• شنبه / ۱۷ خرداد ۱۳۹۳ / ۰۰:۴۰
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 93031707823

گفت‌وگو با اکبر اکسیر

اگر شاعران بر جامعه حکومت می‌کردند

اگر شاعران بر جامعه حکومت می‌کردند

اکبر اکسیر می‌گوید همه فکر می‌کنند شاعران پریانی هستند که از آسمان هفتم غذا می‌خورند و هیچ غمی ندارند.

اکبر اکسیر می‌گوید همه فکر می‌کنند شاعران پریانی هستند که از آسمان هفتم غذا می‌خورند و هیچ غمی ندارند.

او همچنین با بیانی طنزآمیز از جذابیت‌های به حکومت رسیدن شاعران می‌گوید.

این شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، درباره امکان امرار معاش از راه ادبیات در ایران‌، با لحن طنزآلود گفت: شاعران ایرانی از اول نیازی به آب و دانه و غذا نداشته‌اند. شاعران ایرانی پریانی بود‌ه‌اند که از آسمان‌ها آمده‌اند، با رویاهایشان زندگی می‌کنند و با انسان‌های معمولی فرق دارند. انسان‌های معمولی هشت ساعت کار می‌کنند و بعد دست زن و بچه‌شان را می‌گیرند و به پیک‌نیک می‌روند و دنبال مرخصی و ... هستند،‌ اما شاعران‌، این انسان‌های برتر‌، به فکر زن و زندگی و بچه و خانه و خانواده نیستند و از اول تاریخ سرگردان بوده‌اند. شاعران حتا در سندیکای رانندگان کرج و حومه هم عضو نیستند با این‌که شب و روز مسافرکشی‌ می‌کنند. یک عمر به آن‌ها سرکوفت می‌زنند و از سوی خانواده تحقیر می‌شوند، اما مثل حافظ می‌گویند «ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم / با پادشه بگوی که روزی مقدر است».

او ادامه داد: خبرگزاری مردمی ایسنا لطف کند و به آقای جنتی که خودش از بهشت آمده و می‌خواهد ما را هم به بهشت ببرد،‌ بگوید شاعران جز دوری شما عرضی ندارند، انرژی‌تان را برای دیگر هنرمندان صرف کنید و با شاعران کاری نداشته باشید چون نیازی ندارند. شاعران به بیمه‌، مسکن و ... احتیاجی ندارند چون مال این کُره نیستند. فقط آمده‌اند که در موارد ضروری تنور وزارت ارشاد را روشن کنند و بعد مثل چتر بروند در گوشه‌ای بنشینند همان‌طور که چتر در تابستان گوشه‌ای می‌ماند تا زمستان که شد از آن استفاده کنند.

اکسیر سپس گفت: برای همه عزیزان هنرمند آرزوی بهبودی و رفع کسالت می‌کنم. امیدوارم تمام هنرمندان از این قشر بسیار مرفه، یعنی شاعران که همیشه با انرژی بسیار فریاد زده‌اند «چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد / من نه آنم که زبونی کشم از چرخ و فلک»، بیاموزند که در تمام 24 ساعت مشتاقانه به آفرینش آثار هنری مشغولند و دارند تاریخ ادبیات ایران را از 10 قرن پیش تا امروز پیش می‌برند. اگر پدربزرگ‌های ما جسارتی کرده‌اند و به خاطر مدح چند نفر، دیگ و دیگچه از طلا ساخته‌اند، برایشان مغفرت بخواهید. آن موقع بیمه و بیمارستان‌های دولتی مجانی نبوده و آن‌ها به خاطر زخم اثنی عشر و ناراحتی‌های مختلف مجبور شده‌اند خرجشان را از تیغ زدن درباریان به دست بیاورند.

او اضافه کرد: برای عزیزان سینما کف محکم بزنید که همیشه جایزه می‌گیرند و افتخار بزرگشان گرفتن سیمرغ پرکنده بلورین است، اما اگر روزی شاعری مثل منوچهر آتشیِ مظلوم، به زورِ شاگردانش، جایزه چهره ماندگار را که انگار یک سمند است،‌ بگیرد‌، آن‌قدر علیهش حرف می‌زنند که ظرف یک هفته دق‌مرگ می‌شود. این هم از سرنوشت یکی از شاعران مظلوم که همه فکر می‌کنند پریانی هستند که از آسمان هفتم غذا می‌خورند و هیچ غمی ندارند. یادمان باشد شاعران مثل پرندگانِ مظلوم،‌ معصوم هم هستند. اگر تمام پرونده‌های دادسراهای ایران را هم بگردید، هیچ‌وقت شاعری را نمی‌بینید که خلافی کرده باشد یا در دوران رییس‌جمهور خاصی به نان و نوایی رسیده باشد. اگر شاعرانی هم از انقلاب تا الآن شعر می‌گویند و مجالس را می‌آرایند‌، از این طفلی‌ها آن‌قدر کار می‌کشند که هنوز دهه‌شان به پایان نرسیده‌، پرواز می‌کنند و می‌میرند.

این شاعر همچنین افزود: شاعران تنها موجوداتی هستند که با حق‌التألیف ثبت‌نشده‌ای که شاید ناشران یک‌دهم آن را هم نپردازند زندگی می‌کنند. شاعرانِ ما نه از طریق ناشران، نه از طریق مقامات محلی و نه از هیچ راه دیگری روزگار نمی‌گذارنند جز از طریق مناعت طبع خود. ما روح‌های سرگردان شعور ایرانی هستیم که گاهی بی‌ادبی می‌کنیم و پا به خیابان می‌گذاریم تا با گذشتن از چند سرعت‌گیر بفهمیم هنوز زنده‌ایم که خبرگزاری‌ها برای چنین سؤالاتی با ما شاعرانِ مناطق دورافتاده تماس بگیرند.

او درباره تجربه شخصی‌اش از امرار معاش و شاعری گفت: در طول 47 سال شاعری‌، من جز حقوق معلمی درآمد دیگری نداشته‌ام. از دهه 80 اولین‌بار است که 10 تا 15 درصد حق‌التألیف می‌گیرم. آن را هم وقتی خدمت ملیحه خانم تقدیم می‌کنم‌، ملیحه با این همه حق‌التألیف که بعضی خیال می‌کنند میلیونی است،‌ برای خودش که هیچ، حتا نمی‌تواند برای نوه‌اش انگشتری بخرد.

اکسیر در پاسخ به این سؤال که علت بی‌توجهی به شعر چیست‌، اظهار کرد: کسی نمی‌تواند به شعر بی‌توجه باشد. بی‌توجهی به شعر بی‌توجهی به شعور ملت و استعداد خاص ایرانیان است. ایرانی جماعت را به شعر می‌شناسند. درست است ما در علم جا مانده‌ایم‌، اما در شعر که شعبه اصلی شعور انسانی است به مقامات بالاتری رسیده‌ایم.

او افزود: در تمام سال‌های مختلف، شاعران حرف‌شان را زده‌اند، اما بنا به تناسب ویترین‌ها،‌ شعرهای مختلفی روی کار آمده‌اند. شاعران همیشه وظیفه خود را انجام داده‌اند و از صلح‌، آزادی‌، ایمان‌، دوست داشتن وطن‌، محبت به خانواده و ... نوشته‌اند. همیشه شعر شاعران ما شعار زرنگار دفتر ادبیات جهان بوده است. نمی‌دانم به خاطر کثرت شعر است یا به خاطر بی‌توجهی تجار، که شعر صنعتی کساد به نظر می‌رسد. دولت به صادرکنندگان نمک‌، ابریشم جایزه می‌دهد، ما این همه شعر به دنیا صادر می‌کنیم، اما نه جایزه‌ای در کار است و نه قدردانی. امیدوارم روزی شاعران به قول سعدی علیه‌الرحمه «قدر بینند و در صدر نشینند» و جامعه را شاعران اداره کنند. آن وقت شما پی می‌برید که حکومت شاعران چه حکومت جذابی خواهد بود. اول این‌که دیگر ترافیک نخواهد بود، چون تمام شاعران بلندپروازند، دیگر این‌که هیچ وقت صف نان وجود نخواهد داشت؛ چون شاعران برنامه‌های معنوی دارند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha