این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا، درباره رمان تاریخی و نوشتن در این گونه ادبی اظهار کرد: اگر به رمانها از قرن ۱۸ نگاه کنید میبینید اکثر آنها به تاریخ گذشته توجه دارند و گاهی تاریخ و اسطوره با هم تلفیق میشود مانند «رومئو و ژولیت» و اکثر کارهای شکسپیر. در ایران هم رمان تاریخی داشتیم اما به صورت خودجوش نبوده است. نویسندههایی پیش از انقلاب فعالیت داشتند و بعد از انقلاب این مسئله کمرنگتر شد. نویسندهای نداشتیم که بخواهد تاریخ را به صورت ادبیات داستانی درآورد. در حوزه رمان تاریخی کاهلی کرده و از آن غافل شدهایم.
او با اشاره به منتشر نشدن رمان خود، گفت: رمانی درباره یک شخصیت ضداستعماری به نام «غلامعلی بایندر» که یکی از دریادارهای بنام کشورمان بوده دارم. او در شهریور ۱۳۲۰ علیرغم دستوری که از دولت مرکزی به آنها داده شده بود در مقابل نیروهای انگلیسیها مقاوت میکند و کشته میشود. این رمان با وجود سفارشی که دوستان دادند و گفتند رمانی بر اساس این شخصیت نوشته شود، بعد از هفت سال منتشر نشده است. این در حالی است که موسسه مطالعات تاریخ معاصر کتابهای عجیب و غریب بسیاری منتشر میکند؛ این موضوع نشاندهنده این است که نهادهای رسمی توجه چندانی به تاریخ ندارند بهویژه اینکه تاریخ را به صورت ادبیات داستانی برای خواننده تعریف کنید.
آبادیان درباره اینکه چرا نویسندهها به صورت خودجوش سراغ رمان تاریخی نرفتهاند، بیان کرد: ما تاریخ پرفراز و نشیب عجیب و غریبی داریم که هیچچیز آن به یکدیگر نمیآید که بتوان یک موضعگیری خاص نسبت به مسائل تاریخی داشت. چون تاریخ ما پرفراز و نشیب و معلق بوده، روند رشد درست و حسابی هم نداشته است. هر سیستمی که آمده، سیستم قبل را نفی کرده و گفته سیستمی از قبل وجود نداشته و این منم که تاریخ این کشور را میخواهم بنویسم. داستاننویس با وجدان خود قلم میزند که در اینجا ادبیات و تاریخ در تضاد با هم قرار میگیرند.
او سپس افزود: خیلی از نویسندههای خوب ما هم زیر بار سفارشینویسی نمیروند و این اجازه را به خود نمیدهند که در این تاریخ پرفراز و نشیب، جایگاهی برای خود قائل شوند و بگویند من به عنوان نویسنده اینجا ایستادهام و این مسئله را مورد واکاوی قرار میدهم.
رسول آبادیان با بیان اینکه بیشتر از وجه تاریخنگاری دچار مشکل هستیم نه از وجه نویسندگی، خاطرنشان کرد: ما اگر تاریخنگار منصفی داشتیم، حتما ۱۰ رماننویس تاریخی هم در بین نویسندهها پیدا میشد، اما چون همواره تاریخنویسی در کشور ما، سفارشی بوده و نویسنده هم با عقل جمعی و وجدان خود سروکار دارد این اجازه را به خود نمیدهد موضعگیری خاصی درباره واقعهای که صحت و سقم آن معلوم نیست، داشته باشد. تاریخنویس بر اساس پولی که گرفته تاریخنویسی کرده است بدون آنکه اصل تاریخ مشخص باشد. این شک و شبهه در تاریخ باعث شده نویسنده وقت خود را تلف نکند و سراغ آن نرود، زیرا مطمئن نیست که این اتفاق در تاریخ وجود داشته است.
او با تأکید بر اینکه تاریخ ما تاریخ پرغلطی بوده و نمیشود به آن اعتماد کرد، اظهار کرد: منِ نویسنده به همین دلیل با خودم میگویم بگذار زمان بگذرد، شاید درست و غلط بودن نگاه تاریخنگار و شک و شبههای که در آن وجود داشته مشخص شود، پس امسال را واگذار میکنم به سال آینده. همینطور عمر میگذرد و رمان تاریخی که قابل فهم و درک باشد نمیتوان تولید کرد. دیگران هم تولید نمیکنند. همه اینها به تاریخ و تاریخنویس دروغگو برمیگردد.
این نویسنده درباره اینکه فکر میکند مخاطبان از رمان تاریخی استقبال میکنند یا نه، گفت: فروش بالای آثار منصوری و نویسندههای دیگر که در این زمینه کار کردهاند نشان میدهد این کتابها خواننده پیدا میکند. خواننده برخلاف تاریخنگار و نویسنده دنبال صحت و سقم ماجرا نیست. همینکه نویسنده بتواند واقعهای را به شکل داستان بیان کند و شخصیت نیمهتاریخی و نیمهدروغی را برای مخاطبان شکل دهد، کفایت میکند. البته این موضوع درباره خواننده جدی فرق میکند؛ به او هم باید تاریخ بدهی و هم ادبیات، یعنی چیزی که ما در حال حاضر نداریم.
رسول آبادیان در پایان گفت: امیدوارم در سالهای آینده اعتماد رماننویس جماعت به تاریخنویسها بیشتر شود. هرچند بخش عمدهای از رمان تخیل است، اینکه بگوییم ۱۰ سال پیش چه خبر بوده، رمان تاریخی نمیشود. رمان تاریخی از بطن تاریخ و بدون هیچ خللی درمیآید. نویسنده شخصیتهای خیالی را در دل تاریخ میگنجاند، بنابراین باید یک اعتماد دوطرفه بین رماننویس و تاریخنویس وجود داشته باشد. نویسنده رمان تاریخی را برای کسی مینویسد که حوصله خواندن تاریخ به شکل آکادمیک را ندارد.
انتهای پیام
نظرات