• شنبه / ۲۵ مهر ۱۳۹۴ / ۱۵:۴۶
  • دسته‌بندی: دین و اندیشه
  • کد خبر: 94072516359
  • منبع : مطبوعات

نقش امر به معروف در قیام سید الشهدا(ع) از نگاه آیت‌الله صافی گلپایگانی

نقش امر به معروف در قیام سید الشهدا(ع) از نگاه آیت‌الله صافی گلپایگانی

در آیات قرآنی و اخبار و احادیث شریفه، یکی از بزرگ‌ترین عوامل اصلاح همه شئون اجتماعی و رواج اخلاق و اعمال حسنه، صلاحیت بزرگان و زعما شمرده شده است.

در آیات قرآنی و اخبار و احادیث شریفه، یکی از بزرگ‌ترین عوامل اصلاح همه شئون اجتماعی و رواج اخلاق و اعمال حسنه، صلاحیت بزرگان و زعما شمرده شده است.

به گزارش گروه دریافت خبرخبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت ماه محرم الحرام در نوشتاری ابعاد مخنلف قیام و نهضت حضرت سید الشهدا (علیه السلام) به ویژه محوریت امر به معروف و نهی از منکر در این قیام را مورد بررسی قرار داده است.

وی تصریح کرده است: کارهایی را که بشر برای رسیدن به نتایجی انجام می‎دهد یا از کارهایی است که شخصیت فاعل و انجام دهنده در رسیدن به نتیجه، دخالتی ندارد و هر کس آن کار را انجام دهد به آن نتیجه نائل می‎شود، و یا از کارهایی است که شخصیت فاعل و انجام‌دهنده، در حصول نتیجه یا کمال آن مؤثّر و دخیل است.

*نقش درجات اشخاص در تأثیر أمر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر از همین قسم است که شخصیّت اشخاص و تعیّنات آنها در حصول کمال موفقیت و تمامیت فایده و نتیجه آن بسیار مؤثّر است.

اگر مالک یک روستا کشاورزان آن را، یا صاحب یک کارخانه، کارگران کارخانه را و یا یک عالم روحانی و یک شخص متنفّذ در محیط نفوذ خود، یا یک رئیس اداره، کارمندان اداره خود را و یک افسر، نفراتی را که تحت سرپرستی او هستند و یا یک نفر رئیس دولت، بلکه بالاتر امر به معروف و نهی از منکر نموده و دعوت به خیر و اصلاح و درستی نماید، با امر به معروفی که یک فرد عادّی می‎نماید از حیث اثر تفاوت بسیار دارد.

به هر قدر که یک کارگر کارخانه با رئیس آن و یک رعیّت روستا با مالک آن، یک نفر سرباز با یک سپهبد و یک فرد عادی با یک عالم عالیمقام روحانی متنفّذ و یک پادشاه مقتدر، به حسب ظاهر فرق دارند، به همان اندازه تأثیر کلام و نفوذ کلمه آنان در دل‌ها فرق می‎کند.

برخی از مردم اگرچه دارای عقل و ذکاوت بالا هستند و می‎توانند خوبی و بدی هر چیزی را تشخیص دهند، اما بیشتر مقهور امور حسّی و تسلیم مظاهر مادی و افتخارات و اعتبارات ظاهری این و آن هستند و بیشتر به بزرگان و سران جامعه نگاه می‎کنند. اخلاق و عادات و کارهای یک ملّت زیادتر موافق اخلاق و عادات مسئولان و رؤسای قوم است.

از این جهت، مصادر کارها و صاحبان قدرت و نفوذ و به طور کلّی هر کس که دیگری از کار او تقلید و از سخن او پیروی می‎نماید، اولاً در تعدیل روش خود اهتمام نموده، سرمشق ایمان و امانت و درستکاری و حیا، عفّت و عدالت و نوع‌پروری برای دیگران گردند.

و ثانیاً در امر به معروف مسامحه ننموده و از تمام وسایلی که دارند برای اصلاح امور و ترویج اعمال صالحه و ریشه‎کن کردن معاصی و فساد استفاده نموده، زیردستان خود را راهنمایی کنند. ولی در عین حال زیردستان هم نباید مسامحه زبردستان و ارباب مکنت و قدرت را عذر خود شمرده و در امر به معروف و نهی از منکر به انتظار آنها بنشینند.

* خطبه نورانی امام حسین (علیه السلام)

در آیات قرآنی و اخبار و احادیث شریفه، یکی از بزرگ‌ترین عوامل اصلاح همه شئون اجتماعی و رواج اخلاق و اعمال حسنه، صلاحیت بزرگان و زعما شمرده شده است که فعلاً از ذکر همه آن اخبار و احادیث به واسطه کمی فرصت و ضیق مجال، معذوریم و فقط به نقل مفاد روایتی که در بحارالأنوار از کتاب تحف العقول روایت نموده است از حضرت امیرالمؤمنین و از حضرت سیّدالشهداء علیهماالسّلام - که به طوری که از مضامین روایت استفاده می‎شود مخاطب امام علیه‌السلام بزرگان و رجال اسلامی بوده‎اند- اکتفا می‎کنیم:

ای مردم! عبرت بگیرید به چیزی که خداوند اولیای خود را به آن وعظ نموده و آن سرزنش و توبیخ اوست نسبت به احبار یهود و نصاری که فرمود: «لَوْلاَ یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ الإِثْمَ؛ چرا نهی نمی‎کنند ایشان را، یعنی اهل کتاب را احبار و دانشمندان آنها از سخن گناه و ناروا.»(1)

و فرمود: «لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَی لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ؛ آن کسانی که کافر شدند از بنی اسرائیل بر زبان داوود و عیسی بن مریم لعن شدند برای آن که مرتکب عصیان و تجاوز گردیدند و از کار زشت یکدیگر را باز نداشتند و هر آینه بد بود کارهایی که مرتکب می‎شدند.»(2)

خدا آنها را به عیب نسبت نداد مگر برای آن که از ظلمه و ستمکاران کارهای زشت و فساد و منکرات را می‎دیدند و آنها را برای رغبتی که به دنیایشان داشتند و منافعی که از آنها می‎بردند و رعب و بیم نهی از منکر نمی‎کردند و حال آنکه خداوند می‎فرماید: «فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ؛ از مردم نترسید و از من بترسید.»(3)

و هم فرموده‌ی خداست که: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ؛ مؤمنین و مؤمنات یاوران و اولیاء یکدیگرند و امر به معروف و نهی از منکر می‎کنند.»(4)

*اصلاح امور مرهون انجام امر به معروف و نهی از منکر است

خدا از آن جهت امر به معروف و نهی از منکر را نخست نام برد که اگر این فریضه ادا شد، همه واجبات کوچک و بزرگ آسان و دشوار بر پا می‎شوند.

شما ای گروهی که در دانش مشهور و به نیکوکاری مذکور و به خیرخواهی مردم معروفید! خدا در دل مردم، مهابت و احترام شما را قرار داده است که اشراف و بزرگان از شما بیمناک و حساب می‎برند و ضعفا از شما تکریم می‎نمایند و کسانی که شما را بر آنها امتیازی نیست و نه حقی بر آنها دارید شما را بر خود مقدم می‎دارند و شما را واسطه قضای حوایج خود قرار می‎دهند. شمایید که در راه‌ها به هیئت و روش پادشاهان و عزّت بزرگان راه می‎روید. شمایید که مردم تعظیم و احترامشان می‎کنند و شما را جلو می‎اندازند. آیا این همه مناصب و شئون و احترامات و تکریماتی را که به دست آورده‎اید، جز برای این است که شما را طرفداران و برپادارنده حقوقی که از طرف خدا معین شده گمان می‎کنند، با آن که شما در خیلی از حقوق خدا و وظایفی که در حفظ مقرّرات و حفظ نوامیس و قواعد الهیه دارید کوتاهی می‎کنید.

شما به حقّ پیشوایان و امامان خود استخفاف می‎نمایید و حقّ ضعفا را پایمال و ضایع می‎کنید، ولی اگر به گمان خود حقّی داشته باشید آن را مطالبه می‎کنید، شما نه مالی بذل می‎نمایید و نه مردمی هستید که در راه خدا فداکاری و جانبازی و گذشت داشته باشید. نه در راه خدا و حمایت از حقّ با کسی خصومت و دشمنی می‎کنید و با وجود این تمنّای بهشت خدا و همجواری با پیغمبران خدا و نجات از عذاب دارید؟!

*بی تفاوتی نسبت به نقض احکام الهی جایز نیست

من از آن می‎ترسم که برخلاف این آرزو به نقمتی از نقمات و عذابی از عذاب‌ها گرفتار شوید. برای آن که شما از موقعیت خود سوء استفاده می‎کنید. شما به نام دین و به نام خدا و به نام انتظام امور جامعه و اصلاح احوال خلق بر مردم آقایی و سروری و برتری و فضیلت یافته‎اید، در حالی که می‎بینید عهدهای خدا را که عبارت از واجبات و محرّمات و تکالیف شرعی باشد نقض شده است، تکان نمی‎خورید و مضطرب نمی‎شوید، در حالی که نسبت به عهدهای پدرانتان اگر نقض شود و حرمت آن را نگاه ندارند، متغیّر شده بر خود می‎لرزید.

دستورات و عهدهای پیغمبر حقیر و پست گردیده است. شما می‎بینید که بیچارگان و عَجَزه و ناتوانان در میان شما بی‎سرپرست مانده و بر آنها رحمی نمی‎شود. نه در شغل و منصب و منزلتی که دارید وظیفه خود را انجام می‎دهید، و نه در کارهای زشت، کسی را ملامت و سرزنش می‎کنید. با ظلمه و ستمکاران با مدارا و مسامحه زندگی می‎نمایید.

تمام این مفاسد برای آن است که شما از نهی از منکر غفلت کرده‎اید. شما از همه مردم از جهت مصیبت بزرگ‌ترید، برای آنکه از شما مقامی که حقّ علما و دانشمندان است انتزاع شده است با آنکه باید جریان کارها و اجرای احکام به دست علما باشد که امنای خدایند، بر حلال و حرام او این حق و منزلت سلب نشده، مگر برای تفرقه و اختلاف و عدم اتفاق شما بر حقّ.

شمایید که اگر بر رنج و اذیت، صبر و شکیبایی می‎داشتید و متحمل مؤونه در راه خدا می‎شدید کارها را به دست می‎گرفتید و مرجع و مصدر امور می‎گشتید، ولی ستمکاران را در کارها تسلط دادید و مناصب را به آنها تسلیم و واگذار کردید تا آنکه آنها مطابق شهوات و نظریات پست خود رفتار نمایند. آنها را تسلّط دادید برای فرار و گریزی که از مرگ دارید و برای علاقه‎ای که به این زندگی زایل و فانی دارید. پس ضعفا را به دست ظلم آنها سپردید تا انواع مصیبات و فشارها ما بر آنها وارد شود و آنها را با هر چوب که بخواهند برانند و مانند جبّاران و زمامداران خدانشناس بی‎مانع و دافعی در روی زمین به میل خویش رفتار نموده در هر شهر و ناحیه دست ظلم آنها دراز باشد و بندگان خدا را استخدام و استعباد کنند.

همانا در شگفتم و چگونه نگریم و تعجّب نکنم و حال آن که روی زمین را ستمکاران و خائنین و ولات و فرمانروایان و فرمانداران نامهربان گرفته‎اند، خدا حاکم و قاضی است در آنچه که در میان ما آشکار شده و در آن منازعه داریم.

خدایا! تو می‎دانی که آنچه می‎گوییم و می‎کنیم نه برای رغبت و طمع به سلطنت و پادشاهی است و نه برای داد گرفتن از دشمنان، بلکه می‎خواهیم بلاد و شهرستان‌ها اصلاح و معمور گردد و معالم دین تو اظهار شود و مظلومین و ستمدیدگان در ضمان امان زندگی کنند و سنن و احکام و فرایض تو عملی گردد.

شما ای مردم! اگر ما را یاری نکنید و انصاف ندهید، ستمکارها بر شما مسلّط می‎گردند و در خاموش کردن نور پیغمبر اقدام می‎نمایند.

پی‌نوشت‌ها:

۱. سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۶۳.

۲. همان، آیه‌ی ۷۸.

۳. همان، آیه‌ی ۴۴.

۴. سوره‌ِ‌ی توبه، آیه‌ی ۷۱.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha