علي اكبر عبدالرشيدي پيشنهاد داد كه رييس سازمان صدا و سيما مجريان باقي مانده قديمي و علاقمند را در کنار مجريان جوان و مستعد به جلسهاي دعوت کند و افزود: رييس صدا و سيما در اين جلسه مسائل و مشکلات مجريان را از نزديک بشنوند و ضمن دلجويي از اين زحمتکشاني که در صف مقدم رسانه با مردم روبرو بوده و سعي در خدمت به تقويت ارتباط رسانه ملي و افکارعمومي داشتهاند، برنامهها را متناسب با توان مجريان تقسيم و از دانش مجريان قديمي براي پرورش مجريان جديدي و انتقال تجربه قديميترها به جوانان استفاده کنند.
اين كارشناس رسانه و مجري برنامههاي تلويزيوني در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا، دربارهي صحبتهاي اخير رييس سازمان صدا و سيما دربارهي لزوم نوآوري در اجرا و استفاده از كارشناسان و متخصصان صاحبنام به عنوان مجري در برنامههاي گفتوگو محور، خاطرنشان كرد: بحث اجراي برنامهها و به خصوص برنامههاي زنده در تلويزيون از بحثهاي مهم و هميشگي رسانه ملي بوده، هست و احتمالا خواهد بود. اين روزها وعده رياست محترم سازمان صدا و سيما براي به کارگيري مجري - کارشناسان جديد و به عبارت بهتر استادان دانشگاه در مقام مجري تلويزيوني مورد توجه دست اندرکاران رسانه قرار گرفته است. كه ضمن احترام براي رياست سازمان صدا و سيما و به رسميت شناختن حق ايشان براي اتخاذ اين گونه تصميمات، ذکر خاطراتي را ضروري ميدانم.
وي ادامه داد: اصطلاح مجري- کارشناس از ابداعاتي است که در تلويزيون ما صورت گرفته است و اطلاعي از به کارگيري اين اصطلاح در شبکههاي تلويزيوني ديگر در دست نيست. مجري تلويزيوني که نزديکي تنگاتنگي به خبرنگاران تلويزيوني دارد در همه جاي دنيا کسي است که ويژگيهاي خاص اجراي برنامه، ميانداري بحث و تضارب آراي ميهمانان يک برنامه تلويزيوني، چالش بر سر دريافت پاسخ به افکار عمومي و کسب اطلاعات اقناع کننده براي مخاطبان يک برنامه تلويزيوني است. پس چرا لفظ کارشناس را به دنبال مجري ميبينيم، خود داستاني جداگانه دارد.
عبدالرشيدي سپس يادآور شد: در زماني نه چندان دور يکي از معاونان اسبق سازمان صدا و سيما که ظاهرا هيچ اطلاع رسانهاي نداشت و امروز ديگر در اين سازمان مشغول به کار نيست در مصاحبهاي مفتخرانه اعلام کرد در نظر دارد به «جاي» مجريان قديمي از مجريان «جوان و تازه نفس» براي اجراي برنامههاي تلويزيوني استفاده کند. در اين دوران گروه زيادي از مجريان با تجربه، دانشمند و با سابقه مجبور به ترک حرفه مورد علاقه خود و خانه نشيني شدند. چرا که قرار بود آن ها «جاي» خود را به جوانان بدهند و نه اين که در کنار آنان به انتقال تجربههاي خود بپردازند. برخي از مجريان با سابقه و مجرب هم براي گذران زندگي مجبور به اجراي برنامههاي پيش پا افتاده شدند. غافل از اين که تجربه و دانش اين مجريان با سابقه با سرمايه سازمان صدا و سيما و طي ساليان زياد حاصل شده و کنار گذاشتن آنها به معناي از بين بردن ارزش افزودهاي است که در آن ها ايجاد شدهاست.
اين كارشناس رسانه افزود: خيلي زود همکاران آن آقاي معاون متوجه خلا ناشي از کنار گذاشتن مجريان با تجربه و «مردم قبول» شدند و براي جبران اين خلا به دعوت از استادان دانشگاه براي امر مجريگري پرداختند. تعدادي از اساتيد اقتصاد، علوم سياسي و فلسفه و مانند آن به سازمان صدا و سيما راه پيدا کردند و چون بدوا مجريگري را دون شان خود ميدانستند و به سازمان صداوسيما تعلق نداشتند، با افزدون لفظ «کارشناس» به دنبال «مجري» اصطلاح «مجري- کارشناس» را به سازمان تحميل کردند و وارد استوديوها شدند. عدهاي از اين استادان خيلي زود به دليل ندانستن رمز و راز برقراري ارتباط با مخاطب موجب ناکامي برنامههاي زيادي شدند و به جز افاضات علمي که قبلا در مقام ميهمان انجام ميدادند کمکي به موفقيت برنامههاي تلويزيوني نکردند.
عبدالرشيدي با بيان اين كه بهکارگيري استاد دانشگاه براي اجراي برنامه تلويزيوني درست شبيه دعوت از مهندسان و استادان هوا- فضا براي خلباني و يا دعوت از استادان زبان وادبيات براي سرودن شعر و يا ترانه سرايي بود، اظهار كرد: همقطاران آن آقاي معاون حتما دريافته بودند که استاد محمود فرشچيان، يکي از بزرگترين نگارگران معاصر و شايد تاريخ ايران، اگرچه دانش علمي و هنري داشته، اما استاد دانشگاه نبودهاست. همين موضوع در مورد استاد محمد حسين شهريار در عرصه شاعري صدق ميکند و قص علي هذا. طبعا براي نگارگري، بازيگري، بازيکني در تيمهاي فوتبال، شاعري و مجريگري تلويزيون نيازي به استاد دانشگاه بودن نيست، بلکه اين مشاغل به رمز و راز و خصوصياتي نياز دارد که گاه به صورت وراثتي در فردي وجود دارد و در فرد ديگر نيست. ضمن اين که ملزوماتي هم دارد که بايد به آن توجه بشود.
اين مجري برنامههاي تلويزيوني با اعتقاد بر اين كه مجري تلويزيوني شخصيتي است منحصر به فرد که ارزش اجتماعي بالايي دارد، تاكيد كرد: اينگونه مقايسهها به مجريگري لطمه ميزند. در هيچ شبکه مشهور تلويزيوني جهان هم استاد دانشگاه بودن مجريان تلويزيوني مطرح نيست، برعکس مديران گروههاي برنامهساز و روساي شبکههاي تلويزيوني هستند که بعضا استاد دانشگاه هستند.
او به ذكر مثالي در اين ارتباط پرداخت و گفت: زماني در يکي از شبکههاي بزرگ تلويزيوني جهان رييس گروه مستند علمي، برنده جايزه فيزيک نوبل بود و شايد به همين دليل بود که اين شبکه بزرگترين توليد کننده و فروشنده برنامههاي مستند علمي در جهان بود. اما مجري برنامههاي علمي آن برنامهها پيرمردي بود، و هنوز هم فعال است، که موي خود را در فضاي تلويزيون سپيد کرده و استخوانش را هم در کار در رسانه خورد کردهاست. تازه همين مدير گروه و رييس شبکه هم الزاما توان اجراي برنامه تلويزوني ندارد، چون هرگز دست به اجراي برنامه تلويزيوني نزدهاست.
عبدالرشيدي بار ديگر به يادآوري تجارب مجريگري در تلويزيون خودمان پرداخت و گفت: همقطاران آن آقاي معاون بعدا به سراغ بازيگران سينما رفتند؛ به اين باور که آنان فکر ميکردند بازيگران سينما، تئاتر و تلويزيون قدرت ارتباط با مخاطب را دارند و مي توانند نقص استادان دانشگاه را برطرف کنند. بازيگران در برنامههاي مختلف تلويزيوني از مسابقات تلويزيوني گرفته تا برنامههاي گفتگو محور شبانه به هنرنمائي مشغول شدند. تعدادي از اين بازيگران حتي تا آن جا پيش رفتند که به کار مصاحبههاي سياسي زنده با شخصيتهاي طراز اول هم پرداختند.
وي ادامه داد: از آنجا که بازيگران نوع ديگري از ارتباط با مخاطب را ميدانستند، از سوي ديگر خود را متعهد و دلبسته به صداوسيما نميدانستند و دستمزد اجراي تلويزيوني را بسيار کمتر از دستمزد بازيگري ميديدند، در نهايت نتوانستند کمکي به بهبود امر اجراي تلويزيوني بکنند و رفته رفته حضور کمرنگتري پيداکردند و به کار بازيگري خود بازگشتند.
اين گوينده و مجري كه از سال 74 تاكنون به اجراي برنامههاي تلويزيوني ميپردازد، اضافه كرد: همقطاران آن آقاي معاون در نتيجه دراستوديوها را به روي مجريان جوان و کم تجربه گشودند. مديران گروهها و مديران شبکهها استفاده از مجريان جوان را به تهيهکنندگان توصيه ميکردند. البته خود تهيهکنندگان هم فهرست بلند و بالايي از اين متقاضيان اجرا در دست داشتند. انتخاب کنندگان اين مجريان تصور کرده بودند که مجري فقط بايد صداي خوب داشته باشد، حراف باشد و احيانا ظاهر آراستهاي هم داشته باشد. اگر چه همه اين مشخصات ضروري است اما به قول شاعر «هزارش نکته ميبايد به غير از حسن زيبائي».
عبدالرشيدي ادامه داد: ديديم که برخي از مجريان جوان و کم تجربه به دليل بياحترامي به ميهمان برنامه، بياعتنايي به مخاطبان، استفاده از زبان ناکارآمد، کمبود اطلاعات علمي و تخصصي، ناتواني در برقراري ارتباط دوستانه و صميمانه با مخاطب يکي بعد از ديگري از چشم مردم افتادند و کمکي به موفقيت برنامهها نکردند. نتيجه آن شد که امروز رياست محترم سازمان صدا و سيما از امر اجرا در تلويزيون ناراضي است و خبر از به کارگيري مجري - کارشناسان جديد ميدهند. طبعا وقتي ايشان از اجراي تلويزيوني راضي نباشند مردم و مديران همطراز ايشان هم راضي نيستند.
وي كه مدتي به عنوان مدير خبر در شبكه پيام راديو مشغول بكار بودهاست، خاطرنشان كرد: جناب آقاي ضرغامي در طول پنج سال اول مديريتشان در سازمان صدا و سيما جلسات متعددي با مداحان محترم و پيرغلامان حسيني، حافظان و قاريان محترم قران کريم، نخبگان، ورزشکاران، چهرههاي ماندگار، هنرمندان سريالهاي مختلف و مانند آن داشتهاند اما تا آن جا که حافظه معيوب من اجازه ميدهد هيچ جلسهاي با مجريان تلويزيوني نداشتهاند. در حالي که مجريان تلويزيون بار سنگين ارتباط رسانه ملي با مخاطبان و افکار عمومي را بر دوش ميکشند و هم به رهنمودهاي رياست سازمان نياز داشتهاند و هم به دادن اطلاعاتي در خصوص تعريف نقش مجري تلويزيوني به عاليترين مقام سازمان علاقه داشتهاند.
عبدالرشيدي سپس به طرح اين پرسش پرداخت كه مجري تلويزيوني کيست؟ و توضيح داد: مجري تلويزيوني کسي است که علاوه بر مشخصات فوقالذکر به شغل خود افتخار ميکند. نيازي به افزودن لفظ کارشناس به انتهاي شغلش ندارد. به رسانه و کشورش و به ملاحظات فرهنگي، سنتي و عرفي جامعه پايبند است، عرصه تجارب تلويزيوني را طي کرده و در زمينه گويندگي، نويسندگي، تهيهکنندگي، برنامهسازي، مديريت رسانه، جهانديدگي، دانستن زبان خارجي، داشتن توان علمي نسبي و مناسب در عرصههاي سياسي، اقتصادي، تاريخ، جغرافيا، جامعه شناسي، شناخت مخاطب و مانند آن هم دستي دارد.
وي يادآور شد: مجرياني هستند که مستندهاي تلويزيوني آنها در مجامع جهاني مورد تحسين قرار گرفتهاست. مجرياني هستند که سه تا چهار دهه عمرشان را در رسانه گذرانده و اگر کارگري يا کارمندي در اين سازمان يا آن موسسه را پيشه کردهاند براي امرار معاش و تامين درآمد بودهاست. وگرنه مجري با تجربه و دانشمند تلويزيون جائي به جز تلويزيون را براي کار کردن نميشناسد و هرگز از موقعيت مجريگري خود به عنوان سکوي پرتابي براي تصاجب مشاغل سياسي، اقتصادي، حزبي استفاده نکرده و هرگر شرکت واردات و صادرات، کارخانه توليدي، بيمارستان و کلينيک و مانند آن احداث نکردهاست.
او مجري تلويزيوني در رسانه ملي را مثل افسري دانست در ارتش، يا خلباني در يک شرکت هواپيمائي که به موسسه خود احساس تعلق دارد و افزود: مجري تلويزيون مسافر عبوري نيست؛ با خوب و بد سازمان ميسازد و اگر از درجام جم بيرونش کنند از پنجره مسجد بلال باز ميگردد.
به اعتقاد اين مجري فعال سيما، بعد از مشاغل بازيگري در سينما و تلويزيون، بازيکني در تيمهاي فوتبال، خوانندگي و مشاغلي از اين دست، مجريگري در تلويزيون يکي از پرجاذبهترين مشاغل مورد توجه جوانان در اغلب جوامع است.
اين كارشناس رسانه سپس گفت: نگاهي به دستمزد مجريان تلويزيون در ايران در مقايسه با بازيگران، بازيکنان و خوانندگان ايراني و حتي مجريان تلويزيوني ديگر کشورها، نشان از وضعيت معيشتي اين مجريان دارد. مجريان تلويزيوني با درآمد حاصله از اجراي برنامهها فقط قادرند لباس مناسب براي حضور در برابر دوربين را تهيه کنند و زندگي متوسطي داشته باشند و خدا را شکر کنند. به مجرياني که کار تهيه کنندگي و مانند آن انجام ميدهند نگاه نکنيم. به مجرياني که از درآمد شرکتها و کارخانجات خود ارتزاق ميکنند استناد نکنيم؛ در مورد آنها قبلا صحبت کرديم.
عبدالرشيدي در پايان بار ديگر تاكيد كرد: فراموش نکنيم مجري تلويزيوني واقعي في نفسه کارشناس هم هست.
انتهاي پيام
نظرات