عراقیها میخواستند ثابت کنند ایرانیها مسلمان نیستند و آتش میپرستند بنابراین عدهای جاسوس و کسانی که که از نظر روحی کم آورده بودند را برای جمعآوری چوب و تخته در محوطه «اردوگاه موصل 4» گماشتند تا چهارشنبهسوری را جشن بگیرند و ...
جملات بالا بخشی از خاطرات آزاده «حسین سلطانیه» از اسرای اردوگاه «موصل 4» است که مدت 10 سال را در اسارت رژیم بعثی صدام بوده است.
وی در گفتوگو با خبرنگار سرویس فرهنگ حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، میگوید: در آذرماه سال 1359 به جبهه رفتم و کمتر از یک ماه بعد در منطقه «ایستگاه 7 آبادان» به اسارت بعثیها درآمدم.
یکی از ویژگیهای «اردوگاه موصل 4» این بود که همه نوع اسیر در آن وجود داشت. از رزمنده، جاسوس، ضدانقلاب و شخصی. این ناهماهنگی باعث شده بود که اسرا از اتحاد منسجمی برخوردار نباشند و همواره بین رزمندگان و دیگر اسرا مخصوصا ضد انقلاب اختلاف وجود داشت.
نزدیکیهای سال نو 59 بود که عراقیها تصمیم گرفتند به مناسبت چهارشنبهسوری جشنی برپا و بر اساس آن علیه ایمان و اعتقادات ما ایرانیها تبلیغات کنند. آنها میخواستند به نوعی ثابت کنند که ما ایرانیها به دلیل اینکه در چهارشنبهسوری آتشبازی میکنیم یعنی آن را میپرستیم. از نظر آنها ایرانیان با انجام این کار «مجوس» خوانده میشدند. نیروهای بعثی همه را وادار کردند که تخته جمعآوری کنیم. این کار را نکردیم تا اینکه عدهای ضد انقلاب، جاسوسان و آنهایی که از نظر روحی کم آورده بودند این کار را انجام دادند و در کنار آتش به جشن و پایکوبی پرداختند.
عراقیها نیز از این رفتار آنها فیلمبرداری کردند. از آن به بعد به مدت چند وقت نگهبانان عراقی برای آنکه ما را تنبیه کنند با ته کفش و پوتینهایشان به گونهای که دستشان با بدن ما تماس نداشته باشد، ما را میزدند و میگفتند ایرانیها نجس و کافر هستند.
در سالهای نخست اسارت اوضاع بدی در اردوگاه حاکم بود. اما هر چه از سالهای اسارت میگذشت شرایط بهتری حاکم میشد.
در اولین سال نو اسارت هیچ وسیلهای برای اینکه عید را جشن بگیریم در اختیار نداشتیم. اما رفتهرفته در سالهای بعد توانستیم با ابتکارات خود اسرا شیرینی و دیگر وسایل عید را تهیه و جشن بگیریم.
انتهای پیام
نظرات