* هشت سال حماسه، 30 سال پايداري * گفتوگو با محمود دهقان مدير تحريريه پخش در سالهاي ابتداي جنگ؛ «هرچه مينوشتيم، باز هم كم ميآمد»
دكتر محمود دهقان كه در زمان جنگ تحميلي مسؤول تحريريه پخش بود و نقش موثري در تهيه برنامههاي زنده داشت، در دوران دفاع مقدس 26 ساله بود؛ او گفت: در دوران جنگ خلأ پخش زياد بود. هرچه مينوشتيم، باز هم كم ميآمد. راديوهاي بيگانه هم برنامه به زبان فارسي راه انداخته بودند و تبليغات منفي ميكردند و ما بايد جواب ميداديم.
به گزارش سرويس راديو ايسنا، دكتر دهقان درباره نحوه همكارياش با سازمان صدا و سيما در دوران دفاع مقدس، يادآور شد: از مشهد به توصيه يكي از بزرگواران كه با قلم و وضعيت دستگيري قبل از انقلاب من آشنا بود به تهران آمدم و به مهندس ميرحسين موسوي معرفي شدم كه علاوه بر مسؤوليت در روزنامه جمهوري اسلامي، در شوراي سياستگذاري سازمان صداوسيما هم مسؤوليت داشتند. درواقع در زماني كه قطبزاده رييس سازمان صدا و سيما بود، از طرف امام گروهي در آن جا بودند كه مهندس موسوي هم يكي از آن ها بود و بنده ضمن همكاري در روزنامه به توصيه ايشان به راديو آمدم.
او ادامه داد: ورود من به راديو در اواسط سال 58 بود. دو سه ماهي از قضاياي مربوط به اخراج منافقين از راديو ميگذشت. آنها رفتند و تمام زونكنها را هم زير بغلشان زدند و بردند، به طوريكه تقريبا توليد راديو تعطيل شد و راديو به برنامههاي پخش متكي شد و من مسرول تحريريه شدم. در آن زمان آقايان كريميان، ايزدي و ياسيني اعضاي شوراي پخش راديو بودند. وظيفه اين گروه در حقيقت شناسايي نيروهايي بود كه بتوانند قلم بزنند. افراد زيادي را شناسايي و دعوت كرديم. كار تحريريه اين بود كه خلأ ناشي از مشكلات توليد را پر كند. ساعاتي را با كتابهاي شهيد آيتالله مطهري و دكتر شريعتي پر ميكرديم و ساعاتي را هم با مقالاتي كه مينوشتيم.
او در بخش ديگري از سخنانش كه در كتاب «قرارگاه بيقرار» به چاپ رسيدهاست، گفت: بعدازظهر بود؛ صداي چند انفجار را شنيديم و با مهندس موسوي در دفتر حزب تماس گرفتيم. بعد از يك ساعت آمد و گفت عراق حمله كرده است. به دليل شرايط پيشآمده برنامههاي روتين راديو غيرقابل پخش شد. اين چندمين باري بود كه اين اتفاق ميافتد.
دهقان در پاسخ به اين پرسش كه در زمان شروع جنگ چه برنامهريزي كرديد؟ گفت: من صبحها ميرفتم واحد مركزي خبر در خيابان گلخانه؛ آقاي لاريجاني مدير واحد مركزي خبر، آقاي قاسمزاده مسؤول تحقيق واحد مركزي خبر و من مسوول تحريريه بودم. ما به اتفاق حميد هوشنگي از خبرگزاري جمع ميشديم، تحليل ميكرديم و محور مسايل را مشخص ميكرديم و بعد از ساعت 10 به بچههاي پخش منتقل ميكرديم، بعدها اين شورا به پخش آمد. روز 31 شهريور عراق حمله كرد و از صبح اول مهر پيشروي به سوي سوسنگرد و آبادان و خرمشهر را شروع كرد؛ مدارس آنجا را به توپ بست و دانشآموزان بسياري را شهيد كرد. ما مسايل را ميگفتيم و تفسير ميكرديم. در روز 31 شهريور، صداي آيتالله العظمي خامنهاي نماينده امام در وزارت دفاع پخش شد و بعد هم سخنان امام كه فرمودند يك ديوانهاي سنگي را در چاه انداخته است و حالا بايد صد تا عاقل آن را در بياورند. اين سخنان همراه با عمليات متهورانه خلباناني كه در كودتاي نوژه دستگير شده بودند و حالا بنا به درخواست خودشان ميخواستند جبران كنند، روي روحيه مردم خيلي تأثير گذاشت. ما سخنراني امام را به چند بخش تقسيم كرديم و هر قسمت از آن را قبل از يك بخش خبري پخش ميكرديم. از اين طريق مردم را براي شنيدن خبر آماده ميكرديم و بعد از خبر هم تفسير ميكرديم.
او در پاسخ به اين پرسش كه شما در تحريريه پخش بيشتر چه ابعادي را پردازش ميكرديد؟ گفت: در جلسات واحد مركزي خبر محورهايي را تعيين ميكرديم و آنها را به ديگران منتقل ميكرديم. در قضيه گروگانها كه پيش آمد گفتيم در مقابل تحريم آمريكا بايد روحيه مردم را بالا ببريم و در جنگ بيشتر ميخواستيم روحيه ملي و همبستگي مردم را بالا ببريم و در ضمن اطلاعرساني هم ميكرديم و مردم را براي شركت در جبههها تشويق ميكرديم.
مدير تحريريه پخش راديو در سالهاي ابتداي جنگ درباره تركيب اولين تحريريه گفت: اعضاي شوراي تحريريهاي كه بعد از تعطيل شدن توليد راديو تشكيل شد 2 يا 3 نفر بودند خود آقاي ايزدي هم آن موقع مينوشت، حدود 10 تا 12 نويسنده هم در دو شيفت صبح و بعدازظهر مطالب را مينوشتند.
وي درباره تماسهاي تلفني مردم با راديو در دوران جنگ، گفت: يكي از راههاي رفع كمبود مطالب نوشتاري استفاده از همين تلفنها و ديگري خواندن روزنامهها بود. ولي اتفاق مهمي كه خيلي كمك كرد ارتباط بسيار صادقانهاي بود كه مردم با ما گرفتند. آنها براي ما مقاله، شعر و مطالب حماسي ميفرستادند. يادم ميآيد فرداي يكي از حملات 10-15 شعر عالي از ميان 50-40 شعري كه فرستاده بودند انتخاب كرديم و خوانديم. بعد صندوقي اعلام كرديم كه پاكت، پاكت، نامه ميرسيد. آنقدر نامه آمده بود كه از پست تماس گرفتند و گفتند امكان انتقال نامهها را ندارند ما يك كاميون فرستاديم تا نامهها را آوردند.
در دوره جنگ رزمندهها خاطرات خود را براي ما مينوشتند و ميفرستادند. در زمان تسخير خرمشهر اگر از راديو اعلام ميكرديم نياز به نيروي رزمنده داريم، بسيج به ما ميگفت، نگوييد، ما جا نداريم. راديو در آن زمان بسيار مورد توجه بود. تلويزيون بيشتر از چند ساعت برنامه نداشت و فشار اصلي روي راديو بود. راديو مورد عنايت امام هم بود و حاج احمد آقا ميگفتند راديو حضرت امام يكسره باز است. مطمئن بوديم يك گوش شنواي ثابت داريم كه آن هم حضرت امام (ره) بود.
دهقان به استقلال پخش راديو نسبت به مديرعامل اشاره كرد و گفت: در زمان بنيصدر قرار بود او در ميدان 17 شهريور سخنراني كند و ما سخنراني او را پخش نكرديم. مديرعامل زنگ زد و گفت چرا سخنراني بنيصدر را پخش نميكنيد؟ گفتم من كارهاي نيستم؛ اينجا شوراي پخش دارد و بايد شوراي پخش آن را تصويب كند. در راديو شوراي مستقل پخش وجود داشت كه با دفتر امام در ارتباط مستقيم بود. حاج احمد آقا در روز يكي دوبار به ما زنگ ميزد و ميگفت چهكار داريد ميكنيد؟ اين وضعيت تا سال 61 بود. از سال 61 تغيير و تحولاتي شكل گرفت. شوراي سرپرستي كه متشكل از آقايان دكتر حسن روحاني، غلامرضا آقازاده و غيره بودند آقاي علي لاريجاني را به مديريت سازمان انتخاب كردند. بعد از آنكه آقاي علي لاريجاني مديرعامل صداوسيما شد، آقاي قاسمزاده معاون سياسي ايشان شدند. آقاي ايزدي مدير پخش شد و من مشاور مدير پخش و مسوول خبرنگاران و فيلمبرداران شدم. بعد از اينكه آقاي موسوي وزير امور خارجه شد ما چند نفر بوديم كه از روزنامه جمهوري اسلامي جدا شديم و به راديو آمديم؛ آقاي مرشدزاده كه مدير واحد مركزي خبر بود؛ آقاي ايزدي و آقاي زورق كه البته ايشان در انتشارات سروش هم بودند.
مدير تحريريه پخش در سالهاي ابتداي جنگ در پايان گفت: در آن دوران آقاي ايزدي ميگفت ما سه تا فيلمبردار داريم با دو تا صدابردار، اينها به جبهه نميروند و ميگويند براساس قوانين جهاني ما بايد بيمه شويم. قرار شد سپاه تلويزيون را تحويل بگيرد. من بچهها را جمع كردم و با مشورت آقاي ايزدي به آموزش آنها پرداختيم و يك دوره فشرده براي آنها گذاشتيم. آقايان نوباوه، خامنه، مرحوم سيداحمدي و مرحوم حسنهادي را به عنوان خبرنگار و آقاي داودي و تعداد ديگري را به عنوان فيلمبردار و آقاي سبحاني و تعدادي ديگر را به عنوان صدابردار معرفي كرديم. نتيجه كار اين شد كه ما 5 گروه آماده براي اعزام به جبهه داشتيم. در اين دوران من بيشتر در واحد خبر بودم اما گاهي هم به تحريريه ميرفتم و براي راديو مطالب مينوشتم.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات