رضا شکراللهی با انتقاد از ضعف فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تعامل با جامعهی مصرفکننده، میگوید: مردم منتظر فرهنگستان نمیمانند.
او همچنین شوخیِ مردم با واژههای فرهنگستان را نشانهی این میداند که مردم میخواهند به فرهنگستان بگویند شما خیلی عقب هستید.
این ویراستار در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، عنوان کرد: در عرصه زبان باید هرکسی کار خود را بکند؛ گوینده حرفش را بزند، فرهنگستان واژهاش را بسازد، منتقدان هم نقد کنند و غر بزنند. بودن اینها کنار هم است که موضوع زبان را در ذهن عامه مردم زنده نگه میدارد و به پویایی آن کمک میکند.
او درباره شوخی کردن با واژههای فرهنگستان، افزود: من خیلی مسخره کردن ندیدهام؛ بیشتر شوخی است و شوخی با واژههای فرهنگستان هم امری عادی است که از روزگار قدیم باب بوده. من به یاد دارم زمانی که بچه بودم، بزرگترهای ما هم با واژههای معادل شوخی میکردند. برای مثال در ادارههای آن دوران، دفتری بود با عنوان «ارسال و مراسلات مستقیم». یادم است بزرگترها در شوخی با معادلسازیهای آن روز، میگفتند، اسم این دفتر هم باید فارسی بشود «برد و آورد پیامهای سیخکی» یا همچو چیزی.
شکراللهی تأکید کرد: این شوخیها نشانه خوب یا بد بودن واژههای فرهنگستان نبوده و نیست؛ بلکه واکنشی است که نشان میدهد خود مردم هم دغدغه زبان دارند، ضمن آنکه یکی از امکانات بزرگ زبان فارسی، امکانی است که برای شوخی کردن با خودش به گویندگان فارسی میدهد و بهترین جا برای اینجور طنازیهای عمومی، دنیای واژهگزینی است. من از این منظر به این شوخیها نگاه میکنم و حتا با دقت در آنها، چیزهایی میآموزم که در جاهای دیگر پیدا نمیکنم.
او در ادامه عنوان کرد: اتفاق مهمی که افتاده، این است که در طی چند دهه اخیر، بخشی از جامعه مصرفکننده زبان از فرهنگستان پیش افتادهاند؛ البته نه در دانش و ادبیات و شناخت زبان که حوزه تخصصی آن استادان عزیز است، بلکه در شیوه مواجهه با زبان و نیازهای جدید و تعامل با همدیگر بر سر این موضوعات. در این زمینه حتا میتوانم بگویم بخش عمدهای از جامعه از بزرگواران فرهنگستان بسیار بهروزتر و فعالتر و تأثیرگذارترند.
این ویراستار اظهار کرد: من خیلی خوشحال شدم که با میزگردی که ایسنا با حضور استادان فرهنگستان برگزار کرد، عاقبت این عزیزان به حرف آمدند. یکی از مشکلات اصلی فرهنگستان این است که اعضای این نهاد، خودشان هیچوقت در حرف زدن با مردم و مخاطبان خود پیشقدم نمیشوند. حالا که در آن میزگرد صحبت کردند، میشود در حرفهایشان به نحوه تعاملشان با مردم هم پی برد که چطور با فاصلهای زیاد از جامعه و حتا دیگر علاقهمندان و متخصصان نشستهاند و در برقراری ارتباط با دیگران چقدر ناکارآمد و ضعیف رفتار میکنند.
او ادامه داد: اعضای شورای واژهگزینی فرهنگستان در آن میزگرد گفته بودند ما واژههایمان را به همه جا ابلاغ میکنیم و منظورشان ادارهها و وزارتخانههای دولتی بود؛ یعنی به شیوهای عمل میکنند که 50 سال پیش رایج بوده است! آیا امروز میتوان به روش 50 سال پیش با مردم و دیگران گفتوگو کرد و بر آنها اثر گذاشت؟ خود من که سالهاست ویراستار رادیو فرهنگ هستم، یادم نمیآید آخرین باری که چیزی به امضای فرهنگستان زبان به ما رسیده، چند سال پیش بوده است. اینقدر این سیستم کند و راکد است. فرهنگستان زبان در برقراری ارتباط با دیگران باید متحول شود.
شکراللهی سپس گفت: فرهنگستانیها از امکاناتی که تکنولوژی برای برقراری ارتباط در اختیارشان گذاشته، استفاده نمیکنند. آنها در کجا فعال هستند؟ برای ارزیابی این وضع، شبکههای اجتماعی شاخص خوبی هستند. فرهنگستان کجاست و در کدامیک از این شبکهها با گویندگان فارسی گفتوگو میکند و بازخورد میگیرد؟ هنوز که هنوز است، نامه میزنند به رییس فلان وزارتخانه و رییس فلان سازمان دولتی که ما چنین کردهایم، یا شما چنان کنید. یکی از دلایل سبقت دیگران از فرهنگستان و عقب ماندن این استادان محترم در همین استفاده کردن و نکردن از انواع رسانههای باز و خردرسانههای تعاملی است.
او همچنین اضافه کرد: امروزه وقتی مثلا یک امکان جدید آنلاین در شبکههای اجتماعی ایجاد میشود که عنوانی تازه هم دارد، یا در مفهومی تازه به کار برده میشود، به 24 ساعت نمیکشد که عین واژهاش بر سر زبان انبوه کاربران فارسیزبان هم میافتد. شاید 20 سال پیش اتفاقی مشابه این، 24 ماه وقت میخواست. فرهنگستان امروز هنوز به همان روش 20 سال پیش عمل میکند و میگوید ما ابتدا پیشنهاد میدهیم و واژه پیشنهادی سه سال مطرح است تا ما از جامعه بازخورد بگیریم، درحالیکه سرعت تغییر و بالا و پایین شدن زبان و ورود و خروج و خلق واژهها آنقدر زیاد است که در طی سه سال این امکان هست که به اندازه یک کتاب، واژه زنده بمیرد.
شکراللهی در ادامه عنوان کرد: نکته دیگر اینکه فرهنگستان زبان آنقدر در این زمینه کند و ناکارآمد رفتار میکند که بسیاری از مردم متوجه نمیشوند که خیلی از واژههای فرهنگستان پیشنهاد است؛ نه مصوب. باز هم تکرار میکنم که مشکل فرهنگستان زبان بیش از آنکه در خود واژهگزینی باشد، در روشهای کار و ارائه به مخاطب و در چگونگی تعاملهای علمی و اجتماعی فرهنگستان با دیگران و سایر مراکز است.
او افزود: اعضای فرهنگستان، افرادی باسواد و متخصص هستند و اتفاقا در حوزه علوم هم سابقه بسیار خوبی در واژهگزینی دارند، اما در بحث واژههای عمومی، اشکال کارشان در چارچوب کاریشان است که کهنه و به دردنخور است؛ چون پا به پای جامعه و پیشرفتهایش پیش نیامدهاند. مردم در این زمینه از فرهنگستان جلوترند؛ بهسرعت واژههایی را انتخاب و فارسی میکنند، یا در زبان مبدأ به کار میبرند و آن را به خورد زبان فارسی میدهند؛ به همین دلیل است که با واژههای فرهنگستان شوخی میکنند. این شوخی بد نیست، اما نشانه این است که مردم میخواهند به فرهنگستان بگویند شما خیلی عقب هستید. مردم منتظر فرهنگستان نمیمانند، خصوصا در انتخاب و پیشنهاد واژههای عمومی که بیشترشان هم واژههایی هستند که در جامعه مدرن و شهری ایجاد میشوند.
شکراللهی همچنین اظهار کرد: استادان ما در فرهنگستان زحمت میکشند و افراد باسوادی هستند، اما در تعاملهای خود با جامعه مصرفکننده عقب هستند و متأسفانه روز به روز هم در این زمینه عقبماندهتر میشوند. کافی است به فرزند موبایل به دست خودشان نگاهی بیندازند. جسارتا عرض میکنم که تا وقتی بخواهند از موضع بالا به پایین با جامعه و حتا با استادان ارتباط برقرار کنند و ارتباطشان با دیگران برابر نباشد، در چارچوب کارمندی خود باقی میمانند و روز به روز تأثیرشان کمتر میشود و تبدیل میشوند به کارمندانی با دانش بسیار و در جایگاهی برتر که واژههای نو میسازند، اما واژههایشان بدون استفاده میماند. اگر میخواهند بازخورد بگیرند، باید روشهایشان را عوض و فاصلهشان را با جامعه کم کنند.
او در ادامه گفت: اگر در فرهنگستان بهترین واژهها را هم بسازند، وقتی ارتباطشان با مردم قطع است، به نتیجه نمیرسند. کسی که نتواند با جامعه مصرفکنندهاش ارتباط برقرار کند، در گزینش واژههایش هم دچار مشکل است؛ همچنانکه اغلب این واژهها هم بوی کهنگی میدهند و سخت و سفت به نظر میرسند.
شکراللهی سپس یادآوری کرد: چند بار دیدهام که روی واژه «یارانه» هم به نشانه موفقیت فرهنگستان تبلیغ میکنند، اما نمیگویند خیلی سال بود که این واژه تصویب شده بود، اما مردم از آن استفاده نمیکردند، تا زمانی که اجرای طرح هدفمندی یارانهها، باعث رواج و جا افتادن واژه «یارانه» شد. اگر این اتفاق نبود و «یارانه» به مسأله روز مردم تبدیل نمیشد، واژه «سوبسید» همچنان باقی میماند؛ همچنانکه در تمام سالهای قبل از واژه «سوبسید» استفاده میشد.
او افزود: مگر در چند مورد فرهنگستان با چنین بخت و اقبالی روبهرو میشود؟ به نظرم وقتش رسیده که فرهنگستان در روشهای کار خود و مهمتر از آن، در برقراری ارتباط با مخاطب، جامعه و دیگر کارشناسان و علاقهمندانِ این حوزه تجدید نظر کند تا شاید از این طریق، هم نتیجه زحماتشان آشکارتر شود و دیگران به همکاری و مشارکت برانگیخته شوند، هم در امر واژهگزینی عمومی به زاویه دید بازتر و سرعت عمل بیشتری برسند.
انتهای پیام
نظرات