شهين مهينفر از گويندگان پيشكسوت راديو كه به او لقب «مادر» راديو را دادهاند در گفتوگويي صميمي با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در بهار 88 از خاطرات تلخ و شيرين سالها فعاليت خود دراين رسانه سخن گفت.
مهينفر خود را خطاب به شنوندگان راديو اينگونه معرفي كرد: شهين مهينفر هستم 16 ساله نزديك به چهلوچند سال است كه كار ميكنم ولي آدمهاي بدجنس در شناسنامهام نوشتهاند 60 ساله!
***
وي دربارهي چگونگي ورودش به راديو به خبرنگار ايسنا گفت: در سال 1347 كه تقريبا 20 ساله و عاشق شهرت بودم با گويندگي در يك برنامه تلويزيوني در اصفهان كه مخصوص بچهها بود كار خودم را شروع كردم و 5 سال بعد در سال 1352 به راديو رفتم و كارم را بهطور رسمي در راديو و تلويزيون كردستان شروع كردم كه زيباترين خاطرههاي زندگيام را از مردم خوب كردستان دارم.
اين گويندهي پيشكسوت صدا دربارهي بهترين برنامهاي كه تا بهحال اجرا كرده است و بيشتر از بقيه در خاطرش ماندگار شده است، گفت: من برنامههاي زيادي را اجرا كردم كه همه آنها به نوعي به دلم نشستهاند چرا كه هر برنامهاي را كه قبول ميكنم با عشق كار ميكنم چون كارم را دوست دارم و احساس مسؤوليت ميكنم.
وي ادامه داد: شديدا احساس مسؤوليت را به ما آموختند و در باورمان گنجاندند كه يا كاري را شروع نكنيد يا اگر شروع كرديد تمام هم و غمتان كارتان باشد، من هميشه نيمساعت زودتر سركارم حاضر هستم تا مطلبي كه قرار است اجرا كنم را يكبار نخوانم پشت ميكروفون نمينشينم چون معتقدم كه علامه دهر نيستم و امكان اينكه يك كلمهاي را بلد نباشم هست، بهخاطر اينكه براي شنوندهام بسيار ارزش قائل هستم نميخواهم كه ايرادي در كارم وجود داشته باشد.
وي با بيان اينكه من به اين نكته كه گفتهاند «راديو دانشگاه است اعتقاد دارم» اظهار كرد: اگر من بهعنوان يكي از اساتيد اين دانشگاه بناست كاري را انجام دهم دوست دارم آن كار درست انجام شود.
مهينفر گفت: من وقتي وارد راديو و تلويزيون شدم ديپلم طبيعي داشتم، ولي بيست و چند سال ممارست، تمرين و آموزش عملي در تئوري فكر ميكنم كه ديگر اكنون بايد فوق دكتري داشته باشم چون هركسي كه دكتري ميگيرد حداكثر چهارده سال درس ميخواند، ولي من چهل و چند سال است كه مشغول ممارست و تمرين و فراگيري هستم.
وي ادامه داد: در ميان برنامههايي كه اجرا كردم «راه شب» را خيلي دوست دارم چون يك ارتباط تنگاتنگ با مردم است و گروهي كه در اين برنامه با آنها كار ميكنم بسيار دوست دارم، برنامه «پذيرايي» نيز كه يك برنامه زنده بود كه صبحهاي پنجشنبه پخش ميشد را نيز دوست داشته چون برنامه شادي بود و فكر ميكردم چون مردم را كمي شاد ميكنم اجرايش من را خوشحال ميكرد، برنامه «اين يك برنامه خانوادگي است» را هم كه در راديو ايران يك هفته در ميان اجرا ميكرم، خوب است و از گروهي كه با آنها كار ميكردم بسيار راضي هستم.
اين گوينده پيشكسوت راديو تصريح كرد: من بسيار خوشحالم و افتخار ميكنم كه شنوندگان از 6 ساله گرفته تا 90 ساله بدون اينكه چهره من را ببينند و تنها با شنيدن صداي من واژه پربار و وزين «مادر» را به من اطلاق ميكنند، درآن لحظه من جوان ميشوم و ديگر احساس غم و درد نميكنم بلكه يك آدم تازه ميشوم با آيندهاي طولاني در پيشرو.
***
وي در مقايسه اجراي گويندگان كنوني با گذشته بهويژه دهه 40 و 50 گفت: آن زمان بچههايي كه وارد راديو ميشدند دست چين شده بودند يعني امكان داشت كه از بند «پ» هم استفاده شود ولي آنهايي هم كه وارد ميشدند كاربلد بودند و معلومات اين كار را داشتند، ميدانستند كه چگونه بايد جذب مخاطب كنند.
مهينفر با بيان اينكه جذب مخاطب از سوي گوينده راديو بسيار اهميت دارد، اظهار كرد: يك گوينده ويترين برنامه است و راديو و تلويزيون هركشوري نبض آن مملكت است وقتي يك گويندهاي الفباي گويندگي را بلد نباشد بايد سالها بنشيند و آموزش ببيند تا حداقل الفباي كار را بياموزد، متاسفانه در حال حاضر از راه نرسيده ميروند پشت ميكروفون زنده مينشينند و ديگر هيچ خدايي را بنده نيستند. اگر هم پيشكسوتي هم مثل من به آنها تذكري بدهد فكر ميكنند «غوره نشده مويزند» باور نميكنند كه من نوعي از سردلسوزي اين پيشنهاد را به آنها ميدهم و از تجربياتم ميخواهم آنها را آگاه كنم.
يكي از كارهايي كه من سعي كردم در طول دوران فعاليتم عاشقانه انجام دهم كمك به جواناني است كه عاشقانه وارد اين كار شدهاند.
اين پيشكوست صدا ابراز عقيده كرد: بعضيها بعد از سيسال هنوز گوينده نيستند. گويندگي حرافي نيست دقيقا مثل آدمي ميماند كه ميگويد براي اينكه نقش طنز ايفا كند يكي را مضحكه ميكند تا يك عده ديگر را بخنداند. اين هنر نيست اين نهايت بيهنري و بيادبي است، هنر وقتي است كه شما بدون زيرسوال بردن كسي و بازيكردن با شخصيت فردي باعث انبساط خاطر شنونده شوي، در گويندگي نيز بايد الفباي كار را ياد بگيري. به نظر من 50 درصد كار ذاتي است يعني تو بايد عاشق كارت باشي بعد كسب علم اين كار، پرسيدن، يادگرفتن، آموزش زياد.
متاسفانه در ميان گويندگان جوان ما يا صداها بسيار شبيه هم است يا اينكه مونوتن هستند يعني يك راهي را بدون اينكه كمكي از كسي گرفته باشند پيش گرفتهاند و چون در سازمان قحطالرجال بوده است پشت ميكروفون زنده نشستهاند و فكر كردند كه چون پشت ميكروفون زنده نشستند ديگر گوينده هستند، اين اشتباه است.
شهينفر با بيان اينكه اشتباه است كه فكر كنند با يكبار نشستن پشت ميكروفن زنده گوينده ميشوند، ابراز عقيده كرد: زماني گوينده ميشوي كه محبوب باشي، معروف بودن دليل بر گوينده خوب بودن نيست البته برخي شهرت كاذب دارندن كه من اصلا از چنين شهرتي خوشم نميآيد.
وي ادامه داد: من به عنوان گويندهيي كه هم تلويزيون و هم راديو را تجربه كرده است، راديو را خيلي فرهنگيتر و بهتر از تلويزيون ديدم.
اين گوينده پيشكسوت تصريح كرد: هنر گوينده اين است كه از طريق صدايش مخاطب را جذب كند.
***
وي با انتقاد از رفتن گويندگان راديو به سمت تلويزيون اظهار كرد: گوينده راديو اگر واقعا گوينده است بايد از طريق صدا چنان شنونده را جذب كند كه شنونده در ذهن خودش از او تصوير بسازد، البته 90 درصد كساني كه به تلويزيون رفتهاند به خاطر مشكلات مالي رفتهاند و من به آنها حق ميدهم، ولي امثال مني كه عاشق راديو هستيم حاضر نيستم يك لحظه راديو را به تلويزيون ترجيح دهيم.
شهينفر جشن تولد 58 سالگياش در راديو را يكي از بهترين خاطرات دوران فعاليتش عنوان كرد و گفت: در آن سال به لطف همكارانم جشن تولدم همراه با شنوندگان راديو برگزار شد و دكتر خجسته كه در سمت معاونت صدا بودند ضمن تبريك به سن لقب «مادر سازمان» را دادند.
وي در پاسخ به اين پرسش كه سريالي كه درباره راديو ميخواهد ساخته شود ميتواند چه داستاني داشته باشد، گفت: اگر بناست سريالي درباره راديو ساخته شود بايد سراسر عشق، از خودگذشتگي و ايثار بچههاي راديو را نشان دهد چراكه آن ها واقعا وقت و جواني خود را با كمترين درآمد وقف راديو ميكنند.
اين گوينده راديو آرزو كرد كه راديو از اين پس به مفهوم واقعي خود كه گفته ميشود يك دانشگاه است دست يابد، اساتيد باسوادي راديو را تحت پوشش قرار دهند و گويندههايي كه پشت ميكروفون مينشيند آنقدر توانايي داشته باشند كه كلام غلط را به شنوندگان آموزش ندهند چراكه شنوندگان بسيار به راديو اعتماد دارند و هر كلامي كه از زبان گوينده ميشنوند ملكه ذهنشان ميشود.
وي ابراز عقيده كرد: شخصيت صحيح و سالم داشتن از مهمترين ويژگيهاي يك گوينده خوب است، آدمهايي كه چون به خلوت ميروند آن كار ديگر ميكنند وقتي پشت ميكروفون مينشينند شايسته نيست كه هدايتگر نسل جوان اين جامعه باشند.
شهينفر با آرزوي اين كه تا آخرين لحظه زندگي پشت ميكروفون راديو باشد، از مديران سازمان درخواست كرد: احساس مسؤوليت را در بچههاي راديو نهادينه كنند، پيشينه سالم و پاك آن كسي را كه دارد سازمان ميشود در نظر بگيرند چراكه كساني كه از موقعيتي كه در سازمان دارند سوءاستفاده ميكنند و در بيرون سازمان يك شخصيت ديگر دارند باعث ميشود شخصيت افراد شريف ديگري كه با عشق در راديو كار ميكنند خدشهدار شود.
وي ادامه داد: نبايد به هركسي اجازه بدهند كه بيرون سازمان براي خود كلاس گويندگي باز كنند چراكه گوينده خوب بودن دليل بر اين نيست كه كسي بتواند كلاس گويندگي را بيندازد بايد به پيشينه و سابقه شخصيتي فرد توجه شود.
اين گوينده پيشكسوت در بخش ديگري از صحبتهاي خود درباره استفاده از زبان محاوره از سوي برخي از گويندگان و مجريان راديو و تلويزيون گفت: زبان محاوره اين نيست كه فرد هر كلامي را بيان كند، زبان محاوره يعني مردمي بودن نه مردمي كه از نظر كلام ناشايست ياد بگيرند بلكه يعني احساس نزديكي و صميميت ميان گوينده و مخاطب هرچند برخي از برنامهها ايجاب ميكند كه با زباني رسمي با مخاطب صحبت شود.
وي ادامه داد: وقتي داروي تلخي را ميخواهيد به بيماري بخورانيد با دوا و ناراحتي و زور نميشود بلكه بايد با ملاطفت، منطق و مهرباني دارو را در كام او بريزيد، اگر ميخواهيد جلب مخاطب كنيد بايد خيلي توانا باشيد، شنونده بايد به شما اعتماد كند وقتي اعتماد كرد هرچيزي را كه شما بگوييد باور ميكند.
شهينفر گفت: گاهي در برنامه «راه شب» راديو شنوندهها تماس ميگرفتند و ميخواستند كه آنها را كمك كنم اين درحالي بود كه كارشناس آن مسأله را نيز در برنامه داشتيم، اين به دليل اعتمادي است كه مخاطب من پيدا كرده است و من را به عنوان يك مادر يا دوست پذيرفته است با اينكه ميداند كه من كارشناس علمي نيستم بلكه فقط تجربه كردم و 45 سال است كه كارشناسم.
وي تأكيد كرد: راديو نبض مملكت است و كسي كه پشت ميكروفون راديو مينشيند بايد احاطه كامل به كارش داشته باشد، من بعد از اين همه سال هنوز هم قبل از اجرا متن را ميخوانم، كسي كه براي كارش حرمت قايل نشود حتي آپولو هواكردن را از گويندگي بهتر و سختتر ميداند، به نظر من كار من از آپولو هواكردن خيلي سختتر است.
اين گوينده پيشكسوت در پايان شعري را كه درباره زندهياد خسرو شكيبايي سروده بود خواند و يادي كرد از هنرمنداني چون مقبلي، رابعي، فريبرز كيان، مهين ديهيم، مصدق، هوشنگ سارنگ، احمد آقالو و فرهنگ مهرپرور كه ديگر در ميان ما نيستند.
انتهاي پيام
نظرات