهای در ایران، نشان از بروز یک فاجعه دارد. انصافاً کجای دنیا با ارائه چند مدرک، مجوز دورههای تحصیلات تکمیلی میگیرند؟ تا قبل از تحمیل این آییننامهها به تمام اعضای هیئت علمی، دانشگاههای کوچک بسیاری در شهرستانها بودند که فارغالتحصیلان کارشناسی بسیار قوی تربیت میکردند و آنها بعداً برای ادامه تحصیل، در بهترین دانشگاههای ایران یا خارج بورسیه میشدند و به همان دانشگاه بازمیگشتند. اما شرط داشتن دانشجوی ارشد یا دکتری برای ارتقا، همه این دستاوردهای خوب را به تدریج، به تاراج میبرد و این یکی دیگر از وجوه بحران است.
تدریس ریاضی در دانشگاههای ایران استاندارد نیست
این استاد دانشگاه همچنین در پاسخ به سؤالی درباره استاندارد بودن آموزش ریاضی در دانشگاهها، گفت: دانشگاههای مختلف با هم تفاوت دارند. مثلاً در دانشگاه صنعتی شریف، اغلب اوقات، استادان خوب و با تجربه دروس عمومی ریاضی را تدریس میکنند. اما در بسیاری دانشگاههای دیگر، الزاماً چنین نیست. گاهی مسئولیت دروس عمومی به مدرسانی سپرده میشود که ساعتهای تدریسشان زیاد است و حتی تدریس درسهای عمومی و پایه را، نوعی مجازات و کوچکانگاری خود تصور میکنند. زیرا میبینند که استادان باتجربه و قوی درسهای دورههای کارشناسی ارشد و دکتری را ارائه میکنند و آنها باید منتظر تدریس در این دورهها بمانند! این نظام طبقاتی، انگیزهبخش نیست، بلکه انگیزهکش است! وقتی پایه خوب ایجاد نشود، چگونه انتظار دارید که ساختمان خوب بالا برود؟ نمیشود دوره کارشناسی را سرسری گرفت و توقع داشت که دانشجویان تحصیلات تکمیلی قوی داشت؟! این هم یک فاجعه دیگر است که نشان میدهد تدریس ریاضی در دانشگاههای ما، خیلی استاندارد نیست.
«کسی که از دانشگاه شریف مدرک کارشناسی گرفته باشد، نمیتواند معلم شود!»
زنگنه درباره مشکلات اشتغال دانشآموختگان ریاضی و تأثیر تأسیس دانشگاه فرهنگیان بر آن گفت: یکی از اولین دانشگاههایی که در ایران تأسیس شد، دارالمعلمین عالی بود که بعداً دانشسرای عالی نام گرفت و وظیفه آن، تربیت معلم بود. در واقع، یکی از وظایف اصلی دوره کارشناسی ریاضی، معلم ریاضی شدن بود. من سال 1346 دیپلم گرفتم و آن زمان، شغلها چنین بود که فرد یا مهندس میشد یا پزشک یا معلم. کسی که وارد رشته ریاضی میشد، عموماًبه معلمی ریاضی علاقه داشت و آمده بود که دبیر ریاضی شود.
وی ادامه داد: چند سال بعد از انقلاب فرهنگی، گروههای ریاضی در دانشگاههای بزرگ، به تدریج شروع به تعطیلی دورههای دبیری خود کردند و زمینه را برای راهاندازی دانشگاه فرهنگیان که حالا، منتقدش هستند، فراهم کردند. این حرکت، باعث شد که کسی که از دانشگاه شریف یا سایر دانشگاههای قوی لیسانس ریاضی گرفته بود، نتواند معلم ریاضی شود و آن موقع، این گروهها فکر درازمدت نداشتند که بالاخره، جامعه به معلم قوی نیازمند است و بدون توجه به این نیاز، ارتباط خود را با آموزش عمومی، قطع کردند و باز هم فاجعه دیگری آفریدند!
این استاد ریاضی با اشاره به این که دانشگاه فرهنگیان نه کادر هیئتعلمی به اندازه کافی دارد و نه قدرت جذب تعداد زیاد اعضای هیئتعلمی، افزود: بنابراین، معضل جدیدی ایجاد شده که شروع آن از دانشگاهها بوده است. حالا دورههای تربیت معلم دو ساله یا چهار سالهای که برای تربیت معلم در دورههای ابتدایی و راهنمایی ایجاد شده بودند، با هم تجمیع شده و در قالب دانشگاه واحدی به نام دانشگاه فرهنگیان، برای تمام دورههای تحصیلی و تمام درسها، معلم تربیت میکند. البته دانشجویان خوبی هم جذب دانشگاه فرهنگیان میشوند، زیرا میدانند که تضمین شغلی دارند. اما این دانشگاه، اگر به شکل فعلی ادامه یابد، بعید است که امکان آموزش و تأمین معلمان مورد نیاز جامعه ایران را به تنهایی، داشته باشد.
نیاز به ایجاد نگاهی نو در اعضای هیئتعلمی
این عضو هیاتعلمی دانشگاه صنعتی شریف درباره تناسب سرفصلهای دروس کارشناسی یا کارشناسی ارشد ریاضی با نیازهای روز گفت: مشکل از سرفصلها نیست. باید نگاهی نو در اعضای هیاتعلمی ایجاد شود و بعد به موجب این نگاه نو، یک بازنگری در اهداف و مأموریتهای دانشگاه انجام شود.
وی در توضیح لزوم ایجاد این نگاه نو در اعضای هیات علمی افزود: معمولاً نگاه ریاضیدانان و استادان دانشگاه، بلند مدت نیست. یعنی اتفاقی که افتاده این است که وارد عصر جدیدی به نام «عصر دیجیتال» شدهایم. بسیاری از افراد، دیگر حوصله ندارند که مانند گذشتهها، کتابهای داستان چندجلدی بخوانند. این نسل، اکثر اطلاعات مورد نیاز خود را از اینترنت به دست میآورد که بخشی از آن، ممکن است صحت و اعتبار علمی هم نداشته باشد. به طور کلی، این نسل خیلی حوصله برای یکسری کارها ندارد و نیازهای دیگری دارد. بنابراین، تدریس و برنامهریزی برای این نسل و جذب آنها، نیازمند نگاهی متفاوت است. بشر در هزاره جدید، وارد پارادایم دیگری شده است و روشها و رویکردهای آموزشی نیز متناسب با آنها، نیازمند تغییر و تحول اساسی است.
این استاد دانشگاه شریف با اشاره به بخش «روابط بینالملل» که در رابطه با مراودات بینالمللی این دانشگاه فعالیت میکند، مبادلات علمی بینالمللی این دانشگاه با خارج از کشور را خوب ارزیابی کرد.
راهکار چیست؟
زنگنه، راهکار حل«بحران ریاضیات» را «انجام کار تحقیقاتی جدی» عنوان کرد و ادامه داد: من فکر میکنم باید یک کار تحقیقی بنیادین انجام شود و مجموعه بحرانهای ریاضی در آموزش عمومی و آموزش عالی، در یک پیوستار از پایه اول ابتدایی تا دوره دکتری ریاضی، با هم دیده شده و مورد بررسی قرار گیرد تا راهحلهای عملی پیدا شود. سیاستگذاریها باید به سمت کوچک شدن دانشگاهها و کاهش تعداد دانشجویان برود.
انتهای پیام
نظرات