داریوش فرهنگ معتقد است که یک بازیگر آیینه تمام نمای اجتماعش و بازگو کنندهی شرایط، بیعدالتیها، بحرانهاست؛ بنابراین اگر این صفات در نقشی که میخواهد بازی کند نباشد بازی نمیکند، مگر آنکه خودش آن صفات را وارد بازیاش کند.
فرهنگ میگوید: من آنچه را که باور نداشته باشم به زبان نمیآورم؛ مثلا در «کلاه پهلوی» جملات شعارگونه را نمیگفتم.
در بخش پایانی نشست «کلاه پهلوی» در ایسنا پرسشی دربارهی میزان تعامل بازیگر و کارگردان سر صحنه و اینکه بازیگر تا چه اندازه مجاز به اظهار نظر در کار کارگردان است، مطرح شد که داریوش فرهنگ و قطبالدین صادقی به عنوان هنرمندانی که هم در عرصه بازیگری و هم در عرصه کارگردانی فعالیت دارند، مطالبی را بیان کردند.
فرشید ابراهیمیان - بازیگر «کلاه پهلوی» و مدرس دانشگاه - نیز که از اواسط نشست در ایسنا حاضر شده بود، به این پرسش پاسخ داد و همچنین مطالبی را دربارهی نقدهایی که به «کلاه پهلوی» میشود بیان کرد.
هزینه ساخت «کلاه پهلوی» به عنوان یکی از پروژههای الف ویژه سازمان صداوسیما، گلایههای دری از آنهایی که میگویند «کلاهپهلوی» سریال پر هزینهای بود، گلایههای فیلمبردار کار از نقدهایی که به نوع فیلمبرداری شده بود و دلیل انتخاب فریدون شهبازیان به عنوان آهنگساز «کلاه پهلوی» مباحث دیگر بخش پایانی این نشست است.
فرهنگ: یاد گرفتم کارگردان بودنم مزاحم بازیام نشود
داریوش فرهنگ، بازیگر نقش «صمصام خان» در ادامه این نشست عنوان کرد: به تجربه آموختم کاری کنم که وقتی بازیگرم، کارگردان بودنم مزاحم بازیام نشود. اینکه من در بازی بیش از آنچه که مرسوم است دخالت میکنم به خاطر این است که نگاه خاصی به بازی دارم، برای من بازی فقط انجام وظیفه و ایفای یک نقش نیست بلکه فراتر از این است.
او ادامه داد: یک بازیگر آیینه تمام نمای اجتماعش است. بازگو کنندهی شرایط، بیعدالتیها، بحرانها و ... است و اگر این صفات در نقشی که میخواهم بازی کنم نباشد بازی نمیکنم مگر آنکه خودم آن صفات را وارد بازیام کنم. من آنچه را که باور نداشته باشم به زبان نمیآورم؛ مثلا در «کلاه پهلوی» جملات شعار گونه را نمیگفتم چون باید به آن باور و اعتقاد شخصی میداشتم که اگر نداشته باشم نعل به نعل آنچه را که نوشته شده است بیان نمیکنم.
به خودم حق آب و گل می دهم
فرهنگ اظهار کرد: شاید اگر خودم در مقام کارگردان باشم و بازیگرم چنین کند دوست نداشته باشم ولی به خودم حق آب و گل می دهم که این کار را انجام دهم. نقطه نظر یک بازیگر برای من خیلی مهم است زمانی که در نقش ابن زیاد بازی می کردم با میرباقری به این نتیجه رسیدیم که با تعصب امروز به دیروز نگاه نکنیم و این کلید بازی من شد.
ابراهیمیان: دانش در کار بازیگری، کار مهمی است
در پی این نشست دکتر فرشید ابراهیمیان - بازیگر سریال «کلاه پهلوی» - طی سخنانی در این باره گفت: دانش یک بازیگر در کار خیلی مهم است؛ ضمن اینکه انتقال اندیشهای که در بازیگران است، خیلی مهم است؛ البته کمتر پیش میآید که بازیگر بنا به تلقی که نسبت به آن فرد واقعی دارد و شناختی که نسبت به اندیشههایش دارد، مشی دیگری را اتخاذ کند تا بتواند اندیشههایش را آنچنان که هست منتقل کند، در غیر اینصورت روی کار نمیماند.
وی اضافه کرد: بازیگرانی هستند که جملات را به درستی نمیخوانند و روششان برای انتقال مفاهیم درست نیست؛ بنابراین ضروری است که بازیگر از فهم و دانش لازم برخوردار باشد.
اعتقادی ندارم بازیگر فدای کارگردان شود
در ادامه صحبتهای ابراهیمیان، قطبالدین صادقی - بازیگر نقش تقیزاده - گفت: جا دارد در تکمیل صحبتهای آقای فرهنگ و ابراهیمیان نکتهای را اضافه کنم و آن هم این است که من اصلا اعتقادی ندارم که بازیگر باید فدای کارگردان شود؛حرف من این نیست که بازیگر متن را عوض کند بلکه آنچه که بسیار مهم است نوع بازی است. ممکن است به عنوان مثال شعاریترین بازی را به نوعی غیرشعاری بازی کنیم اما این ابداع بازیگر است که میتواند روح یک قطعه را عوض کند بدون اینکه حتی یک کلمه از متن را جابهجا کند. به اعتقاد من این هم روشی است که بعضی از بازیگران با کارگردان به یک مصالحه میرسند و در واقع راجع به نقششان تغییراتی را ایجاد میکنند و پیشنهاداتی را نیز ارائه میدهند.
صادقی خاطرنشان کرد: من خودم یادم هست، آخرین کاری که انجام دادم مربوط به یک صحنه میشد که از نظر من در مقام کارگردان پیچیده بود و در واقع زیباییاش هم به همین پیچیدگیاش بود. اما بازیگر نقش اصلی من به من گفت بهتر است نقش را ساده کنیم که بازیگران دیگر مقاومت کردند و من دیدم که این بازیگر با آن نوع ساده کردن راحتتر میتواند مقابل دوربین بازی کند و در واقع هول نشود و زمان دقیق را هم محاسبه کند.
او ادامه داد: بنده خودم هم از این کارها انجام دادم ولی واقعا اصل مطلب این است که ضمن احترام به صحبتهای آقای فرهنگ، فکر میکنم بازیگر میتواند با برداشت، عواطف و شیوه بازیگریاش بدون اینکه حتی یک کلمه را جابجا کند، نوع دیگری بازی کند که این مساله هیچ منافاتی هم با صحبتهای آقای فرهنگ ندارد بلکه یک شیوه از بازیگری است.
در ادامه صحبتهای صادقی، دُری گفت: بنده این شیوه را در سریال «کیف انگلیسی» هم با ایشان تجربه کردم و به یاد دارم یک روز بازیگر مقابل ایشان، مصر بود که یکی دو جمله در دیالوگش گفته نشود که البته این اتفاق پنهان از من بود و در حال پچپچ کردن بودند. من صدای آقای صادقی را میشنیدم که میگفت، نمیشود که بدون نظر کارگردان جملهای را تغییر داد.
در پی صحبتهای دری، ابراهیمیان نیز تأکید کرد: مسلما اگر فهم مطلب در بازی نباشد، مسلما صحنه واقعی و انتقالی هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
صادقی: کارگردان باهوش باید خودش را با بازیگر آداپته کند
در ادامه نشست ایسنا با برخی عوامل سریال «کلاه پهلوی»، دکتر صادقی درخصوص شیوههای مختلف بازیگری توضیح داد: به تعداد بازیگران، فرهنگ، سواد، تکنیک، حساسیت و قلق وجود دارد و در واقع یکی از هوشمندیهای یک کارگردان این است که متناسب با فرهنگ، دانش و تکنیک هر بازیگر، خودش را آداپته کند چرا که با یک روش نمیشود با همه بازیگران یکسان کار کرد. این روش یکی از اساسیترین ظرایف کار یک کارگردان است.
این بازیگر و استاد دانشگاه همچنین تأکید کرد: بازیگران انواع دارند و یک کارگردان باهوش باید متناسب با حساسیت، فرهنگ و سابقه بازیگران، روش منحصربهفردی را پیدا کند. به عنوان مثال آقای دری با من به شکلی که کار میکنند نباید با داریوش فرهنگ هم اینطور کار کند؛ بنابراین این مساله طبیعی است و در واقع یک روش هوشمندانه برای کارگردان است.
تنها گریمور زنی هستم که کارهای تاریخی زیادی در ایران داشتهام
در ادامه این نشست مهین نویدی، طراح گریم سریال «کلاه پهلوی» در بخش دیگری از گفتوگوی خود با این پرسش مواجه شد که چگونه شرایط دو مقطع تاریخی و مساله کشف حجاب را با توجه به اینکه کارش را سختتر میکرد به تصویر کشیده است، که در پاسخ گفت: نشان دادن دو مقطع تاریخی مهم در ایران شرایط کاملا سختی برای ما بود اما بنده کلا کارهای تاریخی را دوست دارم و خوشحالم از اینکه تنها زنی هستم که کارهای تاریخی زیادی در ایران داشتهام. از جمله کارهایی که همکاری داشتهام میتوان به «در چشم باد»، «پایان نمایش»، «آبی به رنگ دریا» (برای سال 1330) اشاره کرد و چون درخصوص آنها مطالعه دارم، دورههای تاریخی را دستهبندی کردهام.
او حتی به این نکته اشاره کرد که زمانی که شخصیت شقایق فراهانی در «کلاه پهلوی» به معلوماتش اضافه شد، و متوجه شد که خارجیها چه فرهنگی دارند، نوع آرایشش با نوع آرایشی که در ابتدا به صورت غلیظ داشت تغییر کرد.
نویدی به ایسنا گفت: اما مسلما وقتی از دو قشر مخالف صحبت میکنیم یعنی مذهبی و غیرمذهبی یا طاغوتی اینها با یکدیگر فرق دارند؛ اگر غیر از این بود پس ما چطور میتوانستیم «کلاه پهلوی» را به تصویر بکشیم؟! حتی زمانهایی که در این سریال میگذشت، خانمهایی همچون شقایق فراهانی که آرایش غلیظ داشتند وقتی یک مقدار به معلومات و فهم و درکشان اضافه میشد آرایش آنها هم کمتر میشد و با این کار نشان دادیم که محتوای فکریشان بیشتر از زمانی شد که خارجیها وارد ایران شدند و اینکه میخواستند قلع و قمعی کشف حجاب داشته باشند.
چطور میتوان یک زن طاغوتی را مقابل یک زن مذهبی نشان داد؟
طراح گریم سریال کلاه پهلوی با اشاره به اینکه همیشه دلش میخواسته تفاوتهایی مابین تصاویر بگذارند، گفت: تنها آدمی هستم که زمانی که از گریم صحبت میکنم همیشه راجع به آرایش صحبت میکنم و مخالف آن هستم. متاسفانه 96 درصد کارهای ما آرایشی شده است، در صورتی که من مخالف این نوع دید هستم. اما مواقعی هست که این آرایش لازم است؛ مثلا زمانی که میخواهی یک زن طاغوتی را مقابل یک زن مذهبی نشان بدهی چطور میتوانی آن را نشان دهی؟ از نظر پوشش هم نمیتوانیم آنها را نشان دهیم و البته حق است و باید یکسری شئونات را رعایت کنیم. چون در یک مملکت اسلامی بودهایم و هستیم. اما مسالهای که وجود دارد این است که گاه از همان ابتدا بیننده وقتی فیلمی را میبیند سریع میگوید چرا فلانی آرایش غلیظ کرده است. در حالی که اگر دقت کنند و آن را ببیند که چرا برخی شخصیتها آرایش دارند و علتش چه بوده است، این تعبیر را نمیکنند. به عنوان مثال ما در این سریال زن صمصام خان را چطور میخواستیم نشان دهیم که با همسرش خوب نبوده است و چطور میخواستیم نشان دهیم که به همسرش وفادار نبوده است و نیست. در نتیجه باید از نظر ظاهر اینها را نشان میدادیم و میفهماندیم که این آدم منفی بوده است. از طرفی فردی مثل «فروغ» را عارفانه نشان دادیم که به نسل جدید درس بدهیم و نشان دهیم که او فاطمهگونه است. اما متاسفانه برخی تا کوچکترین تصویری از آرایش غلیظ میبینند به این فکر میکنند که این تصاویر ممکن است برای آقایان مشکل ایجاد کند و آنها کشش پیدا کنند که همسرانشان را آزاد بگذارند.
این گریمور در بخش دیگری از این نشست در پاسخ به اینکه «کلاه پهلوی» به واسطه نشان دادن قشری از جامعه که مورد تایید نیست، آزادی عمل بیشتری داشت، توضیح داد: وقتی ما میخواهیم دو خانم را که یکی منفی و معضل اجتماع است و یکی وفادار به زندگی اسلامی است را نشان دهیم این دو را باید به گونهای نشان دهیم که کاملا با یکدیگر متفاوت هستند و از نظر روحی روانی و فرهنگی کاملا با هم متفاوتند. اما متاسفانه در این خصوص هیچ اتفاقی صورت نمیگیرد.
یک سال و نیم سکوت کردم اما حالا ...
فیلمبردار سریال «کلاهپهلوی» هم اظهار کرد: بنده خیلی دلم پر است چرا که یک سال و نیم به من گفتهاند که چیزی نگویم. به خاطر همین ماجراهایی که پیش آمد. ما هشت سال کار کردیم و چیزی حدود 2000 پلان گرفتیم که 100 تای پلانها مربوط به ماست. در اینجا کسی که واقعا کننده کار است، نیامد به ما بگوید که چرا در لنز 24 که بازیگر فیکس است، تصاویر فلو است. مگر چنین اتفاقی میتواند بیفتد؟ آیا من کور بودم یا دستیارم کور بود و یا کسی که پشت مونیتور نشسته بود کور بود که این اتفاق افتاد؟!
او ادامه داد: هیچکس نیامد این مساله را بررسی کند و ببیند که این مشکل از تبدیل فیلم است، در حالی که ما با همین لنز و با همین عوامل با دوربین دیگری کار را گرفتیم؛ چرا در آن زمان فلو نداشت؟ اگر مشکل فیلمبردار بود باید در بقیه جاها هم این اتفاق میافتاد اما چرا نیفتاد؟ ما باید یک کار را از جنبه درست نقد کنیم اما هیچکس نیامد از جنبه امکاناتی که ما در اختیار داشتیم، صحبت کند. من واقعا به عنوان تصویربردار پیگیر این موضوع شدم تا جایی که اسکنر سازمان صداوسیما تعطیل شد و به خاطر خرابی اسکنر، جای دیگری رفتم.
واثق همچنین تأکید کرد: چرا برخیها فکر میکنند «کلاهپهلوی» را باید خودشان کار کنند؟ یعنی در واقع ما سینماییها رفتارمان به گونهای است که میگوییم اگر قرار است از کسی تعریف شود باید از خودمان تعریف شود یا به عنوان مثال اگر میخواهند در جشنوارهای جایزهای بدهند حتما به ما بدهند. مثل مربیانی که در برنامه «نود» حضور پیدا میکنند و میگویند فلان مربی این کارها را کرد اما وقتی سال بعد خودشان مربی میشوند همان تیم را به دسته سوم میرسانند. چرا ما سینماییها دوست نداریم از همکارانمان تقدیر کنیم؟! گاهی اوقات جلوی رویمان از ما تعریف میکنند و میگویند چه کار خوبی بود اما بعد میگویند فلانی کار را خراب کرد.
اگر «کلاه پهلوی» بیننده نداشت این همه نقد از کجا درآمد؟!
در پی صحبتهای واثق، جبار آذین که به عنوان منتقد در نشست «کلاهپهلوی» حاضر شده بود، خاطرنشان کرد: اتفاقا در چنین جلساتی باید این حرفها زده شود و این موضوعات مطرح شود چرا که اصل قضیه چیز دیگری است و حتما آن چیزی نیست که دیگران میگویند.
در ادامه واثق گفت: نشست ایسنا، اولین جایی بود که بنده خودم را تخلیه کردم، چرا که یک سال و نیم به من میگفتند چیزی نگو و من خیلی دلم پُر بود. جالب اینجاست که میگویند سریال «کلاهپهلوی» بیننده نداشت، ولی حرف من این است که اگر بیننده نداشت این همه نقد از کجا درآمد؟!
چرا موسیقی «کلاهپهلوی» به فریدون شهبازیان رسید؟
در ادامه این نشست پرسشی درخصوص انتخاب فریدون شهبازیان برای موسیقی سریال «کلاهپهلوی» و تغییر فرهاد فخرالدینی مطرح شد که دری در پاسخ به این پرسش اینگونه گفت: آقای شهبازیان از موسیقیدانهای باتجربه و صاحب عنوان ما هستند و کارهایشان نیز شناخته شده است. من در موسیقی کارهایم کمی خاص هستم و در بخش موسیقی وسواس زیادی دارم البته منظورم این نیست که برتر هستم. بنده اطلاعات موسیقایی به آن معنا ندارم اما موسیقی را در یک کار خیلی مهم میدانم. زمانی که من شروع میکنم راجع به موسیقی سریال صحبت میکنم به این معنی است که شعار میدهم. هرگاه شما راجع به چیزی نظرتان را بگویید یعنی شعار دادهاید اما هر گاه این شعار جواب بگیرد میشود حماسه. در واقع یعنی دو نگرش وقتی مقابل یکدیگر قرار میگیرند، میشوند تعریف حماسی و زمانی که من نظرم را بگویم به معنای شعار دادن است؛ چرا که به هر حال «کلاه پهلوی» به دلیل مضامین سیاسیاش لحظاتی این مسائل را داشته است.
وی اضافه کرد: اگر بخواهید 20 درصد کار را جدا کنید باید بگویم که 80 درصد «کلاه پهلوی» یک درام کلاسیک است که با یک اجرای اُپرایی همراه است به همین خاطر است که شما در بازی بازیگران در جاهایی که رابطه حسی پیدا میکنند غلظتی را میبینید و به عنوان مخاطب امروز احساس میکنید اگر فلان خانم از فلان آقای خوشش بیاید و او را دوست داشته باشد، کمی حس آن غلیظ است که البته این دوستداشتن 80 سال پیش بود. در موسیقی هم دقیقا همین اتفاق میافتد. من این توضیحات را ارائه دادم تا در مورد موسیقی حرف بزنم. موسیقی سریال «کلاه پهلوی» باید یک موسیقی پرشور میبود و با تصاویر همراهی میکرد. به ویژه در جمهوری اسلامی ایران با محدودیتهایی که ما در این بخشها یا حداقل در رسانه ملی داریم، مجبوریم خیلی از مسائل را با ایما و اشاره بگوییم اما در موسیقی باید کمک میکردیم و بین خطهای تصاویر و مطالب، موسیقی را درست میکردیم.
فرهاد فخرالدینی به دلایل شخصی نیامد
کارگردان «کلاه پهلوی» در این خصوص توضیح بیشتری داد و گفت: موسیقی این کار فراز و نشیبهای زیادی داشت و از ابتدا قرار بود آقای فخرالدینی موسیقی این سریال را کار کند. صحبتهایی با ایشان شد و حتی یک شب ما میهمان وی بودیم و ساعتها صحبت کردیم اما آقای فخرالدینی بنا به دلایل شخصی خودش نتوانست با ما همکاری کند. حتی من بعدها از طریق فرزند ایشان مجددا با وی تماس گرفتم و سعی زیادی کردم تا او را راضی کنم اما ایشان کلا نمیخواست کار کند و به من گفت اگر قصد کار کردن داشته باشم شما در اولویت هستید. بنابراین زمانی که ما سن و سال ایشان و ناراحتی ایشان را دیدیم احساس کردیم که وی اذیت میشود البته جا دارد این توضیح را هم بدهم که شاید اگر روزی که با ایشان صحبت میکردیم، میدانست که «کلاه پهلوی» قرار است سال 92 به پخش برسد، حتما قبول میکرد چرا که ما در سال 87 - 88 با وی صحبت کردیم و آن زمان اعلام کرده بودیم که هشت ماه دیگر به روی آنتن میرود در حالی که ما یک سال و نیم بعد از آن تاریخ اصلاح برآورد گرفتیم. به دلیل اینکه آقای فخرالدینی فرد مقیدی است و دوست دارد به موقع کار کند، دلش نمیخواست تحت فشار قرار بگیرد.
مذاکره با آهنگساز اسپایدرمن برای موسیقی «کلاه پهلوی»
دری همچنین گفت: بعد از آقای فخرالدینی من تصمیم گرفتم موسیقی «کلاه پهلوی» را با یک آهنگساز خارجی کار کنم حتی مسؤولان صداوسیما هم در جریان این کار بودند و قرار بود آهنگساز اسپایدرمن از هالیوود به پاریس بیاید و در آنجا یکدیگر را ببینیم و این اتفاق هم افتاد و ما در آنجا 20 قسمت از سریال را به او نشان دادیم و همزمان برایش ترجمه کردیم و چیزی حدود 13 شب میهمان پروژه ما بود. وی موسیقی دو میلیون دلاری کار کرده بود. ایشان زمانی که کار «کلاه پهلوی» را دید بسیار شیفته شد که حتما موسیقی این کار را انجام دهد بر این اساس ما با وی قراردادی به مبلغ 195 هزار دلار آن زمان بستیم و به ایران بازگشتیم. اما بعد از بازگشت ما شرایط تغییر کرد و دادن پول مشکل شد.
استاد شهبازیان انتخاب نهایی من بود
او ادامه داد: به دلیل اینکه سیستم آمریکاییها به نحوی است که حتی اگر یک سِنت هم به حسابشان ریخته شود، باید پاسخگو باشند. ایشان از ما مطالبه این کار را کرد و گفت قانونی به او پول بدهیم که ما در پاسخ به او گفتیم، هیچ راهی نیست جز اینکه وی به ایران یا ترکیه بیاید. در نهایت قرار ما با این خانم آهنگساز بهم خورد؛ البته هر چند که کارهای زیرمیزی هم وجود داشت اما به دلیل اینکه ایشان خانم بودند و کمی هم از اداره مالیات آمریکا ترس داشتند، این اتفاق نیفتاد. بعد از آن اتفاق سازمان صداوسیما هم به ما گفت شما به دنبال کار نشد میروید، به همین خاطر من هم ادامه ندادم. در فاصله بین گفتوگو با آقای فخرالدینی و آهنگساز آمریکایی با آقای انتظامی هم صحبتهایی انجام داده بودیم که ایشان با ما هماهنگ نشد. یعنی در واقع اعلام آمادگی کرد اما ما به دلیل تأخیری که در کار داشتیم ایشان به سمت سمفونی رفت؛ بنابراین من هم باید تصمیم میگرفتم، در نهایت استاد شهبازیان را به عنوان انتخاب نهایی اعلام کردم.
این کارگردان در بخشی دیگر از صحبتهایش اظهار کرد: زمانی که آقای شهبازیان را برای کار موسیقی «کلاه پهلوی» انتخاب کردیم پیش قسط متناسب با قراردادش را به او دادیم که البته آقای شهبازیان هم برای این کار به هچل افتاد. یعنی در واقع قرارداد ما با آقای شهبازیان 14 ماه بود ولی کارمان به تأخیر افتاد و همین تأخیر باعث شد آقای شهبازیان کارهایی انجام بدهد. وی تمی را به من داد که من همان زمان تم او را گوش کردم و نظرم را راجع به تم او اظهار کردم تا اینکه سازمان صداوسیما به ما اعلام کرد که این سریال باید شهریور 91 روی آنتن برود. بنده همان زمان به آقای شهبازیان اعلام کردم اما ایشان آماده نبودند. در نهایت ایشان کار را شروع کرد و در شرایطی که من فرصت این را نداشتم که خیلی هماهنگی انجام دهم، ایشان به استودیو رفت و موسیقی را روی کار گذاشت و ما با همان موسیقی پیش رفتیم.
بعد از «کیف انگلیسی» احساس کردم مردم احساس دیگری دارند
دری همچنین گفت: بعد از «کیف انگلیسی» احساس کردم که مردم بعد از آن سریال احساس دیگری دارند چرا که مردم ما خاص هستند و در واقع همین چیزها ما را ایرانی میکند. برایم مهم بود که حتما ذائقه مردم را برهم نزنم. به عنوان مثال در حال حاضر انتظار مردم از آقای میرباقری تا ابد ساختن کار مذهبی است، در مورد بنده هم انگار چنین حالتی پیش آمده است که حتما باید موسیقی گل کند در حالی که موسیقی چیز پیچیدهای است و افتاد و نیفتاد دارد. موسیقیهای هجو ممکن است برای مخاطب خودش گل کند ولی برای یک سریال سنگین موسیقی حتما باید گارانتی کند که در واقع این نوع موسیقی حتما جواب میدهد و همه نوع آن را دوست دارند. به نظر من این کار، کار آسانی نیست. من احساس کردم که برای مخاطب ما و عدهای که اکثریت هم هستند این رابطه با موسیقی برقرار نشد ضمن اینکه عدهای هم موسیقی ایشان را دوست داشتند.
کارگردان «کلاه پهلوی» ادامه داد: من احساس کردم برای سریال «کلاه پهلوی» پیشینهای که درست هم نبود، درست کردهاند و همه فکر میکنند که ما 12 سال زمان بردیم تا سریال بسازیم و به خاطر اینکه نمیتوانستیم برای تکتک مردم در مورد موسیقی توضیح دهیم. همین حالا که در حال گفتوگو هستیم، باید انتظار داشته باشیم در شرایطی که بخشی از حرفها را زدهایم، قطعا باید برخی شبهات حل شود. ممکن است چهار سال دیگر اگر مردم شهر خودم - ساوه - مرا ببینند با همان لهجه ساوهای به من بگویند که موسیقی سریال «کیف انگلیسی» خیلی خوب بود ولی چرا موسیقی «کلاه پهلوی» اینطور نشد؟ بنابراین من تمام این حسها را از مردم ایران متوجه میشوم. ما احساس کردیم باید یک شانس دیگری به «کلاه پهلوی» بدهیم به همین خاطر در این روند با آقای انتظامی هم صحبت کردم و طبق مذاکراتی که با وی داشتیم پذیرفت که با ما همکاری کند چرا که یقین داشتم دو موسیقی متفاوتی خواهد شد و همین اتفاق هم افتاد. بنابراین آقای انتظامی از 28 قسمت دوم سریال وارد کار شد و با ما همکاری کرد.
پایه «کلاه پهلوی» را در «کیف انگلیسی» گذاشتیم
در بخش دیگری از این نشست، دری با بیان اینکه پایه «کلاه پهلوی» را در «کیف انگلیسی» گذاشتیم، گفت: آنچه تولید «کلاه پهلوی» را دشوار میکرد این بود که بازیگران در بکگراند یکدیگر قرار میگرفتند و 70 درصد بازیگران بیش از پنج بازیگر اصلی جلوی دوربین بودند. چیزی که در تولید ما کم سابقه است. از جهتی مدل دکوپاژمان کلاسیک است، چیزهایی که در تولید ما تجربه نشده بود و آسان نیست.
«کلاه پهلوی» چند میلیارد هزینه برد؟
در پی این نشست پرسشی مبنی بر اینکه آیا سریال «کلاه پهلوی» نسبت به سایر پروژههای معمول الف ویژه هزینههای بیشتری داشت؟ مطرح شد که سید ضیاءالدین دری در پاسخ به این پرسش گفت: در واقع باید بگویم پروژه «کلاه پهلوی» با لوطیگری ساخته شد و هنوز هم، عوامل و بازیگران از این پروژه طلبکار هستند و طلبشان تسویه نشده است. قسم میخورم که اگر خود سازمان صداوسیما پکیج مالی پروژههای الف ویژه دهههای گذشته را میتواند اعلام کند، برای «کلاه پهلوی» را هم اعلام کند، این پروژه هزینه چندانی نداشته است. «کلاه پهلوی» پروژهای بود که به 800 نفر نان داد. این 800 نفر از سال 1383 تا سال 1391 و 1392 مشغول کار بودند و در واقع حقوق گرفتند. 800 نفر در یک پروسه 10 ساله با ما همراه بودند که طی این مدت هفت نفر آنها مرحوم شدند و در واقع زندهیاد شدند.
او اضافه کرد: من نمیتوانم در اینجا بگویم که پروژههای قبلتر از «کلاه پهلوی» چقدر پول گرفتند و اصلا این کار درست هم نیست، اما شما به یقین بدانید که بر مبنای نرخ تورم به این پروژه حتی دیناری افزوده نشد. همین حالا هم معادل چهار قسمت از کار بیرون آمد که در کنار تمام مشکلاتی که برای تهیهکننده پیش آمد اگر با او (تخت کشیان) حساب نکنند، تهیهکننده مقروض است ولی زمانی که یک روزنامه با وقاحت تمام مینویسد که سریال «کلاه پهلوی» پرهزینهترین سریال بود، چه باید بگوییم؟!
اگر مردش هستید «کلاه پهلوی» که نه، نعل یا پوتین پهلوی را بسازید
دری همچنین با اشاره به سفر گروه «کلاه پهلوی» یه فرانسه، یادآور شد: فکر میکنید بخشهای فرانسه سریال ما چطور ساخته شد؟ ما برای تصویربرداری بخشهای فرانسه چهار ماه تمام در آنجا بودیم. البته اگر بخواهیم از استارت کار حساب کنیم باید بگویم بنده خودم به همراه فرزندانم پنج ماه در فرانسه بودیم. در واقع 47 روز بعد از ما گروه «کلاه پهلوی» به فرانسه آمدند و کار را رسما شروع کردیم به همین خاطر باید بگویم «کلاه پهلوی» ارزانترین سریال تاریخ تلویزیون مملکت ماست و تمام آنهایی که چشم دیدن این پروژه را ندارند، فکر میکنند سریال ما خیلی پرهزینه بوده است. لازم است در اینجا بگویم اگر افرادی که نمیدانند «کلاه پهلوی» چقدر مشکل بوده و فقط به این فکر میکنند که دری چقدر پول گرفته است باید بگویم اگر بدانند ما روزی که استارت کار را زدیم، اقتصاد زندگی من کجا بوده و امروز که کار تمام شده اقتصاد زندگیم کجاست، این حرفها را نمیزنند. آنوقت دلم میخواهد ببینم آنقدر مردش هستند که «کلاه پهلوی» را نه، نعل یا پوتین پهلوی را بسازند؟
سپس قطبالدین صادقی در تائید صحبتهای دری گفت: هر کسی در هر کاری تمام توانش را به کار میگیرد و نمیشود کسی را کنترل کرد. پس اشکالی ندارد هر حرفی زده میشود. یک کاری ساخته میشود و عدهای هم نظر میدهند، پس بگذارید که نظرشان را بدهند.
دری هم گفت: همین آقای قطبالدین صادقی که الان در اینجا حضور دارد، زمانی که در پاریس بازیش تمام شد سه روز تمام نمیتوانست از جایش بلند شود به دلیل اینکه ما در سردترین زمستان 37 سال گذشته در پاریس کار میکردیم.
سپس ابراهیمیان خاطرنشان کرد: طی این مدتی که «کلاه پهلوی» به روی آنتن رفت و نقدهایی هم انجام شد، آیا کسی در مورد آغاز و پایان سریال صحبت کرد که بر چه مبنایی طراحی شد؟ به نظر من اظهار نظر درباره یک اثر هنری به این سادگی نیست و کسی که اظهار نظر میکند باید کارشناس باشد.
***
در پایان این نشست جبار آذین، یکی از منتقدان سینما و تلویزیون به جمع بندی این نشست پرداخت.
وی در سخنان پایانی طی اظهاراتی که درباره «کلاه پهلوی» داشت، گفت: «کلاه پهلوی» ویژگیهای زیادی داشت، اگرچه هر کاری یکسری اشکالاتی هم دارد که قطعا این سریال هم اشکالاتی داشت اما ویژگی های آن بیشتر از اشکالاتش است. به هر حال هنرمندانی که کاری را ارائه میدهند، در واقع این کار برای مخاطب ارائه میشود، ضمن اینکه مخاطبان قشرهای مختلفی دارند و ما با بینندگان میلیونی سر و کار داریم به همین خاطر نظرها متفاوت است. نمیشود خیلی روی این قضایا حساب کرد.
آذین همچنین در پایان این نشست تأکید کرد: به هر حال زمانی که یک گروه هنری با تمام توان، اثری را خلق میکنند، تمام سعیشان این بوده که از تواناییهایشان استفاده کنند. خدا را شکر در این سریال هم دوستان تلاش خود را کردند و صحبتهایی هم انجام شد ضمن اینکه لازم است بگویم هنرمند نیازی به دفاع ندارد چرا که کارش را انجام می دهد و میرود. به نظر من نقدها باید منصفانه باشد.
آنچه خواندید بخش پایانی نشست سریال «کلاه پهلوی» در ایسنا بود.
انتهای پیام
نظرات