کیهان بهمنی میگوید: مبلغی که برای ترجمه میگیریم به قدری کم است که نمیتوان دربارهاش صحبت کرد.
این مترجم در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره امکان امرار معاش از راه ادبیات در ایران گفت: من به هیچ وجه فکر نمیکنم این موضوع ممکن باشد. اگر کسی بخواهد این کار را انجام بدهد، باید کیفیت کارش را پایین بیاورد. اگر نویسنده یا مترجم بخواهد کاری با کیفیت بالا و فاخر تولید کند، این موضوع با میزان درآمدش در تضاد خواهد بود. کتابهایی که زحمت بیشتر، کار بیشتر و زمان بیشتری برایشان صرف میشود متأسفانه بازخورد کمتر و مخاطب کمتری دارند.
او افزود: ممکن است کتابهایی مخاطب زیادی داشته باشند، اما مترجمها معمولا به سراغ این کتابها که اصطلاحا کتابهای بازاری یا عامهپسند هستند، نمیروند. بنابراین کاملا رابطه معکوس بین میزان درآمد و زحمت مترجم وجود دارد. کارهایی که برایشان زحمت زیادی کشیده شده، بعد از سه-چهار سال نهایتا 1000 نسخه از آنها به فروش میرود.
بهمنی همچنین اظهار کرد: ما مخاطب جدی نداریم و کتابخوانهایمان روز به روز کمتر میشوند. چیزی به نام حمایت نداریم. باید پشتیبانی به وجود بیاید که مترجمها را تشویق کند برای ترجمه به سراغ کارهای خوب بروند و آنها را از نظر مالی و جنبههای دیگر حمایت کنند. در گذشته وزارت ارشاد بعضی از کتابها را میخرید، البته کتابهای خاص را. آن هم بودجهاش برداشته شده است.
این مترجم درباره تأثیر این مسائل بر کیفیت آثار ادبی گفت: یکی از مشکلات این است که کسانی که دارند کار میکنند بر اثر این شرایط به سراغ کارهای دیگر میروند. من اگر به ترجمههای بازاری بپردازم یا وقتم را صرف تدریس کنم، درآمد بسیار بیشتری خواهم داشت؛ به همین دلیل از سال گذشته اثری بیرون ندادهام و ترجمه را در اولویت چندم گذاشتم. به گفته عامه مردم این کارها نان و آب نمیشود. فقط به خاطر عشق است که هنوز به این کار ادامه میدهیم، وگرنه مبلغی که برای ترجمه میگیریم به قدری کم است که نمیتوان دربارهاش صحبت کرد. من در کلاسهای درس وقتی رقم حقالترجمه را به دانشجویانم میگویم، دانشجویان ترجمه به شدت تعجب میکنند و فکر میکنند چطور چنین چیزی ممکن است.
او درباره تجربه شخصیاش از امرار معاش و ترجمه در سالهای مختلف اظهار کرد: یک دوره رکود شدید داشتیم که به سالش اشاره نمیکنم. امیدوارم در دوره جدید مقداری فضا برای نفس کشیدن ایجاد شود ولی در دوره قبلی وضعیت خیلی بد بود و کتاب اصلا فروش نمیرفت. ده-دوازده سال پیش اوضاع کمی بهتر بود اما بهتدریج شرایط بد شد. من عضو هیأت علمی دانشگاهم و ترجمه را به عنوان عشق انجام میدهم، ولی به خاطر مبلغ کم حقالترجمه ترجیح دادهام کار ترجمه را کمتر کنم.
بهمنی درباره راهکار حل این مشکلات گفت: مهمترین کار حمایت است و این حمایت باید از چند زاویه صورت بگیرد. باید سعی کنند کتابهای ترجمه را به اندازه کافی بخرند. همچنین چون کتاب گران است تجهیز کتابخانههای عمومی راه حل مناسبی است. در حال حاضر در کتابخانهها آثار فاخر و ترجمه آثار فاخر نویسندگانی مثل داستایوفسکی، تولستوی و... بسیار کم است. اگر آثار ادبی خوب خریداری و در کتابخانهها عرضه شوند که راحتتر در دسترس مردم قرار گیرند، شرایط بهتری ایجاد میشود. زمانی که من در خارج از کشور زندگی میکردم مردم چندان کتاب نمیخریدند و میگفتند به این دلیل کتاب نمیخریم که هر زمان بخواهیم میتوانیم از هر کتابخانهای این آثار را بگیریم. اگر هم کتابخانه اثری را نداشته باشد، از کتابخانههای دیگر قرض میگیرند. اگر دولت از کتابخانهها حمایت و آنها را تجهیز کند، ناشران را مورد حمایت قرار دهد و مردم را با کتاب آشتی بدهد، مشکلات کمتر میشوند. مردم و دانشجویان ما با کتاب قهرند. سیستم پخش کتاب ما با مشکلات بسیاری روبهروست. ترجمههای من کم نیست، اما خودم در بسیاری از کتابفروشیها نمیتوانم آنها را پیدا کنم. به جز حمایت دولت راه دیگری برای حل مشکلات نیست. بودجهای هم که صرف این کار میشود دور ریخته نشده چون کاری فرهنگی است. با هزینه خیلی کم میتوانیم کتابخانهها را طوری مجهز کنیم که خانه دوم مردم باشند و مردم در آنها لذت ببرند.
انتهای پیام
نظرات