• جمعه / ۱۱ تیر ۱۳۸۹ / ۱۲:۰۹
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 8904-00701
  • خبرنگار : 71012

*8 سال حماسه، 30 سال پايداري*‌ گفت‌وگو با طراح و نخستين مدير راديو جبهه: صداي جبهه در چهار پنجم كل خطوط دفاع مقدس قابل دريافت بود

*8 سال حماسه، 30 سال پايداري*‌ 
گفت‌وگو با طراح و نخستين مدير راديو جبهه: 
صداي جبهه در چهار پنجم كل خطوط دفاع مقدس قابل دريافت بود

زماني كه چگونگي مديريت وضعيت و روحيه مردم در شهرها و مديريت‌ روحيه رزمندگان در جبهه‌ها تبديل به اصلي‌ترين مسأله راديو شد، مديران و مسؤولان راديو بر آن شدند تا راديو جبهه را راه‌اندازي كنند و حميدرضا خزايي به عنوان مدير و در واقع طراح اين راديو، نقش به‌سزايي در ايجاد راديو جبهه داشت.

به گزارش سرويس تلويزيون و راديو ايسنا، تجربه تعامل چند ساله راديو با دفاع مقدس سرانجام در سال 1365 با تولد راديو جبهه به آغاز تجربه‌اي بديع در امر رسانه منجر شد.

حميدرضا خزايي، مدير و طراح اين راديو درباره روزهاي دفاع مقدس يادآور مي‌شود: اولين سنگرهايي كه از روزهاي اول پيروزي انقلاب اسلامي توفيق حضور در آنها را پيدا كردم، كميته مركزي انقلاب اسلامي و سرويس سياسي روزنامه‌هاي صبح آزادگان و ابرار بود كه تركيب اصلي فعالان آنها را نيروهاي تازه آزادشده از زندان‌هاي سياسي تشكيل مي‌دادند.

وي ادامه مي‌دهد: از اسفند 57 همكاري خود را با راديو با وظيفه نويسندگي و مديريت برنامه جهان مستضعفين شروع كردم. از شهريور 58 مسوول هماهنگي پخش راديو از خرداد 61 قائم مقام مديريت پخش راديو شدم. از آبان 65 مسوول راه‌اندازي راديو جبهه و مدير آن بودم كه تا سال 67 ادامه يافت. بعد از آن مدير توليد راديو، معاون اجرايي راديو، مدير گروه معارف و قائم مقام مديريت شبكه راديويي تهران، سرپرست راديو كرج و سرانجام قائم مقام اجرايي معاونت صدا شدم. اوايل انقلاب كه وارد راديو شدم، در هر نهاد انقلابي، هر سازمان دولتي و هر سنگر خدمتي، تركيب عناصر فعال شامل افرادي از انقلابيون آزادشده از زندان‌هاي شاه، نيروهاي جوان و پرانرژي و پرانگيزه اما فاقد تجربه و شناخت كافي و برخي از نيروهاي قديمي بود كه مي‌كوشيدند ضعف‌ها و نواقص يكديگر را شناسايي و كارنامه قبولي براي فعاليتي كه برعهده داشتند دست‌وپا كنند. راديو هم از اين قاعده مستثني نبود و ما شاهد حضور مجموعه‌اي از نيروهاي جوان انقلاب، زندانيان آزادشده از بندهاي ستم‌شاهي و نيروهاي باانگيزه قديمي بوديم كه به اعتقاد من درخشان‌ترين فصل كارنامه راديو از بدو تأسيس آن تاكنون را در سال‌هاي 58 تا 68 رقم زدند و عبور موفق از برهه دفاع مقدس مهم‌ترين دستاورد آن‌ها بود.

او معتقد است كه شرايطشان در راديو، تفاوت چنداني با عبور از ميدان مين در اوج حضور و آتشبازي دشمن نداشت و مي‌افزايد: راديو در سال‌هاي 58 تا 62 به نحوي و از آن زمان تا پايان دوره دفاع مقدس به گونه‌اي ديگر درحال عبور از ميادين مين بود و به لطف خدا توانست از هر دو مرحله سربلند عبور كند. نشانه اين توفيق همين است كه امروز نمي‌توان فردي آشنا به اوضاع آن ايام را يافت كه از عملكرد راديو چه در قبال جبهه و جنگ و چه در قبال ساير مسايلي جامعه در آن سال‌ها ناراضي باشد.

خزايي در بخشي ديگر از اين گفت‌وگو كه در «قرارگاه بي‌قرار » به چاپ رسيده است در پاسخ به اين پرسش كه از بهمن 57 كه زمينه‌هاي آغاز و تحميل جنگ قابل مشاهده بود، راديو در قبال اين زمينه‌هاي مشهود چه واكنشي داشت؟ مي‌گويد: دستور كار اصلي ما، تأكيد بر صلح طلبي اسلام و انقلاب و انزجار از جنگ‌افروزي بود. از همان بهمن 57، با آغاز شكل‌گيري نظام جمهوري اسلامي، انواع اغتشاش‌ها، خرابكاري‌ها و بمب‌گذاري‌ها شروع شد. ما هر روز با خبرها و صحنه‌هايي در خوزستان، كردستان، گرگان و تركمن صحرا، آذربايجان و بلوچستان و حتي نقاط مركزي كشور مواجه بوديم كه ظاهري متفاوت و جهت و معنايي مشترك داشتند. ما با عناصر پراكنده رژيم قبلي، تحريكات قومي بيگانگان، جاسوسان و عوامل تخريب و بمب‌گذاري رژيم بعثي عراق، فتنه‌هاي مختلف و مكرر گروهك‌ها، قدرت‌طلبي عناصر محلي در نقاط مختلف كشور، خيانت عوامل نفوذي، ناآزمودگي مسوولان و متصديان امور، تحريكات صنفي در واحدهاي بزرگ صنعتي، بمباران رسانه‌اي و شرايط به شدت هيجاني جامعه‌اي كه بعد از سال‌ها استبداد به آزادي رسيده بود و به فنون مديريت خود در وضعيت آزادي مسؤولانه آشنا نبود، مواجه بوديم.

وي ادامه مي‌دهد: در چنين شرايطي كه هنوز تسلط كافي بركار رسانه‌اي در ساير بخش‌ها هم وجود نداشت راديو اصلي‌ترين و به عبارتي تنها مرجع رسانه‌اي مورد اعتماد مردم و نظام بود كه حضور در آن، گاهي همانند حضور در ستادهاي فرماندهي، گاهي شبيه حضور در خط مقدم جبهه و در همه حال به معني حضور در قلب توجه و توقع مردم، مسوولان و نيروهاهي مخالف بود.

خزايي مي‌گويد: به اقتضاي جايگاه ويژه‌يي كه راديو پيدا كرده بود و فكر نمي‌كنم نظير آن در هيچ جاي دنيا نصيب هيچ رسانه ديگري بشود ناچار بوديم ضمن انجام كار روزانه، همواره درحال تحليل و پيش‌بيني آينده باشيم و در اين پيش‌بيني‌ها همواره با نشانه‌هايي مواجه بوديم كه به ما مي‌گفت حمله و تجاوز دشمنان به مرزهايمان يك احتمال جدي است.

او بار ديگر به دوران جنگ اشاره مي‌كند و مي‌گويد: ما تنها يك شبكه راديويي داشتيم. مراكز استان‌ها با آشفتگي قابل تأملي مواجه بودند. توليد راديو هنوز درحال بازسازي تركيب و شرايط خود بود. در پخش كه عملا به قلب راديو تبديل شده بود، گاهي همه كارها با دو يا سه نويسنده صورت مي‌گرفت كه معدل سني آنها هم به 25 سال نمي‌رسيد.امروز اگر به هركسي مديريت و مسؤوليت يك حوزه كوچك با تركيبي از نيروهاي بي‌تجربه و معدل سني 25 سال پيشنهاد شود مسلما پاسخ مثبت به اين پيشنهاد را ديوانگي خواهد دانست اما در آن روزها اساس كارها نوعا مبتني بر پيشنهاد و قبول نبود. اين ضرورت‌ها و آرمان‌ها بودند كه به قلب‌ها عرضه مي‌شدند و افراد را به حضور در جايي‌كه مقدر شده بود هدايت مي‌كردند.

او سپس از تجارب ويژه اين دوره مي‌گويد و مي‌افزايد: شايد بد نباشد به عنوان نمونه به كودتاي ناكام نوژه اشاره كنيم. بخش مهمي از اهداف اين كودتا، اشغال راديو و پخش برنامه‌هايي بود كه از سوي گردانندگان كودتا تدارك ديده شده بود. قرار بود حمله‌اي از داخل پارك ملت به صداوسيما بشود و با اشغال پخش راديو، برنامه‌هايي را پخش كنند كه عوامل آنها تهيه كرده بودند و در كمدها جاسازي شده بود. هنگامي كه حمله عوامل كودتا به راديو شكست خورد و مطالب و برنامه‌هاي جاسازي شده كشف شد دريافتيم كه محيط و شرايطي كه در آن مشغول كار بوديم چه‌قدر پيچيده‌تر و حساس‌تر از آن بود كه قبل از آن فكر مي‌كرديم. نمونه ديگر، چالشي بود كه تا زمان بركناري و فرار بني‌صدر ميان راديو و احد مركزي خبر وجود داشت. ما هر روز ناچار بوديم بخشي از وقت و نيروي خود را صرف خنثي‌كردن خبرهايي كنيم كه به دستور سلامتيان و غضنفرپور تهيه و پخش مي‌شد. گاهي هم پوشش يك حادثه يا يك اجتماع مردمي، تجربه تازه‌اي مي‌شد كه ما در كسب تسلط بر ظرايف كار، چند گام جلو مي‌برد. براي مثال پوشش جريان تشييع جنازه مرحوم آيت‌الله طالقاني از جمله مواردي بود كه با همه تلخي، باعث تقويت روابط راديو با آحاد جامعه شد.

ما مي‌دانستيم كه امام(ره) همواره به برنامه‌هاي راديو توجه دارند و با حساسيت كامل بر كار ما به عنوان مردمي‌ترين رسانه انقلاب و نظام كنترل مستقيم دارند. چنين احساسي همواره باعث نگراني توأم با افتخار و احساس مسووليت مضاعف مي‌شد.

خزايي نبود تشكيلات منظم، پيچيدگي خط قرمزها، كمبود تجربه، تراكم رويدادهايي كه راديو ناچار به واكنش در برابر آن‌ها بود را بخشي از فضاي حاكم در دوران دفاع مقدس مي‌داند و مي‌گويد: بخش ديگر آن شامل شور و اشتياق و توكلي بود كه تا وقتي وجود داشت هيچگونه احساس تزلزل و كمبودي به ما دست نمي‌داد. در سايه همين توكل و اعتقاد موفق مي‌شديم محدوديت‌ها را تبديل به امكانات و ضعف‌ها را تبديل به امتياز كنيم.

خزايي يادآور مي‌شود:جنگ زماني شروع شد كه همه مردم درگير كارهاي روززانه خود بودند و ما برنامه برگي از تاريخ را با صداي مرحوم دكتر حسين ابوترابيان پخش مي‌كرديم. طبعا به دليل دوري جام‌جم از فرودگاه خبر مستقيمي از ماجراي حمله به فرودگاه مهرآباد نداشتيم و زماني باخبر شديم كه مردم در تماس‌هاي تلفني شروع به گلايه از ادامه برنامه‌هاي عادي راديو كردند. اين غافلگيري زياد طول نكشيد و بعد از پخش اطلاعيه و مطالب تأخيري كه جنبه آرام‌سازي رواني داشت موفق شديم اطلاعيه شوراي انقلاب را با صداي حضرت آيت‌الله خامنه‌اي از طريق تلفن دريافت و پخش كنيم. هم‌زمان به تدارك مارش‌ها و موسيقي‌هاي نظامي و آماده‌ساززي متن‌هاي حماسي پرداختيم و دفتر هماهنگي پخش را كه 24 ساعته فعال بود استتار كرديم. درواقع از همان لحظه اول، راديو به انتخاب اصلي مردم براي كسب اطمينان، آرامش خاطر و اطلاعات دقيق تبديل شده بود و براي پاسخگويي به اين انتخاب و توقع بايد با نيرو و هماهنگي مضاعف كار مي‌كرديم.

وي ادامه مي‌دهد: تا اين زمان جدي‌ترين متن‌هاي راديو را گوينده‌هاي موجود اجرا مي‌كردند و الحق تمام ظرفيت‌ صداي خود را به كار مي‌گرفتند كه اجراهاي خوبي از آب دربيايد. اما خواندن متن‌هاي حماسي جنگي با صداي لطيف خيلي از آن‌ها سازگاري نداشت و با نحوه گويندگي آن‌ها هم جور درنمي‌آمد. لذا گويندگان جديدي جذب شدند كه اين خلأ را به سرعت پر كردند.حجم مطالب حماسي موردنياز به حدي بود كه به راحتي نمي‌شد آن را تأمين كرد. اما جالب آنكه بلافاصله از همان هفته اول جنگ، مردم شروع به ارسال متن‌ها و اشعار حماسي كردند و درواقع مثل همه‌جا در گرداندن راديو هم مستقيما سهيم شدند.

چنين فضاي جالبي در كنار ايفاي جدي مسؤوليت اطلاع‌رساني، پخش دستورالعمل‌هاي ايمني و ايفاي وظيفه آموزش عمومي در اين زمينه، علاوه بر دلگرمي خود ما و مردم موجب قوت قلب فرماندهان جنگ شد. راديو تنها رسانه‌اي بود كه برنامه‌هاي آن در تمام جبهه‌ها دريافت مي‌شد و بعضي از فرماندهان ارشد دفاع مقدس اذعان دارند كه راديو در بعضي مقاطع با قدرتي بيش از قدرت عملياتي يك لشگر عمل مي‌كرد. مخصوصا يكي از عرصه‌هاي جدي كه به طور اجتناب‌ناپذير وارد آن شده بوديم جنگ رواني بود. اقدامات ما در اين عرصه، از تهييج و حفظ انسجام افكار عمومي، حفظ آمادگي رزمندگان براي اجراي فوري هرگونه دستورالعملي و حفظ استمرار جريان حمايت مادي و معنوي مردم از جبهه تا خنثي‌سازي شايعات متنوع دشمن را شامل مي‌شود.

وي ادامه مي‌دهد: ناگزير بوديم دقت و سرعت فراواني در شناسايي و تشخيص شايعات و مسيرهاي توليد و پخش آن‌ها داشته باشيم و مردم را متوجه زواياي مختلف اين امر كنيم. به عنوان مثال شايعه فتح خرمشهر چندبار پخش شد كه هدف آن دادن شادي كاذب به مردم و تبديل فوري آن به سرخوردگي و يأس و احساس ناتواني و القاي اين ذهنيت بود كه فتح خرمشهر امر محالي است. طبعا بررسي و معرفي ابعاد اين‌چنين پروژه‌هايي در عرصه جنگ رواني و به كارگرفتن ظرافت‌هاي لازم در افضاي ماجرا به طوري كه به جاي يأس مورد نظر دشمن منجر به اراده قوي‌تر عمومي شود كار ساده‌اي نبود.

به اين ترتيب درگيري ناگهاني با جنگ و ابعاد وسيع و متنوع جنگ رواني، عرصه تازه‌اي براي آزموده شدن همكاران جوان راديو فراهم كرد.

خزايي در ادامه مطلب بالا با بيان اين كه آموزش سختي بود. مي افزايد: آموزشي كه درواقع در جلسه امتحان صورت مي‌گرفت و كوچك‌ترين خطايي هم در آن قابل تحمل و اغماض نبود. به عنوان مثال يكي از ابعاد اين آموزش، توجه دقيق به بار عاطفي كلمات بود كه هم نويسنده‌ها و هم گوينده‌ها بايد كمال دقت را در آن به كار مي‌بردند. قبل يا همزمان با آن بايد دقت لازم به خرج داده مي‌شد كه دشمن در به كاربردن هر كلمه مخصوصا در بخش‌هاي فارسي رسانه‌هاي خود چه قصدي دارد، يا هر كلمه گويندگان راديوهاي دشمن چه تأثير مستقيم يا غيرمستقيمي بر ذهن شنونده مي‌گذارد و براي خنثي‌كردن خواست و عملكرد دشمن با كدام روش منطقي بايد عمل كرد.

خزايي در بخش ديگر اين گفت‌وگو در برابر اين پرسش كه چرا تا سال 65 جاي راديو جبهه خالي بود؟ مي‌گويد: تا سال 65 در عين تمركز و عنايت همه بخش‌هاي راديو بر مسأله جنگ بار اصلي بر دوش پخش راديو بود. البته همه برنامه‌سازان توليد، خود را موظف مي‌ديدند كه به نوعي در قبال جنگ و مسايل آن جهت‌گيري داشته باشند. برنامه‌هاي خاصي هم با موضوعات جنبي و حول مسايل مختلف عاطفي، رواني، اجتماعي، پزشكي، تاريخي و ساير مسايل و جوانب جنگ و شرايط جنگي ساخته مي‌شد. برنامه‌هايي مثل خانواده، يا برنامه‌هاي ادبي هم در قالب توافق نانوشته‌اي كه ميان سازندگان برنامه‌ها و شنوندگان آنها بود وارد حوزه مسايل دفاع مقدس مي‌شدند. اما با اين احوال و با وجود كمك موثري كه با شكل‌گيري تدريجي مراكز استان‌ها به ويژه مركز خوزستان آغاز شده بود، كار اصلي و تمركز عمده بر مسايل دفاع مقدس به عهده پخش راديو بود.

با اين تمركز در شرايط عملياتي، پخش راديو به يكي از مقرهاي فرماندهي جنگ و در شرايط عادي به يك ستاد هدايت فرهنگي رواني و همزمان يك ستاد پشتيباني تبديل مي‌شد.

وي در ادامه با بيان اين كه «پخش سخنان و پيام‌هاي رزمندگان براي مردم و پخش ديدگاه‌ها و پيام‌هاي مردم به رزمندگان از محورهاي اصلي كار ما بود اضافه مي‌كند: اين كارها در كنار توليد و پخش برنامه‌هاي ويژه قرار مي‌گرفت. پخش و تحليل سخنان حضرت امام (ره) و ديگر سران و شخصيت‌هاي ديني و لشگري و كشوري نيز در اولويت‌هاي كار قرار داشت.

هنگامي كه قرار بود عملياتي شروع بشود ستاد تبليغات جنگ مسؤولان راديو را در جريان قرار مي‌داد و بلافاصله بسيج نيروهاي پخش شروع مي‌شد در چنين روزهايي يك نويسنده پخش كه در شرايط طبيعي بايد حداكثر 10 صفحه مطلب مي‌نوشت، نياز بود كه گاهي چند برابر مطلب بنويسد؛ چون علاوه بر خود راديو بايد به تلويزيون هم كه تحريريه پخش نداشت مطلب مي‌داديم. يك گوينده پخش كه در طول يك شيفت كاري حداكثر بايد 45 دقيقه حرف مي‌زد. چند ساعت با تمام ظرفيت حنجره‌اش حرف مي‌زد. يك هماهنگ‌كننده پخش به اندازه يك دونده ماراتن بين اتاق هماهنگي و استوديوها و آرشيو و تحريريه دوندگي داشت. همه اينها در شرايطي كاملا هيجاني صورت مي‌گرفت كه براي يك آدم عادي واقعا كلافه‌كننده است. فكرش را بكنيد حساسيت‌هاي پخش زنده يك طرف، ارتباط مستمر با اتاق خبر جنگ در ستاد مشترك ارتش و قرارگاه خاتم يك طرف، به صدا درآوردن به موقع آژيرهاي خطر حمله هوايي يك طرف، كنترل مطالب نوشته شده با درنظرگرفتن همه جوانب يك طرف، تمركز جدي بر تك‌تك كلمات و اطمينان از لو نرفتن مطالب محرمانه يك طرف، نگراني از فرسودگي دستگاه‌هاي پخش، كمبود موسيقي مناسب حماسي، تنگي فضاي پخش هم كه در همه‌جاي دنيا معمولا محدوده كوچكي به آن اختصاص مي‌دهند تا كنترل آن ساده‌تر باشد از طرف ديگر.

در عين‌حال، اين تنها چيزي بود كه ميل و نياز دروني ما را به حضور در جبهه و در كنار ايثارگران جان بركف بسيج، سپاه، ارتش و جهاد ارضا مي‌كرد و هنگامي كه بين مقاطع عمليات و پخش برنامه‌هاي ويژه فاصله مي‌افتد همه همكاران راديو به نحوي دلخور مي‌شدند.

مدير راديو جبهه درباره‌ي واكنش‌هاي خود شما با توجه به حجم و حساسيت هر عمليات، مي‌گويد: حتي مدت پخش ويژه تابع حجم و سنگيني عمليات و نتايج آن بود. اگر حجم و اهميت موضوع خيلي زياد بود براي پوشش آن يك سناريو تهيه مي‌شد. به عنوان مثال براي فتح خرمشهر يك سناريو با توجه به تمام ابعاد رواني، اجتماعي و سياسي آن تهيه شد تا خاطره سوم خرداد را به يك خاطره ماندگار براي همه اقشار تبديل كنيم. ده‌ها گزارشگر در تهران و مراكز استان‌ها به ميان مردم فرستاده شدند. از ساعت‌ها قبل تهيه مطالب حماسي و شورانگيز را آغاز كرديم. تمام امكانات موجود را بسيج كرديم و در يك لحظه كه خبر از راديو پخش شد، فضاي تمام شهرها دگرگون شد. از اين لحظه به بعد كار اصلي برعهده گزارشگرها بود كه هر واكنش و صحنه جالبي را گزارش كنند و پخش هريك از اين گزارش‌ها به نوبه خود باعث مي‌شد كه آمادگي خلق صحنه‌هاي جالب‌تري در مردم ايجاد شود. تركيب گزارش‌هاي سطح شهر و گزارش‌هاي جبهه و اخبار دريافتي از ستاد مشترك در روز سوم خرداد 61 تركيب شكف‌انگيزي بود كه بايد آن را نمونه يك برنامه‌ريزي و اجراي كاملا موفق راديويي در شرايط جنگي دانست.

وي ادامه مي‌دهد: افتخار ويژه من اين است كه تهيه‌كنندگي برنامه‌هاي اين روز را رأسا به عهده داشتم و اين توفيق در بسياري از روزهاي حساس جنگ هم نصيبم شد كه سردبير و تهيه‌كننده برنامه‌هاي ويژه باشم.

خزايي در برابر اين پرسش كه در اين مقاطع چه مقدار از مطالب از بيرون راديو در اختيار شما قرار مي‌گرفت؟ خاطرنشان مي‌كند: اين گونه مطالب را مي‌شود به چند دسته تقسيم كرد. يك دسته مطالبي بودند كه از طريق تماس تلفني در اختيار ما قرار مي‌گرفت و ما سعي مي‌كرديم با صداي خود شنوندگانمان آن‌ها را پخش كنيم. دسته ديگر مطالبي بود كه براي ما پست مي‌شد و ما در شرايط عادي آنها را در گردآوري و تحويل تحريريه مي‌داديم تا پس از ويرايش در شرايط ويژه عملياتي پخش كنيم. دسته سوم مطالبي بودند كه نويسندگان و شعراي معاصر كشور در اختيار راديو مي‌گذاشتند.

به عنوان مثال مرحوم استاد مهرداد اوستا كه مدتي در پخش راديو افتخار درس گرفتن از محضرشان را داشتيم، بعدها هم هرطور كه مي‌توانستند به ياري ما مي‌شتافتند. مرحوم سيدحسن حسيني با شروع هر عملياتي خودش را به جام‌جم مي‌رساند و از نگهباني به ما زنگ مي‌زد كه برويم مطالب و اشعار ايشان را بگيريم و تأكيد مي‌كرد كه نيازي نيست اسمي از ايشان برده شود.

همين‌طور محمدعلي محمدي (م.ريحان) كه تا سال 62 همكار ما بود، علاوه بر نويسندگي و ساير وظايفي كه به عهده مي‌گرفت گاهي هم به عنوان گزارشگر به سطح شهر و به خطوط مقدم جبهه مي‌گرفت گاهي هم به عنوان گزارشگر به سطح شهر و به خطوط مقدم جبهه مي‌رفت. بعدها هم كه محمدي مسووليت‌هايي در نخست‌وزيري به عهده گرفت، درست مثل مرحوم سيدحسن حسيني در روزهاي عمليات خودش را به هر زحمتي به جام‌جم مي‌رساند و حجم زيادي شعر و مطلب براي ما مي‌آورد. اين دو بزرگوار تا آخرين روزهاي جنگ همين روش را دنبال مي‌كردند.

خزايي درباره‌ي اين كه چرا راديو جبهه در آغاز جنگ راه‌اندازي نشد؟ مي‌گويد:از شروع جنگ تا سال 64 مقاطع مختلفي را پشت سر گذاشتيم كه هربار تصور مي‌شد زمينه پايان دادن به جنگ فراهم شده است. مثلا بعد از فتح خرمشهر چنين تصور و انتظاري وجود داشت و از آنجا كه پيام و هدف انقلاب اسلامي دعوت جهانيان به صلح و كمال بود و هست طبعا اگر تضميني براي متنبه شدن دشمن و دست برداشتن او از ادامه شيطنت به دست مي‌آمد دليلي براي ادامه جنگ وجود نداشت. اما هربار مسايل ديگري اتفاق مي‌افتاد كه خلاف انتظار و ميل ما بود. به تدريج اين نكته كه فرسايشي كردن جنگ در صدر اهداف دشمن قرار گرفته است آشكارتر شد. بنابراين ما با تأسيس و راه‌اندازي راديو جبهه اين پيام را هم به مردم و هم به دشمن داديم كه آماده مديريت چنين وضعيتي هستيم.

وي در ادامه مطلب بالا به اين پرسش كه آيا اين آمادگي واقعا وجود داشت؟ پاسخ مي‌دهد:آمادگي اداره يك جنگ فرسايشي ابعاد مختلفي دارد كه راديو عهده‌دار تأمين بخشي از آن بود. تفاهم بر ضرورت ايجاد چنين آمادگي بلندمدتي به تدريج شكل گرفته بود و مردم هم برخلاف هدف و تلاش دشمن به جاي خسته شدن و اعتراض به جنگ، كاملا در جهت «زندگي با جنگ» و نه صرفا «زندگي در جنگ» حركت مي‌كردند.

تا سال 63 ذهنيت‌ها عمدتا معطوف به اين زاويه بود كه جنگ پديده‌اي موقت و تمام‌شدني است و بايد با هم ياري مجموعه نيروها به اتمام آن كمك كرد. اما به تدريج همه به اين توافق رسيدند كه اين جنگ به يك مسابقه بدون خط پايان تبديل شده و پايان آن به پايان حوصله و تحمل يكي از دوطرف بسته است. لذا مي‌ديديم كه گاهي مردم زندگي عادي و روزمره را طوري دنبال مي‌كنند كه تحليل‌گر ساده و ظاهربين آن را نشانه بي‌تفاوت شدن مردم قلمداد مي‌كرد؛ اما همان مردم در صحنه‌هاي ديگري عملا اثبات مي‌كردند كه آن بي‌تفاوتي ظاهري دهن كجي به طراحان جنگ فرسايشي و بخشي از راهبرد نانوشته جامعه ما براي «زندگي با جنگ» است.

وي در بخش ديگر اين گفت‌وگو خاطرنشان مي‌كند: به هرحال ما تا سال 65 در راديو موج مشخص و شبكه مشخصي كه در اختيار نيروهاي جبهه و مسايل آنان باشد نداشتيم. و البته راه‌اندازي راديو جبهه هم به معني راه‌اندازي سريع يك شبكه راديويي مستقل با تشكيلات مستقل نبود. راديو جبهه در آغاز شكل يك موج موقت يا نوعي برنامه‌سازي منظم‌تر و با حجم ساعات پخش بيشتر را داشت. اگر امكانات راديو جبهه و تشكيلات آن و توان و تجربه آن روز را با آنچه امروز هريك از شبكه‌هاي راديويي ما دارند مقايسه كنيد تصور شما آن خواهد بود كه راديو جبهه درواقع يك گروه برنامه‌ساز به اضافه يك استوديو پخش بود. اما همين تشكيلات جزيي كار يك شبكه كامل راديويي را انجام مي‌داد و در عين حال به نظم تعامل ساير بخش‌هاي راديو با جبهه‌ها و جنگ هم كمك مي‌كرد.

وي تأكيد مي‌كند:دو نكته را فراموش نكنيم. اول اين‌كه راه‌اندازي يك راديو به اين سادگي‌ها نيست و حتي حالا هم كه ما تجربه راه‌اندازي چندين شبكه سراسري و استاني را داريم راه‌اندازي هر شبكه جديد مشكلات خاص خود را دارد. دوم اين‌كه با وجود تحليل شرايط موجود كه پاسخ به تلاش دشمن براي فرسايشي جنگ هم چندان طولاني نخواهد شد و نيازي به تبديل شدن راديو جبهه به تشكيلات حجيم نيست.

به هرحال اين نوعي «ستاد» بود. در تعريف ستادها، آن‌ها را به دو نوع تقسيم مي‌كنند. ستادهايي كه ميل به مانايي دارند، اين ميل را با حجيم و پيچيده‌كردن تشكيلات خود بروز مي‌دهند و ستادهايي كه ميل به ميرايي دارند، هدف كوتاه مدت يا ميان مدتي را دنبال مي‌كنند كه همه هم و غم‌شان تحقق همان هدف و ساده و كوتاه كردن مسير نيل به آن است؛ زيرا اعتقاد دارند كه به محض تحقق آن هدف بايد تشكيلات خود را جمع كنند و از ابتدا اصل را بر پرهيز از گسترده و پيچيده كردن تشكيلات خود مي‌گذارند.

وي مي‌افزايد: تجربه راه‌اندازي چنين تشكيلاتي قدرت انعطاف‌پذيري راديو را هم به سرعت بالا برد و همين قدرت انعطاف‌پذيري بعدها در راه‌اندازي راديوهاي لوكال در مانورهاي بزرگ نظامي هم خودش را نشان داد. شايد در مقايسه با ساير راديوهاي دنيا بتوان سرعت عمل و توانايي و انعطاف‌پذيري صداي جمهوري اسلامي در راه‌اندازي راديوهاي لوكال را يك ركورد شمرد.

خزايي در برابر اين پرسش كه آيا طرح تشكيلاتي و هدفنامه‌اي هم براي راه‌اندازي راديو جبهه در كار بود؟ پاسخ مي‌دهد: طرحي تهيه شده بود كه در آن بر پنج هدف تأكيد داشتيم:

ـ غني‌سازي لحظه‌هاي رزمندگان اسلام از طريق ايجاد بسترهاي فرهنگي، آموزشي، اطلاع‌رساني و تفريحي.

- تقويت مراتب روحي و باورها و نگرش رزمندگان اسلام براي مواجهه مقتدرانه با دشمن و حفظ ابتكار عمل و مديريت مدبرانه رزم.

ـ برقراري ارتباط پويا و پربار ميان جبهه و پشت جبهه.

- مقابله قوي با تشبثات و تحريف‌هاي رسانه‌اي دشمن و تفسير واقعيت‌ها و حقايق جنگ و نظام ارزشي حاكم بر دفاع مقدس.

- ايجاد نوعي تشكل تخصصي كارا در دل مجموعه راديو و اجتماع نيروهاي دلسوز و توانايي فرهنگي به منظور فعاليت هماهنگ و نظام‌مند و پاسخ به ضرورت‌هاي فرهنگي جبهه تبليغاتي دفاع مقدس.

بيشتر اين هدف‌ها فرهنگي بود.

درست است. چراكه هم انقلاب اسلامي و هم دفاع مقدس از ديدگاه ما يك جريان تمام عيار فرهنگي، ارزشي و هويتي بود. فرسايشي شدن جنگ هم به معني اولويت يافتن جنبه‌هاي فرهنگي رواني آن است كه ارتقاي اقتدار فرهنگي نيروهاي خودي را تبديل به اصلي‌ترين لازمه غلبه بر دشمن و بر شرايط رواني جنگ مي‌كند.

به گزارش ايسنا، خزايي در بخش ديگر ايم مصاحبه با بيان اين كه «ما علاوه بر پاسخگويي به نيازها و شرايط ويژه عملياتي جبهه‌ها عهده‌دار آرامش‌بخشي به عموم مردم در شرايط بمباران و موشكباران شهرها هم مي‌شديم.» درباره نحوه اداره اين راديو مي‌گويد: ما در سال 65 از روز 17 ربيع‌الاول يعني ميلاد رسول اكرم (ص) شروع كرديم و هر روز از ساعت 30/8 صبح تا 30/11 برنامه داشتيم. برنامه‌ها از تهران پخش مي‌شد و مراكز اهواز و كرمانشاه هم صداي ما را تقويت مي‌كردند. به اين ترتيب صداي راديو جبهه در چهار پنجم كل خطوط دفاع مقدس به خوبي قابل دريافت بود.

در طراحي محتوايي برنامه‌ها از همفكري و تحقيق مستقيم برادران سپاه و ارتش در جبهه‌ها بهره مي‌گرفتيم. تركيب برنامه‌ها را مطالب و مسايل ميهني، مسايل نظامي، اطلاعات عمومي، مباحث تاريخي، مباحث اخلاقي و بينشي، جامعه‌شناسي و بررسي تفاوت‌هاي مبنايي ارزش‌هاي دفاع مقدس با جنگ‌هاي معمولي، مسابقه و سرودهاي انتخابي رزمندگان تشكيل مي‌داد.

پخش ادعيه و زيارات، وصيت‌نامه‌هاي شهدا و مصاحبه با مجروحان و فرماندهان هم بخش‌هاي مهمي از مطالب را تشكيل مي‌داد كه نوعا در ارتقاي روحيه و بينش مخاطبان راديو جبهه بسيار موثر بود. هشدارهاي حفاظتي، احكام جبهه، تاريخ غزوات صدر اسلام و توصيه‌هاي رسول اكرم (ص) و حضرت علي (ع) در خصوص نحوه برخورد با اسرا و مجروحان هم بخش‌هاي ديگري از برنامه‌ها بود.

ساختار برنامه‌ها تركيبي بود و به تناوب از گوينده، كارشناس نظامي، كارشناس ديني و اجتماعي، گزارش، پيام‌هاي تلفني، پيام‌هاي ضبط‌شده در جبهه‌ها و سخنراني‌هاي پرشور و حماسي استفاده مي‌كرديم. به اين ترتيب علاوه بر همكاران مستقيم راديو جبهه در تهران، عموم همكاران شبكه سراسري راديو و همكاران مراكز اهواز و كرمانشاه را هم بايد در شمار همكاران راديو جبهه قرار داد و همه فرماندهان و نيروهايي را كه با مكاتبه با مصاحبه‌هايشان به ما كمك مي‌كردند به اين جمع اضافه كرد.

حميدرضا خزايي در پايان با بيان اين كه « راه‌اندازي و مديريت اين راديو به مدت دوسال افتخاري بود كه نصيب من و همكارانم شد.» مي افزايد: از اوايل سال 66 تا پايان جنگ آقاي جمشيد خلقي عهده‌دار ادامه اين مسؤوليت بودند و راديو جبهه به سمت آماده‌سازي ذهني مخاطبان خود براي پايان دادن به دوران جنگ حركت مي‌كرد. پس از آن هم بخشي از وظايف راديو جبهه برعهده گروه دفاع مقدس راديو بود كه آقاي حرمي مسوول آن بودند.

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha