این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره رمان تاریخی و نوشتن این گونه ادبی اظهار کرد: رمان فارسی به قدری تثبیت نشده که بخواهیم بگوییم در آن به اندازه کافی به رمان تاریخی توجه شده یا خیر. رمان فارسی هنوز در مرحله آزمون و خطا است. به نظرم ادبیات داستانی به اندازه وسع، توان و ظرفیتش به تاریخ پرداخته است و میتوان در بازه زمانی کمتر از یک قرن که رمان فارسی شکل گرفته و نضج پیدا کرده نمونههای خوبی در رمان تاریخی مثال زد.
او با تأکید بر اینکه قبول ندارد به رمان تاریخی پرداخته نشده است، گفت: نویسندههای ایرانی در ۵۰ سال پیش چشمبسته مشغول آزمون و خطا بودهاند ولی از همان ابتدا به اهمیت تاریخ پی برده و به آن توجه داشتهاند. میتوان شاخصههای اهمیت به تاریخ را در ادبیات داستانی پیدا کرد؛ مثلا «یکلیا و تنهایی او» نوشته تقی مدرسی، از رمانهای شاخص دهه ۳۰، توجه عمدهای به تاریخ و اسطوره دارد، یا «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری به عنوان یکی از رمانهای شاخص دهه ۴۰ بهگونهای در رمانهای تاریخی میگنجد. در دهه ۵۰ -۶۰ به خاطر تغییر رویکردهای اجتماعی و اهمیت یافتن بیش از پیش مسائل روز اجتماعی، توجه به رمان تاریخی کمتر شد. در دهه ۷۰ نمونههای درخشانی از رمان تاریخی داریم؛ مثلا «سوء قصد به ذات همایونی» رضا جولایی. در دهه ۸۰ و به ویژه ۹۰ هم با اوج پرداختن به تاریخ در قالب رمان مواجهایم.
ابوالفتحی در ادامه افزود: در دهه 90 نویسندگانی پروژه خود را از اساس نوشتن رمان تاریخی قرار دادهاند. این نویسندگان مسئلهشان نوشتن رمان تاریخی به شکل مدرن است نه رمان تاریخی عامهپسند. این موضوع نشان میدهد تاریخ در ادبیات داستانی مهجور نیست و به آن توجه میشود.
او در پاسخ به اینکه پرداختن به تاریخ آنهم به گفته خود او به شکل پروژهای شبیه یک موج در ادبیات داستانی است یا اینکه نیاز توجه به تاریخ حس میشد، اظهار کرد: افزایش رمان تاریخی در سالهای اخیر شاید این حس را به وجود آورد که دارد موجی شکل میگیرد اما با نگاه به آثار برخی از نویسندهها خواهیم دید این روند از خیلی وقت پیش شروع شده است. ما نویسندههایی مانند جولایی داریم که بدون توجه به آمدن و رفتن امواج در فضای ادبی کشور و یا اقتضای مخاطب به طور متمرکز به تاریخ میپردازند و کم کم نتیجه کارشان را میبینند. خیلی از نویسندهها هم هستند که همه چیز از جمله رمان تاریخی نوشتهاند.
نویسنده رمان «سال سی» سپس خاطرنشان کرد: برخی از نویسندهها میگویند رمان تاریخی مورد توجه قرار نمیگیرد؛ دلیل این حرف این است که آنها به ادبیات نگاه کوتاهمدت دارند. نگاهشان این است که بذر را که کاشتیم همان موقع به عمل بیاید، و اگر بذری دیرتر عمل آید آن را رها میکنند و سراغ بذر دیگری میروند. این نوع نگاه کردن به ادبیات دامنزننده موجها است.
او با تأکید بر اینکه در ایران از تاریخ رهایی نداریم، بیان کرد: رمان چه در آثار مدرن و چه در آثاری که به رمان عامهپسند تنه میزنند حتی در آثاری که کفه تاریخ در آنها چنان سنگین نیست که بتوان تاریخی نامیدشان، رگههایی از پرداختن به برهههای مختلف تاریخی را در خود دارد، زیرا ما از تاریخ رهایی نداریم. عمدهترین شاخص ایران تاریخ آن است. اگر هم بخواهیم در مسئلهای بازاندیشی کنیم و یا رمانی بنویسیم که ارائهدهنده گونهای از ساخت روایی و برای مخاطب تفکربرانگیز باشد، ناگزیریم به تاریخ مراجعه کنیم.
ابوالفتحی خاطرنشان کرد: پرداختن به مسئله تاریخ در رمان فارسی امری ناگزیر است. در آثار معاصر رگههایی از تاریخ را میبینیم که قوی است و شاهد رمانهایی هستیم که در فضای معاصر میگذرند اما به مسئلههای تاریخی توجه دارند؛ یعنی برخی از مسائل امروز ما به خاطر حل نشدن گرهگاههای تاریخی کشورمان است که نویسنده به آنها توجه دارد.
او درباره استقبال مخاطبان از رمان تاریخی نیز اظهار کرد: مخاطب نگاه نمیکند به اینکه رمان تاریخی است یا نه، بلکه شاخصههای دیگری برای جذب مخاطب مهم است. به لحاظ آماری اگر در سال حدود ۵۰ رمان جدی نوشته میشود بر اساس مشاهدات میتوان گفت که حدود پنج عنوان از این کتابها، مسئله اصلیشان در یک برهه تاریخی میگذرد. سال گذشته «یک پرونده کهنه» رضا جولایی که وقایعش در دهه 20 قرن حاضر تاریخ معاصر اتفاق میافتد مورد توجه مخاطب و فضای ادبی قرار گرفت؛ این یکی از آن پنج کتاب بود که توانست جوایزی را هم کسب کند. در مقابلِ کتابهایی که به مسائل معاصر میپردازند و مورد توجه قرار نمیگیرند، از نظر برآیند آماری، توجه به رمان تاریخی به هیچ وجه بد نیست. اما من از اساس آماری به این موضوع نگاه نمیکنم. این درست نیست که سلیقه مخاطب جهت نوشتن ما و موضوعاتی را که به آنها میپردازیم تعیین کند. هر گاه این اتفاق بیفتد ما دچار وضعیتی منجلابی میشویم. نویسنده نباید از مخاطبش عقب باشد. باید بین نویسنده و تاجر فرقی وجود داشته باشد؛ نباید به صورت تجاری به رمان تاریخی نگاه کنیم و خب البته کسانی که نگاهشان چرتکهاندازانه است و معیارشان برای حسن و قبح اثر، میزان توجه مخاطب است، تاجران باهوشی هم نیستند، چرا که عرصه نویسندگی، عرصه سوددهی برای یک تاجر نیست.
این داستاننویس با اشاره به استقبال مخاطبان از رمانهای تاریخی «سرخ سفید» یزدانیخرم و «گود» نوشته مهدی افشارنیک، گفت: اینطور نیست که رمان تاریخی الزاما مورد توجه مخاطب قرار نمیگیرد، اما مسئله این است که این کتابها شاخصههای دیگری هم غیر از تاریخی بودن داشتند. یعنی تاریخی بودن شاخصهای نیست که بر مبنای آن بتوان گفت مخاطب به آن اهمیت میدهد یا نه. یکی از آفتهایی که به جان ادبیات افتاده و باعث شده برخی از کتابها و گونههای ادبی از چرخه نشر خارج شود این است که برخی میگویند فلان چیز جواب نمیدهد؛ مثلا زمانی مجموعه داستانهای خوبی داشتیم که مورد توجه قرار میگرفت اما عدهای آمدند و گفتند داستان کوتاه «جواب نمیدهد» و آنچنان به ناشر و نویسنده فشار ذهنی وارد شد که مقداری زیادی از داستانهای کوتاه از چرخه نشر خارج شد. حالا هم میگویند رمان تاریخی جواب نمیدهد، اگر اینطور باشد بر مبنای همان نگاه آماری میتوان گفت رمانی که به مسائل روزمره میپردازد، بیشتر جواب نمیدهد.
احمد ابوالفتحی در ادامه افزود: این نگاه که فلان چیز الان مورد توجه قرار نمیگیرد پس ننویسیم، نگاه روزمره و کوتاهمدت است. کسی که وارد عرصه نوشتن میشود و دغدغه مخاطب لحظهای را دارد سر خود کلاه میگذارد. به گمانم نویسندگی به لحاظ اقتصادی منطق درستی ندارد و اگر بخواهیم تخممرغهایمان را در سبد مخاطب معاصر بچینیم هم حال را از دست میدهیم و هم آینده را.
نویسنده مجموعه داستان «پلها» درباره محدودیتهای نوشتن در زمینه رمان تاریخی گفت: خیلی از موضوعات عملا با خطوط قرمز سازگاری ندارد ولی این موضوعات، موضوعاتی نیستند که گستره وسیعی را شامل شوند. مسئله اساسی در رمان تاریخی و توجه و یا بیتوجهی به آن به میزان شناخت نویسنده از تاریخ برمیگردد. نوشتن در این گونه به پژوهش و شناخت تاریخ نیاز دارد. سانسور و فروش نرفتن برای رمان تاریخی مسئلهساز نیست بلکه مسئله اصلی زمان، میزان انرژی و توان نویسنده است. نویسنده میتواند بر روی تاریخ معاصرتر مثلا تاریخ مرتبط با سال ۵۷ و اوایل انقلاب کار کند و اگر نویسنده هوشمند باشد میتواند بدون آنکه دچار خودسانسوری شود از خطوط قرمز بگذرد.
او با تأکید بر اینکه تاریخ جزو خطوط قرمز نیست و میتوان به آن پرداخت، اظهار کرد: تاریخ خیلی گسترده است و طول و عرض وسیعی دارد، از نظر زمانی در ایران با تاریخ ۲۵۰۰ ساله و در عرض با وقایع متعدد و فراوانی مواجهایم که بسیاری از اینها پیوندی با وضعیت معاصر ما دارند، بنابراین نویسنده میتواند هوشمندانه بین وضعیت معاصر و امر تاریخی پیوند برقرار کند و اثری ارائه دهد که اندیشهورز باشد و مخاطب را به تفکر درباره وضعیت خود وادارد.
انتهای پیام
نظرات