• سه‌شنبه / ۷ خرداد ۱۳۹۲ / ۱۸:۱۰
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 92030704578
  • منبع : مطبوعات

وزیر ارشاد: شعر اجتماعی بیشترین تجلی را در دیوان صائب تبریزی دارد

وزیر ارشاد: شعر اجتماعی بیشترین تجلی را در دیوان صائب تبریزی دارد

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی معتقد است که می‌توان گفت، شعر اجتماعی بیشترین تجلی را در دیوان صائب تبریزی دارد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی معتقد است که می‌توان گفت، شعر اجتماعی بیشترین تجلی را در دیوان صائب تبریزی دارد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان این موضوع در کنگره «صائب تبریزی و شعر اخلاقی» که هم اکنون در تالار وحدت در حال برگزاری است، اظهار داشت: صائب چهره مردمی داشت. با مردم حشر و نشر می‌کرد، از این رو هم با مشکلات افراد و هم با معضلات جامعه آشنا بود.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به نقل از مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، متن کامل سخنرانی سید محمد حسینی در این مراسم به شرح زیر است:

«به‌نام آنکه عزت داد بر ما !

هر قوم کز بزرگان، یادی نکرد مرده است

در آب چون نباشد، این ریشه گل فسرده است

حصن وطن نه قلعه ! تکریم قلعه‌بان بود

بی‌حرمت بزرگان، دندانمان شمرده است

بسم الله الرحمن الرحیم

در دفترش ندیدم جز شعر ناب صائب

گویا نداشت مرقوم غیر از صواب صائب

چشم از نگاه بر او، اشک غرور ریزد

اینک که در محاق است چون آفتاب صائب

هر نکته‌ی ظریفی می‌شد شکار طبعش

از فرط تیزبینی چونان عقاب صائب

شاید جلا ز موطن از حرمتش فروکاست

بر چهره از نجابت دارد نقاب صائب

اما به هندگویی هم‌حجره‌ی ختن شد

کین سان شمیم شعرش شد مشک ناب صائب

نازک‌خیالی او آنقدر بی‌نظیر است

کز مصرعی بریزد طرح کتاب صائب

اخلاق در کلامش بالذات منجلی بود

دارد نگار طبعش قید حجاب صائب

پند صریح جایی در تربیت ندارد

غرّد ولی نبارد گاهی سحاب صائب !

این تبریزی اصالت اصفهانی منزلت، آن‌هم اصفهان دوران درخشان صفوی! هم ریشه را در آب تربیت آذری طراوت ماندگارش بخشیده بودند و هم ساقه و شاخه را به پرورش سپاهانی لطافت بسیارش! صائب از خاک پاک تبریز است! اما آنچه محصول این بوته تبریزی پیوند صفاهان خورده را مویزستان غورگی ندیده کرد، هرس بهنگام زیارت عتبات عالیات و خصوصاً حج با کرامتی بود که حاصل این تاکستان را تا همیشه بیمه نمود و از آفات زدود.

شکر لله که بعد از سفر حج صائب

عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم

در ایران صفوی هم فرصت مدیحه‌سرایی و طبع‌آزمایی و مجلس‌آرایی و سفته‌سایی و ژاژخائی‌های شاعرانه کم شده بود و هم جایگاه شاعران به عالمان و صنعتگران و فن‌آوران واگذار گشته بود و هم تحولات اجتماعی شاعران را از دربار به جامعه کشانده بود و هم حکومت نوپای مرشدمآبانه صفوی به‌دنبال وجاهت مذهبی، به مداحی بیشتر توجه داشت تا مزّاحی و شعر به خوشایند سلطان گفتن !

توصیه سلاطین صفوی اعلای شعائر دینی و اعتلای تشیع و احیاء عظمت مجاهدات ائمه اطهار سلام‌الله علیهم اجمعین و زنده کردن عاشورا و فرهنگ عاشورائی بود. مرثیه و تعزیه جایگاهی والا در شعر آن روزگار داشت. محتشم زاییده آن برهه بود !

به هر دلیل صائب جلای وطن کرد :

گهر چو کرد وداع صدف عزیز شود

عزیز مصر به یعقوب این سخن می‌گفت

و یا شاید :

دل رمیدة ما شکوه از وطن دارد

عقیق ما دل پرخونی از یمن دارد

شاعر است و سرشار از شور و احساسات ! در هرات و کابل، فراوان تکریم دید و زان‌پس در دکن و در دربار شاهجهان، دو چندان! هم بدین سخن سیطرة زبان پارسی را درمی‌یابیم و هم صادرات این سرزمین را که شاعر و عارف و هنرمند و فرهیخته بوده است.

دریغا در پس بی‌مایگی‌ها و بی‌عرضگی‌ها و خیانت‌های پادشاهان، این فرهنگ معلی به بلای رخوت و سستی مبتلا گردید و تلاش آنهمه بزرگ، فنا گردید.

بنای شرح حال صائب را ندارم که آن‌را به اهلش وامی‌گذارم اما جدا از آنکه صائب را مردی دیندار و غیرتمدار و فریضه‌گزار و با اعتبار اثنی‌عشری می‌دانیم و از تأثیر شعرش در تهذیب جامعه، خصوصاً مفرداتش آگاهی داریم، بخشی از خصائل و فضائل آن قلّه مکتب معادله، نه‌تنها مغفول مانده است، بلکه به فراموشی سپرده شده است و آن احترام به گذشتگان، پیشکسوتان و معاصران است. گذشتگان را تکریم می‌کند، پیشکسوتان را تعظیم و معاصران را تقدیم :

از گفته مولانا مدهوش شدم صائب

این ساغر روحانی صهبای دگر دارد

***

ز بلبلان خوش‌الحان این چمن صائب

مرید زمزمه حافظ خوش‌الحان باش

***

صائب از دردسر هر دو جهان باز رهی

سراگر در ره عطار نشابور کنی

***

این غزل را از حکیم غزنوی بشنو تمام

تا بدانی نطق صائب پیش نطقش الکن است

***

و : این جواب آن غزل صائب که می‌گوید کلیم

هر چه جانکاه است در این راه، دلخواه من است

از صائب در این زمان اندک گفتن، الماس به ناخن سفتن است! خراشه‌ای هم برنمی‌دارد چه رسد به تراشه‌ای! سبک اصفهانی به علت پیچیدگی مفاهیم و عمق تعابیر، اندکی از دسترس ذوق‌های ساده‌پسند به دور است مگر آن بخش از این سیاق که اشواق را به جهت مثل سائر بودن به تفهیم سوق می‌دهد.

من از بی‌قدری خار سر دیوار دانستم

که ناکس کس نمی‌گردد از این بالانشینی‌ها

***

ظالم به ظلم خویش گرفتار می‌شود

از پیچ و تاب نیست رهایی کمند را

***

اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی است

اشک کباب موجب طغیان آتش است

***

در مجالس حرف سرگوشی زدن با یکدگر

در زمین سینه‌ها تخم نفاق افشاندن است

***

چاره وارستگی از خلق، ترک صحبت است

قطع افیون را علاجی بهتر از تقلیل نیست

صائب چهره مردمی داشت. با مردم حشر و نشر می‌نمود از این رو هم با مشکلات افراد و هم با معضلات جامعه آشنا بود. شاید بتوان گفت که شعر اجتماعی بیشترین تجلی را در دیوان صائب دارد. افسوس که پرگویی آفت جان شاعران این سبک است.

چه خوب است اگر این کنگره جرقه تعدیل و گُزیدگی اشعار صائب را مژده روشنی بدهد.

با این بیت خالصانه صائب در ارادت به ساحت مولا، کلام را پایان برم که :

چون لباس کعبه بر اندام بت، زیبنده نیست

جز تو بر شخص دگر نام امیرالمؤمنین

قدردان زحمات گردآورندگان و منت‌پذیر قدم گردآمدگانم.

توفیق، رفیق طریق عزت و اعتبار یکایک شما بزرگواران باد.»

کنگره ملی صائب تبریزی و شعر اخلاقی

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha